به گزارش جماران، اعتماد در گفت و گو با محمد تقی رهبر نوشت:

اصولگرایان را از خود رانده است و یاران نزدیکش یک به یک برای اعلام برائت از او از یکدیگر سبقت می گیرند. مردی که دیگر رییس جمهور نیست و استراتژی سکوت پیش گرفته اما همچنان پیام های تبریک و تسلیتش بازگشت او به قدرت را محتمل می کند و پرونده های قضایی مدیران و تخلفات دولتش او را همچنان مثل دوران ریاست جمهوری اش به مرد اول رسانه ها تبدیل کرده است. اما با اینکه احمدی نژاد دیگر در میان اصولگرایان در پی وحدت جایی ندارد نتیجه انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری نشان داد که گویا مدیریت اصولگرایانه هم چندان توجه افکار عمومی را جلب نمی کند. به هر روی اصولگرایان که در هشت سال گذشته چه در بهارستان و چه در پاستور حرف اول را می زدند حالاعلاوه بر بحران ریش سفیدی و وحدت باید به فکر جایگاه از دست رفته شان در میان افکار عمومی هم باشند وهزینه سیاسی حمایت هشت سال گذشته شان را پرداخت کنند. از این رو به نظر می رسد حتی اگر اصولگرایان به اجماع حداکثری هم برسند پاسخگویی در مورد عملکرد کاندیدای مورد حمایت شان در نتیجه صندوق های رای تاثیرگذار خواهد بود. محمد تقی رهبر، نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی و نماینده ولی فقیه در اصفهان معتقد است که عملکرد احمدی نژاد اصولگرایان را از او رویگردان کرد. گرچه این اعلام برائت های پی در پی آن هم از نزدیک ترین افراد به محمود احمدی نژاد تا اصولگرایان حامی او برای اصولگرایان هزینه هایی در پی داشت اما محمدتقی رهبر معتقد است که «اصولگرایان با هیچ کس عقد برادری نبسته اند»

آیا اصولگرایان برای مجلس دهم برنامه مشخصی دارند؟
اصولگرایان در این مدت در پی وحدت بودند. همین طور که در جریان هستید همایش هم برای این وحدت برگزار کردند و خبر برگزاری همایش وحدت اصولگرایان را هم که در هفته گذشته حتما شنیده اید. بسیاری از اصولگرایان و روحانیون در این همایش حضور داشتند. به هر حال اصولگرایان هم در این مدت خودشان را برای انتخاباتی که در سال آینده در پیش است به این شکل آماده می کنند. طبیعی است که این نشست ها، رایزنی ها و گفت وگوها همچنان ادامه پیدا می کند. البته من در این همایش حضور نداشتم اما به هر حال گروه های دیگر اصولگرایی در این نشست وحدت شرکت کردند.

چرا شما در این همایش حضور نداشتید؟ از شما دعوت نشده بود یا اینکه با اصولگرایان این همایش چندان همراه نبودید؟
خیر به خاطر دعوتنامه یا عدم همراهی نبود، من در زمان برگزاری همایش برای انجام کاری قم بودم به خاطر همین شرکت نکردم.

ثمرات و تبعات مدیریت اصولگرایان در دو دولت نهم و دهم را چطور ارزیابی می کنید؟
البته ما به دولت قبل به خصوص دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد ایراداتی داریم. خود من هم به این دوره نقدهای زیادی داشتم. بیشتر اوقات هم به جلسات دولت که دعوت می شدم حضور پیدا نمی کردم. به این دلیل که دولت گذشته به معنای واقعی با مبانی اصولگرایی همخوانی نداشت. در دوره گذشته به ویژه در دولت دهم دولت در زمینه ولایت، ولایتمداری و هماهنگی با مجلس ضعیف بود که حتی به موضع گیری های صریح، گلایه ها و حتی سوال از رییس جمهوری هم کشیده شد.

با توجه به اینکه دولت نهم و دهم با حمایت اصولگرایان روی کار آمد چرا اصولگرایان به این سمت پیش رفتند و یک به یک از جریان احمدی نژاد اعلام برائت کردند؟
ما آقای احمدی نژاد را نماد و چهره شاخص اصولگرایی نمی دانیم که حالابگوییم اگر اشتباه کرد به حساب همه اصولگرایان نوشته می شود. اصولگراها سرسپرده کسی نیستند و نباید هم باشند. من در دو سال آخر تمام دعوت های دولتی را رد می کردم.

