کودکان خیابانی را از هرجا جمع کنیم، بازهم تمام نمی‌شوند

اعضای کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی در دیدار با مهناز افشار، سخنگوی پویش «بدسرپرست تنهاتر است»، برای تصویب سریعتر لایحه حمایت از کودکان و نوجوانان قول مساعد دادند.

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس، همین چند روز پیش بود که خبری از «رقیه» به گوش رسید، کودک پنج‌ساله‌ای که با ضربات سنگین ناپدری‌اش، به کما رفت. دیدن عکس‌هایی که از او منتشر شد، کار هرکسی نیست، نوشتن از او هم. رقیه دیگر نتوانست چشم به زندگی باز کند، شاید هم نخواست. رقیه‌ تنها بود، مثل خیلی از بدسرپرست‌های دیگری که تنها هستند؛ آنقدر که می‌توان درباره‌شان گفت «بدسرپرست تنهاتر است». 

داستان رقیه و محمدطاها و امیرعلی و خیلی‌های دیگر شبیه هم است. در خانه کتک می‌خورند و کسی صدای گریه‌هایشان را نمی‌شنود، مورد بی‌مهری قرار می‌گیرند و کسی بغضشان را نمی‌فهمد، کودکانی که دیده نمی‌شوند، نه در خانه، نه در خیابان، نه در بین شعارها و وعده‌های مسئولان. همه اینها باعث شده عده‌ای دست به کار شوند و صدای این کودکان را به گوش مسئولان برسانند؛ پویش «بدسرپرست تنهاتر است» تلاش می‌کند تصویب لایحه حمایت از حقوق کودکان و نوجوانان را که سال‌هاست در مجلس مانده و در بین انواع لوایح و طرح‌ها گم شده است، به نمایندگان مجلس یادآوری کند. همچنین به مسئولان دیگر یادآوری کند که وظایفشان در قبال کودکان چیست، چه باید کرد که پدری، مادری، بزرگتری، به خودش اجازه ندهد دستش یا صدایش را روی بچه‌ها بلند کند.

لایحه حمایت از حقوق کودک و نوجوان متشکل از چهار فصل است که از تعریف کلیات، تشکیلات و جرایم و مجازات‌ها تا تحقیق، رسیدگی و تدابیر حمایتی در آن مطرح شده است. در این لایحه در راستای حمایت از اطفال، این سن با دقت تعریف و مرز میان کودکی و بزرگسالی تعیین شده و در این خصوص سن 18 سال تمام، مرز میان کودکی و بزرگسالی یاد شده و افراد زیر این سن می‌توانند از حمایت‌های این قانون بهره‌مند شوند. سخن کودک در این لایحه اعتبار دارد، نهادهای مسئول اجازه مداخله مستقیم در حوزه کودکان را دارند، سیستم مددکاری فعال و ارزشمند قلمداد شده و حمایت از کودکان در دو اصطلاح «کودک آزاری» و «آزار و اذیت کودکان و نوجوانان» مورد توجه قرار گرفته. همه اینها باعث می‌شود درصورت تصویب، بخش زیادی از مشکلات این آسیب اجتماعی برطرف ‌شود؛ هرچند بعد از گذشت این همه سال که این لایحه در نوبت تصویب مانده، نیازمند به‌روزرسانی است. 

در هفته گذشته برای بررسی لایحه حمایت از حقوق کودکان که منتظر نظر نمایندگان مجلس است، میزگردی با سه نفر از اعضای کمیسیون قضایی مجلس برگزار شد. محمدجواد فتحی،‌ یحیی کمالی‌پور و محمد کاظمی، سه نماینده مجلس بودند که در گفت‌وگو با مهناز افشار، سخنگوی پویش «بدسرپرست تنهاتر است» حاضر شدند و درخواست این پویش را برای تصویب سریعتر این لایحه شنیدند. 

