گزارشی از هشتمین جشنواره "مهجور" هنرهای تجسمی فجر

جی پلاس: تقاطع هنر!

لینک کوتاه کپی شد

خیابان فلسطین را پیاده گز کردم و به تقاطعی رسیدم که یک سوی آن هیاهویی برپا بود. مردم بیرون سالن های سینما صف کشیده بودند و در خیابان هم مردم زیادی مشغول گپو گفت معروف هنری بودند. سینما واقعا جادوی جذابی است که به راحتی با توده مردم ارتباط برقرار می کند اما کمی آن طرف تر از تقاطع، جشنواره هنرهای تجسمی فجر در موزه صبا برپاست؛ جشنواره ای که روزهای اوج و فرود خود را در هفت دوره طی کرده و اکنون در هشتمین سال خود باز هم مهجور به نظر می رسد! به گزارش خبرنگار فرهنگ و هنر جی پلاس؛ جشنواره های هنری فجر فرصت مناسبی برای هنرمندان رشته های مختلف هنری است که آنچه در کف دارند به تماشا بگذارند و این فرصت را باید مغتنم شمرد چرا که هنر اساس فرهنگ یک جامعه را تشکیل می دهد. جشنواره هنرهای تجسمی فجر که از ۹ بهمن کارش را در موزه صبا آغاز کرده و تا ۱۷ اسفند ادامه دارد، فراز و نشیب های زیادی را طی دوره های قبل و با توجه به سیاست های دولت های مختلف طی کرده است و اکنون می توان گفت که این فرصت برابر برای جشنواره های هنری، نتوانسته گامی مثبت در جهت استقبال عموم مردم از هنرهای تجسمی باشد. وارد باغ موزه صبا که شدم فهمیدم جز عده کمی که آن هم از دانشجویان علاقه مند هنرهای تجسمی هستند، برای بازدید نیامده اند، هر چند با آثاری مواجه شدم که با دوره های قبل بسیار متفاوت بود. چیدمان آثار و حضور هنرمندانی که جای خود را به اساتیدی داده اند که شاید دیگر مایل به شرکت در این جشنواره نیستند و این خود موجب شده هنرمندان زیادی که روزگاری دانشجو و ناشناخته بودند، هنر تجسمی ایران را وارد فضای پرباری کنند. هنرمندان نوگرا در کنار نقاشان نواندیش اما سنت گرا و همچنین هنرمندانی که از ابزار هنر مدرن غافل نبودند و در بیان اجتماعی، اندیشه ای بدیع دارند همگی فضای تجسمی قابلی را عرضه کرده اند. نمایشگاه پر بود از آثاری که می توان بار مثبت بصری و ارتقا ترکیب بندی های تجسمی را در آن شاهد بود. آثاری که بیان دغدغه های هنرمند در به تصویر کشیدن معضلات، تا واکنش های اجتماعی هستند. از محیط زیست گرفته تا روزمرگی، همگی دستمایه کار هنرمندان این دوره قرار گرفته است. هنرمندان انقلابی، هنرمندان مکتب سقاخانه، هنرمندان مدرن، دانشجویان تجربه گرا همگی در این جشنواره با چیدمان مناسبی در کنار هم قرار گرفته و به جرأت می توان گفت موضوعات آثار بسیار، قابل لمس و در پیوند با جامعه هستند. این جشنواره از ۴ دهه تاریخ هنر معاصر که از سال ۱۳۴۰ با حضور احمد اسفندیاری آغاز می شود تا ۱۳۷۰ نیز غافل نبوده و سهمی نیز به روایتی از آنها اختصاص داده است. ویدیو آرت به عنوان یک ابزار هنری مدرن که مورد استفاده هنرمندان قرار می گیرد، در این جشنواره سهم به سزا و قابلی دارد؛ این آثار به نمایش در آمده ارتباط موثری با مخاطبان برقرار کرده و هنر چیدمان نیز بسیار در موضوع، گیرا ظاهر شده است. در خلوتی نگارخانه ها که قدم می زدم با آثاری مواجه شدم که گویی نشان از رجعت هنرمندان به اصل و بافت هنر ایرانی دارد. نقش پر رنگ هنر نگارگری چه در آثار مدرن و چه در هنر سنتی بسیار پر مایه و غلیظ بود و زمانی که این دو یعنی هنر مدرن با سنت ترکیب می شود چه بهتر که موضع مناسبی نیز بر آن سوار شود که در بیشتر این آثار این اتفاق خوشایند افتاد بود. گفته ها و نا گفته های بسیاری می تواند موضوع کار هنرمندان تجسمی باشد، این واگویه ها هر یک تمثیلی از ذهن هنرمند است و زمانی می تواند بیان موثری داشته که از سوی مخاطب نیز درک متقابلی باشد و این جز با دیدن نمایشگاه های تجسمی و ارتقا کیفی سواد بصری، اتفاق نمی افتد. اکنون با حضور هنرمندان مختلف در این جشنواره می توان دریافت که شاهد رشد کمی و کیفی هنر تجسمی خواهیم بود و امیدوار باشیم که استقبال مردم از این هنر نیز با روند رو به رشدی مواجه شود و چه بسا هنر معاصر که مرز مشخصی ندارد با فرصت برابر و با استقبال چشمگیر مواجه شود.

دیدگاه تان را بنویسید