در ایالات متحده هیچگاه همهپرسی ملی برگزار نشده و در قانون اساسی نیز پیشبینی نشده است. برخی تلاشها جهت گنجاندن این رویه در قانون اساسی نیز تاکنون به ثمر ننشسته است. البته در سطح ایالات همهپرسی در این کشور برگزار میشود. در اروپا تنها در کشور سوییس همهپرسی یک رویه نهادینه در فرآیند تصمیمگیری سیاسی است و بهطور متوسط هر ساله شش تا ١٠همهپرسی برگزار میشود. در برخی کشورها مانند ایتالیا، ایرلند، فرانسه و دانمارک نیز بهطور گستردهیی سازوکار همهپرسی مورد استفاده قرار میگیرد و این در حالی است که همهپرسی از ١٩٤٥ نقش اندکی (یا هیچ نقشی) در امر حکومتداری در آلمان، بریتانیا، بلژیک و هلند داشته است.
«انجام رفراندوم در شرایط فعلی آن هیچ فایدهیی ندارد»؛ صادق زیباکلام، نسبت به طرح موضوع همهپرسی از سوی رییسجمهوری دیدگاه متفاوتی دارد. به اعتقاد اغلب فعالان سیاسی، همهپرسی در شرایطی برگزار میشود که کشوری به بنبست خورده باشد و حل یک مساله مراجعه به آرای عمومی را ناگزیر سازد اما به اعتقاد زیباکلام کشور هنوز به بن بست نرسیده است، گرچه با مشکلات کلان زیادی دست و پنجه نرم میکند، به نظر هم نمیرسد روحانی موکدا به دنبال برگزاری رفراندوم باشد و اهداف دیگری را از طرح این موضوع دنبال میکند.
به گزارش جماران، متن گفتوگوی اعتماد با این استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران را در ادامه میخوانید.
در ابتدا بفرمایید کارکرد سیاسی رفراندوم یا همهپرسی چیست و چه دستاوردهایی را برای جامعه میتواند به همراه داشته باشد؟
پاسخ به این سوال دو بحث کلی را به وجود میآورد. یک زمانی شما میخواهید راجع به کار ویژه و مکانیسم رفراندوم صحبت کنید که این یک بحث است و زمانی میخواهید به رفراندوم و لزوم آن در شرایط کنونی جامعه ایرانی بپردازید. من فکر نمیکنم در حال حاضر اینکه رفراندوم در چه شرایطی انجام میشود و از نظر کلی چگونه است، مساله ما باشد. مساله بیشتر نکته و بحثی است که رییسجمهوری در خصوص رفراندوم مطرح کردهاند، یعنی مورد خاص، انجام رفراندوم در شرایط فعلی است. من معتقدم که انجام رفراندوم در شرایط فعلی آن هیچ فایدهیی ندارد.
به نظر شما رییسجمهوری با طرح موضوع رفراندوم چه هدفی را دنبال میکند؟ آیا به دنبال اثبات این نکته است که مصوبات مجلس بر اراده عموم مبتنی نیست؟
ایشان قصد دارند بگویند که یا در کشور انتخابات برگزار شده و مردم گفتهاند که چه سیاستهایی را نمیخواهند و چه سیاستهایی را میخواهند. اگر مجلس این را نمیپذیرد و قصد دارد با سیاستهایی که اکثریت مردم آنها را میخواهند مخالفت کند در آن صورت چارهیی جز برگزاری همهپرسی و مراجعه به آرای عمومی باقی نمیماند چرا که همانگونه که پیشتر گفتم از یک سو دولتی را داریم که ٤٠ درصد از شرکتکنندگان در انتخابات ریاستجمهوری آن را برگزیدهاند، از سوی دیگر مجلسی را داریم که سیاستهای آن ٨ درصد را دنبال میکند و خواهان اجرای آن سیاستهاست.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است که بالاخره کدام سیاستها باید در کشور به اجرا گذاشته شود؟ سیاستهایی که اکثریت مردم آن را میخواهند یا سیاستهایی که اقلیت به آن رأی دادهاند؟ اینها مسائلی است که آقای روحانی میخواهند به طور خیلی جدی مورد بررسی قرار گیرد و در سطح جامعه بیاید و مطرح شود.
