چین می‌داند که وحدت دو کره یعنی حاکم شدن ارزش‌های دموکراتیک غربی که این هم در تضاد با اهداف رهبری حزب کمونیست چین است.

 

به گزارش جماران؛ جنگنده‌های آمریکایی روز گذشته بر فراز حریم دریایی کره‌شمالی به پرواز در آمدند. همزمان با این تحول، مجله معتبر نشنال‌اینترست نیز در آخرین شماره خود از احتمال حمله پیشگیرانه چین به کره‌شمالی خبر داد. به اعتقاد این نشریه، چین برای تضمین امنیت مرزها، ممانعت از نزدیک شدن نیروهای آمریکایی به رودخانه یالو و جلوگیری از ظهور یک دولت واحد در شبه‌جزیره کره، ممکن است قبل از آمریکا وارد نبرد با پیونگ‌یانگ شود تا امور منطقه به‌دست ایالات‌متحده و غرب نیفتد. نشنال‌اینترست در ادامه از موج مهاجرت و پیامدهای آن به‌عنوان یکی دیگر از دغدغه‌های پکن برای مواجهه پیشگیرانه در منطقه یاد می‌کند.

بسیاری از نویسندگان در مورد سیاست آمریکا در قبال چین از احتمال معامله با کره‌شمالی و ضرورت هل دادن پیونگ‌یانگ به گوشه رینگ سخن گفته‌اند اما کمتر کسی است که به این گزینه فکر کرده باشد که احتمال مداخله تمام عیار یا محدود چین در مسائل کره‌شمالی چقدر است. «جان دال گرووِر»، تحلیلگر نشنال اینترست، معتقد است چین ممکن است در دو صورت در امور کره‌شمالی مداخله مستقیم کند: یکی در صورتی که این کشور مورد حمله نظامی قرار بگیرد. در این صورت ممکن است چین واکنش نظامی نشان دهد. دوم، در صورتی که کره‌شمالی به خودی خود دچار فروپاشی شود. البته در شرایط فعلی کمتر محققی است که در مورد «مداخله نظامی پکن در امور پیونگ‌یانگ یا علیه این کشور» سخن گفته باشد. مداخله چین بیشتر در قالب چتر امنیتی در راستای حمایت از پیونگ‌یانگ خواهد بود. با این حال، این مداخله چند مزیت برای چین دارد: تضمین امنیت مرزها، ممانعت از نزدیک شدن نیروهای آمریکایی به رودخانه یالو و جلوگیری از ظهور یک دولت واحد و منسجم دموکراتیک کره که متحد آمریکا باشد. اکنون این سوال در بسیاری از محافل مطرح شده که در صورت حمله به کره‌شمالی آیا چین به حمایت از این کشور برخواهد خاست یا با قدرت متجاوز همراهی خواهد کرد؟ اگر مجبور به مداخله شود میزان این مداخله چقدر است؟ چه تعداد شهروند و پایگاه چینی درگیر خواهند شد؟ آیا چین تجارت تقریبا 850 میلیارد دلاری خود با آمریکا و کره‌جنوبی را فدای حمایت از «کیم جونگ اون» خواهد کرد؟ با این حال، میزان وفاداری چین و کره‌شمالی به هم سوالی مورد بحث است. سوال دیگر این است که در صورتی که منافع ملی حیاتی چین مورد تهدید قرار گیرد و اعتمادی هم میان سئول- واشنگتن- پکن نباشد چه خواهد شد؟ چند سناریو در زمینه مداخله احتمالی نظامی چین مطرح شده است:

