حمله روسیه به اوکراین با سایر جنگهای ابتدای قرن بیست‌ویکم تفاوتی بنیادین از حیث نسبت جنگ با افکار عمومی دارد چرا که این جنگ را احتمالا بتوان نخستین جنگ تاریخ بشر دانست که در شرایط کاملا دیجیتال و در جغرافیایی با ضریب نفوذ بسیار بالای اینترنت اتفاق می‌فتد و از این جهت هر رخداد و تحولی در آن در همان لحظه پیش چشم جهان قرار میگیرد.

به گزارش جماران به نقل از واشنگتن پست،  در دو هفته گذشته، چشم جهانیان به سرنوشت غم انگیز اوکراینی هایی که با خشونت ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه روبه رو هستند، دوخته شده است.

تصاویر تکان دهنده ده ها میلیون نفری که به طور ناگهانی توسط جنگ مورد حمله قرار گرفته اند، روح اروپایی ها را عمیقاً متاثر کرده است و موج بی سابقه ای از همبستگی کشورهای اروپایی را در حمایت از پناهجویان از اوکراین متحد کرده است.

هفتاد و نه درصد فرانسوی‌ها موافق پذیرش اوکراینی‌هایی هستند که در مضیقه هستند، که بازتاب تعهد رئیس‌جمهور امانوئل ماکرون به فرانسه برای «گرفتن سهم خود» است. سایر اعضای دولت به مردم "مسئولیت همبستگی خود را نسبت به پناهندگان" یادآوری کردند.

چنین سخاوت یکپارچه ای باید پاسخ سیاسی عادی به هر تراژدی انسانی باشد. اما به سختی می توان از این موضوع غافل شد که چگونه این موضوع در زمینه اروپایی طنین انداز می شود که مهاجرت اغلب به عنوان یک تهدید به جای یک حقوق بشر مورد بحث قرار می گیرد.

این واکنش در تضاد با واکنش نسبت به افغان ها در تابستان گذشته است. در آن زمان، 51 درصد از مردم فرانسه با استقبال از پناهجویان افغان مخالف بودند. ماکرون به نوبه خود چهره کمتر همدلانه ای از خود نشان داد و در واکنش به وضعیت اسفناک آنها گفت: "ما باید برنامه ریزی کنیم و از خود در برابر جریان های بزرگ مهاجرتی نامنظم محافظت کنیم."

چه چیزی این تناقض را توضیح می دهد؟ در حالی که اوکراینی ها به شدت در تلاش برای فرار از کشور خود بودند، نظرات نگران کننده شروع به انتشار کردند، برخی از آنها جمع آوری و در حساب توییتر "Caisses de Grève" به اشتراک گذاشتند. ویدئوها متوالی از مفسران سفیدپوست را نشان می دهد که از نفرت انگیزترین استدلال ها برای توجیه رفتار متفاوت با اوکراینی ها از سایر پناهندگان استفاده می کنند. می‌توان گفت که آنها فرار می‌کنند، آنها مهاجری نیستند که منطق مهاجرت را اتخاذ کنند. آنها از نظر فرهنگی اروپایی هستند... بسیار نزدیک. تفاوتی بین اوکراینی‌هایی که در فضای تمدنی ما شرکت می‌کنند و سایر جمعیت‌هایی که به تمدن‌های دیگر تعلق دارند، وجود دارد، در حالی که نفر چهارم ادعا می‌کند: «این یک مهاجرت با کیفیت بالا است که ما می‌توانیم از آن استفاده کنیم. "

هنگامی که در مورد نژادپرستی این نظرات سؤال شد، یک روزنامه نگار سفیدپوست پاسخ داد: فرانسوی‌ها به خود می‌گویند: «اوکراینی‌ها شبیه من هستند، با ماشین مشابهی رانندگی می‌کنند و 3 ساعت با پاریس فاصله دارند». یک «شناسایی نزدیکی» وجود دارد که فرانسوی‌ها در مورد افغان‌ها کمتر از آن برخوردارند. این نژادپرستی نیست، بلکه نزدیکی است.»

فقط مفسران چنین اظهاراتی را بیان نمی کردند. کریل پتکوف، نخست وزیر بلغارستان، گفت: اینها پناهندگانی نیستند که ما به آنها عادت کرده ایم... این مردم اروپایی هستند. من از انحرافات آکروباتیکی که برای اجتناب از گفتن چیزهای بدیهی استفاده می شود شگفت زده شده ام.. اوکراینی‌ها سفیدپوست و اروپایی هستند - اگرچه برخی از کشورهای آفریقایی به پاریس نزدیک‌تر از کیف هستند - و طبق استانداردهای استعماری، آنها نباید به این شدت رنج ببرند. چنین اظهاراتی که در بسیاری از سطوح مشکل ساز است، توسط لایه های نژادپرستی و برتری سفیدپوستان تغذیه می شود. جنگ و بدبختی به‌عنوان حالت عادی سیاه‌پوستان و قهوه‌ای‌ها دیده می‌شود، اما سفیدپوستانی که با همان وحشت مواجه می‌شوند، تکان‌دهنده تلقی می‌شوند. از طریق آن لنز، احساسات سفیدپوستان بیش از احساسات دیگران ارزش گذاری می شود و اروپایی بودن با انسانیت و ارتباط پذیری برابر است.

