انتخابات ریاست‌جمهوری امسال، با تمام ادوار گذشته متفاوت بود. آثارش را تا همین امروز نیز می‌توان دید. نه فقط از این بابت که اصولگراها شکست سختی خوردند، بلکه از این بابت که جبهه اصلاحات نیز گویا در آستانه یک انشقاق قرار گرفته و این پدیده عجیب، بسیار زودرس و غیرقابل تحمل و باور است.

به گزارش جماران؛ سعید ایزدی در یادداشتی که در روزنامه قانون منتشر شده است، نوشت:

انتخابات ریاست‌جمهوری امسال، با تمام ادوار گذشته متفاوت بود. آثارش را تا همین امروز نیز می‌توان دید. نه فقط از این بابت که اصولگراها شکست سختی خوردند، بلکه از این بابت که جبهه اصلاحات نیز گویا در آستانه یک انشقاق قرار گرفته و این پدیده عجیب، بسیار زودرس و غیرقابل تحمل و باور است.

گویا ما که پیروز این جدال بودیم، حال بر سر شاخ و بن می‌بریم! گویا مانند همان گاو 9‌من شیردهی شده‌ایم که بی‌ملاحظه به تمام دستاوردهای پیشین خود لگد می‌زند!

این روزها تحلیل و تفسیرهای بسیار زیادی به گوش‌مان می‌خورد و حال ابرازنظر عجیبی نیز می‌شنویم.

اوضاع به حدی داغ شده که مشاور فرهنگی دولت با رییس فراکسیون امید، اختلافات و سطح دعوا را به رسانه‌ها کشانده‌اند و فرزند یکی از شخصیت‌‌های اصلاح‌طلب، رای خانوادگی خود را به رخ بدنه اجتماعی اصلاحات می‌کشد!

اما بحث بر سر چیست؟ سهم‌خواهی؟ عدالت؟ مشورت؟ جوانمردی؟کدام یک در دستور کار است؟

باید رودربایستی را کنار بگذاریم. همگان به خوبی می‌دانند که روحانی به واسطه حمایت بی‌چون وچرای بدنه اصلاحات پیروز شد.

اما اینکه روحانی باید بی‌قیدوشرط وامدار اصلاحات باشد یا نباشد، یک بحث دیگر است.

خوب است به نیش‌هایی که خودمان به جریان اصولگرا و جمنا زدیم، کمی دقت کنیم.

طی یک فرآیند چهارماهه، آن‌ها چپ و راست شدند و به حق اشکالات و ایراداتی نثارشان کردیم و حتی گفتیم که شما توان وحدت ندارید. حال ببینید که با دست خودمان داریم همین بلا را بر سر جریان اصلاحات می‌آوریم. سوال این است که سودبرنده این وضعیت کیست؟ جز دشمنان نظام؟

هنگامی که دشمنان نظام با توهمی خام در پاریس یک همایش با آن ابعاد برگزار می‌کنند و سیاست‌های جهانی را همسو با خود می‌پندارند و دوباره بر طبل اختلاف داخلی می‌کوبند و آن‌را در بوق و کرنا می‌کنند، آیا باز بر حق است که ما بر سر و صورت یکدیگر پنجه بکشیم؟ هشدارها داده شده است. اما باید قدری منصفانه نیز به قضایا نگاه کرد. اگر به همین روال جلو برویم، آیا مردم نمی‌گویند که پس تفاوت اصلاحات با اصولگراها چه بود؟ این‌ها نیز برای سهم‌خواهی و قدرت، به جان یکدیگر افتاده‌اند.

اینجاست که باید کلاه‌مان را قاضی کرده و به خود بیاییم و باور کنیم که هیچ پیروزی جز با وحدت محقق نشده است.

هیچ‌کسی نیز نتوانسته با تکیه بر قوت‌ها و استعدادهای خود، جریان اصلاحات را از گردنه‌ها عبور دهد. کاری نکنیم که مردم از ما دل‌زده شوند و چه خوب عالمان اصلاح‌طلب هشدار داده‌اند که اگر به همین منوال پیش برویم، انتخابات 98 و 1400 را بی‌شک می‌بازیم.

آنچه هم‌اکنون در رسانه‌ها می‌بینیم و آنچه دشمن را شاد خواهد کرد، همان اضمحلال اصلاحات است. باید مراقب باشیم که وحدت به سادگی به دست نیامده‌است.

برای حفظ وحدت و برای صیانت از امانت آرای مردم، باید محتاط‌تر باشیم و از قضا در جبهه خودی نیاز به «آتش‌بس»داریم.

نیازی نیست که دعواهای درون‌گفتمانی را به سطحی بکشانیم که هزینه مهار آن چند برابر شود. پس پیروزی‌ها را به کام مردم تلخ نکنیم و مراقب باشیم که دشمن درکمین است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.