1- اولین نگرانی چین مهار سیل آوارگانی است که از مرز عبور خواهند کرد. کره‌شمالی دولتی شکننده است و بسیاری از شهروندانش در نهایت فقر، گرسنگی، سرکوب و شست‌وشوی مغزی قرار دارند. در گذشته پکن با 200 هزار آواره کره‌ای دست و پنجه نرم کرده بود. اما به تازگی با افزایش گشت مرزی و توافقاتی با مقام‌های پیونگ‌یانگ، بسیاری از این گریختگان و فراریان به کره‌شمالی مسترد می‌شوند. وقوع جنگ باعث کشته شدن چند صد هزار تا چند میلیون شهروند کره‌شمالی خواهد شد. از نظر چین، آوارگان کابوسی هستند که پیامد آن کمبود غذایی، یافتن سرپناه و انجام یک‌سری اقدامات پزشکی است. سیل آوارگانی که در مناطق صنعتی شمال غرب هستند و زبان چینی نمی‌دانند فشاری بر دولت‌های محلی وارد آورده و موجب ناآرامی می‌شوند. این به این معنا است که چین ممکن است یک منطقه حائل نظامی برای مدیریت یا متوقف ساختن جریان آوارگان ایجاد کند. در این صورت ممکن است چین بخشی از یا تمام خاک کره‌شمالی را اشغال کند تا ساکنان این کشور را در سرزمین خودشان نگه دارد. چین بخشی از ارتش خود را برای این کار آموزش داده است.

2- مشکل دیگر چین این است که در صورت فروپاشی کره‌شمالی، چه کسی تسلیحات هسته‌ای این کشور را حفظ کند؟ این نگرانی آمریکا هم هست و به همین دلیل گزینه نظامی پرخطر است. یکی از مشکلات این است که نمی‌توان محل دقیق مکان‌های موشکی و هسته‌ای کره‌شمالی را یافت. به همین دلیل، نابودی یا تسخیر سریع پایگاه‌های هسته‌ای، موشکی و پرتابگرهای این کشور دشوار یا غیرممکن است.

با توجه به اینکه بسیاری از مراکز و سایت‌های هسته‌ای کره‌شمالی نزدیک مرز این کشور با چین است، ضرورت اقدام چین در پرتو مداخله احتمالی آمریکا افزایش می‌یابد. مشکل دیگر این است که اگر آمریکایی‌ها بخواهند قابلیت‌های هسته‌ای این کشور را مهار کنند مستلزم این است که نیروهای آمریکایی از مرز 38 درجه عبور کنند و به رودخانه یالو نزدیک شوند. حقیقت این است که هیچ کشوری نمی‌خواهد نیروهای قدرت‌های رقیب یا خصم نزدیک مرزهایش حضور داشته باشند. طی جنگ کره، چین به این دلیل به کمک کره‌شمالی آمد تا از خود در برابر احتمال ورود نیروهای آمریکایی به چین محافظت کند. چین از سابقه طولانی مداخله در کره برخوردار است، آنگاه که قدرت‌های خارجی به مرزهایش بسیار نزدیک شدند. تصور این دشوار است که چین به حضور نیروهای آمریکایی در رودخانه یالو به‌صورت غیرنظامی واکنش نشان دهد.

3- چین احتمالا بر این باور است که دنیای پساکره‌شمالی برای منافع حیاتی چین آسیب رسان است به‌ویژه اگر شبه‌جزیره از سوی دولت متحد آمریکا یعنی کره‌جنوبی اداره شود. این دو کشور (آمریکا و کره‌جنوبی) روی سناریوی اتحاد دو کره کار می‌کنند تا دست چین را کوتاه کنند. وزارت اتحاد کره‌جنوبی سال‌ها است روی این پروژه کار می‌کند. با توجه به اینکه هزینه‌های وحدت دو کره حدود 13/ 1 تا 2/ 3 تریلیون دلار خواهد شد، کره‌جنوبی خواهان حفظ اتحاد دفاعی با آمریکا است تا لااقل بخشی از این هزینه را آمریکا متقبل شود.

دنیای بدون کره‌شمالی برای چین خطرناک خواهد بود. اگرچه چین خوشحال است که هزینه این اتحاد باری اقتصادی به دوش اقتصاد سئول خواهد بود اما یک کره واحد و متحد آمریکا باز هم به نیروهای آمریکایی دسترسی لازم به رودخانه یالو را خواهد داد. دیگر اینکه، چین می‌داند که وحدت دو کره یعنی حاکم شدن ارزش‌های دموکراتیک غربی که این هم در تضاد با اهداف رهبری حزب کمونیست چین است. چین از تجربه دیگر کشورها درس‌هایی آموخته است. وقتی اوکراین روند همگرایی با غرب را در پیش گرفت، روسیه به این کشور حمله کرد و کریمه را ضمیمه خاک خود کرد. بعید نیست در صورت وحدت دو کره و حاکم شدن ارزش‌های دموکراتیک غربی، چین نیز گزینه نظامی را در نظر بگیرد.

