خلأ لیدری در جریان اصولگرایی سبب شکست‌های پیاپی این جریان شده است. دلیل این مشکل به چندپاره‌شدن آنها بازمی‌گردد. در دو دهه 60 و70 دو گروه چپ و راست در کشور به فعالیت سیاسی مشغول بودند اما پس از آن اصلاح‌طلبان اتحاد خود را حفظ کرده و از چندشاخه‌شدن پرهیز کردند. بنابراین تصمیم‌گیری واحد در آن جریان به رسمیت شناخته شد اما جریان اصولگرایی به چند گروه تبدیل شد که پایداری و روحانیت و... از آن جمله بود. بنابراین تصمیم‌گیری در این گروه‌ها سخت است که نتیجه آن جز شکست نخواهد بود.

به گزارش جماران اخیرا پیشنهاد شده است که ناطق نوری یا علی لاریجانی از اصولگرایان میانه‌رو پرچم هدایت جریان اصولگرایی را در دست گیرند. حجت‌الاسلام مصباحی‌مقدم از اعضای جامعه روحانیت در این‌باره می‌گوید: اینکه آقای ناطق لیدری این جریان را به عهده بگیرد باید به شور اصولگرایان گذاشته شود و بررسی شود که آیا آقای ناطق می‌تواند خواسته‌ها و اهداف اصولگرایان را برآورده کند یا نه؟ وی با اشاره به نقش علی لاریجانی در جریان اصولگرایی، گفت: «آقای لاریجانی نقش اثرگذار خود را دارد و همانند آقای ناطق این ظرفیت را برای لیدری جریان اصولگرا دارد اما در این مورد نیز نیاز به گفت‌وگو و روشنگری داریم.» البته تمام اعضای جریان اصولگرایی چنین دیدگاهی ندارند، چنان‌که ناصر ایمانی از فعالان جریان اصولگرایی از دیدگاه دیگری به سوالات «آرمان» پاسخ داده که در ادامه می‌خوانید.

با توجه به شکست‌های پی در پی اصولگرایان در سال‌های گذشته، وجود شخصیتی مانند آقای ناطق نوری می‌تواند در جهت گردآوری اصولگرایان زیر یک خیمه موثر باشد؟

حضور رهبر سیاسی یا یک چهره شاخص در جریان اصولگرا بدین معناست که کل این جناح، یک ریش‌سفید داشته باشد که من اصلا با این مقوله موافق نیستم.

در حالی مخالفت خود را اعلام می‌کنید که در گذشته با حضور ریش‌سفیدان موفقیت‌های زیادی نصیب جریان اصولگرایی شد.

این‌طور نیست، چرا که به نظر من، این روش که در همه این سال‌ها یک جناح را به یک نام می‌شناختند، روش دموکراتیکی نیست و قدیمی است. باید یاد بگیریم که بتوانیم با مجموعه افراد موجود یک جناح حرکت را ادامه بدهیم نه اینکه یک رهبر سیاسی یا ریش‌سفید داشته باشیم. عقل اصلی باید خرد جمعی باشد. توجه داشته باشید که تا قبل از رحلت مرحومان مهدوی‌کنی و عسگر اولادی که از آنها به‌عنوان رهبران جریان اصولگرا یاد می‌شد، چالش میان اصولگرایان بیش از زمان حاضر بود و عملا ریش‌سفیدی خیلی نمی‌توانست کمکی به وحدت اصولگرایان بکند. طیف‌های یک جناح باید بتوانند یاد بگیرند که در کنار هم کارهای مشترکی را انجام دهند، البته با حفظ علایق و سلایق مختلف. این روش توسعه‌یافته‌تری است تا اینکه دنبال یک فرد بگردیم.

پس چگونه در جریان اصلاحات، این روش پاسخ مطلوبی داده و مگر اصولگرایان نمی‌توانند شخصیت محوری داشته باشند؟

فرض کنید اکنون شخصی مانند آقایان لاریجانی یا ناطق‌نوری لیدر جریان اصولگرا شود. ما طیف‌های متعددی میان اصولگرایان داریم و از شما سوال می‌کنم در چنین شرایطی آیا آقای ناطق‌نوری یا لاریجانی می‌توانند موفق شوند؟ پاسخ من منفی است. سلایق مختلفی در درون اصولگرا‌ها وجود دارد که البته مختص اصولگرایان نیست و اصلاح‌طلبان هم اگر طیف‌هایشان از این گسترده‌تر نباشد، کمتر نیست. اما به این دلیل که آنها خودشان را در حالت اقلیت حس می‌کنند اتحاد و انسجام بیشتری دارند. اگر اصلاح‌طلبان احساس در قدرت‌بودن داشته باشند، اختلافات داخلی آنها آغاز خواهد شد که طبیعی است. در بسیاری از مواقع رهبری اصلاحات هم نتوانسته همه نظرات را جمع کند و ممکن است در حال حاضر نیز نتواند این کار را انجام دهد. این موضوع در اصولگرایان نیز صدق می‌کند و عملا فایده‌ای نخواهد داشت.

پس چه باید کرد؟

باید به دنبال سازوکارهای عمومی باشیم که طیف‌های متفاوت بتوانند در داخل جناح خودشان، زیست مسالمت‌آمیز سیاسی داشته باشند. اهمیت این موضوع بیشتر از آن است که فردی بیاید و لیدری جریان اصولگرا را بپذیرد.

منظور شما یک فهم گفتمانی بین اصولگرایان است؟

بله، یک فهم مشترک گفتمان سیاسی که بتوانند بر اساس آن، یکدیگر را بپذیرند و همچنین بر همین اساس با خرد جمعی بتوانند این وحدت درونی جریان اصولگرا را حفظ کنند. این روش ارزش بیشتری نسبت به روش پیشنهادی شما دارد.

می‌توانید نمونه‌ای از روش را در اصولگرایان مثال بزنید؟

بله؛ به‌عنوان نمونه انتخابات اخیر را مثال می‌‌زنم. برخی افراد که کاندیداتوری آنها مطرح بود در لحظه آخر اعلام کردند برای وحدت اصولگرایان، کاندیدا نمی‌شوند. فرض کنید اگر کسی رهبر سیاسی جریان اصولگرا بود و این در خواست را می‌کرد، افراد مورد اشاره باز هم افراد حاضر در صحنه باقی نمی‌ماندند؟ اینکه خود افراد به این نتیجه رسیده‌اند که در صحنه انتخابات نباشند، ارزشمندتر است.

شخصیتی در جریان اصولگرا یافت نمی‌شود که این فهم گفتمانی را منتقل کند؟

من نگفتم کسی پیدا نمی‌شود. اصلا فرض کنیم شخصی هم باشد اما روش خرد جمعی روش پیشرفته‌تری است. من مخالف وجود لیدر در جریان اصولگرا نیستم اما اولویت این روش را بیشتر می‌دانم.

اگر چنین است پس چرا جریان اصلاحات موفقیت‌های زیادی داشته است؟

این دو موضوع به هم ارتباطی ندارد. الزاما این‌طور نیست که اگر در دو یا سه انتخابات، اصلاح‌طلبان توانستند پیروز شوند به‌خاطر حضور یک لیدر بوده باشد. لیدر می‌تواند در زمان‌هایی کمک‌کننده باشد اما اولویت، داشتن یک وحدت گفتمان سیاسی است.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.