شب نیمه شعبان، چون قرار است امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) متولد شود، عالم خلقت غرق در نور، امید و شادی است، همه در تلاطم و جنب و جوش هستند، لذا اگر شب نیمه شعبان پیغمبر(صلی الله علیه واله وسلم) خوابش برده بود، جبرئیل آمد بیدارش کرد، گفت چرا خوابیده‌ای؟ امشب شب نیمه شعبان است، بلند شو نماز بخوان، بلند شو دعا بخوان، دعای معروفی که رسول الله(صلی الله علیه واله وسلم) همیشه می‌خواندند، اگر جبرئیل پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) را بیدار کرد برای این است که در سنه 255 بناست مهدی موعود بدنیا بیاید، اگر زیارت ابی عبدالله امشب مستحب است، برای این است که مهدی موعود امشب بدنیا آمده است.
بنده قبلاً نیز اشاره کردم یک تحلیل زیبایی هست که می‌گوید امشب، شب ولادت امام زمان(عجل الله فرجه الشریف)است. خدا به امام حسن عسکری(علیه السلام) پسری عطا فرموده است، تولد فرزند را به چه کسی باید تبریک گفت و مژدگانی دریافت کرد. یا به پدر تبریک می‌گویند، یا به پدربزرگ هم احترام می‌گذارند و تولد فرزند را به ایشان هم تبریک می‌گویند.
امشب زیارت امام حسن عسکری(علیه السلام) مستحب است. برای احترام به پدر بزرگ زیارت امام علی النقی هم امشب مستحب است و به محضر امام هادی(علیه السلام) باید تبریک بگوییم: «السلام علیک یا ابا الحسن، السلام علیک یا ابا محمد... »، خداوند امشب به شما فرزند پسری عطا کرده است آن هم فرزندی با آن خصوصیات و ویژگی‌هایی که دارد و همه به انتظار قدوم مبارکش بودند و اکنون همه عالم خلقت چشم به راهش هستند. فرزند پسری که حضرت ابراهیم(علیه السلام) گفت: خدایا! آیا فرزند من هم این مقام و موقعیت را کسب می‌کند. خداوند فرمود: خیر، این مقام شامل فرزند شما نمی‌شود. حضرت موسی از خداوند این نحوه درخواستی را می‌کند، خداوند نمی‌پذیرد.
حضرت نوح از خداوند طلب می‌کند، قبول نمی‌شود. مرحوم آیت الله صدر در «المهدی» دارد که همه انبیا عرضه داشتند، خدایا! یک کسی که می‌آید و دنیا را از عدل و داد پر می‌کند، عرصه را بر ظالمان تنگ می‌کند، کاخ جباران را برمی‌چیند، انتقام خون مظلومان را می‌گیرد، مظلومان خواب راحتی می‌کنند، و این امکان پذیر نبود مگر به حاکمیت اسلام ناب محمدی. انبیا علاقه داشتند این کار بدست آنان انجام شود. خوب خیلی فضیلت است و امتیاز بزرگی محسوب می‌شود که فرضاً این کار بدست من انجام بگیرد، خطاب آمد، خیر، برای انجام این امور باید مهدی موعود بیاید، به طور طبیعی امشب باید به پدر بزرگ امام عصر (امام علی النقی) تبریک بگوییم، به پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری(علیه السلام) تبریک بگوییم، اما به هیچ کدام از آنها نباید تبریک گفت، بلکه باید برویم کنار تربت پاک ابی عبدالله(علیه السلام) یا برویم بالای بام منزل یا در یک محیط خلوت رو به قبر ابی عبدالله اشاره کنیم و بگوییم: «السلام علیک یا اباعبدالله و رحمة الله و برکاته»، بگوییم « صلی الله علیک یا اباعبدالله، صلی الله علیک یا اباعبدالله، صلی الله علیک یا اباعبدالله و رحمة الله و برکاته». آمدم به تو تبریک بگویم چرا؟ یعنی ابی عبدالله! منتقم خونت آمد، آنکه هدفت را پیاده می‌کند، تو در روز عاشورا گفتی: «ان کان دین محمدٍ لم یستقم الا بقتله، فیاسیوف خذینی»، اگر بناست دین جدم جز با کشته شدن من پابرجا نماند، پس ای شمشیرها مرا در بر گیرید، امروز آن منجی که قرار است دنیا را از عدل و داد پر کند و عدالت را برقرار کند و انتقام خون تو را بگیرد، بدنیا می‌آید، اگر امشب زیارت ابی عبدالله(علیه السلام) مستحب است برای ولادت امام دوازدهم است.
