پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیاتی از قرآن کریم پاسخ داد:

خداوند چگونه انسان را گمراه می کند؟

خداوند در پایان این آیه به دو نکته توحیدی اشاره می کند یکی «لا هادی الی الله» و دیگری «لا مضل الی الله» اما این دو جمله مثل لا اله الله نیست که نیاز به توضیح نداشته باشد و روشن باشد

حضرت آیت‌الله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر خود بیان کرد: گمراهی یک امر عدمی است، وجودی نیست که بخواهد تحقق پیدا کند بر این اساس گمراهی الهی به معنای رها کردن انسان به حال خودش است. خداوند به انسان هدایت درونی و بیرونی داده است اما اگر انسانی خودش همه درها را بست خدا نیز او را به خودش رها می‌کند و همین که خدا کسی را رها کند گمراهی و اضلال به آن فرد روی می‌آورد.

به گزارش جماران به نقل از شفقنا، حضرت آیت‌الله جوادی آملی در سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات 35 تا 38 سوره «زمر» روز چهارشنبه، 5 آذر ماه، بیان کرد: قرآن مخاطبانش را سه دسته کرده است و بر اساس این سه دسته مفاهیم و معارف الهی را بیان می‌کند یک دسته از آن‌ها همان مردم عامی هستند که به دلیل عدم توانایی در فهم براهین جدی قرآن، خداوند برای تبیین مفاهیم و معارف الوهی از تمثیل استفاده می‌کند یعنی مفاهیم عقلی و براهین عقلی را تا سطح تمثیل و مثل پایین می‌آورد و بیان می‌کند که این تماثیل آگه چه معرفت زا نیستند اما این‌ها برای تذکار و یادآوری آن چیزهایی است که در درون همه انسان‌ها وجود دارد. نمونه‌ای از این تماثیل را در همین سوره زمر مشاهده کردیم.

وی اضافه کرد: گروه دوم گروهی هستند که از خواص هستند مانند یاران امام سجاد (ع) و امام باقر (ع) که در صحرای عرفات به برکت وجود این دو امام توانستند صورت‌های واقعی مردم را به صورت حیوانات ببینند. برای اینگونه افراد که تماثیل معنایی ندارد چرا که آن‌ها واقعیت عالم را می‌بینند. این‌ها جزء اولیای الهی و عارفان هستند که می‌توانند باطن اشیاء را ببینند. این‌ها دارای علم الیقین هستند و بر اساس سخن امام علی (ع) کسانی‌اند که بهشت و جهنم را می‌بینند و در حالی زندگی می‌کنند که انگار بهشت و جهنم را درک کرده‌اند و در آن حضور می‌توانند پیدا کنند.

این مفسر قرآن کریم عنوان کرد: اما گروه سوم افراد محقق و عاقلی هستند که نه از گروه مردمان ساده هستند و نه از عارفان و اولیای الهی. این‌ها کسانی هستند که اگر چه مَثَل برای آن‌ها سودمند نیست ولی می‌توانند از مثل به ممثل پی ببرند. این همان چیزی است که خداوند در سوره عنکبوت به آن اشاره کرده است در آنجا بیان می‌کند که ما این مثل‌ها را می‌زنیم، علما و دانشمندان از این مثل‌ها برای بالا رفتن و رسیدن به مرحله عقل نردبان درست می‌کنند. «وَتِلْک الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ؛ و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم ولی جز دانشوران آن‌ها را درنیابند»

وی افزود: مطلب دیگری که در این آیات وجود دارد این است که ذات اقدس اله از حق الناس نمی‌گذرد اما اگر ظالم انسان خوبی باشد آنقدر به مظلوم می‌دهد که راضی شود مثل شیعه اهل بیتی که اشتباه کرده است، ظلم کرده است اینجا جایی نیست که خداوند بخواهد انتقام بگیرد ولی اگر کسی شایسته گذشت نبود خود قرآن فرمود در دنیا کاری می‌کنیم که «یشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُؤْمِنینَ» و در آخرت نیز مورد خنده مؤمنین قرار بگیرند.

