خاطرم هست که مرحوم استاد میر مصطفی عالی نصب -که سال ها مشاور اقتصادی ایت الله بروجردی بودند و تقریباً با برجسته ترین اسلام شناسان معاصر نزدیک ترین ارتباط ها را داشتند- مکرر به من می فرمودند که علی رغم آگاهی و اطلاعی که از ابعاد بزرگ وجودی امام خمینی، ابعاد عرفانی، اخلاقی، فقهی و... ایشان دارم. اما من امام خمینی را از نظر مدیریت در بالاترین درجه و ممتاز و برجسته می دانم. هر هفته در خدمت استاد عالی نصب یک نشست با آیت الله العظمی موسوی اردبیلی درباره استفتائاتی داشتیم که امام خمینی به ایشان ارجاع داده بودند.

فرشاد مؤمنی درنشست هفتگی مؤسسه دین و اقتصاد که روز گذشته برگذار شد با بیان این که شاید در تمام دنیا موردی در اندازه امام خمینی پیدا نکنید که در بیش از سه چهارم شرایط جنگی فرماندهی کل قوا را تفویض کرده باشند، اظهار کرد: ایشان از این نظر استاد بی بدیل تفویض اختیار در بین رهبران قرن بیستم محسوب می شوند. کمتر رهبری را می توان یافت که در مورد تقریبا همه اختیارات مالی خود تفویض اختیار کرده باشد. ایشان یک روز هم مسئولیت اجرایی بنیاد مستضعفان و بنیاد هایی از این قبیل را نداشت؛ بنابراین امام خمینی در زمینه تفویض قدرت و ثروت بی بدیل هستند و گویی بیزاری می جستند و خودشان را دور می کردند از چنین چیزهایی، حتی در مقام مرجعیت شاید در تاریخ معاصر ایران کمتر مرجعی را بتوان پیدا کرد که این قدر به فقهای دیگر ارجاع داده باشد.

به گزارش خبرنگار جماران استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در ابتدا با بیان این که  آنچه که در ده ساله اول بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته است  به عنوان یک ذخیره دانایی منحصر به فرد و کم نظیر،  نیازمند یک برخورد عالمانه و منصفانه جدی و ژرف کاوانه است، گفت: با کمال تاسف یک عارضه فرهنگی نیازمند واکاوی و مطالعه جدی در کشور ما وجود دارد که متاسفانه در 10 ساله اخیر شدت هم پیدا کرده است و آن هم برخورد سهل انگارانه در مورد ذخیره های بزرگ و سرمایه های علمی، دینی و حتی اجرایی در کشور است.

وی ادامه داد: من به خاطر دارم که این موضوع مسئله بسیار ریشه داری است و به طور مشخص به یاد می آورم که قبل از انقلاب یک بار استاد شهید مطهری هنگامی که در باره المیزان مرحوم علامه طباطایی صحبت می کردند، تعبیر «حجاب هم عصری» را در مورد ایشان به کار می بردند و می فرمودند باید 100 سال بگذرد تا جایگاه و منزلت مرحوم طباطبایی و المیزان ایشان بین جامعه مسلمانان به درستی در ک شود.

مؤمنی تاکید کرد: امروز که ما می بینیم بیشتر تریبون ها در اختیار مداح ها، سطحی ها و هتاک ها قرار دارد و کمتر به اندیشه های ژرف امثال علامه طباطبایی اهمیت داده می شود، واقعاٌ مایه تاسف است. عیناً مشابه این مسئله را ما می توانیم در طرز برخورد با اندیشه افرادی مانند شهید مطهری، شهید بهشتی  و شهید صدر هم  رد گیری کنیم. چند روز پیش کتابی در مورد اندیشه های متفکران مسلمان به دست من رسید که در آن «مارک بلاک» که یکی از بزرگترین اقتصاد شناسان و فیلسوفان علم اقتصاد در قرن بیستم محسوب می شود با تعابیر بسیار اعجاب برانگیزی اظهار کرده بود که بر اساس کتاب دو جلدی« اقتصادنا» نوشته آیت الله شهید سید محمد باقر صدر با اصمینان می توانیم بگوییم که او یکی از 100 اقتصاد دان ممتاز قرن بیستم بوده است. ولیکن چه قدر جای دریغ و تاسف دارد که کسانی نه داعیه ها، نه ادعاها ونه باورهای ما را دارند در این سطح از چنین چهره ای تجلیل می کنند ولی ما کلاً به  این بزرگانمان کم بها می دهیم.

