سیزدهم شوال 1380 هجری قمری آیت‌الله العظمی بروجردی دار فانی را وداع گفت، اما امام خمینی با اینکه از شاگردان و نزدیکان این مرجع بزرگ عالم تشیع محسوب می‌شد، بنا به دلایلی در تشییع پیکر استادش شرکت نکرد.

سید حسین طباطبایی بروجردی، در سال ۱۲۵۴ خورشیدی (۱۲۹۲ هجری قمری) در بروجرد متولد شد و در 10 فروردین سال 1340شمسی(13 شوال 1380 هجری قمری) در سن هشتاد و شش سالگی به علت بیماری قلبی، در قم وفات یافت.

آیت الله العظمی بروجردی، پس از گذراندن مقدمات علوم در سن هجده سالگی وارد دار العلم اصفهان شد و از ابو المعالی، سید مدرس، آیت‌الله سید محمدباقر درچه ای سطوح فقه و اصول و ادبیات عرب را آموخت.
وی
سال ها در نجف از آخوند خراسانی، سید محمد کاظم یزدی، مرتضی طالقانی، آقا شریعت اصفهانی در رشتهٔ خارج فقه و اصول تحصیل کرد، و خود در علوم عقلی و نقلی به مرتبه اجتهاد و استادی ارتقاء یافت و در سن سی‌سالگی در ردیف استادان حوزه نجف به تدریس علما اشتغال داشت. آیت‌الله بروجردی بعد از ده سال اقامت در عتبات در سال ۱۳۲۸ از عراق وارد بروجرد شد و مدت سی سال در زادگاه خود به ترویج، تدریس و تألیف مشغول گشت و چند سفر به حوزه قم آمدوشد نمود که در برهه زمان در جمله مدرسین حوزه قم قرار گرفت و دیری نگذشت که پس از فوت آیت‌الله حائری تدریجاً در رأس اساتید بزرگ حوزهٔ قم قرار گرفت.

تا سال ۱۳۲۴ که آیت‌الله العظمی بروجردی به واسطه عارضه کسالت، از بروجرد به قصد معالجه به تهران عزیمت کرد و سپس برای ادای نذر خود به قم وارد شد، مراجع ثلاث(آیات خوانساری، حجت و صدر)حوزه علمیه قم را اداره کردند تا اینکه پس از ماندگار شدن آیت‌الله بروجردی در قم، مرجع مطلق جهان تشیع و رییس حوزه علمیه قم شد و بدان رونق فوق‌العاد‌ه، بخشید.

وی از اساتید برجسته امام خمینی(س) بود و امام خمینی در دوران زعامت ایشان بر حوزه علمیه قم از مشاوران آن مرحوم به شمار می آمدند. با این حال امام خمینی(س) در روز تشییع جنازه آن مرحوم حضور نیافت.

پس از رحلت آیت‌الله حائری مؤسس حوزه علمیه قم در سال ۱۳۱۵ هجری شمسی، حضرات آیات سیدمحمد حجّت، سید محمدتقی خوانساری و سید صدرالدین صدر، مسئولیت اداره حوزه علمیه قم را به عهده گرفتند. در این زمان امام خمینی با کم‌تر از ۴۰ سال سن از چهره‌های سرشناس و مدرّسان به نام حوزه علمیه قم بود.

این سه شخصیت بزرگ دینی که به فقهای ثلاثه شهرت داشتند، تا سال ۱۳۲۴ که آیت‌الله العظمی بروجردی به واسطه عارضه کسالت، از بروجرد به قصد معالجه به تهران عزیمت کرد و سپس برای ادای نذر خود به قم وارد شد، حوزه علمیه قم را اداره کردند تا اینکه پس از ماندگار شدن آیت‌الله بروجردی در قم، مرجع مطلق جهان تشیع شد و حوزه علمیه رونق فوق‌العاد‌ای یافت [۱]