این همان چیزی است که ساکنان آفریقایی اوکراین در مرز لهستان تجربه کردند. انتخاب استفاده از عباراتی مانند "پناهنده" به جای "بحران مهاجر" نشان می دهد که چگونه رنج سفیدپوستان تایید می شود، در حالی که مهاجرت از مناطق دیگر به طور مداوم مورد سوال قرار می گیرد، گویی سیاه پوستان و قهوه ای ها توانایی طبیعی برای مقابله با سختی ها را دارند. در یک قاره چند قومیتی، این پرسش‌هایی را در مورد اینکه اروپا خود را چگونه می‌بیند - و چگونه باید با میلیون‌ها شهروند و ساکن غیرسفیدپوست رفتار شود، ایجاد می‌کند. شکاف بزرگی بین درک تازه‌ای از چالش‌های مهاجرت و موضع معمول اروپایی‌ها که به مهاجرت انگ می‌زند و استفاده از همه ابزارهای ممکن برای جلوگیری از عبور مهاجران از مرزها وجود دارد.

هفته گذشته، 27 کشور اتحادیه اروپا تصمیم گرفتند برای اولین بار دستورالعمل سال 2001 را اعمال کنند که به کسانی که از اوکراین فرار می کنند "حمایت موقت" اعطا می کند. این به آنها حق کار و دسترسی به مسکن، آموزش، مراقبت های پزشکی و مزایای رفاهی را می دهد. در فرانسه، آنها می توانند از طریق قطار به حمل و نقل عمومی رایگان دسترسی داشته باشند. در همین حال، از سال 2014، بیش از 20،000 نفر در دریای مدیترانه غرق شده اند، زیرا آنها در تلاش بودند تا از سرنوشتی غیرقابل غبطه فرار کنند. اینکه بدانیم اتحادیه اروپا همیشه ابزاری برای نجات آنها داشته است - اما در عوض اغلب آنها را جرم انگاری می کند و سفر آنها را حتی خطرناک تر می کند. در واقع، دخالت کشورهای اروپایی در درگیری‌های خارج از قاره و مسئولیت تاریخی و فعلی ما در قبال بحران فزاینده آب و هوا، موج‌های مهاجرت را به راه انداخته است. این افراد باید از همان نوع همبستگی اعطا شده به پناهندگانی که اکنون از تجاوز روسیه فرار می کنند، برخوردار شوند.

به نظر می‌رسد ظلم و ستم اوکراینی‌ها چشم‌های بسیاری را باز کرده است، از جمله چشمان مته فردریکسن، نخست‌وزیر دانمارک، که چند ماه پیش سیاست «صفر پناهندگی» را ستایش می‌کرد. وضعیت فعلی باید یک سابقه ایجاد کند و اتحادیه اروپا را تحت فشار قرار دهد. برای تبدیل شدن به پذیرش پناهندگان، مطابق با ارزش‌های اروپایی که بسیار تحسین شده‌اند.

شایان ذکر است با ادامه تهاجم نظامی پوتین به اوکراین، موج میلیونی آوارگان پناهجوی اوکراینی از این کشور رهسپار کشورهای همسایه شده است. کمیساریای عالی امور پناهندگان سازمان ملل متحد در بیانیه‌ای اعلام کرد که از 24 فوریه تاکنون، 2 میلیون و 11 هزار و 312 آواره اوکراینی به کشورهای همسایه پناه برده‌اند و لهستان به تنهایی میزبان 1.2 میلیون نفر از جنگ‌زدگان پناهجوی اوکراینی است.

فیلیپو گراندی، کمیساریای عالی پناهندگان پس از بازدید از کشورهای مولداوی، لهستان و رومانی در شرق اروپا که پذیرای امواج آوارگان اوکراینی شده‌اند، سه‌شنبه 8 مارس، در یک کنفرانس مطبوعاتی از اسلو به خبرنگاران گفت: فکر می‌کنم امروز یا حداکثر فردا از مرز دو میلیون نفر پناه‌جو عبور کنیم.

آوارگان محروم از منابع کافی

گراندی همچنین با تقدیر از این سه کشور به خاطر پذیرفتن پناهجویان اوکراینی، افزود به نظر می‌رسد این کشورها با توزیع طبیعی و خود به خودی پناهجویان، به خوبی تعامل دارند.