وی ابراز داشت: وقتی ما می گویم کم بها می دهیم به معنای این نیست که در ورطه چاپلوسی، خروج از انصاف و نادیدن کاستی ها و قائل نبودن به نقد باشیم. بحث بر سر این است که برخورد ها باید منصفانه وعالمانه باشد و همه نقاط به صورت سیستمی دیده شود.

 وی اضافه کرد: از این زاویه برداشت من این است که از نقطه عطف  سال 1384 به بعد این برخورد غیر منصفانه و غر عالمانه با اندیشه ها و عملکرد امام خمینی (س) به طرز غیر متعارفی افزایش پیدا کرده است و ما چه در سطوح رسمی و غیر رسمی با طرز برخورد هایی با بنیان گذار جمهوری اسلامی مواجه هستیم که از یک طرف آنقدر ابزاری و بد  از امام خمینی دفاع می کند که واقعاً باید انسان از آن ها تقاضا کند که به جای این که چنین شیوه ای برای معرفی اما به کار بگیرند بهتر است که بحث را مسکوت بگذارند چرا که ای بسا با این کار صدمات و خساراتشان برای جامعه کمتر باشد.

این استاد اقتصاد خاطرنشان کرد: از طرف دیگر یک گروه غیر رسمی هم وجود دارند که هر کدام با انگیزه های متفاوت و متأسفانه با دست کاری بخش های بزرگی از واقعیت، چهره غیر واقعی و غیر منصفانه ای را از این مرد بزرگ تاریخ معاصر ایران به نمایش می گذارند. اما ما هر قدر هم که بخواهیم واقعیت ها را نادیده بگیریم امتیازات فردی که توانسته یک سلسله 2500 ساله استبدادی را در ایران متوقف کند و باب جدیدی را در تاریخ زندگی ایرانیان باز کند  و آن هم در شرایطی که به گفته سید حسن مدرس آخرین پادشاه پهلوی، بالاترین سطح تجربه شده تاریخی از سیاست موازنه مثبت و امتیاز دهی به قدرت جهانی را دنبال می کرد و از بالاترین حمایت های جهانی برخوردار بود. واقعاً کنار زدن چنین قدرتی آنقدر بزرگ هست که به تنهایی ما را از این بی انصافی ها و ابزاری برخورد کردن ها باز بدارد.

وی افزود: در این زمینه من خاطرم هست که مرحوم استاد میر مصطفی عالی نصب -که سال ها مشاور اقتصادی ایت الله بروجردی بودند و تقریباً با برجسته ترین اسلام شناسان معاصر نزدیک ترین ارتباط ها را داشتند-  مکرر به من می فرمودند که علی رغم آگاهی و اطلاعی که از ابعاد بزرگ وجودی امام خمینی، ابعاد عرفانی، اخلاقی، فقهی و...  ایشان دارم. اما من امام خمینی را از نظر مدیریت در بالاترین درجه و ممتاز و برجسته می دانم.

استاد دانشگاه علامه تصریح کرد: من فکر می کنم در حال حاضر زمان آن رسیده است که ما حب و بغض ها را کنار بگذاریم و تلاش کنیم این چهره های تاریخ ساز که شخصاً به گردن همه ما حقوق ویژه دارند را با منطق علم و بر اساس منافع ملی مورد برسی و داوری قرار دهیم.

وی یاد آور شد: جناب استاد اکبر ثبوت می فرمودند به اعتبار تمرکز بالایی که در تاریخ مشروطیت دارند به این جمع بندی رسیده اند که گویی پیوند هایی در داخل ایران با ساختار قدرت بیرونی وجود دارد که آن ها به صورت برنامه ریزی شده و سیستمی هر کوششی که ایرانی ها برای برون رفت از دایره شوم اتحاد استبداد و استعمار داشته اند را به گونه ای لکه دار کنند تا  پیام نهایی آن این باشد که به نفع مردم ایران است که هوس برون رفت از سلطه استعمار رو استبداد را از سر خودشان بیرون کنند.

