یک پژوهشگر مسائل دینی با بیان این که مشکل بعد از پیامبر اکرم(ص) در اسلام این است که پروژه فرزانگی و عقل محوری در زمان پیامبر محقق نشد و همه به دنبال خلافت رفتند، اظهار کرد: هنوز کفن رسول اکرم(ص) خشک نشده بود که همه به دنبال خلافت دویدند و پروژه اصلی ایشان یعنی فرزانگی را رها کردند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، ناصر مهدوی شب گذشته در مراسم اربعین تا رحلت پیامبر در کانون توحید گفت: همه ما باید به این نکته توجه کنیم که چرا رسالت پیغمبر(ص) بعد از وفات ایشان به انحراف کشیده شد. چندین حادثه نیک و والایی در تاریخ ما رخ داده است که بعداً رو به افول و زوال رفته است، از همین رو به نظر می رسد هر اتفاق نیکی که در هر دوره ای از تاریخ رخ می دهد بعد از آن نیاز به مراقبت و محافظت دارد، که اگر این مراقبت رخ ندهد گویا تضمینی وجود ندارد که هیچ اتفاق خوبی سالم باقی بماند و به نتایج درستی برسد. از طرف دیگر این سخن که خداوند از این این موارد حمایت می کند درست نیست، چرا که خداوند هرگز به جای انسان ها و ظرفیت هایی که باید به کار ببرند نمی نشیند و موجب تنبلی، ستی و ضعف انسان ها نمی شود.

وی ادامه داد: به هر تقدیر آن چه که در دوران پیغمبر(ص) رخ داده است یکی از آن اتفاقات نیک تاریخ است. به زعم بنده اصلی ترین دغدغه پیغمبر اسلام از این حرکت، کاهش رنج انسان های بود که به انواع رنج ها و گرفتاری های روحی، فکری، اجتماعی و سیاسی مبتلا بودند. نظامی که باعث شده بود انسان های زمان پیغمبر به چنین وضعیتی گرفتار شوند نظامی بود که قرآن از آن به نظام جاهلیت تأبیر می کند.

این استاد عرفان و اخلاق خاطرنشان کرد: برداشت من از قرآن این است که خداوند عاشق انسان ها است و به خاطر این عشق است که پیامبران را به سوی انسان گسیل داده است؛ اما هرگز این امر را به این خاطر که پیامبران قیم و سرپرست انسان ها شوند و به جای خرَد انسان ها نقش ایفا کنند، به هیچ عنوان نفرستاده است. از قضا چون انسان ها موجودات بزرگی هستند و قابلیت درخشان و استعداد نیرومندی چون عقل را در وجود انسان آفریده است و انسان به وسیله این نیرو می توانند تحلیلگر و دوران ساز باشند، خداوند تنها پیامبران را به این خاطر فرستاده است که نیروهای درونی و خدادادی انسان ها را به آن ها یادآوری کنند و به آن ها هشدار بدهند که همه این نعمت ها را خدا در آن ها قرار داده است و انسان از سرمایه های بزرگی مانند خرد، آزادی و از حقوق بالایی مانند رسیدن به کرامت انسانی برخوردار است.

وی افزود: از طرف دیگر زمین خدا به گونه ای است که امکان غفلت را برای آدمی می تواند فراهم کند؛ یعنی آدمی چون موجود مختار و آزادی به دنیا آمده است گاهی اوقات این آزادی هزینه های منفی هم به همراه دارد و امکان خطا را برای انسان به همراه می آورد و انسان چون آزاد است گاه ممکن است دست به انتخابی بزند که خطا باشد. میل ها و خواهش ها گاهی اوقات حجابی می شوند که قابلیت انسان ها در درون آن ها مدفون شود و مدهوش بعضی جاذبه های حقیر شوند. به این ترتیب رنج انسان ها از آنجایی آغاز می شود که آدمی از سرشت عالی خویش فاصله می گیرد و جرآت اندیشیدن را از دست می دهد و عواطف و احساسات خودشان را در مسیر غلط و نادرست به کار می برند. در این وضعیت در صحنه سیاسی انسان ها در مقابل افرادی که خودکامه هستند می ترسند و از رسیدن و تحقق پروژه عدالت بازمی مانند و به دنبال ارزش های عالی و والای مانند تأسیس عدالت عقب نشینی می کنند؛ در واقع رنج آدم ها از این طریق آغاز می شود و این گونه است که جاهلیت سر باز می کند و دامان انسان ها را می گیرد.

مهدوی گفت: برای این که این رنج انسان ها تسکین پیدا کند دو جهت گیری کلی در قرآن وجود دارد. این جهت گیری برای این است که زندگی آدم ها توأم با آرامش باشد و آدم ها از زنده بودن خودشان لذت ببرند و در همین عرصه خاکی مأثر و مفید باشند و اضطراب و تشویششان کمتر شود و کمتر از آسیب های مانند فقر و فساد های اجتماعی رنج ببرند. برای این که انسان ها از جاهلیت نجات پیدا کنند دو مأموریت کلی به انسان ها داده شده است.