او تاکید کرد که نخستین گروه آوارگان شامل افرادی بود که «مقداری اندوخته و سرمایه» داشتند اما ممکن است در صورت ادامه جنگ، افرادی را مشاهده کنیم که محروم از هر گونه پشتوانه و روابط هستند که چالش کشورهای اروپایی برای ادامه ارائه خدمات را پیچیده‌تر خواهد کرد و به همین علت، همبستگی بیشتر همه در اروپا و دیگر مناطق، ضرورت خواهد داشت.

به گفته او، «جنگ‌های بالکان در بوسنی و کوزوو، شاهد موج  دو تا سه میلیون نفر پناه‌جو، اما در یک دوره هشت ساله بود. سایر مناطق جهان نیز شاهد امواج پناه‌جویان، مشابه با وضعیت کنونی اوکراین بودند، ولی «این اولین بار است که پس از جنگ جهانی دوم چنین اتفاقی در اروپا رخ می‌دهد.

پناه بردن 1.2 میلیون اوکراینی به لهستان

این اظهارات پس از آن بود که مرزبانی لهستان، سه‌شنبه، اعلام کرد، حدود 1.2 میلیون آواره اوکراینی در پی تهاجم پوتین به کشورشان، به لهستان پناه‌برده‌‌اند و تنها در دوشنبه 7 مارس، 141500 آواره پناه‌جوی اوکراینی وارد لهستان شدند.

شهر ورشو، پایتخت لهستان میزبان بیشترین تعداد پناهجویان اوکراینی از آغاز تهاجم نظامی روسیه به اوکراین است.

بیش از 4 میلیون آواره

به پیش‌بینی مقامات اوکراین و سازمان ملل متحد، با ادامه پیش‌روی ارتش روسیه و تداوم درگیری‌ها در اطراف کییف، سیل پناهجویان به کشورهای همسایه افزایش خواهد یافت.

کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل تخمین زده است که شمار آوارگان جنگی اوکراینی تا جولای آینده به بیش از 4 میلیون نفر خواهد رسید. اما حمله روسیه به اوکراین با سایر جنگهای ابتدای قرن بیست‌ویکم تفاوتی بنیادین از حیث نسبت جنگ با افکار عمومی دارد چرا که این جنگ را احتمالا بتوان نخستین جنگ تاریخ بشر دانست که در شرایط کاملا دیجیتال و در جغرافیایی با ضریب نفوذ بسیار بالای اینترنت اتفاق می‌فتد و از این جهت هر رخداد و تحولی در آن در همان لحظه پیش چشم جهان قرار میگیرد. جهان دیجیتال و عصراطلاعات حتی جنگ را هم به صحنه‌ای تبدیل کرده که تماشاگرانش از دورترین نقاط گیتی نیز می توانند چنان آن را دنبال کنند که تو گویی در خارکیف و کی‌یف و ماریوپل نشسته‌اند.

اما طبعا همانند هر جنگ دیگری آوارگی انسانها و تبدیل شهروندان دیروز به پناهجویان امروز خود از کریه‌ترین چهره‌های جنگ است که اینبار جهانیان لحظه به لحظه امکان دنبال کردنش را داشتند. از صف طویل خودروهایی که در روز نخست جنگ کی‌یف و خارکیف را ترک کردند تا صف ۳۰-۴۰ کیلومتری منتهی به مرز لهستان و منع مردان ۱۸ تا ۶۰ ساله اوکراینی از ترک کشور و اشکها ، بغضها و بوسه‌های لحظات وداع مردان با زنان کودکانی که دیگر معلوم نیست کی و کجا بتوانند یکدیگر را در آغوش بکشند.

و نهایتا موج پناجویان اوکراینی که اکنون به گفته کمیساریای پناهندگان سازمان ملل متحد به مرز ۱ میلیون نفر رسیده و انتظار میرود تا ۴ میلیون نفر نیز افزایش یابد.

اگر چه همه این ۱ میلیون نفر به سوی غرب نیامدند و حدود یک پنجم این جمعیت که شامل روس‌تباران شرق اوکراین و اهالی دو جمهوری خودخوانده لوهانسک و دونتسک بودند از «ترس ناسیونالیستهای افراطی اوکراین» راهی روسیه شدند اما همان بیش از ۸۰۰ هزار نفری نیز که راهی غرب شدند و حدود ۲۵۰ هزار نفرشان از مرز لهستان وارد اروپا شدند تصویری متفاوت از اروپا و بویژه کشور لهستان در قبال پناهجویان شکل دادند که دست‌کم از سال ۲۰۱۵ به این سوی دیده نشده و یا کمتر دیده شده بود: تصویری از اروپای مهربان و انساندوست که به کمک همنوعان می آید و با آغوش باز و بی‌هیچ مرز و پلیس و ارتشی پناهجویان را می‌پذیرد.

