امام خمینی(س)، ۲۳ شهریور ۱۳۵۷ در مصاحبه با خبرنگاران رادیو-تلویزیون فرانسه در باره مسائل مختلف جهان و ایران فرمودند: می‌خواهیم، این دولتها[کشورهای غربی]، دولت ما را برای ترقی واقعی به رسمیت بشناسند و بدانند که اعمال زور برای جلوگیری از پیشرفت مردم افریقا و آسیا و امریکای لاتین دیر یا زود اثرات خود را در خراب کردن وضعیت خود آنان به جای خواهد گذاشت. و به نظر من، غرب نمی‌تواند به قیمت نابودی بقیه بشریت کامیاب گردد. ما از تمام ملتهای آزاد و بزرگ می‌خواهیم که به ما کمک کنند تا دست غرب و شرق و دست کسانی که مفتخوارند و می‌خواهند منابع ما را به زور ببرند از سرِ ما قطع شود.
به گزارش جماران، متن مصاحبه امام که در روزنامه فیگارو به چاپ رسید؛ به شرح زیر است:

[مقدمه: در شروع حرکتهای عظیم تاریخی، گاهی حوادث و حرکتهای کوچکْ اثرات و معانی بزرگ پیدا می‌کنند و منشأ سرعت و شتاب بسیار می‌شوند. ماجرای چگونگی شروع و رفع موانع انتشار مصاحبه‌های امام از آن قبیل است. در این میان، دومین مصاحبه امام در نجف و انتشار آن در پاریس داستانی دارد که مجمل آن از زبان آقای سید احمد خمینی چنین است:
«پس از مصاحبه امام با لوموند، طی تماسهای مکرر از طرف روزنامه‌ها و مجلات و رادیو تلویزیونهای کشورهای مختلف، تقاضای مصاحبه شد. تقاضای زیاد برای مصاحبه از تشنگی افکار جهان سیاست از اوضاع ایران و همچنین ابعاد فکری امام حکایت می‌کرد. آن مصاحبه به قدری قاطع و روشن بود که در آن شرایط که ایران را جزیره آرامش می‌دانستند تردیدهای بسیاری را به وجود آورد. همه می‌خواستند بدانند که امام در گوشه اتاقی ۳* ۲ چگونه دم از انفجاری عظیم می‌زنند و چگونه انقلاب بزرگ اسلامی را نوید می‌دهند. از طرف دیگر، بیشتر از سایر دولتهای منطقه، دو دولت ایران و عراق سخت به وحشت افتادند، چرا که امام در عراق بودند و ایران را هدایت می‌کردند. عراقی‌ها رسماً پیغام دادند که امام حق مصاحبه ندارند و اگر کسی خواست با ایشان مصاحبه کند باید ما را در جریان امر قرار دهد. همزمان با این فشارها تقاضای رادیو- تلویزیون فرانسه را برای مصاحبه پذیرفتیم. پیش از ورود هیأت خبرنگاران فرانسوی به عراق، دستگاه‌های امنیتی عراق از جریان امر مطلع گشتند و با تمام وجود مجهز شدند تا از این مصاحبه جلوگیری نمایند. من به دوستان بسیار خوبم جریان را گفتم و قرار گذاشتیم به گونه‌ای عمل کنیم که آنها از آنچه بناست انجام گیرد مطلع نشوند.
مأموران امنیتی عراق خیابانی را که به منزل امام ختم می‌شد و همچنین کوچه‌ای را که منزل امام در آن بود به شدت کنترل می‌کردند. توسط یکی از فرنگیان به خبرنگاران اطلاع دادیم که در موقع ورود از مسیری حرکت کنند که تحت کنترل نیست؛ و قرار گذاشته شد که در کوچه‌ای از دورافتاده ترین‌ کوچه‌های نجف با خبرنگاران ملاقات و از آنها خواسته شود که از درِ دیگر منزل امام که تقریباً آزاد بود وارد شوند. آنها دستگاه‌های فیلمبرداری خود را در خیابان گذاشته بودند که به علت سنگینی بار ناچار می‌بایست از خیابان اصلی آورده می‌شد. پس از انتقال دستگاه‌های فیلمبرداری به منزل و اطلاع مأمورین از این مسئله، دیری نپایید که درِ خانه به صدا درآمد و چند تن از مأموران وارد منزل شدند و می‌خواستند مانع ایجاد مصاحبه شوند. پس از ورود آنها، در منزل را به رویشان قفل کردم. آنها تازه متوجه شدند که در منزل ما زندانی شده‌اند و هیچ کاری از آنها ساخته نیست. هر چه کردند نگذاشتم بروند. مصاحبه که تمام شد، خبرنگاران رفتند. چندی بعد در را باز کردم و آنها نیز با عجله منزل و یا زندانشان را ترک کردند. خبر آمد که خبرنگاران را در بغداد دستگیر کرده‌اند ولی آنها نوارها را به صورتی رد کرده بودند.
به دنبال این کار، مسئله برخورد عراق با امام و دست اندرکاران اینگونه کارها بسیار تند و خشن شد و دیری نپایید که امام راهی کویت شدند و سپس به فرانسه عزیمت کردند. دولت فرانسه مصاحبه امام را ممنوع الانتشار اعلام کرد و به هیچ کس اجازه مصاحبه نداد. هنوز مصاحبه‌ای که رادیو - تلویزیون فرانسه با امام انجام داده بود منتشر نشده بود، روزی دیدم آن مصاحبه در روزنامه فیگارو به چاپ رسیده است. و بعدها شنیدم فیگارو این مصاحبه را معادل پانصد هزار تومان از رادیو - تلویزیون خریداری کرده است.
شروع مصاحبه‌های امام هم داستانی شنیدنی دارد که یک بار دیگر آن را نقل کرده‌ام. شروع مصاحبه‌ها به صورت مذاکرات انجام گرفت؛ بدین صورت که سؤال و جوابی نبود بلکه سردبیر لوموند و یا فیگارو و یا دیگران خدمت امام می‌رسیدند و صحبتهایشان را با امام منتشر می‌کردند و خودشان می‌گفتند این آن چیزی نیست که دولت ممنوع اعلام کرده است. تا افکار عمومی مردم فرانسه به صورتی درآمد که دولت فرانسه ناچار از آزادی مصاحبه‌ها شد.]