 همانطور که حتما شما هم در صفحه حوادث روزنامه‌ها و سایت‌ها با آنها مواجه بوده‌اید، اخبار ناگواری از آزار کودکان، فرزندفروشی، بهره‌کشی‌های مختلف از کودکان و نوجوانان و موارد ناگواری از این قبیل به چشم می‌خورد. این قضیه باعث شد عده‌ای پویشی در حمایت از این کودکان راه بیندازند، در ادامه هم خانم افشار به عنوان سخنگو به این گروه اضافه شدند چون جامعه هنری می‌تواند صدای رساتری داشته باشد که فرهنگ‌سازی کند و از مسئولان برای انجام اقدامات قانونی لازم کمک بخواهد.

افشار: بله اتفاقات عجیبی از کودک‌آزاری به گوشمان می‌خورد که واقعا تاسف‌بار است. وقتی پویش «بدسرپرست تنهاتر است» در اعتراض به این آزار کودکان شروع به کار کرد، خواستم به عنوان داوطلب در کنار این افراد باشم تا در فرهنگ‌سازی و تصویب قوانینی برای حمایت از کودکان و نوجوانان، گام برداریم. اینجا می‌خواهم از اتفاقاتی که دیده‌ام بگویم؛ من هروقت سر فیلمبرداری هستم، در خیابان‌های مناطق مختلف مشغول فیلمبرداری هستیم، اتفاقات دردناکی از مردمی که با آنها در ارتباطیم به گوشم می‌خورد. متاسفانه با این که قاعدتا باید با مرور زمان، بحران‌های کمتری را شاهد باشیم، چون فرهنگ سازی انجام نشده، بحران‌ها شدیدتر هم می‌شود. ویدیویی دیدم که خیلی باعث تعجبم شد. قبلا جایگاه مادر به قدری زیاد بود که حتی گفته می‌شد بهشت زیر پای مادران است اما در این ویدیوی تلخ، مادری در حین شیر دادن به فرزندش به او سیلی می‌زد و از این کار فیلم گرفته بود. یا فیلمی از پدری منتشر شده بود که پای بساط منقل، پسرش را کتک می‌زد که برود و برای او وسایلش را بیاورد. از این نوع ویدیوها بسیار است.

آقای کاظمی، نظر شما درباره این اتفاق‌های تلخ که برای کودکان می‌افتد چیست؟ به عنوان کسی که سوابق قضایی و حضور در محاکم را دارید، مهمترین دلیلی که باعث این کودک‌آزاری‌ها می‌شود کدام است؟

کاظمی: اگر در گذشته نه چندان دور مهمترین آسیب اجتماعی ما بحث اعتیاد بود، حالا متاسفانه آسیب‌های اجتماعی متعدد شده‌اند که کودکان کار، کودکان بدسرپرست و ... هم از مصادیق آن است. فکر می‌کنم ریشه این مسائل بیشتر اقتصادی است، تجربه‌ای که در محاکم داشته‌ام و بیش از 25 سال قضاوت کرده‌ایم این را به من می‌گوید که ریشه بیشتر مشکلات اجتماعی، مسائل اقتصادی است. اگر امروز می‌بینیم که بسیاری از موارد دیگر مذموم نیست، به اقتصاد برمی‌گردد که وقتی نتوانسته‌ایم رفاه نسبی جامعه را تامین کنیم، اخلاق و اعتقادات دینی در پی آن سقوط می‌کند. حتی این موضوع را در بسیاری از طلاق‌ها هم می‌بینیم که درنهایت دود آن به چشم کودکان این خانواده می‌رود.

نقش قوانین بازدارنده در این زمینه چیست؟

کاظمی: بسیاری از موارد وجود نداشته که به قانون نیاز داشته باشد، مثلا ما شاهد فرزندفروشی نبودیم که لازم باشد قانون داشته باشیم، اما حالا که با این موارد مواجهیم، لازم است قوانین هم لازم داشته باشیم و ما به عنوان نمایندگان مجلس حتما به این مساله ورود پیدا خواهیم کرد. خوشحالیم که هنرمندان به این عرصه ورود کرده‌اند و ما هم امیدواریم بتوانیم آنچه در حیطه کار قانونگذاری است انجام دهیم.

