جماران: پیش از این بخش نخست تحلیل حجت الاسلام و المسلمین مرتضی جوادی آملی رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء درباره پاسخ امام خمینی به پرسش دکتر فاطمه طباطبایی، عروس خود درباره میزان ارزش کتب عرفا منتشر شد.
در دومین بخش از گفت و گوی خبرنگار جماران با رئیس بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء به بررسی بخشی از این نامه عرفانی امام خمینی به دکتر طباطبایی پرداخته می شود که در وصف سوره حمد آمده است.
«الحمدللَّه رب العالمین والصلوة والسلام علی محمد و آله الطیبین الطاهرین المعصومین واللعن علی اعدائهم اجمعین الی یوم الدین.
یاد روزی که در ایام جوانی کتاب «فصوص الحکم» و دیگر کتب عرفانی را که بزرگان مشایخ ارباب عرفان به یادگار گذاشتهاند در خدمت بعض از مشایخ اهل عرفان - رضوان الله علیه - استفاده نمودم و اکنون که در این سنّ کهولت و از پای درآمدگی، دختر عزیزم (فاطی) خانم فاطمه طباطبایی از این بیبضاعت خواستند چیزی بنویسم، باید بگویم که کتب مذکور با همه قدر و منزلتی که دارند و کمکهای بسیار ارزندهای به معرفت قرآن کریم - سرچشمه فیّاض معرفة الله و کتب ادعیه ائمه معصومین، صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین، که آنها را حقّاً قرآن صاعد باید خواند و احادیث آن بزرگواران - میکنند، حلاوت و لطافت و جامعیت اسرار کتاب الهی را ندارند.
فی المثل سوره مبارکه حمد، مشتمل جمیع اسرار معارف الهیه است که تحمل آن از عهده این نویسنده دست و پابسته خارج است، همین قدر بدان ای دختر عزیزم که در بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ معارف و اسرار غیرقابل تحمل برای ما است و اگر عارف صاحب سری در الْحَمْدُ لِلَّهِ با قدم صاحب ولایت غور کند مییابد که در عالم هستی غیر از الله چیزی و کسی نیست که اگر بود حمد مختصّ به ذات الوهی نبود (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل) پس باید قلمها بشکنند اگر گمان شود ورای او هستند.
تو نیز ای عزیز، کتب عرفا و اولیا را بخوان به قصد فهمیدن یا ذوق کردن همین کلمه شریفه جامعه. خداوند تعالی تو و احمد عزیزم و فرزندان عزیزت را که نور چشمان من هستید، حفظ کند و از شماها انتظار دعای خیر دارم به ویژه پس از موتم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.»
(صحیفه امام، ج21، 238-237)
امام فرمودهاند: «"سوره حمد" مشتمل بر جمیع اسرار معارف الهیه است که تحمل آن از عهده این نویسنده دست و پابسته خارج است» منظور از این عبارت به نظر شما چیست؟
برای بحث در این مورد در ابتدا باید دانست که معارف الهی را به سه بخش عمده و اساسی «مبدأ»، «منتهی» و «متوسط بین مبدأ و منتهی» توزیع میکنند. در یک بخش که بحث «مبدأ» است راجع به «ذات الهی»، «هویت پروردگاری»، «مقام اسماء و صفات ذاتی» و نیز «اسماء و صفات الهی» و امثال آن، «اسماء فعلیه حضرت حق» و اینگونه از مسائل سخن گفته میشود.
اینگونه از مسائل از جمله مباحثیاست که عمدهترین، ارزشمندترین و اساسیترین جنبه علم بشری هستند و خدای عالم در هنگام آفرینش انسان آنچه را که به او آموخت همین امر بود و در مورد آن فرمود «وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء کُلَّهَا» آنچه که به حضرت آدم(ع) آموخت «اسماء الله» است که آنها کل عالم را پوشش میدهند «وَ بِأَسْمَائِکَ الَّتِی مَلَأَتْ أَرْکَانَ کُلِّ شَیْءٍ» که بر این اساس این اسماء الهی هستند که وقتی تحقق پیدا کرده و امتداد مییابند عوالم مختلف را ایجاد میکنند و ما در حال حاضر در عالم طبیعت همانطور که موجودات برتر در ظل «اسماء الهی» در عوالم برتر قرار دارند در ظل «اسماء الله» زندگی میکنیم.