دریافت شما از حکومت اسلامی چیست؟ آیا منظور این است که رهبران مذهبی، حکومت را خود اداره کنند؟ مراحل این حکومت کدام است؟
خیر. منظور این نیست که رهبران مذهبی خود حکومت را اداره کنند. لکن مردم را برای تأمین خواسته‌های اسلام رهبری می‌کنند؛ و چون اکثریت قاطع مردم مسلمان‌ هستند، حکومت اسلامی از پشتیبانی آنان برخوردار شده و متکی به مردم می‌گردد. در مرحله اول، هدف مستقل نمودن کشور و قطع ایادی و سلطه خارجی و داخلی متکی به خارج است، و نیز قطع هر نحو سلطه چه سیاسی و نظامی و چه فرهنگی و اقتصادی است و بیرون راندن استعمار و استثمارگران - هر که باشند - و اختصاص دادن مخازن و منابع کشور به مردم رنج کشیده و در فقر و بیماری غوطه خورده که قرنها خصوصاً قرن حاضر به واسطه کجرویهای رژیمها با همه بدبختیها مواجه بوده‌اند و تمام مخازن و ثروت کشور را رژیمهای فاسد از بین برده و به جیب خارجیها یا داخلیهایی که در خدمت آنان بوده‌اند ریخته‌اند. مرحله دوم، تصفیه کامل وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی و مؤسسات دولتی و ملی از اشخاص خائن و استفاده جو و انگلهاست و سپردن کار به کاردانان وطنخواه امین؛ و نیز حذف زواید شعبه‌ها و کرسیهایی که کار مفید برای کشور ندارند و فقط برای استفاده رسانیدن به اشخاص بی‌صلاحیت ایجاد شده و حذف هزینه‌های فوق العاده و حاتم بخشیها که موجب تزلزل بودجه دولت شده است. و پس از آن، مراحل دیگری است که بتدریج اصلاح می‌شود. و قبل از هر چیز برای رسیدن به این مراحل و تشکیل حکومت اسلامی باید این سد بزرگ را که سلسله پهلوی است از سر راه ملت برداریم و با وجود شاه و بستگانش به هیچ اصلاحی دسترسی ممکن نخواهد بود.

