خاورمیانه، پهنه‌ای وسیع و پرتنش در سپهر سیاسی جهان، مکانی که به‌طور یقین هرروز شاهد تحولات زیادی است. یک روز عراق به محور خبرهای جهان تبدیل می‌شود، یک روز افغانستان، روز دیگر اخوان‌المسلمین در صدر اخبار قرار دارد و روزی ایران و پرونده هسته‌ای. دیر زمانی است که این دشت زرین با طلای سیاه خود کمتر نشانی از امنیت و آسایش را به خود دیده است. چندی است که انقلاب‌های عربی و خیزش‌های مردمی در این منطقه، تحولات شگرفی را رقم ‌زده است. لیبی اولین کشوری بود که در یک بازه زمانی کوتاه شاهد انقلابی بزرگ بود و در کمتر از چند ماه، موج این انقلاب به مصر رسید ؛ از مصر هم به سایر کشورهای منطقه سرایت کرد و همگان تغییراتی را به چشم دیدند و لمس کردند. در این میان دو بازیگر مهم منطقه یعنی عربستان و ایران به‌عنوان دو محور سازش و مقاومت بیش از سایرین فعال هستند به نحوی که عربستان می‌کوشد به دلیل واهمه از نفوذ ایران در منطقه‌ تحت نفوذ خود یعنی اعراب خلیج‌فارس و مصر به هر اقدامی مبادرت ورزد لذا با همراهی غرب از تروریست در سوریه و عراق تحت نفوذ جبهه مقاومت حمایت می‌کند، ولی داعش زمانی که خود را سرمست از پیروزی در چند نقطه بحران زده دید، در مقابل پدر خوانده خود یعنی عربستان موضع گرفت تا جایی که عربستان در ائتلاف ضد داعش علیه فرزندخوانده خود حضور پررنگی یافت. البته در منطقه پرآشوب خاورمیانه، ایران امن‌ترین وباثبات‌ترین کشور منطقه است. ایران بدون هیچ‌گونه دلواپسی، معادلات منطقه‌ای را زیر نظر دارد و در درجه بالاتری از عربستان، آن را مدیریت می‌کند.

به گزارش جماران، به همین بهانه حسین رویوران از کارشناسان جهان عرب با آرمان به گفت‌وگو پرداخت و به تشریح وضعیت منطقه پرداخت که آن را در ادامه می‌خوانید:

ایران به‌عنوان کشوری مهم و تأثیرگذار در منطقه خاورمیانه همواره محور بحث و نظرات مختلف کارشناسان و سیاستمداران جهان بوده است. اینکه هرجایی بحث از تحولات خاورمیانه می‌شود، نام ایران در میان است با توجه به این وضعیت می‌توان از ثبات و قدرت بیشتر ایران در منطقه سخن گفت؟

ایران تنها قدرت مطلق منطقه خاورمیانه است و کشورهایی مانند ترکیه و عربستان این شاخصه را ندارند. چراکه قدرت منطقه‌ای شدن دارای شاخصه‌هایی است و این شاخصه‌ها را ایران با تلاش و کوشش خود به دست آورده است اما عربستان چنین شاخصه‌هایی را ندارد. شاخصه قدرت منطقه‌ای شدن یعنی اینکه یک کشور از قدرت چانه‌زنی و تأثیرگذاری بر دیگر کشورهای منطقه برخوردار باشد. ایران دست برتری در عراق دارد. همچنین ایران سال‌هاست درسوریه که محور و خط مقدم جبهه مقاومت است و در لبنان به ‌واسطه حزب‌ا... که یکی از پایه‌های مقاومت است، دارای نقشی تعیین‌کننده است. در یمن نیز به همین ترتیب، بدین معنا که ایران درمیان شیعیان یمن دارای جایگاه بالایی است و همچنین در افغانستان نیز به‌ واسطه امور فرهنگی و رفت‌ و آمد مردم افغانستان به ایران، کشور ما دارای نفوذ است. موارد فوق نشان می‌دهد که ایران در منطقه خاورمیانه دارای قدرت زیادی است اما در مورد عربستان چنین شرایطی صدق نمی‌کند.