بنابراین بخشی از معارف عمده، اصلی و اساسی مسائل توحیدی هستند و به «هویت»، «اسماء»، «صفات» و «افعال» الهی برمیگردند که مراد از افعال هم یعنی کل جهان هستی در مقطع «عقل»، «نفس» و «طبع» به گونهای که هیچ چیزی از دایره اسماء الهی بیرون نیست و هیچ موجودی بدون اسماء الهی شکل، صورت و تحققی نخواهد داشت.
بخش دیگری از مباحث به انجام و پایان هستی برمیگردد که از آن به «معاد» یاد میکنیم، معاد یعنی صحنه عدل محض الهی که همه موجودات در آن با ترازوی عدل و قسطاس مستقیم حق رو به رو هستند و هر موجودی در هر ترازی که وجود دارد در ترازوی حق (سبحانه و تعالی) قرار میگیرد و میزان خالصی و ناخالصی او در ترازوی حق روشن میشود. از این رهگذر «معاد» روزی است که ظهور حق است؛ چون در روز قیامت حق آشکار میشود و خود را در چهره عدالت نشان میدهد؛ «ذلک الیوم الحق» و انسان همه جلوههای نظام عالم معاد را با حقیقت حق که در صورت عدل آشکار شده است، مشاهده میکند.
بخش دیگری از معارف قرآنی که در سوره مبارکه «حمد» هم به صورت خلاصه و لُب به آن اشاره شده است به بحث معاد بازمیگردد؛ به این معنا که تمامی شئون معاد، جلوههایی هستند که در عالم دنیا گذشته و باطن آن چیزی است که در عالم صورت ظاهر میشود، چون راجع به قیامت، خدای عالم میفرماید « یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ».
دنیا عالم صورت و قیامت عالم «سریرت» است و در آنجا همه حقایق به صورت باطن خود آشکار میشوند و بخشی از معارفی که در قرآن آمده، ناظر بر بحث معاد است و در سوره مبارکه «حمد» نیز بعضی از آیات ناظر بر همین معارف هستند.
سوره مبارکه حمد از کل قرآن نمایندگی میکند
امر سومی که در نظام هستی وجود دارد همان «متوسط بین مبدأ و معاد» است که آن نیز بحث از رسالت، نبوت، ولایت و امامت است و اینگونه از معارف هم در قرآن به صورت گسترده و تفصیلی آمده و سوره مبارکه حمد نیز که از کل قرآن نمایندگی میکند و در خود، معارف قرآنی را حائز و شامل است به این بخش اشاره میکند.
اگر بخواهیم بر سوره حمد مروری اجمالی داشته باشیم، ملاحظه میکنیم که ابتدا با خواندن «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز میکنیم و از پروردگار عالم استعانت جسته از اسماء حسنای الهی که «رحمانیت» و «رحیمیت» است و کمک میگیریم. رحمانیت ناظر بر «رحمت مطلقه الهی» و رحیمیت بر «رحمت خاص حق» ناظر است و اینها همه جلوههای اسمای الهی هستند که با آنها به معارفی که در حوزه مبدأ و مبدأشناسی است و به اسماء و افعال الهی اشاره میکنیم.
سپس آمده است «الحمدالله رب العالمین الرحمن الرحیم» که این آیات بر حیثیتهای مبدأ ناظر است و بر «ربوبیت» و «خالق بودن» خدای عالم اشاره دارد که توحید خالقی و توحید ربوبی و اسمای حسنای الهی که تحت پوشش رحمانیت و رحیمیت حق هستند، در اینجا آشکار میشوند؛ البته یک نگرش عرفانی و حکمی دقیقی نیاز هست که بتواند از زاویه این اسمای حسنای الهی که اسمای کلیه هستند، سایر اسما را فرا بگیرد.
