دخترم! صبور باش

امام نگاهی به من کرد و گفت: از خدا برایت صبر می خواهم.

لینک کوتاه کپی شد

جی پلاس ـ منصوره جاسبی: از خوشحالی روی پای خود بند نمی شدم و مدام این پا و آن پا می کردم. همیشه آرزویم این بود که امام را از نزدیک ببینم. منتظر نشسته بودیم تا نوبتمان شود. نوبت به ما که رسید نفهمیدم چگونه خود را به اتاق رساندم. خطبه عقد خوانده شد. مصطفی[۱] رو به امام کرد و گفت: ما را نصیحت کنید. ایشان رو کرد به من و گفت: از خدا می خواهم که به تو صبر بدهد.[۲]

  1. شهید مصطفی ردانی پور که در عملیات والفجر دو مفقود الاثر شد.
  2. به نقل از همسر شهید ردانی پور.

دیدگاه تان را بنویسید