این تصویر با تصویری که جهان در مارس ۲۰۲۰ از مرز یونان و ترکیه و صف‌آرایی ارتش یونان در برابر پناهجویان و شلیک گاز اشکآور به سوی آوارگان در حالی که اورزولا فن درلاین و شارل میشل، روسای آلمانی و بلژیکی کمیسیون و شورای اروپا به اتفاق کریاکوس میتسوتاکیس، نخست‌ وزیر یونان با هلیکوپتر در حال گشتزنی و نظاره این صحنه‌ها بودند، تفاوتی بنیادین داشت.

آغوش گشاده اروپایی‌های برای پناهجویان از جنگ گریخته اوکراین، چه در عمل مرزبان شرق اروپا و چه در وعده‌های رهبران اروپای غربی به گزارش‌های ضرب و شتم و حتی آزار جنسی پناهجویان در مرز کرواسی-بوسنی و یونان-ترکیه کوچک‌ترین ربطی نداشت. مرزهای باز لهستان و رومانی در زمستان ۲۰۲۲ کوچک‌ترین شباهتی با بنادر بسته ایتالیای ماتئو سالوینی در برابر کشتی‌های پناهجویان مستاصل و سرگردان آفریقایی در آب‌های مدیترانه نداشت.

این بار، داوطلبان کمک به پناهجویان به جرم معاونت و مشارکت در قاچاق انسان بازداشت و محاکمه نمی‌شوند؛ پدیده‌ای که پیش از آن نمونه‌هایش را دست‌کم در فرانسه، ایتالیا و یونان دیده بودیم.

مرزهای گشوده لهستان در برابر پناهجویان اوکراینی، همان مرزهایی هستند که اواخر تابستان و پاییز سال گذشته به سوی مهاجران و پناهجویان خاورمیانه‌ای از بلاروس بسته بودند. صحنه‌های رقت‌انگیز صف‌آرایی نیروهای نظامی و پلیس لهستان در مرز بلاروس دربرابر پناهجویان خاورمیانه‌ای در مواردی حمله سگ‌های پلیس به سوی آورگان بی‌پناه و درمانده، تازه‌تر از آن هستند که از حافظه جمعی شهروندان اروپایی و غیراروپایی پاک شده باشند.

و این همه را باید گذاشت در کنار موضع‌گیری‌های ضدخارجی و ضدمهاجری که در این سال‌ها رییس‌جمهوری لهستان، آندره دودا و نخست‌ وزیر مجارستان، ویکتور اوربان داشتند. رهبران این دو کشور حتی در سال ۲۰۱۵، زمانی‌که آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان و فرانسوآ اولاند، رییس‌ جمهوری فرانسه خواستار سیاست درهای گشوده به روی پناجویان بودند نیزاعلام کرده بودند از پناهجویان سوری جز مسیحیان را پذیرش نخواهند کرد.

اما چهره واقعی اروپا کدام است؟ چهره پترا لازلو خبرنگار مجارستانی که جهان او را در ۸ سپتامبر ۲۰۱۵ با لگدش به پدر فرزند به آغوش سوری در مرز مجارستان و صربستان شناخت و در سال ۲۰۱۸ دادگاه عالی مجارستان او را از اتهام اقدام علیه صلح تبرئه کرد تا به چهره پر افتخار راست افراطی اروپا تبدیل شود؟ و یا چهره مهربان آنگلا مرکل و مردمان گل به دست در ایستگاههای قطار وین و مونیخ و برلین در سال ۲۰۱۵ و شهروندان مسئول اروپایی که این روزها با خودروی شخصیشان حتی از هلند و بلژیک و فرانسه تا مرز لهستان-اوکراین می روند تا اوکراینی‌ها را سوار کنند و با خود به اروپای غربی بیاورند؟

اگر تصویر دوم صحیح است دلیل رفتار «تبعیض‌آمیز» با پناهجویان غیر اوکراینی ساکن اوکراین که از جنگ فرار می‌کنند بویژه با سیاهپوستان ، هم در داخل اوکراین و هم در درون قلمرو اتحادیه اروپا چیست؟

دلیل اینکه ویدیوهای منتشر شده در فضای مجازی حکایت از ممانعت پلیس و ارتش اوکراین از سوار شدن سیاه پوستان به قطاری که از کی‌یف به سوی لهستان می‌رود جلوگیری می‌شود و یا حتی سیاهپوستان وادار به پیاده شدن از قطار می‌شوند چیست؟

ویدیوی دیگری از ایستگاه مرکزی قطار در فرانکفورت حکایت از این دارد که پلیس آلمان پناهجویان سیاهپوست را از قطار پیاده می‌کند و به مراکز پلیس منتقل می‌کند اما به پناهجویان سفیدپوست اجازه ادامه مسیر می‌دهد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.