دکتر علی محمد حاضری با اشاره به تلاش امام خمینی در طول دوران مبارزه و همچنین دوران رهبری 10 ساله بر نظام برای ارتباط گیری با قشر دانشگاهی و میزان علاقه دانشجویان آن زمان به ایشان تأکید کرد: امام در شرایطی مورد توجه دانشگاهیان قرار گرفت که اسلام در دانشگاه تقریبا حضور نداشت و اگر امروز هم بخواهیم وصیت امام را منتقل کنیم باید تصویر ارائه شده از امام، همان تصویر جذاب و مورد توجه جوانان باشد.

دکتر علی محمد حاضری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، طی سخنانی در اجلاسیه مدرسان درس وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی (ره) که عصر امروز -دوشنبه- در واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی و با حضور یادگار امام برگزار شد، گفت: امیدوارم این جلسات کمک کند تا مأموریت ابلاغ وصایای امام خمینی (س) به نسل جدید با قوت بیشتری انجام شود. اصولا وصیت نامه هر شخصی زمانی موضوعیت پیدا می‌کند که وصیت شونده برای وصیت کننده اهمیت و ارزش و اعتبار قائل شود. زمانی سفارش فرد مهم است که آن فرد نزد شما محبوب باشد و اگر به گونه ای در ذهن شما باشد که اعتبار نداشته باشد وصایا مهم تلقی نمی شود.

وی ادامه داد: امام در موقعیتی نظر و اندیشه اش مورد توجه واقع شد و مورد احترام قرار گرفت که اسلام در دانشگاه تقریبا حضور نداشت. اگر امروز بخواهیم وصیت امام را منتقل کنیم باید تصویر ارائه شده از امام همان تصویر جذاب و مورد توجه جوانان باشد چراکه اگر تصویر ارائه شده از امام شبهه‌ناک، شریک مظالم و توجیه کننده اقدامات ناپسند باشد، این درس در نزد جوانان، تنها به عنوان درسی مطرح می شود که حداکثر، هدف از آن نمره گرفتن خواهد بود.

این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: باید توجه کنیم که امام در دهه 1320 که اولین آثار سیاسی و اجتماعی اش ظاهر شد تا پیروزی انقلاب و زمانی که به عنوان رهبر مطرح شد با چه مواضع و روش هایی مقبول دانشگاهیان واقع شد و این افراد چه نگاهی به امام داشتند. اولین سندی که در حوزه سیاسی و اجتماعی از امام وجود دارد در کتابخانه وزیری یزد است و در آن تاکید امام بر بحث مبارزه است. در واقع اولین موضع امام نگاهی جسورانه بود نه فرو رفتن در لباس پرهیز و انزوا.

وی افزود: دعوت به مبارزه دو گونه است؛ نخست، خشونت آمیز و برای پیشبرد مقاصد که در آن مبارزه مسلحانه اتفاق می افتد و دیگری تکیه بر استدلال و برهان است. دعوت امام در این مورد مختص به نوع دوم است.

حاضری در ادامه به سال های پس از شهریور 1320 و برداشته شدن خفقان رضاشاهی اشاره کرد و اظهار داشت: در این سال ها نیروها احساس آزادی کردند؛ به گونه ای که این دهه، عرصه به میدان آمدن همه نیروها بود.

وی با اشاره به گرایش ها و دیدگاه ها مختلف در این مقطع گفت: در حوزه مذهب سه گرایش داشتیم؛ نخست، گرایش غیر سیاسی گروهی است که به دلیل سرخوردگی از مداخله در سیاست در دوره مشروطه، از فعالیت های سیاسی پرهیز کردند و هیأت های عزاداری، روزه خوانی ها سنتی، تعزیه ها، و جلسات قرآنی و همان چیزهایی را که رضاشاه نقد کرده بود را دوباره با رویکرد کاملا غیر سیاسی احیا کردند.

مدیر گروه جامعه شناسی پژوهشکده امام خمینی در ادامه به تحلیل گرایش های سیاسی مذهبی در این دهه پرداخت و گفت: در مقابل گرایش های غیر سیاسی گروه دیگری توجه به این نکته داشتند که دیانت بدون عطف به قدرت محقق نمی شود و نمی توان سیاست را واگذار کرد. افراد طرفدار این نحله درواقع با جسارت و میدان داری بیشتری وارد صحنه شده بودند. این افراد خود به دو دسته تقسیم می شود؛ نخست جریانی است که در مقابل انحرافات و خطرهایی که احساس می کردند، دست به اسلحه بردند اما جریان دوم که امام در رأس آن است به استدلال و برهان پناه برد. بنابراین یکی توسل به سرکوب و تفنگ و خشونت و دیگری تکیه بر استدلال و برهان و منطق داشت و این صف بندی، تنها امری تاریخی نیست؛ بلکه تا امروز هم ادامه دارد.