آیا تصمیم دارید مبارزه را تا به کجا ادامه دهید؟
- تا آنجا که به هدفهای اسلامی و انسانی برسیم. ملت احساس نابودی کرده است و اسلام و کشور اسلامی را در لب پرتگاه فنا می‌بیند و از اعمال رژیم شاه که اسلام و کشور را به سرعت رو به نیستی می‌کشد به جان آمده است و روحانیون و سیاسیون و روشنفکران، همیشه مردم را به مبارزه با فساد دعوت می‌کنند و ملت به پشتیبانی از آن، از نهضت اسلامی خود دست نمی‌کشد تا دست اجانب را کوتاه و طمع مفتخواران را قطع کنند.

چگونه است که به دنبال فراخوان شما، مردم ایران چنان انبوه به کوچه‌ها می‌ریزند؟
- چون ملت، ما را خدمتگزار به اسلام و کشور می‌داند و ما مسائلی را طرح می‌کنیم که سالهاست در نهاد ملت است و بدین جهت است که ما بیان کننده خواسته‌های ملت‌ هستیم و از طرفی هر چه از دستگاه شاه و دولت دیده‌اند برخلاف مصالح اسلام و کشور بوده است و تظاهرات بی‌سابقه چند ماه اخیر به دنبال دعوت ما، تظاهراتی ملی و اسلامی است و ناچار همه اقشار ملت در آن شرکت می‌کنند و در حقیقت رفراندمی است بر ضد رژیم که قهراً آن را غیرقانونی اعلام می‌کند.

نظر شما درباره شایعه رفتن شاه و جانشینی فرزندش چیست؟
- چون رفتن شاه و برچیده شدن سلسله پهلوی خواست همه اقشار ملت است، ناچار شایعه رفتن شاه اوج می‌گیرد. اگر دستهای ستمگر خارجی برای حفظ او در کار نباشد، این شایعه به سرعت جامه عمل می‌پوشد و نظر ما با نظر ملت یکی است و هر مسلمی باید نظرش همین باشد، یعنی برچیده شدن سلسله پهلوی و نابودی شاه و اولاد شاه، و اگر کسی خلاف این بگوید خائن به اسلام و مسلمین و خائن به کشور است.

نظر شما درباره قول آقای امینی چیست، آنجا که به مخبر «لوموند» می‌گوید اگر نخست وزیر شود، تقاضای مهلت می‌کند تا این کشور را از بن بست خارج سازد؟
- کسی صلاحیت دارد ایران را از بن بست خارج کند که در بین مردم پایگاهی داشته باشد، و کسانی که چنین نیستند نمی‌توانند موفق باشند.

شما با چه شرایطی این تقاضا را اجابت خواهید کرد؟
- با برقراری حکومت شاه و رژیم پهلوی با هیچ شرطی. زیرا مهلت با برقراری شاه و باز بودن دست چپاولگران رژیم، جز اغفال ملت نیست، و هر طرحی با بودن شاه و رژیم، قابل قبول ما و ملت نیست، و ما با بودن این دودمان، آزادی و استقلال را با مهلت و بی‌مهلت به دست نخواهیم آورد و پیروزی آن موقع میسر است که دست خارجی و آنانی که به خارجی کمک می‌کنند - که در رأس آنان شاه است - قطع شود.

کارتر که خود را در دنیا قهرمان دفاع از حقوق بشر معرفی می‌کند به چه دلیل بعد از کشتار تهران از شاه حمایت کرد و شما نقش امریکا را در ایران چگونه ارزیابی می‌کنید؟
ادعای بشر دوستی و طرفداری از حقوق بشر از طرف کسانی مطرح است که متجاوز به حقوق بشر هستند، و قهرمان در این امر کسی است که تجاوزش از همه بیشتر است و آن در عصر حاضر، شخص کارتر است. همه شاهد قتل عامهای مکرر دسته جمعی در بسیاری از شهرستانهای ایران که به دست شاه صورت گرفت، بودیم. و اخیراً تهران شاهد قتل عامی وسیع از طرف شاه بود که به حسب مشهور تعداد کشته شدگان به بیش از چهار هزار نفر رسید. آقای کارتر که برای یک زندانی در شوروی آنقدر هیاهو درآورد، پس از کشتارهای پیاپی شاه پشتیبانی خود را از او دریغ نکرد و رئیس دولت چین پس از دیدارش از ایران که شاه از ترس قیام مردم نتوانست او را از خیابانها عبور دهد، شاه را که عامل تمام کشتارهای ایران است مورد حمایت خود قرار داد و رؤسای کرملین هم مانند اینها هستند. امریکا و سایر کشورهای استعمارگر، هدفی جز عقب نگه داشتن تمام کشورهای ضعیف در تمامی ابعاد فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی ندارند و برای برخورداری از مخازن و منابع ما و سایر کشورهای عقب افتاده نقشی جز این نمی‌توانند داشته باشند و این است منشأ تمام فشارها در تمامی ابعاد به ما.