فرشاد مؤمنی تشریح کرد: مسئله دست کاری واقعیت و مشوه کردن آن پدیده ای نیست که فقط مورد توجه ایرانی ها قرار گرفته باشد. متفکران بزرگی مانند میشل فکو، بودریار و چامسکی با شیوه ها و روش های متفاوت نشان داده اند که هنگامی که پیوند میان منافع و نوع خاصی از دانایی ها پدید می آید به اعتبار وقوف جهانی به نقش زیربنایی فرهنگ و سازه‌های ذهنی و طرز تلقی مردم در شکل گیری سرنوشت آن ها سرمایه گذاری های بسیار بزرگی در زمینه دست کاری واقعیت صورت می گیرد.

وی ادامه داد: من در حیطه اقتصاد و در دوره 10 ساله اول انقلاب مثال های بسیار حیرت انگیزی دارم که بعضی از آن ها را هم مطرح کرده ام که مضمون همگی آن ها این است که بر اساس پیوند منافع گروه ای خارجی و داخلی بخشی از بزرگترین افتخارات جمهوری اسلامی آنچنان وارونه به نمایش گذاشته می شود که واقعاً مایه حیرت است و متاسفانه آنقدر آن ها این وارونه نمایی ها را هوشمندانه ، هنرمندانه و مکرر مطرح می کنند که حتی بعضی از متفکران هم به نوعی آن ها را باور می کنند.

این پژوهشگر اقتصاد توسعه تاکید کرد: از این زاویه من فکر می کنم که به ویژه آن هایی که از طریق گرفتن ژست همدلانه اما برخورد ابزاری و اتخاذ شیوه های بد برای دفاع کردن انتخاب می کنند، کاملاً به طیف مقابل پاس گل می دهند. شیوه ای که صدا و سیمای ما به ویژه از سال 1384 به این سو دنبال کرده است موقعیت های بسیار مناسبی را در اختیار وارونه کنندگان حقیقت قرار می دهد. یعنی چهره هایی که صدا و سیما از امام خمینی، شهید بهشتی، استاد مطهری و... نشان می دهند چه قدر با اندیشه های ژرف و کارنامه عملی پر افتخار آن ها فاصله دارد.

وی اضافه کرد: بر خلاف تصورات، من فکر می کنم یکی از کانون های اصلی مظلوم واقع شدن، امام خمینی است. ما این جا و آن جا به خصوص در محافل روشنفکری چیزهایی را می شنویم و نسبت هایی را می بینیم که وقتی انسان اندیشه و عمل ایشان را ردگیری می کند، واقعا از این همه بی انصافی و فاصله گرفتن از متر و معیار های علمی و عینی، متأسف می شود.

فرشاد مومنی ابراز داشت: شما ببینید تهمت های مانند قدرت طلبی و انحصار طلبی به امام خمینی در شرایطی است که وقتی به زندگی ایشان نگاه می کنیم دقیقا خلاف این موضوع را می بینیم. شاید در تمام دنیا موردی در اندازه امام خمینی پیدا نکنید که در بیش از سه چهارم شرایط جنگی فرماندهی کل قوا را تنفیض کرده باشند. ایشان از این نظر استاد بی بدیل تفویض اختیار در بین رهبران قرن بیستم محسوب می شوند. کمتر رهبری را می توان یافت که در مورد تقریبا همه اختیارات مالی خود تفویض اختیار کرده باشد. ایشان یک روز هم مسئولیت اجرایی بنیاد مستضعفان و بنیاد هایی از این قبیل را نداشت؛ بنابراین امام خمینی در زمینه تفویض قدرت و ثروت بی بدیل هستند و گویی بیزاری می جستند و خودشان را دور می کردند از چنین چیزهایی، حتی در مقام مرجعیت شاید در تاریخ معاصر ایران کمتر مرجعی را بتوان پیدا کرد که این قدر به فقهای دیگر ارجاع داده باشد. چنانکه هر هفته در خدمت استاد عالی نصب یک نشست با آیت الله العظمی موسوی اردبیلی درباره استفتائاتی داشتیم که امام خمینی به ایشان ارجاع داده بودند.

