بهروز قصه ما خرمشهری بود

خرمشهر 35 روز مقاومت کرد و بهروز فرماندهی جمعی از مدافعان شهر را به عهده داشت اما سال ها گذشت تا به محمد[1] پیوست.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: سوم خرداد ماه سال ۶۱ ؛ موجی از شادی همه مردم را فرا گرفت. خرمشهر پس از ماه ها،‌ از بند دژخیم بعثی رها شد. مردم به خیابان آمدند تا پیروزی ارتش اسلام را تبریک گویند. کافی است تنها چند روزی از تاریخ مقاومت خرمشهر را ورق بزنی تا بهروز مرادی[۲] را ملاقات کنی. خرمشهری بود. در دانشکده هنرهای زیبای اصفهان درس خوانده بود. عکاسی و نقاشی از علایقش بود. فیلم می ساخت، نویسنده بود؛ اما معلمی را پیشه خود کرده بود. تابستان پنجاه و نه؛ خیالات پریشان صدام و‌ توهم آنکه می تواند با حمله ای ضربتی و پیشروی زودهنگام، خود را به پایتخت برساند. ‌این واقعیت اما فراموش شده بود که «با کیان ایرانی نمی توان جنگید». بهروز که شهر و کشورش نشانه گرفته شده بود، همراه پدر و برادر با دست هایی خالی، همدوش دیگر مردان مرد خرمشهر سدی شدند در برابرش. پدر در همین روزها به شهادت رسید. بهروز اما، فرماندهی جمعی از مدافعان شهر را به عهده داشت. روزها گذشت شهر اما، هنوز استوار بود... 35 روز از مقاومتی اعجاب انگیز سپری می شد و حالا دیگر تقویم در چهارم آبان ماه قرار گرفته بود که دیگر شهر کاملاً از دست رفت و بهروز با تیوپ سوار بر کارون شد تا در جبهه ای دیگر سلاح بر دوش گیرد. ۲۱ ماه بعد، خردادماه و نوبت بازپس گیری خرمشهر؛ روز و شب اما، بر بهروز حرام شده بود...[۳]

  1. شهید سید محمد جهان آرا، فرمانده سپاه خرمشهر.
  2. شهید بهروز مرادی که در چهارم خرداد ماه سال ۶۷، پس از سال ها دفاع از سرزمین اسلامی اش به شهادت رسید و در گلزار شهدای شهرش آرمید.
  3. خرمشهر پس از ماه ها اشغال در سوم خرداد ماه سال ۶۱ آزاد شد.

دیدگاه تان را بنویسید