عربستان در تحولات خاورمیانه نقش مهم و تأثیرگذاری دارد. چگونه است که ایران در منطقه خاورمیانه قدرت برتر است ولی عربستان با تمام محوریتش قدرت منطقه‌ای نیست؟

عربستان یک کشوردارای ضریب نفوذ به اندازه ایران نیست. نقش عربستان در عراق بر چه اساس است؟ جز این است که عربستان با دلارهای نفتی خود داعش را به وجود آورده و مردم و حکومت عراق را با پدیده تروریسم روبه‌رو کرده است. البته اگرعنصرمخرب بودن را عاملی برای قیاس سنجش منطقه‌ای بودن در نظر بگیریم، عربستان قطعاً می‌تواند یک قدرت منطقه‌ای باشد.

ترکیه در چند سال اخیر و بعد از انتقال قدرت دراین کشور و به روی کار آمدن اسلامگرایان سعی دارد خود را برای قدرت منطقه‌ای شدن آماده کند. به نظر شما آیا ترکیه شاخصه‌های تبدیل شدن به قدرت منطقه‌ای را دارد؟

خیر، ترکیه نیز دارای ضریب نفوذ درمنطقه‌ خاورمیانه نیست. متأسفانه ترکیه در راستای هماهنگی با عربستان علیه متحدان منطقه‌ای ایران به ‌صورت سازماندهی ‌شده وارد عمل شده و اجازه می‌دهد که داعش از مرزهای کشورش وارد خاک عراق و سوریه شود. پس ترکیه نیز دارای شاخصه‌های قدرت منطقه‌ای شدن نیست و تنها ایران این شاخصه‌ها را دارد. واقعیت این است که کشوری، قدرت منطقه‌ای است که بر جوامع منطقه تأثیرگذاری داشته باشد و این شاخصه در تضاد کامل با تأثیرگذاری از طریق تخریب و حمایت از مخالفان و تروریست‌هاست.

یکی از بالاترین مقامات ایالات‌متحده آمریکا چندی پیش اعلام کرد که ایران می‌تواند تبدیل به یک قدرت منطقه‌ای شود. چگونه است که آمریکایی‌ها به موقعیت ایران در منطقه اعتراف می‌کنند؟

ایالات‌متحده آمریکا با 170 هزار نیروی نظامی و تجهیزات پیش رفته تهاجمی عراق را به تسخیر خود درآورد ولی برای حل مشکلات خود در عراق ناچار به گفت وگو با ایران شدند ولی با عربستان در زمینه عراق هیچ‌گونه گفت‌وگویی نکرد چون ایران قدرت منطقه‌ای و دارای نفوذ در عراق است ولی عربستان این قدرت را در عراق ندارد. ایران این قدرت را با نفوذ خود میان مردم در منطقه خاورمیانه به دست آورده است.

یعنی تنها ارتباط با مردم منطقه این قدرت را به ایران داده است؟

قدرت منطقه‌ای شدن یک ‌شبه و به ‌یک‌باره به دست نمی‌آید و این قدرت خریدنی و سفارشی نیست. قدرت منطقه‌ای شدن به مجموعه‌ای ازعوامل باز می‌گردد. ایران یک انقلاب مردمی را درچند سال پیش پشت سر گذاشته است و به دلیل حمایت ایران از جریان‌های مردمی در منطقه این جایگاه را به دست آورده است. این جایگاه به دلیل موضع‌گیری‌ها و تئوری‌های انقلاب ایران به ‌دست‌ آمده است. شاید در یمن ایران چندان کاری انجام نداده باشد ولی ایران از جریان‌های مردمی در یمن حمایت می‌کند و جریان‌های مردمی در حال حاضر جایگاه پیدا کرده‌اند و این باعث شده است که جایگاه ایران در یمن بالاتر رود. ایران از جریان‌های مخالف صدام حسین درمنطقه حمایت کرد و بعد از سقوط صدام حسین این جریان در عراق به قدرت دست‌ یافت. پس ایران به ‌تبع این جریان درعراق دارای قدرت است. ایران درشرایط بسیارسختی ازمردم سوریه حمایت کرد و حالا دارای جایگاه خوبی میان مردم سوریه است. ایران از جریان مقاومت در لبنان حمایت کرد و این جریان در لبنان علیه اسرائیل به پیروزی رسید. پس ایران در لبنان هم‌ دارای جایگاه و نفوذ است.

