پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

بازی گسترده منطقه ای در پس قطع روابط اعراب با قطر؛

بزرگ ترین گناه دوحه اذعان به قدرت منطقه ای ایران است

یک بازی گسترده منطقه ای در پس قطع روابط اعراب با قطر وجود دارد؛ نه ادعای پشتیبانی این کشور از افراط گرایان.

 

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی نوشت: در جهان مبهم دیپلماسی عرب، هرگز همه چیز آن گونه که هستند به نظر نمی رسند. به ظاهر شاید دلایل اینکه این هفته عربستان سعودی، بحرین، امارات متحده عربی و مصر سفرهای هوایی، زمینی و دریایی خود را به کشور کوچک قطر قطع کردند، کافی باشد: «کشورهای حوزه خلیج فارس همسایه خود را به پشتیبانی از افراط گرایی اسلامی از جمله داعش متهم کردند.»

«دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا از آن زمان این دیدگاه را از طریق توییتر خود تایید کرده، و افزوده است که او در طول سفر اخیر خود به خاورمیانه در مورد «تامین هزینه ایدئولوژی رادیکال» گفت و گوهایی داشته است. او گفت رهبران حوزه خلیج فارس که او با آنها دیدار و گفت و گو داشته انگشت اتهام را به سمت قطر نشانه گرفته بودند.

با وجود درک آسان این روایت، نیروهای دیگری هم در این بازی موثر هستند. در واقع قطر به عنوان زبان دیپلماسی منطقه، از آن جهت توسط همسایه های خود طرد شده است که به دیدگاه جمعی آمریکا، عربستان سعودی و اسرائیل بی توجه بوده است.

هیچ شکی نیست که قبیله آل ثانی که از شهر «دوحه» بر این امارت حکمرانی می کند، گروه های مسلحی که با دولت بشار اسد در سوریه می جنگند را تامین مالی می کند و در امور داخلی ملت های دیگر عربی از طریق حمایت اش از اخوان المسلمین، به ویژه در مصر دخالت هایی دارد. اما اینها تنها گوشه های از یک بازی گسترده تر منطقه ای هستند. حتی اگر به عربستان سعودی اجازه داده شود برای ریاکاری ظاهری هم شده چنین اتهاماتی را با توجه به سابقه خود این کشور در مورد حمایت از تروریست ها در سوریه و مداخله نظامی در یمن مطرح کند، این اتهامات در این زمان بسیار بیهوده هستند.

بزرگ ترین گناه دوحه که به خاطر آن مجازات می شود تمایل این کشور به اذعان به این حقیقت است که ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای مهم جایگاهی را به دست آورده و گروه هایی مانند حماس و حزب الله در تعیین آینده خاورمیانه باید نقش داشته باشند. به عبارت ساده تر قطر به دلیل امتناع از قبول وضع موجود در 40 سال گذشته، و داشتن شجاعت برای به چالش کشیدن برنامه کشورهای حوزه خلیج فارس برای مقابله با تهران، مجازات شده است.

برای حکومت ها در عربستان سعودی، آمریکا و سرزمین های اشغالی این تفکر واگرا نه صرفا نامطلوب بلکه بدعت است. در حالی که این سه قدرت خود را طرفدار برقراری صلح در خاورمیانه معرفی می کنند، منافع شخصی آنها به طور فزاینده ای بر طرز تفکرشان تاثیر می گذارد. و این محاسبه کوته بینانه به زیربنای اتحاد آنها آسیب می رساند.

این استدلال ها به این معنا نیست که قطر یک طرف بی گناه است که هیچ انتقادی از آن بر نمی تابد. وضعیت دوحه از زمان بهار عربی به عنوان یک «قهرمان اصلاحات سیاسی» مشخصا در خلاف جهت ماهیت نزدیک به فئودالی سیستم حکومت آن است که به موجب آن خاندان آل ثانی و حدود 200 هزار قطری بر حدود دو میلیون سکنه خارجی مسلط هستند.

گرفتاری شوم مهاجران کار بر روی پروژه های ساخت و ساز برای جام جهانی 2022 پوشش گسترده خبری داشته است، اما برای سوء استفاده های دیگر تبلیغات کمتری شده است. در یک مورد از این سوء مدیریت ها، بیش از 5000 نفر از اعضای یک قبیله از سال 2004 به اتهام شرکت کردن در توطئه سعودی مبنی بر سرنگونی پدر امیر فعلی در سال 1996 با لغو شهروندی مواجه شده اند.

عربستان سعودی برای توجیه قطع اخیر روابط دیپلماتیک با دوحه، به ستایش اخیر قطر از ایران که به «شیخ تمیم بن حمد آل ثانی» امیر قطر نسبت داده شد، اشاره کرد. قطر این اتهامات را «اخبار جعلی» و بخشی از یک حمله هکری گسترده تر در سرویس خبری ملی خود دانست و رد کرد.

این تنش ها جدید نیستند. دیدگاه قطر در مورد ایران و گروه هایی مانند حماس و حزب الله نتیجه تغییرات ناگهانی نیست. قطر که میزبان 10 هزار نیروی آمریکایی در پایگاه هوایی «العیدید» است، دکترین «باراک اوباما» رئیس جمهور پیشین برای تعامل با ایران را که بخشی از آن به توافق هسته ای در سال 2015 باز می گردد، دنبال می کند. این هم ترازی دیپلماتیک و وجود یک پایگاه مهم استراتژیک آمریکا در این کشور بدان معنی است که دوحه از حفاظت آمریکا بهره مند می شود.

البته با ورود دولت جدید و بسیار متفاوت در واشنگتن اوضاع تغییر کرده است. از آنجا که ترامپ خود را با گروهی از مشاورانی احاطه کرده که به تهدید نفوذ ایران و «تروریسم رادیکال» حساسیت دارند، تصمیم عربستان برای انجام چنین کاری بی دلیل نیست. مجازات قطر و انزوای ایرانی ها همچنین با ارزیابی منافع استراتژیک دولت(اشغالگر) اسرائیل همخوانی دارد. اسرائیل از شمال با حزب الله و از جنوب غربی با حماس درگیر است.

دوحه که از جهت گیری جدید آمریکا سرگردان شده است، یاد می گیرد که باید برای این کارهایش بهایی را بپردازد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.