به هر حال احمدی نژاد با حمایت تمام قد تمام گروه های اصولگرایی به ریاست جمهوری رسیده بود. اینکه اصولگرایان از یک فرد حمایت و بعد از آن شروع به اعلام برائت کردند برای اصولگرایان هزینه سیاسی به همراه نداشته است؟
البته دوره نهم با دوره دهم ریاست جمهوری احمدی نژاد متفاوت است. انتقاداتی که ما در دوره دهم داشتیم در دوره نهم وجود نداشت. ما کسی را اصولگرا می دانیم که در خط امام و ولایت حرکت کند، جریان های انحرافی را بشناسد، در مقابل دشمنان خارجی و داخلی مواضع صریحی داشته باشد و خط قرمزها را رعایت کند. البته من نمی خواهم محاکمه گذشته را انجام دهم اما نباید خطا ها و اشتباه های احمدی نژاد را به حساب اصولگرایان نوشت. عملکرد یک فرد در حکومت نمی تواند ملاک داوری باشد. انتقاد و حمایت هر کدام ظرف زمانی مشخصی دارد، یک وقت می بینند که فردی در مسیر درست و ولایی قرار دارد ما هم حمایت تمام می کنیم و زمانی که ببینیم در این مسیر قرار ندارد از حمایت شان دست می کشیم. البته طبیعی است که این موضوع هزینه و ریزش را به همراه دارد و نگاه ها را تغییر می دهد اما به هر حال من معتقدم عملکرد اشخاص را نباید به حساب یک اندیشه گذاشت. جایی باید تایید کرد جای دیگر اگر لازم است باید انتقاد کرد.

اما به هر حال احمدی نژاد با حمایت قاطع جریان فکری اصولگرایی در دو دوره ریاست جمهوری روی کار آمد پس تبعات این حمایت هم متوجه جریان اصولگرایی است؟
البته ما در دوره نهم با دولت ایشان چندان مشکلی نداشتیم اما بعد از اینکه بسیاری از تذکرات مجلس را نادیده گرفت و به سوال نمایندگان پاسخ قانع کننده یی نداد، حتی در مجلس از تعبیراتی استفاده می کرد که در شان مجلس نبود و جریان انحرافی در کنار احمدی نژاد شکل گرفت و بعد از آن هم دورکاری و خانه نشینی هیچ کدام مورد قبول اصولگرایان نبود. اصولگرایان با کسی عقد برادری نبسته اند، تا روزی که ببینند کسی با این جریان همراهی دارد از او حمایت می کنند وقتی دیدند که زاویه یی به وجود آمده است راه شان را جدا می کنند.

کارکرد مجلس هفتم و هشتم را چطور می بینید؟ فکر می کنید کارکرد مثبتی داشته است؟
من دوره هفتم و هشتم مجلس بودم که اواخر دوره آقای خاتمی بود، البته ایراداتی داشتیم در عین حال که برخی مسائل را تایید می کردیم. در این دو دوره هم بالاخره مواضع مجلس خوب بود. بارها رهبری که برای ما شاخص است این مواضع را تایید و قدردانی کردند. البته من یک اصولگرا هستم و تبعا باید از این عملکرد تعریف کنم اما به نظر می رسد باید بین اصولگرایان وحدت و انسجام بیشتری وجود داشته باشد.

پایگاه اجتماعی جریان اصولگرایی را چطور ارزیابی می کنید؟ فکر می کنید با توجه به عملکرد دولت نهم و دهم جایگاه این جریان سیاسی در افکار عمومی تنزل داشته است؟
ما در میان مردم هستیم و فکر می کنم که مردم با ولایت همراه هستند، اصولگرایی را می شناسند و تایید می کنند البته این به آن معنا نیست که همه جامعه این گونه فکر می کنند. قطعا گروه های دیگری هم هستند که متفاوت فکر می کنند و به هر حال در این موضوع هم آزادی دارند.

فکر نمی کنید برای جریان اصولگرایی در میان افکار عمومی ریزشی اتفاق افتاده است؟
در جریان اصولگرایی هم فکر و اندیشه اصولگرایی وجود دارد و هم افرادی که خود را در این جریان تعریف می کنند. باید میان فکر و اندیشه و افراد تفکیک قایل شد. روح اصولگرایی خط امام و ولایت، استکبارستیزی، اسلامگرایی و مردمی فکر کردن و انتقاد پذیری است. ممکن است عده یی در این میان منتسب به اصولگرایی باشند اما در این زمینه ها تندروی کنند یا بیش از حد از این خطوط بیرون بزنند و خطوط قرمز را رعایت نکنند. اختلافاتی هم میان شان باشد که طبیعی است. بنابراین من فکر می کنم میان فکر و اندیشه با عملکرد ها باید تفاوت قایل شد. البته که عملکردها گاهی ضعف هایی هم داشته است.