افشار: اجازه بدهید تا از بحث اقتصاد دور نشده‌ایم موضوعی را بگویم. موافقم که مساله اقتصادی ریشه بسیاری از بحران‌هاست اما خانواده‌هایی را هم دیده‌ام که در رفاه مالی هستند و باز هم فرزندانشان را مورد آزار جسمی قرار می‌دهند یا به آنها بی‌توجهی می‌کنند و او را در فقر عاطفی می‌گذارند. از خودم مثال می‌زنم، من در خانواده ثروتمندی به دنیا نیامدم و طبیعتا بحران‌ها و بالا و پایین‌های اقتصادی را هم در خانواده‌ام شاهد بودم، در خانه ما هیچوقت از تنبیه اعم از جسمی یا روحی و روانی خبری نبود. با این حال در تفکر یک خانواده سنتی، این موضوع وجود داشت که پدر و مادرم این تصور معمول را داشتند که مالک ما هستند و می‌توانند برای ما تصمیم بگیرند و به ما بگویند چه کنیم و چه نکنیم. در خانواده‌های مرفه دیده‌ام چطور کودکان را با انواع مادیات تامین می‌کنند اما حمایت عاطفی و گذراندن وقت با آنها را از فرزندانشان دریغ می‌کنند. در حالی که محبت مهمترین هدیه‌ای است که یک خانواده می‌تواند به فرزندانش دهد و آسیب‌های اجتماعی در خانواده‌ای که افراد از اعتماد و محبت برخوردار باشند بسیار کمتر است. من فکر می‌کنم جدا از بحث اقتصاد، در فرهنگ‌سازی دچار مشکلیم.



کمالی‌پور: بله من هم در کنار تمام حرف‌هایی که آقای کاظمی در حوزه اقتصاد گفتند، باید این را هم بگویم که کشور ما به عنوان کشوری که زیربنای فرهنگی قوی داشته و دارد و مهر، عاطفه، خورشید و نور و روشنایی از ارکان اساسی آن بوده، حالا دچار انحطاط فرهنگی شده و در کنار این که برای اقتصاد باید کاری کنیم، نباید از مساله فرهنگ و از بین رفتن بنیادهای فرهنگی مثل عطوفت و مهربانی مخصوصا در خانواده غافل شویم. من هم به عنوان کسی که سابقه 20 سال تجربه کار قضایی دارم، باید این هشدار را بدهم که باید نسبت به فرهنگ‌سازی اقدام کرد. من خودم پرونده‌هایی را دیده‌ام که چطور خانواده‌های بدون مشکل مالی، کودکان را مورد آزار جسمی قرار می‌دهند، همین الان کم نیستند پرونده‌هایی از این قبیل که در محاکم قضایی درباره کودک‌آزاری وجود دارند. چه اتفاقی افتاده که جامعه ما با این بحران‌ها روبه‌رو شده؟ معتقدم قانون و برخوردهای فیزیکی درست است که بازدارنده هستند اما به تنهایی نمی‌توانند کارساز باشند. مساله اینجاست که در طول سی سال گذشته نهادهای فرهنگی نتوانسته‌اند موثر عمل کنند. 

افشار: همینطور است،‌ صداوسیما در این زمینه کم‌کاری کرده است. چرا به خانواده‌ها آموزش داده نمی‌شود که به بچه‌هایشان ابراز محبت کنند؟ چرا خانواده‌ها نمی‌توانند در یک محیط صمیمی به همدیگر ابراز احساسات کنند و با همدیگر حرف بزنند؟ در کدام فیلم و برنامه تلویزیونی آموزش این موضوعات داده می‌شود؟

کاظمی: متولیان امور فرهنگی ما متعدد و غیرمسئول هستند. نهادهای متعدد بودجه می‌گیرند ولی وقتی مشکلی پیش می‌آید نمی‌دانیم باید از چه کسی پاسخ بخواهیم؟ ردیف‌های بودجه برای مسائل فرهنگی به قدری است که کشور با آنها گلستان می‌شود اما وضعیت اینطور نیست، هنگامی که بحث اعتیاد کودکان و آزار آنها در خانواده و مشکلات اجتماعی و خانوادگی پیش می‌آید نمی‌دانیم باید از چه کسی جواب بخواهیم.