اگر ایران بتواند در موضوع پرونده هسته‌ای خود با غرب به یک تفاهم برسد آنگاه این تفاهم منجر به چه اتفاقات و تحولاتی در خاورمیانه خواهد شد و آیا این تفاهم درحل معضل داعش و حل بحران سوریه تأثیری خواهد گذاشت؟

اینکه آقای اوباما اعلام کرده که ایران در حال تبدیل ‌شدن به قدرت منطقه‌ای است یک بخشش ازطرف اوباما نیست. این روند با پیروزی انقلاب ایران شروع‌ شده و تا امروز ادامه پیداکرده است. اگر آمریکا با ایران به تعامل برسد و سیاست تقابل با ایران را کنار بگذارد، اتفاقات مهمی خواهد افتاد و این بدان معناست که ایران را به ‌عنوان قدرت منطقه‌ای شناسایی کرده است و براساس تفاهم با ایران بسیاری از مشکلات منطقه‌ای حل‌ و فصل خواهد شد. در سوریه، عراق و یمن، اگر ایران و آمریکا باهم به تفاهم برسند مسائل این کشورها حل خواهد شد و باعث می‌شود که بسیاری ازبازیگران منطقه‌ای از دور بازیگردانی در منطقه کنار روند.

بازیگران منطقه‌ای ازجمله ترکیه و عربستان از حل‌وفصل مشکلات ایران و آمریکا ناراحت هستند و اگر بتوانند به هر بهانه‌ای جلوی این کار را می‌گیرند. چرا این کشورها از تفاهم احتمالی ایران و آمریکا در پرونده هسته‌ای احساس خطر می‌کنند؟

کشورهای منطقه بر این عقیده‌اند که اگر قرار است درمدیریت منطقه تحولی صورت بگیرد آنها نیز در این تحول باید نقش داشته باشند. ولی آمریکا این کشورها را در مدیریت منطقه در نظر نمی‌گیرد به این دلیل که آمریکا هم برای این کشورها ارزش چندانی قائل نیست. یکی ازدلایلی که عربستان با افزایش تولید خود، قیمت نفت را پایین آورده است برای این است که اعلام کند یک وزنه در منطقه است و به آمریکا به‌ صورت مستقیم و غیرمستقیم بگوید من را در بازی خاورمیانه در نظر بگیرد چراکه من قدرت تأثیرگذاری اقتصادی دارم. لذا انتقال از مرحله تقابل به تعامل یعنی اینکه آمریکا درسطح منطقه با تفاهم با ایران و نه با عبور از ایران درمورد مسائل منطقه تصمیم بگیرد.

عربستانی که خود را قدرت منطقه‌ای می‌داند اما با معضلات بزرگی در داخل و خارج روبه‌روست. در داخل با اعتراضات شیعیان و جریان دموکراسی خواه و در خارج با مشکلاتی مثل از دست دادن ضریب نفوذ خود در برابر ایران مواجه است. به نظر شما آینده سیاسی عربستان به چه سمت حرکت خواهد کرد؟