اگر امشب تمام انبیای الهی به اتفاق ملائکه و فرشتگان به حرم ابی عبدالله(علیه السلام) می‌آیند و در جوار تربت پاک ابی عبدالله، آن حضرت را زیارت می‌کنند، به خاطر آن است که تولد این فرزند پسر را که خداوند به امام حسن عسکری(علیه السلام) عطا فرموده را تبریک بگویند. به همین جهت است که محدث قمی می‌گوید: اگر امشب می‌خواهی با ارواح انبیای الهی مصافحه کنی، ابی عبدالله را زیارت کن، همه‌اش به حساب ولادت مهدی موعود(عجل الله فرجه الشریف) است، اگر امشب هیچ دعایی نمی‌شود، مگر آنکه مستجاب می‌گردد، همه به برکت این مولود با عظمت در عالم خلقت، یعنی حضرت حجت بن الحسن عسکری مهدی موعود(عجل الله فرجه الشریف) است. در شب ولادت با سعادت و با برکت مهدی موعود(عجل الله فرجه الشریف) بنده مناسب دیدم روایتی را که أبی بصیر راجع به جابر ابن انصاری آورده را نقل کنم:[1] «عن عبدالرحمن ابن سالم، عن أبی بصیر»، «عن أبی عبدالله(علیه السلام)»، «قال: قال أبی لجابر ابن عبدالله انصاری: «انَّ لی الیکَ حاجة»،[بنده فقط به برخی از قسمتهای روایت اشاره می‏کنم شما بعد مطالعه کنید.] پدرم باقر العلوم به جابر فرمود: جابر من با شما کاری دارم، یک نیازی دارم، می‏خواهم برای من یک کاری انجام دهید. [ملاحظه کنید عظمت و بزرگواری حضرت باقر العلوم که خودشان شکافنده علوم است چقدر تواضع و فروتنی دارد به ساحت علم، حدیث و فقه احترام می‏گذارد.]«فَمَتی یَخَفُ عَلَیکَ أن اَخلوا بکَ فَأسئلُکَ عَنها»، چه موقع وقت شما اجازه می‏دهد من شما را ببینم و سؤالم را بپرسم؟ [نمی‏گوید: فلان وقت بیا، می‏گوید: شما چه موقع راحت هستید و مشکلی ندارید؟ تقریباً امام باقر(علیه السلام) از جابر وقت می‏گیرد.]« فقال له جابر: ایُّ الاوقات أحبَبتَه »، هر وقت شما بخواهید من در خدمت شما هستم. «فخلا به فی بعض الایّام »، به هر حال یک روزی با هم وعده گذاشتند. [از ذیل حدیث بر می‏آید جابر در منزل امام باقر (صلوات الله علیه) خدمت حضرت می‏رسند.] «فقال له: یا جابر! أخبرنی عن اللوح الذی رأیته فی ید امّی ‏فاطمه(سلام الله علیها) بنت رسول الله(صلی الله علیه واله وسلم) و ما أخبَرتُکَ به امّی‏»، آن نسخه‏ای که آنجا نوشتی و چیزهایی که مادرم در زمان حیات رسول الله(صلی الله علیه واله وسلم) به تو خبر داده، برای من بیان کن. [همه اینها نکته دارد.] «فقال جابر: اشهد بالله، انّی دخلت علی امّک فاطمه(سلام الله علیها) فی حیاة رسول الله(صلی الله علیه واله وسلم) فهنّیتها بولادة الحسین »،[معلوم می‏شود در رابطه با میلاد أبی عبدالله این مسائل مهم مطرح می‏شود.] «انَّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة»، «وَ رأیت فی یدیها لوحاً أخضر»، در دست او لوحی سبز دیدم، «ظَنَنتُ أنّه من زمرّد »، گمان کردم که آن از زمرّد است. [اینجا معلوم می‏شود رنگ سبز خصوصیت دارد.] «و رأیت فیه کتاباً أبیض»، نوشته‏ای سفید دیدم، [نوشته که سیاه است، اینجا سفید می‏شود، چون اینها نور است.] «فقال جابر: فاشهد بالله انی هکذا رأیته فی اللوح مکتوباً»،[2] سپس جابر لوح را می‏خواند.[ بنده آن قسمتهایی که مربوط به بقیه ائمه(علیهم السلام) است را در فرصت مخصوص خودشان می‏خوانم، الآن فقط قسمتی که راجع به امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) هست را می‏خوانم.] حضرت فرمود: «وَ اکمّل ذلک»، یعنی اکمّل اوصیای پیغمبر را، اولیای خداوند را، [چون آن وقتها نام حضرت را نمی‏بردند، لذا با رمز اشاره می‏کنند] «بابنه»: م، ح، م، د «رحمة للعالمین» آن اسمی‏که برای پیغمبر بوده برای امام زمان نیز هست. او برای همه جهانیان رحمت است. کمال موسی، بها عیسی و صبر ایّوب را دارد. کمال موسی را دارد، چون موسی در تمام برخوردهایش به طور منطقی و مستدل برخورد کرده است، هیچ گاه برخورد موسی خشن و تند و همراه آزار و اذیت نبوده است. فرعون پرسید ربّ تو کیست؟ موسی گفت: «الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْء خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى»،[3] موسای کلیم دنیایی از معارف را در این جمله گفت: «فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّیِّناً»،[4] این کمال موسی است. امام زمان(عجل الله فرجه الشریف)که تشریف می‏آورند، این طور نیست که از روش قهر و غلبه، آزار و اذیت و خشونت استفاده کنند، حرکت آن حضرت مانند موسای کلیم خواهد بود. کمال موسی یعنی اینکه اگر فرضاً کسانی با او مخالفت کنند، همانند امیرالمؤمنین(علیه السلام) رفتار می‏کند. طبری نقل می‏کند: امیرالمؤمنین(علیه السلام) در مسجد بود و با مردم صحبت می‏کرد، فرمود: «سَلونی قَبلَ أن تفقدونی»،[5] هر چه می‏خواهید از من بپرسید.