بحث «ربوبیت مطلقه» در بحث از «ربوبیت نسبت به کل عالم» و «رب العالمین» است که به همراه بحث از «رحمانیت و رحیمیت مطلقه حق» از مسائل در ارتباط با عالم توحید است و حقایق مرتبط با آنها را میتوان از منظر یک حکیم متأله و یا عارف واصل فراگرفت.
اما آنچه که با عالم معاد و قیامت مرتبط است در یک آیه که جامع همه معارف است یعنی «مالک یوم الدین» آمده است که بر اساس آن در حقیقت خدای «قهار» خود را به عنوان مالک همه حیثیتهای قیامت نشان خواهد داد و از این زاویه است که انسان میتواند آن را بیابد.
در قرآن، خدای عالم میفرماید که در روز قیامت این ندا داده میشود که «لِّمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ» «مالکیت و احراز عالم هستی از آن کیست؟» احدی جز خود خدای عالم وجود ندارد که این پرسش را پاسخ دهد؛ بنابراین میفرماید «لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ» «آن مالک قاهری که همه هستی مقهور و مغلوب اوست و به دست اوست» و در روز قیامت هم خدای عالم با اسم «مالک» ظاهر میشود.
البته نگرش عرفانی و حکمی لازم است که انسان بتواند مالکیت را زاویه، دریچه و دروازهای برای شهود کل عالم قیامت، معاد و جهان پس از مرگ بشناسد.
و اما آنچه که مرتبط است با «متوسط بین مبدأ و منتهی» بحث «اهدنا الصراط المستقیم» است که سوره مبارکه حمد حاوی این آیه شریفه هم هست و بیان الهی در این رابطه بسیار دقیق است.
«صراط» به امری اطلاق میشود که حقیقتا بین مبدأ و منتهی باشد و اگر مبدأ، مقصد و منتهی وجود نداشته باشد اصلا «صراط» معنا ندارد زیرا آنجایی صراط معنا دارد که آغاز و انجامی وجود داشته باشد. در حقیقت از خدا رفتن و به سوی خدا حرکت کردن هم راه میطلبد و این راه را اولیاء، انبیاء، سفرای الهی و امامان بزرگواری که به عنوان اوصیای الهی تعیین شدهاند مشخص میکنند و اینگونه از معارف هم باز در قرآن آمده و از زاویه آیه شریفه «اهدنا الصراط المستقیم» میتوان به عالمی که در متوسط بین مبدأ و منتهی است، توجه کرد.
تمام معارف قرآن به صورت جامع و کامل در سوره مبارکه حمد وجود دارد
امام فرموده اند، سوره مبارکه حمد مشتمل جمیع اسرار معارف الهی است از این نقطه نظر که فاتحة الکتاب و «ام الکتاب» است و تمامی معارفی که در قرآن عزیز آمده است به صورت جامع و کامل در سوره مبارکه حمد وجود دارد که البته گفتیم یک نگرش حکمی، عرفانی و کلامی لازم است تا انسان از زاویه این الفاظ، عبارات و نکات دقیق قرآنی بتواند آن معارف را بیابد.
بنابراین در این رابطه میشود گفت که اگر قرآن بخواهد در یک کلام محدود و در یک چکیده و عصارهای بیان شود، سوره مبارکه حمد این رسالت عمده را داراست.
چرا حمد فقط مختص به ذات الهی است؟
از منظر عرفانی همه آیینهدار جمال و جلال پروردگاری هستند
در مورد پرسش سوم که آیا حمد مختص به ذات الهی است؟ چون
امام در تفسیر سوره حمد بیانی با این مفهوم دارند که در عالم هستی غیر از «الله» چیزی و کسی نیست که اگر بود حمد مختص به «ذات الهی» نبود.