آیت‌الله جوادی تصریح کرد: سپس خداوند در پاسخ مشرکانی که مومنان را با بت‌ها و اوهام و چیزهای دیگر تهدید می‌کردند؛ چه تهدیدهای این چنینی و چه تهدیدات اجتماعی که شما را از شهر بیرون می‌کنیم می‌فرماید: «أَلَیسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ وَیخَوِّفُونَک بِالَّذِینَ مِنْ دُونِهِ وَ مَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ؛ گر خدا کفایت کننده بنده‌اش نیست؟ با این حال آنان تو را از کسانی که جز اویند (معبودانشان) می‌ترسانند. آنان گمراه‌اند و هر که را خدا گمراه کند، هیچ هدایتگری برای او نخواهد بود که او را به راه آورد» باز خداوند در پایان این آیه به دو نکته توحیدی اشاره می‌کند یکی «لا هادی الی الله» و دیگری «لا مضل الی الله» اما این دو جمله مثل لا اله الله نیست که نیاز به توضیح نداشته باشد و روشن باشد. هر جایی هدایت است به عنایت الهی است چه هدایت ابتدایی چه هدایت پاداشی. هدایت ابتدایی ان است که ذات اقدس اله به وسیله عقل و نقل جامعه را به حق هدایت و دعوت کند. اگر کسی این هدایت الهی را بهاء داد و محترم شمرد خداوند یک هدایت پاداشی به او عطاء می‌کند هدایت پاداشی همان علاقه و گرایشی است که ذات اقدس در قلب‌های عده‌ای ایجاد می‌کند همین که اذان می‌شود عده‌ای بی تابانه به سوی مسجد و نماز می‌روند. این علاقه و گرایش یک امر وجودی است و امر وجودی مبدآ می‌خواهد بنابراین آن کسی که مقلب قلوب است این هدایت را ایجاد کرده است «من یومن بالله یهد قلبه» و همچنین فرمود: «ان تطیعوه تهتدوا»

وی ادامه داد: اما در جریان اضلال همچنان که در آیات به آن اشاره شده است خداوند اضلال ابتدایی ندارد که بخواهد نصیب کسی کند و کسی را گمراه کند. خداوند انسان را هم با فطرت درونی که سرمایه انسان است آفرید و هم با وحی و نبوت و امامت انبیاء و اولیای الهی انسان را هدایت می‌کند. هیچ کس را رها نکرده است. اما اگر کسی با وجود هدایت درونی و بیرونی باز هم سر کشی کرد و کج راهه رفت خداوند سبحان مهلت می‌دهد و راه توبه و انابه را باز می‌کند و فرصت می‌دهد. اگر کسی با وجود این همه فرصت باز هم درهای الهی را خودش بست از آنجا به بعد خداوند این شخص را گمراه می‌کند. گمراهی خداوند یعنی اینکه انسان را به حال خودشان رها می‌کند. چیزی به عنوان ضلالت وجود ندارد که به کسی بدهد بنابراین اضلال کردن یعنی اینکه خداوند انسان را به حال خودش رها می‌کند. اینکه پیامبر گرامی (ص) مدام در دعاهای خود می‌فرمود:‌ «الهی وَ لَا تَکلْنِی إِلَی نَفْسِی طَرْفَةَ عَینٍ أَبَدا» به همین دلیل است تار پود و تمام هویت انسان به خداوند وابسته است اگر لطف الهی از ما لحظه‌ای جدا شود انسان سقوط می‌کند. همانطور که معده انسان غذای خراب و یا سم را نمی‌پذیرد و سریع پس می‌زند قلب انسان هم به واقع گناه را نمی‌پذیرد. پس نه دستگاه طبیعت ما رها خلق شد و نه دستگاه فطرت ما. بچه را تا دروغ یادش نهند چه به شوخی چه به جدی دروغ نمی‌گوید. انسان در اثر گرایش بد انسان کم کم با سم زندگی می‌کند مانند همین معتادها. وقتی که دستگاهی غیر سمی بود و همه‌اش سم به او خوراندند آن دستگاه سمی می‌شود و دیگر با سم زندگی می‌کند. قلب انسان نسبت به گناه هم همینطور است. لذا فرمود ما کسی را گمراه نمی‌کنیم چرا که گمراهی امری و جودی نیست بلکه عدمی است بلکه این انسان است که خودش کاری می‌کند که سد الابواب می‌شود و چون اینطور شد ما او را به حال خودش رها می‌کنیم، پس این اضلال کیفری است. چون انسان خودش راه‌ها را می‌بندد خدا به او کیفر می‌دهد و او را به خودش رها می‌کند تا گمراه شود.

این مرجع تقلید تصریح کرد: از همین رو در آیه بعد فرمود:‌«مَنْ یضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ وَ مَنْ یهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُضِلٍّ أَلَیسَ اللَّهُ بِعَزِیزٍ ذِی انْتِقَامٍ؛ هیچ هدایتگری برای او نخواهد بود که او را به راه آورد و هر که را خدا هدایت کند گمراه کننده‌ای نخواهد داشت. مگر خدا شکست ناپذیر و انتقام گیرنده نیست؟» این همان بیانی است که در آغاز سوره فاطر نیز بیان شد به این مضمون که ما یا در رحمت را باز می‌کنیم یا می‌بندیم و اینطور نیست که بخواهیم در عذاب را باز کنیم، در اینجا تعبیر فتح و امساک است و تعبیر فتح و فتح نیست که بخواهد در عذاب را باز کند. بر این اساس آنچه که خدای سبحان به عنوان در رحمت باز می‌کند دیگر کسی نمی‌تواند آن را ببندد و وقتی در رحمت را ببندد دیگر کسی توانایی باز کردن آن را ندارد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
2 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.