وی اضافه کرد: یکی از این مأموریت ها بیرونی و اجتماعی-سیاسی است. هدف در اجتماع بر پایه عدالت است به همین دلیل است که خداوند در کنار رسالت والای پیغمبر صحبت از پوششی به نام عدالت می کند، پوششی که از طریق آن انسان ها بتوانند به حقوق خودشان دست پیدا کنند و عادلانه زندگی کنند. انسان باید برای رسیدن به این هدف روحیه ای داشته باشد که اتفاقاً این روحیه، روحیه دینی است و آن این است که از مجرمان فاصله بگیرند و از آن ها حمایت نکنند، زیر بیرق آن ها سینه نزنند و در مقابل مجرم بایستند و از او نهراسند. در قرآن هم بسیاری از آیات جنگی که در وجود دارد، جنگ عقیدتی نیست. حتی اساساً جنگ جزء رسالت پیغمبر نیست بلکه بخشی از مدیریت رسول اکرم(ص) است.

این پژوهشگر مسائل دینی با بیان این که جنگی که در قرآن مطرح است، جنگ در مقابل ظالم است نه جنگ در مقابل عقیده، گفت: خداوند در قرآن می فرماید، کسانی که در کنار شما ایستاده اند اگر عقاید شما را نداشتند و به مرز کفر رسیده بودند، من شما را از دوستی با آن ها منع نمی کنم؛ بلکه من شما را از دوستی با دو گروه، یعنی کسانی که سقف را بر سر شما خراب می کنند و حق شما را از شما می ربایند و کسانی که عقیده شما را تمسخر می کنند و عقل ستیزند و ظرفیت تحمل زندگی جمعی را ندارند منع می کنم. بنابراین جنگ برای این نیست که اگر کسی مسلمان یا شیعه نبود با او بجنگیم. قران کفاری را که می گوید نسبت به آن ها با قدرت برخورد کنید همان هایی هستند که دست به اسلحه می برند و خون آدم ها را می ریزند و به ناحق با حقوق و زندگی مردم در می افتند. حتی قرآن اشاره می کند که اگر جنگیدند و اگر پرخاش کردند شما از خود دفاع کنید اما هیچ گاه از مجرم دفاع نکنید.

وی ادامه داد: بعد از مرگ پیغمبر تا همین دوره ما متاسفانه یکی از آموزه هایی که همواره تکرار شده است این است که همواره بزرگان و معلمان دینی ما سهم ما را از زندگی به اسم این که این جهان بی ارزش و تهی است پایین آورده اند؛ در حالی که روحیه قرآن این است که شما نمی توانید سهم خودتان را بالا ببرید مگر این که اراده کنید که نه از مجرم حمایت کنید و نه مجرم باشید.

ناصر مهدوی نکته دوم مطرح شده در قرآن حکمت دانست و اظهار کرد: این حکمت الگویی است در مقابل جاهلیت؛ پیغمبر می دانست انسان های دوران جاهلیت خیلی راحت بت می پرستیدند و این بت پرستی آن ها را حقیر کرده است. این امر، امر اجتماعی نیست بلکه به شخصیت آدمی برمی گردد. پیامبر می دانست که اگر انسان ها عادت به بت پرستی کنند در ابتدا چوب می پرستند و بعد راه باز می شودو هر نوع بتی چه بت نفس و چه بت قدرت را می پرستند. مانند پرستیدن کسانی که بر مسند قدرت نشسته بودند. پیامبر می دانست که این بت پرستی این انسان ها را از یک منبع عظیم و نیرومندی به نام ایمان واقعی به خداوند محروم کرده است و آن ها را در ورطه ی جاهلیت انداخته است. بنابراین اولین ویژگی که باعث رنج این انسان ها شده بود این بود که آن ها بت پرست بودند.

به اعتقاد مهدوی، دومین عامل رنجش انسان های زمان پیامبر این بود که این انسان ها همیشه مشکلاتشان را با جنگ حل می کردند و شخصیت هایی که اهل علم و تعامل باشند هرگز نبودند و به همین دلیل در کوچکترین مسئله ی به جان هم می افتادند و بر روی هم تیغ می کشیدند. این افراد از لحاظ عقلی بالغ نشده بودند.

وی افزود: در قرآن وقتی پیامبران با مخالفینشان صحبت می کنند لحنی که بکار می برند بسیار نرم و برادرانه است اما خوی جاهلیت معمولا با پنجه های تیز و دندان های به هم فشرده با این ها برخورد کردند و به پیغمبر اسلام اعلام کردند که اگر دهانتان را نبندید، سنگسارتان می کنیم. این تاختن و حمله کردن و خشم طلبی خاصیت انسان جاهل است. آن کسانی که از ظرفیت عقلی کافی برخوردار نیستند بلافاصله خشمگین می شوند و مایلند با جنگ طلبیشان و با لشگر و توپ و تانگشان با مخالفان خودشان برخورد کنند، در الگوی جاهلی قرار دارند.

مهدوی ویژگی سوم را را سرمایه خرد انسان دانست و تصریح کرد: سومین ویژگی که از همه مهمتر است این بود که این افراد اساساً از سرمایه خرد استفاده نمی کردند و عقل خود را به روئسای قبایل و ریش سفیدان سپرده بودند و قدرت تصمیم گیری نداشتند و از سر تبعیت تصمیم می گرفتند و خودشان را به این ها می سپردند.