علیرضا متولّی در کتاب «شهاب سبز» چنین می‌نویسد: حاج آقا روح الله با این که خودش فقه و اصول تدریس می‌نمودند و فقیه برجسته‌ای بودند، برای تقویت موقعیت و کلاس‌های آیت‌الله بروجردی، در کلاس‌های ایشان شرکت می‌کردند. آیت‌الله بروجردی هم برای حاج آقا روح‌الله احترام ویژه‌ای قائل بودند و در اکثر مجالس، ایشان را نزد خود جای می‌دادند. [۲]

اما با وجود این رابطه صمیمی و پیوند قلبی عمیق، امام خمینی(س) در تشییع پیکر استادش در روز سیزدهم شوال ۱۳۸۰ هجری قمری (دهم فروردین سال ۱۳۴۰) شرکت نکرد، چرا که آینده‌نگری و هوشمندی ایشان افق‌های پیش رو را می‌دید.

حجت‌الاسلام حاج شیخ محمدرضا توسلی رئیس دفتر حضرت امام(س) ماجرا را این گونه نقل می‌کند: «بعد از فوت مرحوم آیت‌الله بروجردی درصدد شدیم که در تشییع جنازه آقای بروجردی از امام خمینی رحمة الله تجلیل کنیم و به این طریق در عمل بفهمانیم که عده کثیری از طلاب حوزه علمیه طرف‌دار مرجعیت امام هستند. شاگردان مترصد بودند که امام در تشییع جنازه هر جا باشند، اطراف ایشان را بگیرند و سلام و صلوات راه بیندازند و به این طریق ارادت قلبی خودشان را به ایشان ابراز کنند و ایشان را هم به مردم معرفی کنند. متأسفانه هرچه در تشییع جنازه گشتیم، ایشان را پیدا نکردیم. بعد از چند روز معلوم شد که اصلاً امام به تشییع جنازه نیامده بود! پس از چند روز یکی از آقایان در محضر امام از یکی از دوستان امام شکایت کرد که ایشان به عنوان تجلیل از شما به من توهین کرده است. امام پاسخ فرمود: «من راضی نیستم کسانی که به من علاقه دارند، علاقه‌شان از قلبشان تجاوز کند و آن را ابراز نمایند. هرکسی که به من علاقه دارد، بگذارد در همان محدوده قلبش بماند. کسی برای ریاست من، حتی یک وجب هم قدم برندارد.» بعد این جمله را فرمود: «من که به تشییع جنازه آقای بروجردی رحمةالله نیامدم، برای این نبود که کسالتم آن قدر شدید بود که نمی‌توانستم به تشییع بیایم. نیامدنم برای این بود که دیدم تشییع جنازه تبعاتی دارد، آنجا مسائلی مطرح خواهد شد و من برای خاطر آنکه از آن مسائل دور بمانم و کنار باشم، از تشییع جنازه صرف نظر کردم».

ناگفته نماند که ایشان به آیت الله بروجردی رحمةالله خیلی معتقد بود. در همان روزهای فوت ایشان بود که دیدم در یکی از نوشته‌ها امام از ایشان به عنوان آیت‌الله العظمی نام برده بود و همیشه می‌فرمود: «آقای بروجردی رحمة الله برای عالم اسلام و جامعه مدرسین دیوار بلندی بود که فرو ریخت.» و خیلی به ایشان علاقه‌مند بود. با وجود این، به تشییع جنازه ایشان حاضر نشد که مبادا برای مرجعیت ایشان اقدامی شود». [3]

پی‌نوشت‌ها:

1. علی دوانی، امام خمینی در آئینه خاطره‌ها، چاپ اوّل، تهران، نشر مطهّر، ۱۳۷۳، صص ۱۴ و ۱۵.

۲. علیرضا متولّی، شهاب سبز (حکایت زندگی امام روح الله موسوی خمینی(ره))، چاپ اوّل، تهران، کتابهای قاصدک، ۱۳۷۹، صص ۳۵، ۳۶.

۳. میرستار مهدی‌زاده، داستان‌های مبارزه با نفس، چاپ اول ۱۳۸۸، قم، ناشر: دفتر عقل نوبت، تهیه‌کننده: مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
11 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.