حاضری در ادامه توضیحات داد: گرایش اخیر روش مبارزه قلمی و برهانی را در پیش می گیرد و رویکرد او تنها پاسخ دادن به مسیرهای نادرست است. این رویکرد آنچه را که در مسیر تلاش برای حفظ دیانت فرزندان و بالا بردن تفکر و اندیشه آن ها نادرست می داند افشا می کند. کتاب کشف الاسرار امام خمینی(ره) نماد انتخاب این نوع استراتژی است.

امام نه تنها مشی خشونت را انتخاب نکرد؛ بلکه موضع منفی ای نسبت به گرایش خشونت بار داشت که در این باره می توان به یکی از اسنادی که در صحیفه امام آمده است اشاره کرد.

وی با اشاره به یادداشتی در صحیفه امام خمینی(س) ادامه داد: در جلد سوم صحیفه و در صفحه 45 نامه امام به حمید روحانی آورده شده است.

در این نامه با اشاره به مطلبی که قرار بوده در نشریه 15 خرداد منتشر شود؛ امام خمینی نوشته اند:- شرحى که مرقوم شده است بعضى اشکالات دارد. از آن جمله تمجید از آدمکشیها که صحیح نیست در ماهنامه شما باشد و اصل قضیه این روزها مورد شک و اشکال است، و مطالبى در نظر دارم که نمى‏ توانم بگویم.

در پاورقی این نوشته شده است که آقاى سید حمید روحانى- منتشرکننده ماهنامه 15 خرداد در نجف اشرف که حاوى اخبار و رخدادهاى نهضت امام خمینى بود در رابطه با این نامه مى‏گوید:« مطلبى که در نامه امام خمینی بدان اشاره شده است مربوط به مقاله‏ اى است در تجلیل از یک جریان سیاسى فعال در دهه بیست و سى که براى درج در ماهنامه تهیه شده بود و پس از دریافت نظر مخالف امام، از درج آن خوددارى کردیم».

حاضری یادآور شد: ما این سوابق را از امام سراغ داریم و باید نکته دیگری را درخصوص شخصیت ایشان ذکر کنم. امام از ابتدای فعالیت سیاسی ـ اجتماعی خود از اوایل دهه 20 تا مهرماه 1357 که رسما در کسوت رهبری انقلاب ظاهر شدند، جمعا 121 مورد ارتباط و دیدارهای گروهی و جمعی دارند که از این تعداد 34 مورد در حضور طلاب و علما بوده است، 12 مورد با روحانیون و مردم، 6 مورد با بازاریان و اصناف، 4 مورد با بازاریان و طلاب و در 37 مورد ارتباط ایشان با عموم مردم بوده است. در این مجموعه و در دوران مبارزه، 28 مورد ارتباط با دانشجویان امام و تلاش ایشان برای جذب آن ها بوده است. درحقیقت حلقه اصلی ارتباط امام به غیر از روحانیت که حلقه نخست ارتباطی امام است؛ دانشجویان و دانشگاهیان هستند.

این استاد دانشگاه و پژوهشگر مسائل اجتماعی تأکید کرد: امام در دوره ای با دانشگاهیان ارتباط دارد که نظام رسمی حاکم بر دانشگاه ها سکولاریسم و ایدئولوژی های ضد اسلام است و تعداد بچه مسلمان های حاضر در صحنه دانشگاه حداکثر از چندصد نفر تجاوز نمی کند. گل سرسبد این بچه مسلمانان هم امثال بازرگان، سحابی، ابراهیم یزدی، کاظم سامی، پیمان، توسلی، و نظایر این ها هستند که اکنون برخی درمورد آن ها حرف و حدیث دارند و امام با همین قشر ارتباط برقرار می کند.

عضو هیئت علمی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی اظهار داشت: در سفارش امام به آقای فلسفی ذکر شده است که میزان خسارت مسلمین تاکنون به دلیل جهالت و عدم شناخت دنیا و یا خودخواهی است. امام در سال 1327 این مطلب را بیان می کند و در این رابطه توجه خود را به نسلی معطوف می کنند که واسطه اطلاع و آگاهی از علوم و دانش های جدید و وضعیت و مناسبات جدید دنیاست.

