غزل گونه هاو قطعه هاو اشعار پراکنده غزلیات قصاید رباعیات ترجیع بند مسمط ها

دیوان شعر امام خمینی

دریای‌ جمال

  • سر زلفت به کناری‌ زن و، رخسار گشا!
  • تا جهان محو شود، خرقه کشد سوی‌ فنا
  • به سر کوی‌ تو ای‌ قبله‌ی‌ دل! راهی‌ نیست
  • ورنه هرگز نشوم راهی‌ وادی‌ّ «مِنا[1]»
  • از صفای‌ گل روی‌ تو هر آن کس برخورد
  • بَر کَنَدْ دل ز حریم و، نکُند رو به «صفا[2]»
  • طاق ابروی‌ تو محرابِ دل و جان من است
  • من کجا و تو کجا؟ زاهد و محراب کجا؟
  • ملحد و، عارف و، درویش و، خراباتی‌ و، مست
  • همه در امْرِ تو هستند و، تو فرمانفرما
  • خرقه‌ی‌ صوفی‌ و، جامِ می‌ و، شمشیر جهاد
  • قبله‌گاهی‌ تو و، این جمله همه قبله‌نما
  • رَسَم آیا به وصالِ تو که در جان منی‌؟
  • هجر روی‌ تو که در جان منی‌، نیست روا!
  • ما همه موج و، تو دریای‌ جمالی‌، ای‌ دوست!
  • موجْ دریاست، عجب آن که نباشد دریا!
1 - «مِنیٰ» منطقه‌ای است در کوهستان شرقی مکّه، در سر راه «عرفات» که حجگزاران، روز دهم ذی حجّه، در آن قربانی می‌کنند.
2 - «صفا» بلندی صخره‌ای است، میان کعبه و کوه ابوقبیس و موازی «مروه» هفت شؤط (بار) سعی میان صفا و مروه، از جمله‌ی مناسبک حج و عمره می‌باشد.