می‏دانید این جمله تنها از علی(علیه السلام) است و سایر ائمه به احترام ابوالائمه (پدربزرگشان) این جمله را نگفته ‏اند. یکی از خوارج که از دشمنان علی بود گفت: قاتله الله، ما فقّه؛ خدا تو را بکشد، چقدر فقیه و ملّا است. دیگری گفت: مرگ بر علی، چقدر ملّا است. بعضی از دوستان علی رفتند با آنها برخورد کنند. حضرت فرمود: به آنان کاری نداشته باشید، با من صحبت می‏کنند. تعداد جمعیت خوارج زیاد شد و دائماً می‏گفتند: «مرده باد علی، مرده باد علی». وقتی آنها ساکت شدند، امیرالمؤمنین(علیه السلام) فرمود: من در مورد شما چند کار انجام می‏دهم:
1.تا دست به شمشیر نبرید کاری به شما ندارم؛
2.حقوقتان را از بیت المال قطع نمی‏کنم؛
3.مانع از ورود شما به مسجد نمی‏شوم، شما آن طرف نماز بخوانید، من این طرف نماز می‏خوانم. لذا کمال موسی(علیه السلام) در امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) است.
بها و زهد عیسی(علیه السلام) را دارد. کمتر از جامعه استفاده می‏کند و بیشترین سود را به جامعه می‏رساند. حضرت عیسی(علیه السلام) با یک نان خشک جوین و بدون داشتن خانه و زندگی در بیابانها بسر می‏برد، اما کمال خدمت را به مردم جامعه داشت، وگرنه اگر در مقابل خدمت، انسان چیزی بخواهد، این یک نوع کاسبی محسوب می‏شود، زهد یعنی اینکه در قبال خدمت زیاد به مردم، کمترین حقوق را از جامعه دریافت کند. لذا حضرت زهد عیسی(علیه السلام) را دارد.
صبر ایّوب، به این نحو که در مقابل همه مشکلات خودش را نمی‏ بازد، تحمل می‏کند و می‏ایستد. حرف و سخن حق را می‏گوید، ولو اینکه تعدادی متحجر و مقدس مآب بر خلاف آن فکر کنند و نظر بدهند. برای مثال حضرت طواف را نوبتی قرار می‏دهد. البته ممکن است افرادی که امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) را خوب نشناخته باشند بگویند این برخلاف احکام اسلامی ‏است. در اینجا همه یکسان هستند. امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) طواف خانه خدا را نوبتی می‏کند. طواف واجب قبل از طواف مستحب به جا آورده می‏شود. حال اینها خلاف اسلام است؟ اینها موجب نظم و انتظامات امور جامعه است. همچنانکه در جامعه امروز برای کار و فعالیت در هر زمینه‏ ای باید به قوانین، مقرّرات و ضوابط موجود احترام گذاشت و به آنها عمل کرد، چرا که نظم و انتظام امور جامعه را به همراه دارد و اقتضا می‏کند همه به آن عمل کنند و تخلف از مقرّرات و قوانین حکومتی، حرام است. بنابراین امام زمان(عجل الله فرجه الشریف) می‏گوید: طواف واجب اول، طواف مستحب بعد، چون می‏خواهد جامعه را اداره کند، قطعاً امام زمان مثل ما عمل نمی‏کند. پیامبر(صلی الله علیه واله وسلم) فرمود: «انتظار فرج افضل اعمال اُمتی»،[6] انتظار فرج، بهترین اعمال در نزد امت من است. خداوند ان‏شاءالله ما را جز منتظرین واقعی فرج مهدی موعود(علیه السلام) قرار بدهد.
-------------------------------
[1] . شیخ صدوق… این روایت را از شش نفر از مشایخ نقل کرده که یکی از آنها پدر خودش بوده و کلینی هم با سند نقل کرده است.
[2] . الکافی1: کتاب الحجه، باب ما جاء فی الاثنی عشر و النص علیهم، حدیث 3.
[3]. طه، آیه 50.
[4]. طه، آیه 44.
[5] . نهج البلاغه، خطبه 189 .
[6] . کمال دین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج2، ص377.

