هنرمندان عرصه بازیگری در همه جای دنیا عمدتا زمانی سرآمد می شوند و نامی از آن ها باقی می ماند که برآمده از هنر تئاتر باشند اما امروز برخی خبره های آن معتقدند، این هنر، حال خوبی ندارد... سرویس فرهنگ و هنر جی پلاس: این روزها هنرمندانی را از دست می دهیم که نقش عمده و مفیدی در پربار کردن هنر ایران زمین داشته اند. هرکدامشان معترفند علت تاثیرگذاری و مطرح شدنشان پرداختن به هنر نمایش است. نمایش اما در کشور ما تاریخی پر صفحه دارد. هنر نمایش در ایران زمین پیوندی عمیق با سنت و فرهنگ مذهبی و آئینی مردم داشته است. در حقیقت مجموع هنرهای نمایشی به نحوی احسن در همه جای این سرزمین آمیخته با آداب و رسوم اقوام مختلف بوده است. نمایش، تعذیه، نقالی، عروسک گردانی و پرده خوانی نمونه های بارز این موضوع است. در ادامه با ورود تئاتر نوین در ایران تاثیرات فراوانی مکتب های هنری نمایشی بر روی هم گذاشته اند و هیچ یک همدیگر را دفع نکرده اند. هنرمندانی بوده اند که از تئاتر نوین بهره بردادی خوبی در جهت اجرای بهتر نمایش سنتی کرده اند. تئاتر اما این روزها تعریف سنتی و مدرن خود را تا حدودی از دست داده است. تئاتر همواره در زمره هنرهایی محسوب می شود که شاخه های دیگر هنری را از ادبیات تا طراحی در خود جای می دهد. هنرهایی که به کمک هنر نمایش می آیند و مجموعه ای کامل را در جهت مطرح کردن مشکلات اجتماعی و فرهنگی یک جامعه به وجود می آورند. هنر در ذات خود تلاش دارد تا با انعکاس مسائل مختلف جامعه سعی در فرهنگ سازی داشته باشد. به بهانه بررسی حال و هوای هنرهای نمایشی، خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر جی پلاس پای صحبت مسعود کرامتی هنرمند توانمند عرصه نمایش نشست: مسعود کرامتی در ابتدای سخن با یادی از استاد داوود رشیدی می گوید: وقتی به دوران امثال رشیدی و سمندریان رجوع کنید، متوجه می شویم این افراد پس از پایان تحصیلات تخصصی خود در سیستم فرهنگی جذب می شوند و این سیستم فرهنگی، فضایی را برای کار این هنرمندان فراهم می کند. در حال حاضر سیستم فرهنگی ما مانع است و اهمیتی وجود ندارد که چه کسی کار خوبی انجام می دهد یا خیر! ** امروز حال و هوای هنر های نمایشی چگونه است؟ - در همه جای دنیا می دانند تئاتر باید پشتیبانی شود و در حال حاضر تماشاخانه های خصوصی دارند مثل قارچ سبز می شوند از طرفی تعداد سالن ها زیاد می شود و خوب است اما این سالن های خصوصی پول دریافت می کنند. یعنی هنرمندان نمایش باید سرمایه داشته باشند تا بتوانند تمرین یا اجرا برگزار کنند. ما زمانی که که در دانشگاه تهران دانشجو بودیم برای تمرین و اجرا سالن مولوی در اختیار ما قرار می گرفت و هیچ پولی هم پرداخت نمی کردیم، الان همه چیز برعکس شده است و در این شرایط اقتصادی چه کسی می خواهد هزینه کند؟ ** یعنی سرمایه گذاری وجود ندارد؟ - من تئاتری را کار کردم که حدود صد میلیون تومان یک تهیه کننده هزینه کرد و باید بگویم تئاتری اجرا کردیم که بیننده داشت و نقدهای خوبی هم شد اما نتیجه چی شد؟ تهیه کننده ضرر کرد! طبیعی است که دیگر در هیچ تئاتری سرمایه گذاری نمی کند. چند نفر هم که در نمایش بازی می کردند، چهره سینمایی بودند و به گیشه کمک می کردند اما نتیجه ای نداشت. حالا در نظر بگیرید که تئاتر تجربی هم می خواهد مطرح شود؛ چطور می خواهد مطرح شود؟ اصلا امکانش وجود دارد؟ ** به نظر شما تفاوتی میان نوع عملکرد هنرمندان در جهت بها بخشیدن به نمایش وجود ندارد؟ - با این نظر مخالفم که جوان های قدیم خوب کار می کردند الان اما آنطور کار نمی کنند. جوان های الان به دنبال آنچه مدیریت فرهنگی عمل می کند، کار می کنند. می شود فضای مطلوب تری ایجاد کرد و نتیجه بهتری هم داشته باشد. من همیشه به دانشجویان جوان می گویم وقتی وارد دانشگاه شدم نمایش، بسیار اعتبار داشت و سینما اصلا مطرح نبود و تازه جرقه هایی از سینمای فرهنگی به وجود آمده بود. فیلمسازانی مثل تقوایی، کیارستمی، مهرجویی و کیمیایی آمده بودند و کار سینمای فرهنگی را انجام می دادند. به هر حال سینما در آن زمان کار مطلوب فرهنگی محسوب نمی شد و این خودش باعث پیشرفت نمایش شده بود. ** تئاتر اما در کلیت خود قرار است فرهنگ ساز باشد و در اصل خودش تعریف فرهنگ سازی دارد؟ - قرار بوده که باشد؛ در همه جای دنیا هم معنی فرهنگ سازی می دهد. برای همین است که حمایت می شود و مدیریت فرهنگی جوامع مختلف وقتی می خواهند کار فرهنگی انجام دهند، از نمایش حمایت می کنند. ولی الان متاسفانه نمایشی که ما داریم فقیر است و نمی تواند درآمدساز باشد. به سینما هم که نگاه کنیم می بینیم سینمای پولساز همان سینمای تجاری است، همان سینمایی است که پتانسیل رفتن به سوی ابتذال را دارد و همین بلا هم می تواند سر تئاتر بیاید. ** البته هستند کسانی که معتقدند نمایش باید ارزانتر باشد یا رایگان باشد چون کار ذوقی است! - اشتباه است، مدیریت فرهنگی شأن جایگاه نمایش را مشخص می کند. اگر قرار است اینطور فکر کنند نتیجه اش کم بها شدن نمایش می شود. ما در همه موارد شبیه تلویزیون شده ایم. تلویزیون در طول سال ها، بزرگترین هنرش تهیه کارهای طنز بوده که بی اغراق می گویم ۸۰ درصد این کارهای طنز هم بسیار سطحی بوده است! ** تولیدات طنز در بعضی برنامه ها که معتقدند استندآپ کمدی برگزار می کنند، آیا معنای واقعی این هنر طنز را دارد یا صرفا "خاطره تعریف کردن" است؟! - ما تعریف همه چیز را از درام، طنز گرفته تا فرهنگ و استندآپ کمدی را که نمی توانیم در یک برنامه مشخص کنیم. نباید یک برنامه را شاخص کنیم و بخواهیم همه چیز را در آن ببینیم. ما نباید یک برنامه را شاخص کنیم و بگوییم شاخص تعیین کننده، همین برنامه است. مشکل اینجاست که وقتی برنامه دیگری نداریم و تنها یک برنامه هست، می خواهیم همه چیز را در آن ببینیم. چرا در تلویزیون با این همه شبکه، همه چیز در برنامه خندوانه جمع شده است؟ این برنامه چیز بدی نیست و جایگاه خود را هم دارد اما همه چیز نیست. البته تنوع باید وجود داشته باشد و نکته در این است که وقتی یک برنامه مثل خندوانه مخاطب دارد، همه مدیران هم از آن برنامه مایه می گذارند! این یک برنامه تلویزیونی است و می شود نقدش هم کرد؛ البته نقدی که اندازه داشته باشد و توقع بیش از حد هم نداشته باشیم. ** مردم ایران از هنر نمایش دور نبوده اند؛ هنر تعذیه و نقالی یا پرده خوانی با زندگی مردم عجین بوده اما در حال حاضر نه نمایش نوین را در زندگی خود دارند و نه همان نمایش سنتی را می بینند و بیشتر به سمت تلویزیون می روند! علت چیست؟ - البته اگر با ضعیف شدن نمایش قرار بر این بوده که تلویزیون تقویت شود که اینطور نشده است. تلویزیون تقویت نشده بلکه دچار انحطاط هم شده است. شما همین شبکه ای را که فیلم ها و سریال ها را به صورت تکرار نشان می دهد ببینید، مشخص می شود کارهای قبل چقدر بهتر از کارهای تولید جدید است. نه تئاتر تقویت شده، نه سینما و نه تلویزیون. در دو سال اخیر که تولیدات آنقدر کم شده که بهتر است بگوییم تولید نمی شود. ** عده ای معتقدند علت کاهش کیفیت آثار تلویزیونی، بحث ممیزی است و عده ای هم معتقدند فیلمنامه و داستان قوی نداریم یا عوامل حرفه ای کار نمی سازند. نظر شما چیست؟ - اینکه فیلمنامه یا داستان قوی نداریم، درست نیست. اینکه بگوییم جوان های الان نویسنگان خوبی نیستند، درست نیست. چرا باید باشند؟ کجا از این جوان ها حمایت می شود یا زندگی آنها تامین می شود؟ کجا فضای کار پیدا می کنند؟ اصلا این شغلی که ما داریم، امنیت دارد؟ امنیت دارد که بشود به هنر پرداخت؟ این حرفها که برای دل کار کنیم، وقتی معتبر که امنیت مالی هم باشد. همین قدیمی های ورزش می گویند ما برای دلمان ورزش می کردیم یا همان هنرمندانی که برای دلشان نمایش اجرا می کردند، وضعیت زندگیشان بهتر از جوان های امروزی است که پول می گیرند و کار می کنند! شرایط مدیریت و موقعیت، کاملا فرق کرده است. ** چرا تئاتر نوین و تئاتر سنتی دچار آسیب شده و موزه ای هم نشدند؟! - تئاتر نوین و تئاتر سنتی هر دو شرایط مشابه دارند. ای کاش هنر نمایش سنتی، حداقل مورزه ای می شد. هرجای دنیا مثلا تئاتر سنتی ژاپن، آدم تربیت می کند. هیچ جای دنیا هم به اندازه خود زاپنی ها، این نمایش برایشان جذابین ندارد. اما خودشان اهمیت می دهند و مردم می روند و این نوع نمایش ها را می بینند. موزه ای یعنی همین اما باید به روز، باشد. نیازی نیست موزه ساخته شود و حفظ این جریان خودش اهمیت دارد. سیاه بازی را هم کسی جدی نگرفت. بگذریم از جشنواره های دم دستی که ده روز بیایند و حرفش را بزنند، چیزی بنویسند و بعد از ده روز هم می بینند نتیجه ای ندارد. این امور متولی می خواهد، حمایت و کمک نیاز دارد. به نظر من خیلی روشن است که این مطالب جدی گرفته نمی شود. امروز ممکن است کاری کنید که تشویق شوید اما فردا شاید جریان مخالفی، بخاطر همان حرفها شما را کتک بزنند! ** نمایش را جدای از مدیریت فرهنگی چطور می بینید؟ به نظر شما کارهای خوبی انجام می شود؟ - البته قطعا به طبع مدیریت فرهنگی است اما هنرمندان جوانی هم هستند که با امیدواری کار می کنند. ما وقتی می خواستیم تئاتر بخوانیم، سینما اصلا برایمان مهم نبود و سمتش نمی رفتیم. معتقد بودیم سینما کار تجارتی می کند و در نمایش است که می شود کار فرهنگی انجام داد. در حال حاضر همه کسانی که کار نمایش می کنند، امیدوارند روزی جذب سینما و تلویزیون شوند. چون درآمد بهتری در سینما و تلویزیون وجود دارد. این از کجا می آید؟ از جایی که احساس عدم امنیت مالی در نمایش وجود دارد. بهایی که به شاغلین در سینما و تلویزیون داده می شود، بسیار بیشتر از هنرمندان نمایش است.

دیدگاه تان را بنویسید