با توجه به وضعیت اقتصادی و اجتماعی فعلی ایران و با توجه به تمام شدن ذخایر نفت در آینده و وابستگی کشور از لحاظ مواد غذایی، به نظر شما راه حل بحران ایران چیست؟
اگر دست نفتخواران و مفتخواران خارجی و داخلی از مخازن نفتی کوتاه شود و به طور معقولی نفت به فروش رود، به این زودیها از مخازن نفت محروم نمی‌شویم. این اسراف بی‌حد شاه در فروش نفت و در ازای آن، آهنپاره خریدن است که نفت را در خطر اتمام انداخته است. ما با برپایی حکومت ملی - اسلامی و جایگزین نمودن اشخاص ملی وطنخواه خداشناس به جای خائنین مسرف، راه‌های معقولی برای رفع بحران داریم: اول، کوتاه کردن دست غارتگران بیت المال که در رأس آنها شاه است که برای حفظ خود با کشیدن چکهای یک میلیون دلاری و بیشتر، از بیت المال برای سفرا و اشخاص‌ مؤثر امریکا بر پیکر اقتصاد فلج شده ایران ضربه وارد می‌آورد. دوم، کوتاه کردن دست سران قوم از وزرا و وکلا و رؤسای مهم ادارات از اجحاف و خیانت. سوم، حذف بسیاری از شعب ادارات که جز زحمت برای مردم و خرج برای بیت المال ندارند. چهارم، به کار انداختن صحیح نیروی کشاورزان برای ایجاد یک کشاورزی سالم که در چند سال انقلاب شاه- امریکا! به نابودی گرایید و ایران را در امر کشاورزی ساقط و به صورت بازاری برای اجانب درآورد و غیر از این برنامه‌ها، چیزهای دیگری که متخصصان امین پیشنهاد می‌نمایند و شکی نیست که به این ترتیب بحران ریشه کن می‌شود و من در ترسیم حکومت اسلامی در ابتدا بدان اشاره کردم.

مطبوعات غربی اغلب شیعه را واپسگرا و مخالف ترقی معرفی می‌کنند، به عنوان مثال منزلت زن با پوشش چادر، حمله به سینما و بانک. نظر شما در تمام این موارد چیست؟
رژیم شاه با صرف هزینه‌های گزاف، بعضی از مطبوعات غرب را در خدمت خود درآورده است و برای انحراف اذهان غرب از مسائل اصلی که یکی از مهمترین آنها رفتن شاه و بستگان ستمگر او و کوتاه شدن دست اجانب است، دست به تبلیغات خالی از حقیقت زده است. این شاه است که آزادی را از ملت، چه مرد و چه زن، سلب نموده و اجازه نفس کشیدن به هیچ کس را نمی‌دهد. این شاه است که برای به فساد کشیدن قشر جوان ما سینماها را با برنامه استعماری رایج کرده، و دختران و پسران ما را بی‌عفت و غافل از وضع اسفبار کشور می‌خواهد بار بیاورد. سینمای شاه مرکز فحشا و تربیت کننده آدمکهایی است از خود بیخبر و از وضع بی‌سامان کشور بیخبرتر و چنین مراکز را ملت مسلمان، مخالف با مصالح کشور می‌داند و بدون آنکه از طرف روحانیون امری بشود، آنها را خراب کردنی می‌دانند. البته حادثه سینمای آبادان به دست عمال شاه صورت گرفت تا وحشت بزرگ را که شاه ادعا کرده بود مخالفان او وعده می‌دهند، به اثبات برساند و با کمال وحشیگری نزدیک به چهار صد نفر را زغال کرد. و از سینماها بدتر، وضع بانکهاست که در ورشکستگی و عقب ماندگی کشور نقش مؤثرتری دارد و ملت، این مراکز را ویران کننده و موجب تزلزل اقتصاد کشور و لایق آتش زدن می‌دانند. این شاه است که به حسب نقل در مصاحبه با مخبر ایتالیایی گفته است: «درک من از زن آن است که او باید زیبا و فریبا باشد». این شاه است که زنها را به فساد می‌کشاند و آنها را عروسک می‌خواهد بار بیاورد. مذهب با این فاجعه‌ها و دردها مخالف است، نه با آزادی زن. شرکت زنها در رفراندم اخیر بیهوده بودن ادعاهای پوچ شاه را برای تمام اقشار ثابت کرد. زنان همدوش مردان به پاخاستند و آزادی و استقلال خود را تقاضا کردند و شاه را محکوم نمودند و در «جمعه سیاه» آنچه مشهور است ششصد نفر از زنان آزاده ما به دست عمال شاه کشته شدند. این است درک شاه از آزادی زنان و تمدن بزرگ!