وی تاکید کرد: کار پیغمبر این بود که این ها را درمان کند. پیامبر فقط به توحید دعوت نکرده بود بلکه او به دنبال یک الگویی جایگزین برای جاهلیت بود. به عبارتی باید یک پارادایمی می رفت و پارادایم جدیدی می آمد؛ بنابراین باید اتفاقات بزرگی می افتاد. آوردن دین به تنهایی کافی نبود بلکه باید دینداران و پیروان صادق شکل می گرفت.

این استاد اخلاق ضمن بیان این که پیغمبر اسلام در ابتدا آن نعمت را در برابر انسان ها آشکار کرد، گفت: مهمترین نعمتی که پیامبر آورد این بود که او پرده از چهره هستی گشود و چهره معبود را برای انسان روشن کرد و بت های چوبی و بت های نفس و قدرت را ویران کرد.سپس قیامت را مطرح کرد. به دلیل این که به یاد مرگ بودن همواره به زندگی اخلاقی کمک می کند.

وی خاطرنشان کرد: اما چرا بعد از مرگ پیغمبر این همه مصیبت به وجود می آید و کسانی مانند معاویه و یزید حکومت را در دست می گیرند و بعد از گذشت 1400 سال هنوز صد ها میلیون مسلمان هستند که معاویه را ستایش می کنند چه برسد به آن دوران که واقعاً او را امیر المومنین می دانستند. وقتی که حضرت زینب از کربلا به مدینه برگشت در عرض یک سال همه موهای او سفید شده و کمرش خمیده شده است. همسرش تعجب می کند که زینب(س) در عرض این مدت چنین در هم شکسته شده است. از او می پرسد برای حسین این همه پیر شده ای، حضرت زینب(س) می گوید نه، امان از جهل مردم.

ناصر مهدوی ضمن بیان این که بنابراین به نظر من پیغمبر در پروژه اول موفق بود، گفت: به این معنا که بالاخره بت ها شکسته شد. هر چند هنوز هم تعریف ایمان، قرآنی نیست ولی با این وجود پیغمبر در پایان عمر خود مشکلی در معرفی دین خود نداشت. یعنی در جنگ کفر و ایمان، ایمان پیروز بوده و اسلام را تا سرزمین های دور گسترش داده است.

وی ادامه داد: اما بحث دوم خیلی موفق نیست پیامبر سعی کرده است که شمشیر را از دست عرب جاهلیت بگیرد و به آن ها تعامل و علم بی آموزد اما در پایان اتفاق مهمی رخ نمی دهد. اما در بحث سوم اساساً فرصتی برای پیامبراسلام باقی نمی ماند. بحث فرزانگی و فرهیختگی اساساً و روشن شدن افکار اساساً رخ نمی دهد؛ هزار افسوس که در اسلام این پروژه تحقق پیدا نکرد. در بحث اول و دوم حداقل به ظاهر ادبیاتی به نام ایمان به وجود آمده بود. به همین خاطر در زمان حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) بحث جنگ کفر و ایمان نبود، بلکه جنگ بر سر سومین و اصلی ترین پروژه بود و جنگ امام علی وامام حسین با جاهلیت بود؛ چرا که وقتی عقل بمیرد اخلاق هم با آن از بین می رود.

مهدوی در پایان افزود: مشکل بعد از پیامبر در اسلام این است که پروژه فرزانگی و عقل محوری در زمان پیامبر محقق نشد؛ یعنی مشکل بعد از پیامبر این خلافت خواهی است که به نام دیانت اتفاق می افتد. دین به ما نگفت شما مسئول تأسیس خلافت هم هستید. دین از سیاست به یک معنا جدا نیست. اما به چه معنا؟ یک مسلمان باید جامعه سالم و عادلانه داشته باشد. یک مسلمان باید نسبت به سرنوشت، حقوق، سیاست و اقتصاد خودش حساس باشد. دین به ما تبلیغ می کند که با چشم باز برای تحقق عدالت در جامعه قدم برداریم. اما دین به ما نمی گوید که شما بروید خلافت را به دست بگیرید. ممکن است انسانی در جامعه مسلمان سیاست ورز باشد و در این زمینه تخصص داشته باشد بنابراین حق این مسلمان است که سیاست بورزد. مسلمان اگر سیاست ورز، متفکر سیاسی باشد فبها المراد، اما این به شخصیت فردی مسلمان برمی گردد. از دین خلافت در نمی آید، دین در جامعه به دنبال عدالت است. بعد از پیامبرعده ای نگفتند که کفر برود و عدالت بیاید بلکه گفتند کفر برود و ما بیاییم. هنوز کفن پیغمبر خشک نشده بود که به دنبال خلافت دویدند نه به دنبال فرزانگی، قرار بود همه بعد از پیامبر به دنبال آگاهی مردم بروند و نعمت و رسالت پیغمبر را محافظت کنند. این جا بود که پروژه سوم پیامبر مسکوت ماند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.