آینده عربستان در ابهام قرار دارد. درست است که عربستان توانسته است بعد از مرگ پادشاه بلافاصله پادشاه جدید را انتخاب کند ولی بحران در عربستان مانند سابق ادامه دارد. پادشاه جدید نیز بیمار است. وی از بیماری آلزایمر رنج می برد و حتی توان این را ندارد که در یک مجلس به صورت طولانی سخنرانی کند. بعید است اوبه تنهایی بتواند کشوررا با وضعیتش اداره کند. قطعا ولیعهد اول و دوم که با آمریکا رابطه خوبی هم دارند زمام امور عربستان را در دست خواهند گرفت ضمن اینکه پدیده‌ای به نام شاه‌کشی میان خاندان آل سعود وجود دارد. دو پادشاه عربستان تا کنون توسط خاندان سعود کشته شده‌اند. در عربستان چندین شاهزاده سودای پادشاهی دارند، بعید نیست پادشاه فعلی به علت بالابودن سن و سالش و همچنین بیماریش از قدرت کنار گذاشته شود. در هر صورت عربستان بحران‌های متعددی در داخل و خارج دارد لذا باید گفت با انتخاب جانشین برای شاه قبل بحران‌ها در عربستان به پایان نخواهد رسید.

واقعیت مطلب این است که مسئله سوریه یکی از بحرانی‌ترین وغیرقابل‌پیش‌بینی‌ترین مسائل خاورمیانه است. آینده سوریه غیرقابل‌پیش‌بینی است از طرفی تکفیری‌ها و از طرفی مقاومت مردمی وجود دارد. شما آینده سوریه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

در رابطه با مسئله سوریه باید گفت پروژه‌ سوریه توسط آمریکا کلید خورد، غرب از آن حمایت کرد، عربستان و قطر برای آن هزینه کردند، ترکیه و اردن حمایت مستقیم انجام دادند ولی این پروژه شکست خورد واین نظام از فرآیند سقوط به‌ طور کامل عبور کرده است و گروه‌های تکفیری در پروژه آمریکا و سوریه طرح‌ریزی شد ولی اتفاقی که در این میان افتاد این بود که داعش از سوریه به عراق سرایت کرد و تنها به موصل اکتفا نکرد و به سمت کرکوک هم حرکت کرد و این باعث شد غرب ازگسترش داعش احساس خطر کند و غربی که از داعش حمایت می‌کرد ائتلاف ضد داعش را علیه آن تشکیل داد در حال حاضر یک نوع اجماع علیه داعش شکل‌گرفته است . بسیاری از گروه‌های تروریستی در الجزایر در آفریقا، در پاکستان و... اعلام وفاداری به داعش کردند و این اعلام وفاداری باعث نگرانی غرب شد به دلیل اینکه داعش برای سرنگونی دولت سوریه طرح‌ریزی‌شده بود نه برای اینکه درجاهای مختلف نظام‌هایی را تهدید کند که اساسا متحد غرب هستند لذا در حال حاضر غرب دستور داده است همه متحدانش علیه داعش موضع‌گیری کنند. عربستانی که هزینه داعش را تقبل می‌کرد علیه این گروه حملات هوایی انجام داد و هواپیماهای خودش را به دستورآمریکا به پرواز درآورد و دراختیار فرماندهی آمریکا قرارداد و این نشان می‌دهد که ما درمقابل یک صحنه متفاوت هستیم. در حال حاضرنظام سوریه فرصت‌های جدیدی پیداکرده است زمانی که آمریکا علیه داعش اقدام می‌کند هرچند که این بمباران ارزش چندانی ندارد ولی این به نفع نظام سوریه است. در حال حاضر شرایط به نفع نظام سوریه است، بسیاری از جبهه مقابل در حال عقب‌نشینی از مواضع خود هستند. ما شاهد هستیم که سفارت سوریه درکویت در حال بازگشایی است. کویت نمی‌تواند به‌تنهایی این کار را انجام دهد این تغییر نشان از تغییر در اردوگاه آمریکا و هم‌پیمانان او نسبت به سوریه است. ما شاهد همکاری‌های امنیتی غرب و سوریه در ارتباط با افراد غربی که در گروه‌های تکفیری فعالیت دارند هستیم. چندین هیأت سیاسی به سوریه سفرکرده‌اند. این‌ها نشان می‌دهد که شرایط سوریه تغییر پیداکرده است و دولت سوریه امکان تسلط هر چه بیشتر را در آینده سوریه پیدا خواهد کرد و در آینده مسئله سوریه دچار دگرگونی‌های اساسی خواهد شد.