چه رابطه‌ای می‌خواهید میان ایران و کشورهای غربی بخصوص فرانسه برقرار شود، با توجه به نقشی که این کشورها در رابطه با رژیم ایران ایفا کرده‌اند؟
می‌خواهیم، این دولتها، دولت ما را برای ترقی واقعی به رسمیت بشناسند و بدانند که اعمال زور برای جلوگیری از پیشرفت مردم افریقا و آسیا و امریکای لاتین دیر یا زود اثرات خود را در خراب کردن وضعیت خود آنان به جای خواهد گذاشت. و به نظر من، غرب نمی‌تواند به قیمت نابودی بقیه بشریت کامیاب گردد. ما از تمام ملتهای آزاد و بزرگ می‌خواهیم که به ما کمک کنند تا دست غرب و شرق و دست کسانی که مفتخوارند و می‌خواهند منابع ما را به زور ببرند از سرِ ما قطع شود.

نظر شما درباره اصطلاحی که شاه باب کرده است «مارکسیست اسلامی» چیست؟
مقصود از این اصطلاح در خارج ایران، مشروعیت دادن به سلطه جابرانه شاه نزد امریکاست و در داخل کشور، وارونه جلوه دادن حقایق به مردم و موجه گردانیدن کشتار مردم توسط سربازان ساده و معتقد که با وجدان راحت به سوی مردم آتش بگشایند، وگرنه اسلام کامل است و نیازی به قرض گرفتن عناصر هیچ ایسمی ندارد و مبارزات مردم کشور ما صددرصد اسلامی است.

در برابر حرف شاه که پیش از وقایع اخیر اظهار کرده است، یعنی انتخابات آزاد عملی گردد، چه موضعی اتخاذ خواهید فرمود و چه کاندیداهایی از پشتیبانی شما برخوردار خواهند شد؟
اگر شاه انتخابات آزاد را می‌پذیرفت، خواست یکپارچه مردم تهران و اجتماعات بزرگ تمام شهرهای کشور را که عزل او و برپایی حکومت اسلامی و استقلال و آزادی بود می‌پذیرفت و از سلطنت استعفا می‌داد، یعنی سلطنت خود و دودمانش را غیرقانونی اعلام می‌کرد. اما انتخابات آزاد خود را در «جمعه سیاه» به اجرا گذاشت! آیا راستی چنین حکومتی انتخابات آزاد می‌تواند داشته باشد؟ اگر غرب راست می‌گوید و به راستی جانبدار ترقی است، عالیترین نشانه رشد انسان اظهار آزادانه رأی خود است. مردم مسلمان کشور، جلوی چشم خبرنگاران جهان، رأی عدم اعتماد به شاه دادند. پس غرب اگر مدعی طرفداری از حقوق بشر است، از مردم ایران طرفداری کند و آن اینکه از دولت شاه سلب رسمیت کند و حکومت کسی را که برای بقای خود هر چند گاه دست به کشتار می‌زند نپذیرد.

دعوت افکار عمومی به حمایت از مبارزه مردم ایران است. چه انتظاری از مردم کشورهای غرب دارید؟ غیر از دولتها مردم هم هستند.
انتظارم از افکار عمومی غرب این است که از مبارزه بر حق ملت ایران دفاع کنند و از دستگاه‌های تبلیغاتی و مطبوعاتی خود بخواهند که به مخالفین رژیم، حق توضیح دهند، و از دولتهای خود بپرسند: شمایی که از سیاست ترقی پیروی می‌کنید، چرا مطالب مخالفین رژیم ایران را خیلی کوتاه و مبهم نقل کرده و در عوض مطالب رژیم ایران را با آب و تاب نقل می‌کنید؟ آیا اینگونه مسائل با آزادی منافات ندارد؟
(صحیفه امام، ج3، 473-466)
انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.