فتحی: به عقیده من در عین حال که هم فرهنگ و هم اقتصاد مهمند، این که موضوع کودک‌آزاری را فقط به اقتصاد یا فرهنگ تقلیل دهیم ساده‌انگارانه است. عوامل بسیار زیادی هستند که باید به آنها توجه کنیم. اگر بخواهیم عوامل موثر را در کودک آزاری احصا کنیم یکی از آنها عوامل اقتصادی و فقر است اما چرا بسیاری از خانواده‌های فقیر نسبت به فرزندانشان نگاه‌های پر از ملاطفت دارند؟ خیلی‌ وقت‌ها می‌بینیم که زن و مرد و کودک فقیری سوار موتور کهنه‌ای هستند که لبخند بر لب دارند و خوشحالند اما در بسیاری از ماشین‌های گران‌قیمت می‌بینیم که فضای داخل ماشین متشنج است و الفتی که لازم است خانواده داشته باشد دیده نمی‌شود. من فکر می‌کنم فقر علت بسیاری از این بدرفتاری‌ها با کودکان است اما علت ناقصه است نه علت تامه. مسائل فرهنگی هم همینطور. چیزی که می‌خواهم بگویم این است که یکی از مهمترین دلایل این آزار کودکان، به شیوه‌های مدیریت کلان برمی‌گردد. ما مقصریم. مجلس، قوه عاقله یک نظام و عهده دار تدبیر امور کشور است. اگر مجلس وظیفه‌اش را درست انجام می‌داد تا امروز این سیر قهقرایی را شاهد نبودیم.

کاظمی‌پور: بله اگر صداوسیما، وزارت ارشاد، بهزیستی، کمیته امداد، آموزش و پرورش و ... هر کدام به وظایف ذاتی خودشان عمل می‌کردند این همه بحران نداشتیم.

به نقش مجلس اشاره شد. لایحه حمایت از کودکان مدت‌هاست در مجلس وجود دارد و متاسفانه هنوز تصویب نشده. چرا این اتفاق نیفتاده؟

کمالی‌پور: این که چرا در گذشته این اتفاق نیفتاده را نمی‌دانم، شاید آنچه باعث شده این لایحه تاکنون تصویب نشود عدم شناخت اعضای کمیسیون بوده اما در وضعیت فعلی، اغلب اعضای کمیسیون قضایی مجلس را قضات و اساتید دانشگاه تشکیل داده‌اند که به قوانین آشنایی کامل دارند. می‌توانم بگویم موانعی سد راه تصویب این لایحه نیست، مخصوصا این که الان دیگر لایه‌های زیرین جامعه پیدا شده و ضرورت دارد که به آن رسیدگی کنیم. در کمیسیون فرعی این موضوع در دست بررسی است و در هفته‌های آینده که مجلس شروع کار رسمی داشته باشد آن را در دستور کار قرار می‌دهیم و با نگاه کارشناسانه به این موضوع می‌پردازیم. این کار را باید حتما انجام دهیم اما در عین حال باید ریشه را بخشکانیم و به علت‌ها رسیدگی کنیم. کودکان را از خیابان جمع کنیم از پارک سر درمی‌آورند، از آنجا جمع کنیم از جای دیگر،‌ باید کانون هدف را شناسایی کنیم، خانواده‌های آسیب‌پذیر را بشناسیم و ظرفیت‌هایی ایجاد کنیم که علت‌ها حذف شوند نه این که با معلول‌ها برخورد کنیم.

کاظمی: این لایحه جامع است و بعضی عناوینی را به کار گرفته مانند سوءرفتار، بهره کشی، هرزه‌نگاری، خطر شدید و قریب‌الوقوع و موارد دیگری که نشان می‌دهد کار کارشناسی درباره آن انجام شده و مجازات‌های لازم برای این آسیب‌ها تعیین شده. امیدوارم در یک فرصت نه چندان طولانی یعنی در همین شش ماه اول سال، این اتفاق بیفتد و این لایحه تصویب شود.