ملک عبدا... اردن چندین سال قبل بحث تشکیل هلال شیعی را در خاورمیانه پیش‌بینی کرد. ازنظر شما تشکیل چنین هلالی در خاورمیانه با توجه به قدرت گرفتن شیعیان در چندین کشور در خاورمیانه امکان‌پذیر است؟

در مورد واژه هلال شیعه باید گفت که این واژه، واژه صحیحی نیست. این واژه یک واژه‌ تحریک‌آمیز و به ‌منظور ایجاد اختلاف و تفرقه بیان شده است. در ایران یک نظام سیاسی مبتنی بر تفکر امت به وجود آمده که فلسطین را اولویت سیاست خارجی خود قرار داده است. در ایران یک نظام امتی وجود دارد، در عراق نظامی وجود دارد که ماهیت شیعه ندارد و از زمان سقوط نظام صدام به وجود آمده است در قبل از این درعراق نظامی بعثی حاکم بود که از مهره‌های اهل تسنن استفاده می‌کرد ولی بعد از سقوط همواره کابینه‌های مختلف درعراق با مشارکت عناصر کرد و سنی و شیعه شکل‌ گرفته است لذا نظام در عراق یک نظام مشارکتی است؛ در لبنان و فلسطین گروه‌های مقاومت وجود دارند که بعضی از آنها شیعه هستند و بعضی از آنها سنی هستند، مثل جهاد و حماس لذا بحث هلال شیعی از طرف پادشاه اردن برای اینکه ارتباط جبهه مقاومت را دچار اختلاف کنند مطرح شد. همه گروه‌ها در فلسطین چه سنی و چه شیعه یک برنامه دارند و آن مقاومت در برابر اسرائیل است وکسانی که بحث هلال شیعه را مطرح می‌کنند به دنبال بر هم زدن قدرت تعامل میان شیعیان و اهل تسنن است که در مقابل اسرائیل با هم همسو هستند.

تحولات آینده در خاورمیانه به چه سمت و سویی خواهد رفت؟ آیا جبهه مقاومت خواهد توانست نوعی ثبات را در خاورمیانه حداقل به‌اندازه ثبات قبل از سقوط صدام حسین به وجود آورد؟

از جنگ 33 روزه در سال 2006 منطقه‌ خاورمیانه وارد مرحله‌ دوقطبی شده، یکی از این قطب ها محور مقاومت است و دیگری محور سازش است که در محور سازش اسرائیل، عربستان و بسیاری از کشورهای هم‌پیمان آمریکا در این جبهه قرار دارند اما در ده سال گذشته تنش‌های زیادی میان دو قطب خاورمیانه به وجود آمده است ازجمله جنگ غزه و پروژه براندازی نظام سوریه و توطئه علیه لبنان و جنگ تروریسم علیه دولت منتخب عراق بود. همه‌ این‌ها اتفاق افتاد اما دراین موارد جبهه مقاومت موفق شد سربلند بیرون بیاید. سیاست تقابل با محورمقاومت برای غرب هزینه دارد. شما تصور کنید آمریکا به امید مهار ایران، عراق را اشغال کرد ولی درزمانی که با 170 هزار سرباز نظامی عراق را اشغال کرده ناچار به گفت‌وگو با ایران بود و این نشان از قدرت تأثیرگذاری ایران است. آمریکا درعراق 1200 میلیارد دلار هزینه کرد و این نشان می‌دهد که سیاست‌های تقابل برای غرب هزینه زیادی داشته است و غرب را وارد رکود اقتصادی کرده است و الان غرب تصمیم گرفته سیاست تقابل را به سیاست تعامل با ایران تغییر دهد و اگر در پرونده‌ هسته‌ای شرایط تقابل به تعامل تبدیل شود نشان می‌دهد که شرایط خاورمیانه از شرایط تنش به یک حالت کم تنش تغییر وضعیت خواهد داد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.