وی افزود: امام در نامه ای به آقای فلسفی از علما نامه نوشته بودند که مجالسی برپا کنید و مظالم و خطرهایی که هست گوشزد کنید. در پاورقی صفحه 85 صحیفه امام، آمده است که در پى دعوت امام خمینى از علما و مراجع براى اعتراض به لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى، آقاى خوانسارى اعلامیه‏ اى صادر کردند که در آن هیچ اشاره‏اى به موضوع مذکور نشده بود.

وی در ادامه توضیحات خود؛ افزود: امام خمینی در نامه خود به آیت الله فلسفی درباره نحوه عمل آیت الله خوانساری می نویسند: اصل اقدام ایشان بسیار به موقع و لازم است لکن کیفیت آن خیلى نارسا و سست است. براى این مطلب دینى که اساس روحانیت و دیانت و ملیت در خطر است، مجلس روضه درست کردن و در ضمن آن، اساس دیانت را قرار دادن، بسیار موهن است نسبت به مقصد. و از آن بدتر آنکه مسجد سید عزیز اللَّه را که چهار هزار جمعیت مقدس بازارى در آن مجتمع مى‏ شود. و البته مى‏ دانید دولت از دیانت نمى‏ ترسد، تا از بازارى متدین و دعاى اینها یا نفرین آنها وحشت کند؛ دولت از مردم فعال و جوان و احزاب و دانشگاه ملاحظه مى‏ کند.

حاضری تاکید کرد: نخستین دیدار امام با دانشجویان که گزارش آن در صحیفه امام آمده است، با انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران در سال 1341 بود و در این جلسه در پاسخ به سوالات دانشجویان تاکید می کنند که حوزه علمیه هر گز مخالف اصلاحات ارضى نبوده. درحقیقت باید گفت جامعه دانشجویی آن روز نمی توانست از نظامی که از روحانیتی که طرفدار روابط ارباب رعیتی باشد دفاع کند. امام به روحانیان هم تاکید کرد که اصلاحات ارضی پاشنه آشیل شماست و باید مراقبت کنید که با آن مخالفت نشود. امام برخلاف بسیاری از روحانیون که با اصل اصلاحات ارضی مخالفت کردند؛ امام هیچگاه با اصلاحات ارضی در بیانیه های اختصاصی خود مخالفت نمی کنند؛ آنچه که مورد نقد امام بود؛ کل جریان اصلاحات آمریکایی بود که برای بسط نفوذ آمریکاییان در ایران طراحی شده بود. همچنین زمانی که دانشجویان نظر ایشان را درخصوص شرکت زن ها در انتخابات جویا می شوند؛ امام در پاسخ می گویند موضوع حق شرکت دادن زنان در انتخابات مانعى ندارد؛ ولى حق انتخاب شدن آنها فحشا به بار مى‏آورد. در واقع امام توضیح می دهند که قطعا مراد ایشان رای ندادن زن ها نیست و آن را خلاف شرع نمی دانند، اما رای دادن به زن ها و شرکت آنها در مجلس را با توجه به شرایط و موقعیت آن رژیم، مفسده می دانند. در حقیقت این مشی امام باعث شد ایشان از آغاز دهه 1340 مرجع مطلوب جوانان تلقی شوند.

وی ادامه داد: اسلامی که امام ارائه می داد بر چهار پایه ای استوار بود که ایدئولوژی های مختلف بر آن تاکید داشتند؛ نخست، علم خواهی و خردگرایی بود، دومین مورد آزادی خواهی و نفی استبداد بود، سومین پایه، استقلال خواهی و نفی سلطه بیگانه بود و آخرین مورد عدالت خواهی و دفاع از رفاه عمومی بود. امام در تمام این سال ها اسلامی را ترویج کرد که تمام عناصر مطلوب ایدئولوژی ها و آنچه مردم در پی آن بودند در آن وجود داشت.

حاضری در پایان تاکید کرد: امروز بیش از 30 سال از انقلاب می گذرد و باید بگویم برخی نگاه ها به دانشگاهیان تحقیرآمیز است و رفتار با این قشر گاها درست نبوده است. باید تاکید کنم که مردم اسلام را می خواهند اما اسلامی که سازگار با ارزش های خردگرایانه و همسو با خرد جمعی باشد. درس وصیت نامه امام خمینی (ره) باید مروج امامی باشد که برای دانشجو جذاب باشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.