با توجه به اینکه طبق قانون ایشان میتوانند پیشنهاد برگزاری همهپرسی را به مجلس تقدیم کنند، چرا ایشان ترجیح دادهاند به جای اقدام عملی در یک سخنرانی به این موضوع بپردازند؟
ببینید من شک دارم که آقای رییسجمهور موکدا خواسته باشند رفراندوم برگزار کنند. به نظر میرسد آنچه بیشتر مد نظر رییسجمهوری بوده است طرح مشکلات و مسائل کلان مملکت بوده است. اینکه چه راهحلهایی برای آنها وجود دارد چرا که حتی اگر ایشان هم بخواهند رفراندوم برگزار کنند این سوال پیش میآید که کدام مشکل و مساله را میخواهند به همهپرسی بگذارند؟
همه اینها را که نمیتوان به رفراندوم گذاشت. رفراندوم راجع به یک موضوع خاص است که مردم میآیند و میگویند آری یا نه. ما که یک مشکل و دو مشکل نداریم. من فکر میکنم آنچه در پس ذهن آقای روحانی است برگزاری واقعی و جدی یک رفراندوم نیست بلکه ایشان دارد این پیغام را میدهد که مملکت مشکلات اساسی و بنیادی دارد و بالاخره این مشکلات و مسائل جدی و کلان را چگونه باید حل کرد چون مجلس دارد به یک نظری دارد، قوه قضاییه نظر دیگری و قوه مجریه هم نظر دیگری دارد.
بالاخره مملکت باید تابع کدام سیاستها باشد؟ سیاستهای مورد قبول اکثریت یا آنهایی که اقلیت ٨ درصدی آنها را میخواهند؟ در حقیقت به نظر من رییسجمهوری طرح موضوع میکند و گرنه خود ایشان هم میداند که مجلس فعلی - نه تنها دو سوم بلکه یک سوم آن هم- به هیچوجه با برگزاری رفراندوم موافقت نخواهد کرد. برای اینکه میداند نظر و خواسته مردم چیست. مردم نظر خود را ٢٤ خرداد دادند.
مجلس هیچ تصور خطایی ندارد و میداند مردم خواهان جمع شدن سیاستهایی هستند که در هشت سال اصولگرایان چه در عرصه بینالمللی چه در موضوع انرژی هستهیی و چه در رابطه با سیاستهای داخلی انجام گرفته است. مجلسیها میدانند که مردم با آنها همراه نیستند و سیاستهای قبل را تایید نمیکنند لذا قطعا با هرگونه فکر رفراندوم مخالفت خواهد کرد چرا که میدانند رأی نخواهند آورد.
بنابراین میتوان گفت رییسجمهوری با طرح این موضوع تا حدی به دنبال بهرهبرداری تبلیغاتی از آن به نفع سیاستهای خود در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... بودهاند؟
بله بخشی هم بهرهبرداری تبلیغاتی است.
در بخش دیگری هم ایشان قصد دارد به مخالفان خود بگوید که بالاخره من هم باید بتوانم کار کنم، نمیشود که من به سراغ هر کاری میروم شما با آن مخالفت کنید. به طور مثال ایشان وزیر علومی را میآورد که با فضای امنیتی که پیش از این در دانشگاهها وجود داشت مخالف است و قصد تغییر آن را دارد.
اساتیدی که بازنشستگی زودرس درمورد آنها اعمال شده است یا به خاطر افکار و عقایدشان از عرصه علمی کنار زده شدهاند، بتوانند به دانشگاه برگردند. اما مجلس چه میگوید؟ این وزیر با «فتنه» در ارتباط است، از کنار «فتنه» رد شده است و نباید باشد یا درباره یارانه و مساله مهم هستهیی هم همینطور.
عملا هر اقدامی که آقای روحانی میخواهد انجام دهد مجلس جلوی آن را میگیرد و مانع از انجام آن میشود. لذا آقای روحانی میگوید میخواهید به همهپرسی مراجعه کنیم تا ببینیم مردم چه میگویند چون ظاهرا شما انتخابات ٢٤ خرداد ٩٢ را قبول ندارید. حرف مهم آقای روحانی به مجلس همین است چون مجلس همچنان به اجرای سیاستهای قبل از آن انتخابات اصرار دارد.