چین مداخله نسبی یا تمام‌عیار در کره‌شمالی را سال‌ها است در ذهن می‌پروراند. ارتباط میان پکن و پیونگ‌یانگ به شدت افت کرده و «شی» تمایل دارد تمام گزینه‌ها را روی میز نگه دارد. در این زمینه، چین «مانورهای عملی مداخله» را برگزار کرده و حتی می‌تواند به تاریخ مراجعه و اعلام کند که پادشاهی باستانی کره بخشی از چین باستان بود و بنابراین، کره بخشی تاریخی از چین است. این ادعا بارها از سوی «شی»، رئیس‌جمهور چین تکرار شده است. مقام‌های چینی (اعم از نظامی یا سیاسی) می‌گویند اگر بحران به اوج برسد پکن قطعا مداخله خواهد کرد. به گفته مقام‌های چینی، در این صورت، پکن به دو اقدام دست خواهد زد: یا کره‌شمالی را ضمیمه خاک چین خواهد کرد یا دولتی دست نشانده در آنجا روی کار خواهند آورد. گزینه نظامی چین شاید آخرین راه حل باشد. باید گفت مداخله چین می‌تواند شکل‌ها و قالب‌های مختلفی داشته باشد اما هدف اصلی در تمام این قالب‌ها یکی است.

اگر کره‌شمالی فرو بپاشد، مداخله می‌تواند در قالب ماموریت بشردوستانه و ثبات ساز نمود یابد. با نزدیک شدن اولین واحدهای چین، می‌توان انتظار داشت که سفیر این کشور پذیرش سازمان ملل را هم به دست آورد. مانورهای دیپلماتیک در سازمان ملل می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد تا مانع وتوی آمریکا و کارشکنی‌های سئول شود. در سناریویی که کره‌شمالی مورد حمله قرار گیرد، چین به‌عنوان متحد دست به مداخله خواهد زد تا خود را ناجی جا زند.

اگر کره‌شمالی ابتدا دست به حمله علیه آمریکا یا کره‌جنوبی بزند چین به شکلی محدودتر مداخله خواهد کرد. چین می‌داند هزینه ایستادن در کنار متجاوز چقدر است و به «اون» گفته که در صورت آغازگر بودن در حمله باید قید حمایت چین را بزند. در این صورت، چین باز مداخله خواهد کرد اما به نیروهایش خواهد گفت که مانع نیروهای آمریکایی و کره‌جنوبی شوند و این سیگنال را به واشنگتن خواهد فرستاد که چین خواهان امنیت مرزهایش است نه جنگ. بنابراین، بهتر این است که آمریکا- چین- کره‌جنوبی یک برنامه مشترک داشته باشند تا ببینند چه باید کرد. هماهنگی و همکاری در صورت فروپاشی سریع یا آغاز جنگ برای جلوگیری از برخورد الزامی است زیرا می‌تواند چین را در تقابل نظامی مستقیم با آمریکا و کره‌جنوبی قرار دهد. تا کنون چنین توافقی شکل نگرفته است. خشم چین از «کیم» ممکن است به آغاز مذاکرات کمک کند اما این مذاکرات با دشواری همراه خواهد بود. در ارتش چین مساله هماهنگی یا همکاری با آمریکا یا کره‌جنوبی همچنان یک «تابو» است و شاید این تصور را القا کند که چین به متحد خود از پشت خنجر می‌زند. برای جلوگیری از هر پیامد ناخواسته‌ای، رهبران این کشورها باید منافع یکدیگر را درک کنند و به تفاهمی در مورد چگونگی مدیریت و گذار از این بحران برسند. بدون برنامه مشترک و بدون هماهنگی کافی، این نگرانی هست که آمریکا، چین و کره‌جنوبی منافع خود را به‌صورت یکجانبه دنبال کنند. اما این راهکار احتمال سر شاخ شدن آنها را هم به دنبال دارد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

  • کدخبر: 749953
  • منبع: دنیای اقتصاد
  • نسخه چاپی
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.