با نگاهی انتقادی، گفته می‌شود چون کودکان و نوجوانان رای ندارند، مسئولان هم به آنها توجهی نمی‌کنند و حتی وعده‌ای را نمی‌دهند که بعدا از آنها پیگیری شود. مرگ تلخ احد و صمد، دو کودک زباله‌گرد، با واکنشی جدی از طرف نمایندگان مجلس مواجه نشد یا مواردی از کودک‌آزاری که اعتراضی نسبت به آنها در صحن علنی مجلس یا تذکری از نمایندگان دیده نمی‌شود. 

فتحی: ما نمایندگان مجلس، نماینده تمام مردم اعم از کودک و بزرگسال هستیم. ما نماینده کودکان هم هستیم و معتقدم اگر امروز به وضعیت کودکان توجه نکنیم، فردا به پدر و مادرهایی تبدیل می‌شوند که خودشان این چرخه خشونت را تکرار می‌کنند. من خودم تاکنون چند بار از رییس سازمان بهزیستی سوال کردم و خواستم به وضعیت کودکانی که سر چهارراه‌ها هستند رسیدگی کنند. به نظرم آنها خطرشان از بمب اتم هم بیشتر است، این کودکان بمب‌های متحرکی هستند که هر لحظه ممکن است بی‌توجهی به وضعیت آنها باعث انفجارشان شود. وقتی ما در ماشین‌های راحت نشسته‌ایم و با تبختر به آنها نگاه می‌کنیم و حتی کمکی که به آنها می‌کنیم با نوعی نگاه از بالا همراه است، در آنها عقده ایجاد می‌کند و این احساس بهشان دست می‌دهد که محکوم به فقر و فلاکت هستند و بعدا باید هر طور که می‌توانند تلافی کنند. همانطور که در ابتدای حرف‌هایم هم اشاره کردم، حاکمیت باید تدبیر جدی کند و از این کودکان انسان‌های فرهیخته‌ای بسازد. 

شما بازدیدی از کانون اصلاح و تربیت یا اورژانس اجتماعی داشته‌اید؟

فتحی: ما نه ولی اعضای کمیسیون فرهنگی در این زمینه کارهایی انجام داده‌اند.



افشار: امیدوارم تصویب این لایحه هرچه سریعتر انجام شود که شهروندان پشتوانه قانونی لازم را داشته باشند و بتوانند به کودک‌آزاری‌هایی که در اطرافشان می‌بینند واکنش نشان دهند. مشکل اینجاست که شهروندها نمی‌دانند باید در برخورد با چنین مواردی چه کار کنند یا بچه‌ای که به سنی رسیده باشد که از حقش دفاع کند، نمی‌داند آیا حق دارد به پدر و مادرش بگوید او را آزار ندهند یا نه و در صورت آزار چطور می‌تواند از خودش دفاع کند. مهمترین کاری که باید انجام بدهیم این است که از شهروندان به عنوان داوطلب استفاده کنیم. اگر شهروندان بدانند که پشتوانه قانونی دارند، چنین اتفاقات تلخی را گزارش و پیگیری می‌کنند و خانواده‌ها در برخورد با کودکانشان دقت بیشتری انجام می‌دهند. مهم این است که ما الان به عنوان شهروندان چنین توانایی و پشتوانه قانونی را نداریم، من مادری را دیدم که بچه‌اش را تهدید می‌کرد که تو را زیر ماشین می‌اندازم! وقتی به او اعتراض کردم که چرا این کار را می‌کنی، گفت من مادرش هستم و خودم می‌دانم چه کار کنم. فرهنگ ما الان طوری است که پدر و مادرها خودشان را مالک فرزندشان می‌دانند و قوانین هم این اختیار را به آنها می‌دهد. اینطور می‌شود که شهروندان این اجازه و حق را پیدا نمی‌کنند که به اتفاقاتی که در اطرافشان درباره کودکان معصوم و بی‌پناه می‌گذرد واکنش نشان دهند. خوشبختانه امروز این مطالبه ایجاد شده که به وضعیت کودکان و نوجوانان رسیدگی شود، من هم این امید را دارم که در کنار هم قرار گرفتن ما و افراد دغدغه‌مند به فراهم کردن شرایطی برای زندگی بهتر کودکان منجر شود چون کودکان نسل آینده این سرزمین هستند و همه ما در برابر آنها مسئولیم.

 

دیدگاه تان را بنویسید