خب اگر مردم میخواستند همان سیاستها اجرا شود عرض کردم به آقای سعید جلیلی رأی میدادند.
اگر این موضوع عملی شود و رییسجمهوری درخواست برگزاری همهپرسی را به مجلس ارایه کنند، در آن صورت چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نتیجه آن را چگونه پیش بینی میکنید؟
من فکر میکنم محال است که این مجلس با آن موافقت کند. حداکثر ممکن است ٦٠،٥٠ نفر و در خوشبینانهترین حالت ٨٠ نفر با آن موافقت کنند و یقینا ٢٠٠ نفر مخالفت خواهند کرد چرا که نتیجه آن را میدانند. مردم با سیاستهای مجلس کاملا مخالف هستند.
چه گروههایی در حال حاضر برگزاری همهپرسی را پیشنهاد میکنند و چه اهداف یا منافعی را دنبال میکنند؟
در مجموع خود دولت است که زیر فشار سنگین قرار دارد چرا که آن ١٩ میلیونی که به ایشان رای دادهاند و اساسا مردمی که در انتخابات شرکت کردند خواهان تغییر و تحول هستند و میخواهند که این تحولات را ببینند. در همه جای دنیا وقتی مردم در انتخابات شرکت میکنند و حزب حاکم شکست میخورد و یک حزب جدید و یک رییسجمهور جدید روی کار میآید، دولت جدید به طور طبیعی یک سری سیاستها را عوض میکند. اکنون میتوانیم این سوال را مطرح کنیم که در جمهوری اسلامی ایران بعد از اینکه آقای روحانی روی کار آمده چه سیاستهای مهمی عوض شده است؟ پاسخ: هیچ سیاست مهمی. در وزارت ارشاد میخواهند تغییری بدهند با مخالفت اصولگرایان مواجه میشود. فضای دانشگاهها را میخواهند متحول کنند با مخالفت اصولگرایان مواجه میشود. در سیاستهای هستهیی میخواهند تجدید نظر کنند با مخالفت اصولگرایان مواجه میشود. یارانه را میخواهند قطع کنند با مخالفت اصولگرایان مواجه میشود. ببینید هر فکر و هر کار و هر تغییر جدی که رییسجمهوری قصد انجام آن را دارد با مانعی به نام اصولگرایان مواجه میشود. چرا؟ چون اصولگرایان موافق سیاستهای آقای جلیلی و احمدینژاد و اینها هستند در حالی که مردم مخالف این سیاستها هستند. مشکلی که الان در کشور به وجود آمده این دوگانگی است.
شما بیشتر بر دوره جدید و پس از روی کار آمدن دولت یازدهم تاکید دارید اما میبینیم با گذشت سه دهه از انقلاب، همهپرسی در کشور به صورت بسیار معدود برگزار شده است.
ببینید برای اینکه نیازی نبوده است، ضرورتی وجود نداشته است. رفراندوم وقتی برگزار میشود که کشور به بنبست رسیده باشد. الان هم کشور ما به بن بست نرسیده است.
مشکلی که به وجود آمده است این است که گروهی که در بین مردم محبوبیت ندارند و مردم به آنها «نه» گفتهاند. مشکل جامعه ما در حال حاضر این است و چه تضمینی وجود دارد که این مشکل با رفراندوم حل شود. ما هیچ تضمینی نداریم که اقلیتی که اکثریت با آنها همراه نیستند از رفراندوم تمکین کنند.
به اعتقاد شما چه گروههایی موافق برگزاری همهپرسی هستند و چه گروههایی آن را در تضاد با منافع خود میبینند و با آن مخالفت میکنند؟
اصلاحطلبان، کسانی که با مردم هستند، کسانی که از خواست و اراده مردم تمکین میکنند با رفراندوم همراه هستند. کسانی که میدانند فقط یک اقلیت ٨ درصدی از آنها پشتیبانی میکنند بهشدت با برگزاری رفراندوم مخالف هستند و در مقابل آن میایستند.