درب شهادت هنوز باز است!

لهجه شیرینی شوهانی اش لبخند را به لب همه می نشاند و شیرین کاری های او سنگرش را شلوغ ترین سنگرهای آن منطقه کرده بود.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: زندگی در منطقه محروم ایلام از او[۱] آدمی سختکوش و فعال ساخته بود تا جایی که مدتی برای کمک به برطرف کردن مشکلات معیشتی خانواده مجبور به ترک تحصیل شد. انگار روزهای سخت به دنبال آدم های سرسخت می گردند و هر جا که می روند چون سایه ای آنان را دنبال می کنند. هنوز مرتضی در ابتدای جاده جوانی بود که برادرش علیرضا را که علاقه بین آنها میان همه زبانزد بود از دست می دهد و... تا آنجا در شناسایی هلت ها[۲] تبحر داشت که به مرتضی هلتی مشهور شده بود. لهجه شیرینی شوهانی[۳] و روحیه شوخ طبعی اش، بچه ها را به سمت سنگرش می کشاند تا جایی که سنگرش شلوغ ترین سنگر آن منطقه بود. مرتضی والفجر ۵، ۹، کربلای ۱، ۱۰، نصر ۴، ۸ را در سمت فرماندهی به پایان رساند و دوستانش را یکی یکی از دست داد و آن گاه او ماند و یک دنیا حسرت و حالا دیگر جنگ تمام شده و ناامیدی بود که از رفتن و به دوستان پیوستن، مرتضی را آزار می داد که قلاویزان شد منطقه پروازش. او برای پاکسازی راهی آنجا شد که صدای گرفته ای پشت بیسیم، خبر از رفتنش داد و سکوتی سهمگین بر بچه ها حاکم. [۴]

  1. شهید مرتضی ساده میری.
  2. هَلَت در لهجه ایلامی به تپه ماهورهای رملی بی آب و علف می گویند که شرایط زندگی در آنجا بسیار سخت است.
  3. ایلی تشکیل شده از هموطنان کرد است.
  4. مرتضی در تاریخ ۲۵ اسفند ماه ۶۹ به شهادت رسید.

دیدگاه تان را بنویسید