شب نیمه شعبان، چون قرار است امام زمانn متولد شود، عالم خلقت غرق در نور، امید و شادی است، همه در تلاطم و جنب و جوش هستند، لذا اگر شب نیمه شعبان پیغمبر& خوابش برده بود، جبرئیل آمد بیدارش کرد، گفت چرا خوابیدهای؟ امشب شب نیمه شعبان است، بلند شو نماز بخوان، بلند شو دعا بخوان، دعای معروفی که رسول الله& همیشه میخواندند، اگر جبرئیل پیامبر& را بیدار کرد برای این است که در سنه 255 بناست مهدی موعود بدنیا بیاید، اگر زیارت ابی عبدالله امشب مستحب است، برای این است که مهدی موعود امشب بدنیا آمده است. بنده قبلاً نیز اشاره کردم یک تحلیل زیبایی هست که میگوید امشب، شب ولادت امام زمانDاست. خدا به امام حسن عسکری4 پسری عطا فرموده است، تولد فرزند را به چه کسی باید تبریک گفت و مژدگانی دریافت کرد. یا به پدر تبریک می‌گویند، یا به پدربزرگ هم احترام می‌گذارند و تولد فرزند را به ایشان هم تبریک می‌گویند. امشب زیارت امام حسن عسکری4 مستحب است. برای احترام به پدر بزرگ زیارت امام علی النقی هم امشب مستحب است و به محضر امام هادی4 باید تبریک بگوییم: «السلام علیک یا ابا الحسن، السلام علیک یا ابا محمد...»، خداوند امشب به شما فرزند پسری عطا کرده است آن هم فرزندی با آن خصوصیات و ویژگیهایی که دارد و همه به انتظار قدوم مبارکش بودند و اکنون همه عالم خلقت چشم به راهش هستند. فرزند پسری که حضرت ابراهیم4 گفت: خدایا! آیا فرزند من هم این مقام و موقعیت را کسب می‌کند. خداوند فرمود: خیر، این مقام شامل فرزند شما نمی‌شود. حضرت موسی از خداوند این نحوه درخواستی را می‌کند، خداوند نمی‌پذیرد. حضرت نوح از خداوند طلب می‌کند، قبول نمی‌شود. مرحوم آیت الله صدر در «المهدی» دارد که همه انبیا عرضه داشتند، خدایا! یک کسی که می‌آید و دنیا را از عدل و داد پر می‌کند، عرصه را بر ظالمان تنگ می‌کند، کاخ جباران را برمی‌چیند، انتقام خون مظلومان را می‌گیرد، مظلومان خواب راحتی می‌کنند، و این امکان پذیر نبود مگر به حاکمیت اسلام ناب محمدی. انبیا علاقه داشتند این کار بدست آنان انجام شود. خوب خیلی فضیلت است و امتیاز بزرگی محسوب می‌شود که فرضاً این کار بدست من انجام بگیرد، خطاب آمد، خیر، برای انجام این امور باید مهدی موعود بیاید، به طور طبیعی امشب باید به پدر بزرگ امام عصر (امام علی النقی) تبریک بگوییم، به پدر بزرگوارشان امام حسن عسکری4 تبریک بگوییم، اما به هیچ کدام از آنها نباید تبریک گفت، بلکه باید برویم کنار تربت پاک ابی عبدالله4 یا برویم بالای بام منزل یا در یک محیط خلوت رو به قبر ابی عبدالله اشاره کنیم و بگوییم: «السلام علیک یا اباعبدالله و رحمة الله و برکاته»، بگوییم «صلی الله علیک یا اباعبدالله، صلی الله علیک یا اباعبدالله، صلی الله علیک یا اباعبدالله و رحمة الله و برکاته». آمدم به تو تبریک بگویم چرا؟ یعنی ابی عبدالله! منتقم خونت آمد، آنکه هدفت را پیاده می‌کند، تو در روز عاشورا گفتی: «ان کان دین محمدٍ لم یستقم الا بقتله، فیاسیوف خذینی»، اگر بناست دین جدم جز با کشته شدن من پابرجا نماند، پس ای شمشیرها مرا در بر گیرید، امروز آن منجی که قرار است دنیا را از عدل و داد پر کند و عدالت را برقرار کند و انتقام خون تو را بگیرد، بدنیا می‌آید، اگر امشب زیارت ابی عبدالله4 مستحب است برای ولادت امام دوازدهم است. اگر امشب تمام انبیای الهی به اتفاق ملائکه و فرشتگان به حرم ابی عبدالله4 می‌آیند و در جوار تربت پاک ابی عبدالله، آن حضرت را زیارت می‌کنند، به خاطر آن است که تولد این فرزند پسر را که خداوند به امام حسن عسکری4 عطا فرموده را تبریک بگویند. به همین جهت است که محدث قمی می‌گوید: اگر امشب می‌خواهی با ارواح انبیای الهی مصافحه کنی، ابی عبدالله را زیارت کن، همه‌اش به حساب ولادت مهدی موعودD است، اگر امشب هیچ دعایی نمی‌شود، مگر آنکه مستجاب می‌گردد، همه به برکت این مولود با عظمت در عالم خلقت، یعنی حضرت حجت بن الحسن عسکری مهدی موعودD است. در شب ولادت با سعادت و با برکت مهدی موعودD بنده مناسب دیدم روایتی را که أبی بصیر راجع به جابر ابن انصاری آورده را نقل کنم:[1] «عن عبدالرحمن ابن سالم، عن أبی بصیر»، «عن أبی عبدالله4»، «قال: قال أبی لجابر ابن عبدالله انصاری: «انَّ لی الیکَ حاجة»، ]بنده فقط به برخی از قسمتهای روایت اشاره میکنم شما بعد مطالعه کنید.[ پدرم باقر العلوم به جابر فرمود: جابر من با شما کاری دارم، یک نیازی دارم، میخواهم برای من یک کاری انجام دهید. ]ملاحظه کنید عظمت و بزرگواری حضرت باقر العلوم که خودشان شکافنده علوم است چقدر تواضع و فروتنی دارد به ساحت علم، حدیث و فقه احترام میگذارد. [«فَمَتی یَخَفُ عَلَیکَ أن اَخلوا بکَ فَأسئلُکَ عَنها»، چه موقع وقت شما اجازه می‏دهد من شما را ببینم و سؤالم را بپرسم؟] نمی‏گوید: فلان وقت بیا، می‏گوید: شما چه موقع راحت هستید و مشکلی ندارید؟ تقریباً امام باقر4 از جابر وقت می‏گیرد [.«فقال له جابر: ایُّ الاوقات أحبَبتَه»، هر وقت شما بخواهید من در خدمت شما هستم. «فخلا به فی بعض الایّام»، به هر حال یک روزی با هم وعده گذاشتند. ]از ذیل حدیث بر می‏آید جابر در منزل امام باقر (صلوات الله علیه) خدمت حضرت می‏رسند.[ «فقال له: یا جابر! أخبرنی عن اللوح الذی رأیته فی ید امّی ‏فاطمه5 بنت رسول الله& و ما أخبَرتُکَ به امّی»، آن نسخه‏ای که آنجا نوشتی و چیزهایی که مادرم در زمان حیات رسول الله& به تو خبر داده، برای من بیان کن. ]همه اینها نکته دارد.[ «فقال جابر: اشهد بالله، انّی دخلت علی امّک فاطمه5 فی حیاة رسول الله& فهنّیتها بولادة الحسین»،