اما این طور که نتیجه انتخابات سال 92 نشان داد پایگاه اجتماعی اصولگرایی با ریزش رو به رو بوده است به این دلیل که مجموع آرای کاندیداهای اصولگرا از مجموع آرای حسن روحانی کمتر بود. فکر نمی کنید افکار عمومی به خاطر عملکرد احمدی نژاد به جریان اصولگرایان بدبین شده اند؟
مردم هم نباید حساب اصل تفکر را به حساب افراد بگذارند. مثل اسلام و مسلمانان. ما به اسلام که ایراد نداریم اما وقتی به عملکرد مسلمانان می رسیم ممکن است انتقاداتی هم داشته باشیم. مردم به اصل تفکر اصولگرایی پایبندند اما اگر از عملکرد کسی ناراضی باشند او را از این جریان کنار می گذارند. مردم قضاوت درستی دارند. آنها به اصولگرایی و تفکر ولایی پایبندند.

اگر همچنان به این جریان فکری گرایش داشتند احتمالاباید اقبال خود را به این جریان در انتخابات هم نشان می دادند که البته چنین اتفاقی نیفتاد؟
البته مردم در مورد اشخاص حرف دارند و طبیعتا عملکرد یک جریان اگر به حساب آن اندیشه و جریان نوشته شود روی نتیجه انتخابات چه در مجلس و چه در ریاست جمهوری تاثیر خواهد گذاشت. این موضوع هم بالاخره روی انتخاب مردم تاثیر گذاشته است. ما در انتخابات چند کاندیدا داشتیم که هیچ کدام رای نیاوردند و البته خط های متفاوتی هم داشتند. این موضوع هم موثر بود که باید اصولگرایان وحدت و انسجام شان را حفظ می کردند، تبعا این تعدد هم پراکندگی آرا برای اصولگرایان را به همراه داشت.

اگر مجلس دهم هم با اکثریت اصولگرا تشکیل شود و مردم در انتخابات بعدی به این جریان فکری اقبال نشان دهند فکر می کنید مجلس دهم چقدر با مجلس اصولگرای نهم تفاوت خواهد داشت؟
اگر در آینده هم مجلس باز با اصولگرایان باشد باید از تجارب شان در مجلس نهم بیشتر استفاده کنند. تجربه های گذشته همیشه چراغ راه آینده است. باید خودمان خودمان را نقد و ضعف های مان را بدانیم و تعامل مان را با مردم هم حفظ کنیم.

این طور که به نظر می رسد در مجلس اصولگرای نهم تندروها پیشرو هستند و گویا بقیه اصولگرایان به دنبال این طیف حرکت می کنند: فکر می کنید این اتفاق در مجلس دهم در صورتی که مجلس دهم را هم اصولگرایان در اختیار داشته باشند این روند ادامه پیدا می کند؟
من فکر می کنم در حال حاضر هم گروه های متعادل همچنان در مجلس حضور دارند. تندروی ها و زیاده روی ها را اصولاوجدان انسانی و جامعه بشری قبول نمی کند و نمی پذیرد و این یک واقعیت است، اصولگرایان هم باید واقع بینانه عمل کنند. البته نمی توان دقیق پیش بینی کرد، باید دید در یک سال آینده که مجلس نهم تمام می شود چه اتفاقی می افتد. ما باید ها و نباید ها را می گوییم و در نظر می گیریم نمی توان غیب گویی کرد اما اصولگرایان و جامعه سیاسی اصولگرا نباید اسیر غرور شود و به تبع آن دچار تشتت. باید بتوانیم آستانه تحمل مان را نسبت به رقبا بالاببریم. بالاخره ما مطلقاخوب نیستیم و اصلاح طلبان هم مطلقا بد نیستند. من در مجلس با اینکه تفکر اصولگرایی داشتم اما با برادران اصلاح طلب هم تعامل داشتم. اصولگرا یا اصلاح طلب فرقی ندارد اگر مبانی نظام را پذیرفته باشیم اختلافات جزیی قابل حل است. به هر حال تندروی و خودمحوری جواب نمی دهد و باید بتوانیم یکدیگر را تحمل کنیم.

اگر اصولگرایان نتوانند به وحدت برسند چه آینده یی را برای این جریان فکری پیش بینی می کنید؟
شاید اصولگرایان نتوانند صد در صد در مورد کاندیداهای مورد نظرشان به وحدت برسند اما 70 درصد هم به توافق برسند کفایت می کند، اگر نرسند و میسر نشود قطعا میدان را از دست می دهند و به رقیب واگذار می کنند.

فکر نمی کنید اگر مجلس دهم را از دست بدهند این گفتمان در افکار عمومی کمرنگ تر از قبل می شود؟
اگرها را نمی توان پیش بینی کرد. ما قواعدی داریم و باید آنها را مبنا قرار می دهیم. رهبری برای ما الگو است. رهبری می گویند که همه جریان های سیاسی را در جامعه به رسمیت می شناسد اما در عین حال باید منطقی تعامل کرد. این خط و مشی رهبری برای ما الگوست و باید به همه جریان ها حتی اصلاح طلبان احترام گذاشت. نباید جامعه را به تعارض و رو در رویی کشید.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.