چنین تحلیلی نگرش عرفانی میخواهد که براساس آن تنها حقیقتی که وجود دارد خدای عالم است «ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ الْبَاطِلُ» بنابراین از منظر عرفانی چیزی جز حق (سبحانه و تعالی) وجود ندارد و هر چه که هست ظهور و نمود اوست و همه آیینهدار جمال و جلال پروردگاری هستند.
همگان مستحضرند که نگاه قرآن به هستی نگاه آیتی است یعنی قرآن همه جهان را آیت الهی میداند و همانطوری که در آیینه، موجود به شکل یک صورت ظاهر میشود ولی حقیقتی برای آنچه که در آیینه وجود دارد نیست و عالم هم همین گونه است. خدای متعال، عالم را به مثابه آیینه قرار داده و اسماء و صفات الهی را در آن تابانده است؛ بنابراین هر کدام از موجودات هستی به نوبه خود آیینهدار جلال و جمال الهی هستند و برخی از آنها اوصاف سلبی و برخی دیگر اوصاف ثبوتی حق را نمایندگی میکنند و هر کدام به نوبه خود آیتی از آیات الهی هستند.
بنابراین از منظر عرفان، چیزی در عالم وجود ندارد که حمد، ثنا و ستایش برای او باشد؛ زیرا «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست» هر چه که در عالم هستی هست و زیبایی، جمال و جلال دارد، مرهون زیبایی، جلال و جمال الهی است.
مثل اینکه اگر انسان در آیینهای یک گل زیبایی را ببیند هرگز آیینه و صورتی که در آیینه وجود دارد را ثنا و حمد نمیکند بلکه آن گلی که بیرون از آیینه است و در آن به وسیله نور تابانده شده است را مورد ثنا و حمد قرار میدهد.
بر این اساس همه حمدها مختص به ذات الهی است و اگر انسان در مقابل انسان دیگری هم ستایش کرده و شکر میکند یا در مقابل کوه، دریا، دشت و هر چیز دیگری اگر حمد و ثنایی میگوید، آن حمد متوجه خدای متعال است و هر کمالی که وجود داشته باشد، مرهون کمال الهی است. «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست»؛ بنابراین در جهان چیزی وجود ندارد که از کمال برخوردار باشد "الفضله بیده، الخیره بیده" و هر موجودی اگر خیر و فضلی دارد از آن الهی است.
خیر هر موجودی به برکت پروردگار عالم است
«حمد» چه به معنای ثنا و ستایش و چه به معنای شکر باشد، فقط و فقط در ارتباط با پروردگار عالم معنا مییابد چون دیگری که خیری ندارد تا بخواهد به دیگران خیر برساند. هر موجود دیگری اگر خیر، احسان و بِرّی دارد همه و همه به برکت پروردگار عالم است و همه اینها «بالعرض» مراد هستند؛ اما آنکه مقصود بالذات است از آن حق (سبحانه و تعالی) است.
بنابراین امام در یک بیان و بینش و نگرش عرفانی میفرمایند که در عالم هستی غیر از «الله» چیزی و کسی نیست که اگر بود حمد مختص به ذات الوهی نبوده است.
امیدواریم که این نگرش که عمیقا برخاسته از منابع دینی ماست و معارف دینی ما هم آنها را تأیید میکنند به صورت صحیح و سالم در اختیار جامعه اسلامی ما به ویژه علاقهمندان به معارف قرآنی و اسرار حکم قرار بگیرد تا بتوان به معارف قرآنی و روایی که اصل و اساس هستند، نزدیک شد.
به گفته بالا از امام (ره)، باید با ابزار صحیح و سالم حکمت و عرفان در خدمت معارف قرآنی قرار گرفت.
من تأکید میکنم همانطور که امام(ره) فرمودند، آنچه اصل و اساس است و اولویت دارد همین معارف قرآنی و روایی است که البته باید با ابزار صحیح و سالم حکمت و عرفان به افراد در جامعه ارائه شوند.