جستجوی پیشرفته

نتیجه جستجو

2705 مورد
  • پیامبر اکرم(ص) با وجود علوّ مقام و درجاتش، در برخورد با کودکان با خوش خلقی و حتی در بسیاری از موارد، مزاح و شوخی برخورد می کرد. در روایتی از انس نقل شده است: گاهی من با برادر کوچکم به نزد پیامبر شرف یاب می شدیم. آن حضرت در برخورد با آن کودک، مزاح می کرد و می فرمود: «یا ابا عمیر ما فعل النُّغَیر» (ابوطلحه انصاری کودکی به نام اباعمیر داشته که پرنده کوچکی همانند گنجشک ـ که در عربی نُغیر نامیده می شود ـ داشته و این پرنده که برای او عزیز بوده می میرد و پیامبر برای مزاح با او چنین می فرمودند (اصبهانی، 1998م، ج 1، ص 154).

  • شیخ حسین انصاریان در سخنرانی شب بیست و یکم ماه رمضان گفت: ۹۰ درصد خانم های بی حجاب را مقصر نمی دانم و خیلی هم دعاگوی آنها هستم و دلم برای شان می سوزد حتی اگر بگویند غلط کرده ای. باطن این خانم ها با خدا است. با نماینده های آنها صحبت کنید و خواسته هایشان را بشنوید.

  • به مناسبت شهادت هشتمین امام شیعیان منتشر شد؛

    جامعیت و وحدت در شخصیت، اصول و ضوابط ولایتمداری، اخلاق عالی و ممتاز، پرهیزکاری و تقوا، سخاوت، صبر و مقاومت، عزت نفس، اخلاق و رفتار با مردم و خانواده از مهمترین ویژگی های اخلاقی امام رضا(ع) است.

  • اگر آثار منثور عرفانی امام یکسره تحت تأثیر عرفان ابن عربی است، دیوان اشعار امام رنگ و بویی دیگر دارد و یادآور تعالیم عرفانی مکتب خراسان است. گویی که امام در اواخر دوران حیات خویش به این مکتب روی آورده است.اما عرفان نزد امام چه معنایی داشته است ؟در این نوشتار می کوشیم که عرفان را معنا کنیم و مراد خویش را از این واژه معین نماییم. پس ازارائه تعریفی از عرفان، آن را به دلایلی به چهار معنا افزایش می دهیم و در بسط و شرح هر یک از معانی می کوشیم. در این قسمت به بسط دو معنا از عرفان همت خواهیم گمارد بعد از ارائه و بررسی این معانی، در قسمت های بعد به بررسی رابطة میان عرفان اسلامی و تصوف خواهیم پرداخت و نشان خواهیم داد که تصوف، نه عین عرفان اسلامی، بلکه یکی از شعب و تقسیمات آن است. این بحث در بررسی رای امام خمینی (ره) پیرامون عرفان و تصوف، بسیار سودمند و راهگشا خواهد بود.

  • درس های اخلاقی مثنوی«3»

    سروش دباغ با اشاره به بحث های روانشناسی جدید، گفت :« ما چهار من داریم: یک من فی نفسه است. مثلاً منِ سروش دباغ، فی نفسه، در حاق واقع، فردی با مجموعه ای از خصوصیات، توانمندی ها، کاستی ها، ضعف ها و قوت ها هستم. هر فرد این گونه است. منِ دوم تصویری است که من از خود دارم. چون بسیاری از مواقع، ممکن است دچار توهم شویم و تصویرمان از خودمان مطابق با واقع نباشد. به این معنا اغلب مستبدین تاریخ به این معنا متوهم هستند و تصویری که از خود دارند، می تواند با تصویرشان در حاق واقع کاملاً متفاوت باشد. مانند افرادی که حالت های اسکیزوفرنی دارند. منِ سوم تصویری است که دیگران از من دارند. شما که مقابل من نشسته اید، تصویری از من دارید. همچنین از فرزندان، بستگان و دوستانتان تصویری دارید. منِ چهارم تصویری است که من بر اساس تصویر دیگران از خود دارم. تصور من از اینکه شما راجع به من چه فکر می کنید؟ روانشناسان می گویند عموم آدمیان، بیش از اینکه با منِ دو یا خصوصاً منِ یک سر و کار داشته باشند؛ با منِ چهار زندگی می کنند. یعنی برایشان مهم است که دیگران چه تصویری از آن ها دارند و اساساً تمام زندگی را حول آن تنظیم می کنند.