]
معلوم می‏شود در رابطه با میلاد أبی عبدالله این مسائل مهم مطرح می‏شود.[ «انَّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة»، «وَ رأیت فی یدیها لوحاً أخضر»، در دست او لوحی سبز دیدم، «ظَنَنتُ أنّه من زمرّد»، گمان کردم که آن از زمرّد است. ]اینجا معلوم می‏شود رنگ سبز خصوصیت دارد.[ «و رأیت فیه کتاباً أبیض»، نوشته‏ای سفید دیدم، ]نوشته که سیاه است، اینجا سفید می‏شود، چون اینها نور است.[ «فقال جابر: فاشهد بالله انی هکذا رأیته فی اللوح مکتوباً»،[2] سپس جابر لوح را می‏خواند.] بنده آن قسمتهایی که مربوط به بقیه ائمه 7است را در فرصت مخصوص خودشان می‏خوانم، الآن فقط قسمتی که راجع به امام زمانD هست را می‏خوانم.[ حضرت فرمود: «وَ اکمّل ذلک»، یعنی اکمّل اوصیای پیغمبر را، اولیای خداوند را، ]چون آن وقتها نام حضرت را نمی‏بردند، لذا با رمز اشاره می‏کنند[ «بابنه»: م، ح، م، د «رحمة للعالمین» آن اسمی‏که برای پیغمبر بوده برای امام زمان نیز هست. او برای همه جهانیان رحمت است. کمال موسی، بها عیسی و صبر ایّوب را دارد. کمال موسی را دارد، چون موسی در تمام برخوردهایش به طور منطقی و مستدل برخورد کرده است، هیچ گاه برخورد موسی خشن و تند و همراه آزار و اذیت نبوده است. فرعون پرسید ربّ تو کیست؟ موسی گفت: «الَّذِی أَعْطَى کُلَّ شَیْء خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى»،[3] موسای کلیم دنیایی از معارف را در این جمله گفت: «فَقُولاَ لَهُ قَوْلاً لَّیِّناً»،[4] این کمال موسی است. امام زمانDکه تشریف می‏آورند، این طور نیست که از روش قهر و غلبه، آزار و اذیت و خشونت استفاده کنند، حرکت آن حضرت مانند موسای کلیم خواهد بود. کمال موسی یعنی اینکه اگر فرضاً کسانی با او مخالفت کنند، همانند امیرالمؤمنین4 رفتار می‏کند. طبری نقل می‏کند: امیرالمؤمنین4 در مسجد بود و با مردم صحبت می‏کرد، فرمود: «سَلونی قَبلَ أن تفقدونی»،[5] هر چه می‏خواهید از من بپرسید. می‏دانید این جمله تنها از علی4 است و سایر ائمه به احترام ابوالائمه (پدربزرگشان) این جمله را نگفته‏اند. یکی از خوارج که از دشمنان علی بود گفت: قاتله الله، ما فقّه؛ خدا تو را بکشد، چقدر فقیه و ملّا است. دیگری گفت: مرگ بر علی، چقدر ملّا است. بعضی از دوستان علی رفتند با آنها برخورد کنند. حضرت فرمود: به آنان کاری نداشته باشید، با من صحبت می‏کنند. تعداد جمعیت خوارج زیاد شد و دائماً می‏گفتند: «مرده باد علی، مرده باد علی». وقتی آنها ساکت شدند، امیرالمؤمنین4 فرمود: من در مورد شما چند کار انجام می‏دهم:

1. تا دست به شمشیر نبرید کاری به شما ندارم؛

2. حقوقتان را از بیت المال قطع نمی‏کنم؛

3. مانع از ورود شما به مسجد نمی‏شوم، شما آن طرف نماز بخوانید، من این طرف نماز می‏خوانم. لذا کمال موسی4 در امام زمانD است.

بها و زهد عیسی4 را دارد. کمتر از جامعه استفاده می‏کند و بیشترین سود را به جامعه می‏رساند. حضرت عیسی4 با یک نان خشک جوین و بدون داشتن خانه و زندگی در بیابانها بسر می‏برد، اما کمال خدمت را به مردم جامعه داشت، وگرنه اگر در مقابل خدمت، انسان چیزی بخواهد، این یک نوع کاسبی محسوب می‏شود، زهد یعنی اینکه در قبال خدمت زیاد به مردم، کمترین حقوق را از جامعه دریافت کند. لذا حضرت زهد عیسی4 را دارد.

صبر ایّوب، به این نحو که در مقابل همه مشکلات خودش را نمی‏بازد، تحمل می‏کند و می‏ایستد. حرف و سخن حق را می‏گوید، ولو اینکه تعدادی متحجر و مقدس مآب بر خلاف آن فکر کنند و نظر بدهند. برای مثال حضرت طواف را نوبتی قرار می‏دهد. البته ممکن است افرادی که امام زمانD را خوب نشناخته باشند بگویند این برخلاف احکام اسلامی ‏است. در اینجا همه یکسان هستند. امام زمانD طواف خانه خدا را نوبتی می‏کند. طواف واجب قبل از طواف مستحب به جا آورده می‏شود. حال اینها خلاف اسلام است؟ اینها موجب نظم و انتظامات امور جامعه است. همچنانکه در جامعه امروز برای کار و فعالیت در هر زمینه‏ای باید به قوانین، مقرّرات و ضوابط موجود احترام گذاشت و به آنها عمل کرد، چرا که نظم و انتظام امور جامعه را به همراه دارد و اقتضا می‏کند همه به آن عمل کنند و تخلف از مقرّرات و قوانین حکومتی، حرام است. بنابراین امام زمانD می‏گوید: طواف واجب اول، طواف مستحب بعد، چون می‏خواهد جامعه را اداره کند، قطعاً امام زمان مثل ما عمل نمی‏کند. پیامبر& فرمود: «انتظار فرج افضل اعمال اُمتی»،[6] انتظار فرج، بهترین اعمال در نزد امت من است. خداوند ان‏شاءالله ما را جز منتظرین واقعی فرج مهدی موعود4 قرار بدهد.

برگرفته از سخنان حضرت آیت الله العظمی صانعی (مدظله العالی)



[1] . شیخ صدوق… این روایت را از شش نفر از مشایخ نقل کرده که یکی از آنها پدر خودش بوده و کلینی هم با سند نقل کرده است.

[2] . الکافی1: کتاب الحجه، باب ما جاء فی الاثنی عشر و النص علیهم، حدیث 3.

[3]. طه، آیه 50.

[4]. طه، آیه 44.

[5] . نهج البلاغه، خطبه 189 .

[6] . کمال دین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ج2، ص377.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.