جماران- سمیه عظیمی:
9 مرداد 1390؛ روزی که اسید به دست برادر آمنه داده شد تا به عنوان قصاص، به صورت پسری بپاشد که چهره زیبا و جوان خواهرش را پیر و زشت کرده و چشم او را کور کرده بود.
9 مرداد 1390؛ روزی که اسید به دست برادر آمنه داده شد و به او گفتند یا دلسنگ شو و اسید به صورت مجید بپاش یا به خواهرت بگو از او بگذرد.
9 مرداد 1390؛ روزی که برادر آمنه نتوانست انسان نباشد و نتوانست به صورت یک انسان اسید بپاشد؛ حتی اگر آن انسان، دست کم در لحظاتی که اسید به صورت آمنه پاشیده است، انسانیت خود را کنار بگذارد.
9 مرداد 1390؛ روزی که آمنه در اوج ناباوری همگان، مجید را بخشید و کار او را تلافی نکرد.
9 مرداد 1390؛ روزی که همه از بخشش مجید توسط آمنه، راضی و خشنود بودند و برای او کف و سوت میزدند. آمنه آن روز مجید را بخشید و زشت شدن چهره و نابینا شدن خود را فراموش کرد.
بدون شک آمنه بهرامی، آن روز با بخشیدن مجید، آرام و مطمئن از محل قصاص خارج شد؛ چراکه از یکسو میدانست با تلافی، زیبایی به او بازنخواهد گشت و از سوی دیگر، نخواست برادرش را در حالتی غیر انسانی ببیند.
اما همان روز، درست 9 مرداد 1390، میشد تصویر اسیدپاشیدنهای بعدی را به وضوح رؤیت کرد؛ همان روزی که سرنوشت یک جامعه به دست دختری رنجدیده و در عین حال سرشار از احساسات لطیف سپرده شد؛ سرنوشت جامعهای که در آن، اسیدپاشی به مُد روز تبدیل شده و پیش از آمنه نیز، قربانیان دیگری را به خود دیده بود.
حالا در مهرماه 93؛ دست کم 4 مورد اسیدپاشی به صورت دختران و زنان در شهر اصفهان، پشت چراغ قرمزهای شهر.
برخی بر سر تعداد دعوا دارند؛ در شبکههای اجتماعی مجازی، تعداد اسیدپاشیها تا 13 مورد نیز عنوان شده است، 6 مورد نیز از دیگر اقوال است؛ اما پلیس می گوید تنها 4 مورد اسیدپاشی از اصفهان گزارش شده است.
ما با تعداد کاری نداریم.
کاری به دلایل و زمینههای بروز این جنایت هم نداریم؛ شکست عشقی، ایجاد رعب و وحشت و ناامن جلوه دادن جامعه، انتقام از شکاف طبقاتی، مبارزه با بدحجابی و نهی از منکر، یا تلاش یک جریان هماهنگ برای مخدوش کردن چهره دینداران و مذهبیون.
اسیدپاشی به هر دلیل، اسیدپاشی است و مشخص است که با پاشیده شدن اسید به بدن یک فرد، چه اتفاقی برای جسم و زندگی او خواهد افتاد.
از سوی دیگر، تکرار جنایتی اینچنین علیه زنان - یعنی اسیدپاشی به صورت لطیف یک زن - میتواند ترازوی سنجش امنیت زنان در آن جامعه باشد.
باید دید، این بار قرار است چگونه با این ماجرا برخورد شود!
وزیر کشور اعلام کرده، چهار مظنون اسیدپاشیهای اصفهان دستگیر شدهاند.
باید دید، آیا این بار نیز قرار است شیشه حاوی اسید را به دست قربانیان بدهند تا به صورت جانی بپاشند؟!
آیا باز هم قرار است، این جنایات را یک ماجرای شخصی و یک دعوا بین دو نفر بدانیم و قضاوتکننده و مجری حکم، نسبت به جنبههای اجتماعی این جنایات، سکوت کرده و جانب بیطرفی را رعایت کنند؟!
حجتالاسلام محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضاییه عصر دوشنبه 28 مهرماه، در هفتاد و یکمین نشست خبری خود گفته است: قوه قضاییه در رابطه با عاملان ماجرای اسیدپاشی اصفهان پیگیر دستگیری این افراد است و آماده است در صورت دستگیری به سرعت بازپرسی صورت گرفته و عاملان به اشد مجازات برسند.
اژهای افزود: بسیار ناگوار است که خانمی جوان ظاهر خود را به طور کل تا پایان عمر از دست بدهد و علاوه بر رنج بیماری برای خود و خانواده و عذاب معالجه و تبعات پس از آن، از هزینه درمان نیز رنج بکشد.
وی تصریح کرد: درست است که این اقدام قابل قصاص است و عاملان اینگونه اقدام حتماً باید مجازات شوند ولی باید مجازاتی بازدارنده در این مورد صورت گیرد تا دیگر کسی جرأت نکند دست به اینگونه اقدامات بزند.
چشمها منتظرند و مردم گوش به زنگِ خبری که واقعا حکایت از بازدارندگی داشته باشد؛ خبرِ اشد مجازات آن هم به سرعت.
باید دید آیا قربانیان این فقرههای جدید از سلسله جنایات اسیدپاشی، به حق خود میرسند یا آمنه بهرامی دوباره تکرار شده و قربانیان، در کش و قوسهای رسیدگی، برای ختم ماجرا، از خیر زیبایی و سلامت از دست رفته خود و قصاص عامل آن میگذرند؟!