وی اظهار کرد: از طرف دیگر واکاوی کارنامه عملی امام خمینی هم حکایت از این دارد که این برخورد غیر منصفانه در واقع تیشه زدن به ریشه هویت ملی و دینی ایرانیان است و من به هیچ وجه نمی توانم این را خدمت تلقی کنم. شما ببینید که در دوره جنگ 8 ساله با این که یکی از طولانی ترین جنگ های 400 ساله اخیر ایران بود ما حتی یک مورد مرگ ناشی از قحطی و اپیدمی را مشاهده نمی کنیم. این از افتخارات بی بدیلی است که در دوران جمهوری اسلامی و در دوران رهبری امام خمینی اتفاق افتاد و ما به آن ها توجه نمی کنیم.

این استاد اقتصاد با اشاره به این که کسانی که در زمینه توسعه مطالعه کرده اند می دانند که هیچ تجربه موفق توسعه وجود ندارد الا این که قبل از رسیدن به مرحله توان تولید انبوه، اصلاحات بنیادینی در زمینه الگوی مصرف در دستور کار قرار گرفته باشد، گفت: اندیشه ای که در دوران امام خمینی بر مدیریت اقتصادی ایران حاکم بود و بخش عمده ای از آن بازتاب درایت ها و توانای های استاد فقید میر مصطفی عالی نصب و پایمردی های مجاهدانه مهندس موسوی بود، باعث شد که  به گواه سند پیوست برنامه  توسعه بعد از انقلاب که توسط رادیکال ترین منتقدان مدیریت اقتصادی دوره جنگ نوشته شده، تصریح شود  که الگوی مصرف ایرانیان در سال پایان  جنگ، ایده‌ال ترین الگو برای جهش های توسعه ای به شمار می رود. وقتی این منتقدان به این امر صحه می گذارند شما باید ببینید چه سطحی از خرد و دانایی به کار گرفته شده بود که بیشترین سطح تمرکز تخصیص منابع بر نیاز های اساسی ایرانیان استوار شده بود و کمترین سطح منابع تجربه شده تاریخ جمهوری اسلامی بر نیازهای غیر اساسی و مصرف های لوکس و تجملی اختصاص داشت.

وی یادآور شد: گروه مهندسین مشاور ست ایران در مطالعه خودشان که در سال های 1355-6 نهایی شد. گفته بودند که اگر ایران با الگوی مصرفی فعلی خودش بخواهد ادامه دهد 10 سال بعد یعنی سال 65 برای این که به بحران های حاد اقتصادی و اجتماعی دچار نشود، حداقل باید 63 میلیارد دلار واردات داشته باشد. شما ببینید چه سطحی از برنامه ریزی، اراده، پاکدامنی و علم در این فاصله در ایران به کار گرفته شده است که ما سال 65 را با واردات کمتر از 10 میلیارد دلار و بدون بحران سپری کردیم این در حالی است که در برنامه  گروه ستیران ورود 4 میلیون مهاجر عراقی و افغانی پیش بینی نشده بود.

فرشاد مؤمنی اظهار کرد: یکی دیگر از نمونه های ارزش کار اقتصادی امام خمینی مقایسه کارنامه اقتصادی ایران و عراق در جنگ تحمیلی است. بر اساس گزارش ها در سال شروع جنگ  در آمد های ارزی عراق از محل فروش نفت سه برابر ایران بود در حالی که جمعیت آن ها  نزدیک به یک سوم جمعیت ایران بوده است. یعنی چیزی نزدیک به 7 برابر فاصله به نفع عراق وجود داشته است. این در حالی است که ذخیره ارزی عراق در سال شروع جنگ تقریبا 7 برابر ایران بود اما در سال پایان جنگ ذخیره ارزی ایران به همان اندازه سال شروع جنگ بوده در حالی که ذخیره ارزی عراق به صفر رسیده بود و بدهی خارجی عراقی ها چیزی بالغ بر 80 میلیارد دلار می رسید در حالی که بدهی خارجی ایران صفر بود.

وی در پایان ابراز داشت:  بنابراین همچنان که  ما از هر نوع برخورد عالمانه انتقادی استقبال می کنیم و اعلام بیزاری می کنیم از برخوردهای مبتنی بر مطلق انگاری، چاپلوسی و دروغ گویی در عین حال فکر می کنیم که اگر با معیار های علم و انصاف به امام خمینی نگریسته شود، شاید در تاریخ ایران  ایشان در بین چهره هایی که توانسته باشند این مجموعه از صلاحیت ها و توانایی ها را یک جا گرد آورده باشند، کم نظیر است. 

گزارش از: فرهاد فتحی

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.