جماران ـ امین کریم الدینی ـ هادی کیانی: ایران هم اکنون سالانه بین 18 تا 20 میلیارد متر مکعب آب (مجازی) از طریق واردات محصولات کشاورزی وارد می کند؛ به گونه ای که اگر خواسته باشیم حجم محصولات کشاورزی وارداتی را در داخل کشور تولید کنیم به همین میزان آب در کشور نیازمند خواهیم بود.
اظهارات پیش گفته سید محمد حسین شریعتمدار معاون سابق وزارت کشاورزی و مشاور عالی کنونی وزیر در گفت و گو با ایسنا به خوبی نشان دهنده افت فراوان سطح خودکفایی منابع آب ایران و فرآیند روزافزودن وابستگی به منابع آب خارج از کشور است.

با جدی شدن بحران آب، بحث درباره الگوهای مختلف واردات آب به کشور و وابستگی کشور در منابع آب جدی تر می شود؛ چنانکه وزیر نیرو نیز اخیرا در گفت و گویی واردات مستقیم آب از کشورهای همسایه را در شمار طرح های در دست مطالعه وزارت نیرو برای تأمین منابع آبی کشور اعلام کرد.

در سالهای اخیر منابع آبی کشور صدمات فراوانی خورده است. به گفته دکتر عیسی کلانتری دبیرکل خانه کشاورز و وزیر اسبق کشاورزی در ۴۰ سال گذشته ۲۰۰ میلیارد مترمکعب از منابع استاتیک کشور برداشت شده است و حجم بیلان منفی سفره های آب زیرزمینی آب که از 100 میلیون مترمکعب در سال 56 به حدود 5 میلیارد مترمکعب در سال 84 رسیده است؛ از سال 84 تا 92 یعنی طی 8 سال، به 11 میلیارد مترمکعب در سال افزایش یافت.
این مسئله نشانگر تشدید روند مدیریت نادرست منابع آب زیرزمینی طی سالهای اخیر است که از طریق حفر تعداد زیادی چاه بدون در نظر گرفتن حجم سفره های آب زیرزمینی صورت گرفته است. کارشناسان از این رویه به "غارت منابع آبی" یاد می کنند.

افزون بر آن که در منطق فقهی امام خمینی زیاده‌روى به نحو غیرمتعارف حرام است و چنانچه موجب اتلاف و ضرر باشد موجب ضمان است (استفتائات، ج‏2، ص: 622) اشاره به سیره عملی امام خمینی (ره) در بحث مصرف آب نکات جالب فراوانی دارد.
یکی از کارکنان بیت امام روایت می کند: یک روز من داشتم به باغچه آب می دادم، امام به من گفتند:" این آب خوردن نباشد." گفتم: نه آقا جان این آبی است که از چاه می آید. گفتند:" آب چاهی نباشد که مردم از آن استفاده می کنند." گفتم: "نخیر آقا آب چاهی است که مخصوص همین جاست و برای درختان همین جا کنده اند." روز دیگر آمدند و گفتند:" حاجی خیلی از این آب استفاده می کنید. (آیینه حُسن، انتشارات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، صفحه 190)

اما مسئله، تنها این نیست که امام خمینی برای آب به مثابه مایه حیات، ارزش بالایی قائل بوده است؛ بلکه مهم تر آن است که پایداری مخازن آب به مثابه اساسی ترین عامل تولید و خودکفایی، اهمیتی به مراتب بالاتر از پایداری تولید محصول دارد. از این منظر تقریبا روشن است که در مقام اهم و مهم، خودکفایی منابع آب می تواند اهمیتی بالاتر از خودکفایی تولید محصول داشته باشد. چرا که پایداری خودکفایی تولید محصول در نخستین گام، خود وابسته به خودکفایی و پایداری منابع آب است؛ براین اساس به همان اندازه خودکفایی در یک محصول از منظر اقتصادی یا امنیتی برای کشور اهمیت داشته باشد؛ خودکفایی در منابع آبی از اهمیت اقتصادی یا امنیتی بالاتری برخوردار خواهد بود.

در شرایط کنونی به طور کلی فاصله فراوانی میان عملکردها و سیاست ها در سطوح مختلف با اندیشه و سیره عملی امام خمینی وجود دارد. اما جدی تر شدن بحران آب و خصوصا راندمان پایین آن بحث به صرفه بودن یا نبودن کشت برخی از محصولات کشاورزی را از اتاق های دربسته به کنفرانس های خبری آورده است.

مشاور عالی وزیر کشاورزی در بحث های اخیر خود نصف کردن سهم آب کشاورزی و تغییر الگوی کشت از محصولات پر مصرف از جمله گندم را به محصولات کم مصرف در میزان مصرف آب را به عنوان راه حلی برای پیشگیری از بحران آب پیشنهاد داده است.

واقعیت این است که اگر هدف از خودکفایی در محصولات کشاورزی؛ تأمین امنیت غذایی و عدم وابستگی از این منظر باشد؛ امروزه بر خلاف سال های نخست پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با تکیه بر سیلوهای عظیم و پیشرفته به مراتب تأمین این هدف امکان پذیرتر می نماید. چرا که تداوم روند فعلی و از دست رفتن بیش از بیش منابع آب کشور منجر به کاهش هر چه بیشتر تولید در میان مدت و وابستگی و ناامنی بیشتر خواهد شد. از این منظر حفظ منابع آبی و پایدار ماندن تولید می تواند به مثابه اساسی ترین عنصر خودکفایی در بخش کشاورزی تلقی شود.

واقعیت این است ذخیره غذایی کشور در برخی از محصولات همچون شکر، بیش از یک سال نیز امکان پذیر است؛ در صورت قرار گرفتن کشور در شرایط حاد نیز تغییر الگوی کشت در شرایط اضطراری و امنیتی بین المللی همچون جنگ یا تحریم های غذایی و با دستورات امنیتی، قابل برنامه ریزی است. اما طبیعت و مخازن آب زیرزمینی هرگز دستور امنیتی نمی پذیرد. در صورت افت زیاد سطح ذخایر آب زیرزمینی و نشست کردن مخازن آب زیرزمینی، مخزن آب غیرقابل نفوذ شده و تا ابد کارکرد خود را از دست می دهد. در چنین شرایطی هیچ دستور امنیتی توانایی تغییر طبیعت و بازسازی مخزن را نخواهد داشت.

اگر درنظر بگیریم که راندمان مصرف آب در بخش کشاورزی 30 درصد است؛ هرگز نمی توانیم پیشنهاد نصف کردن سهم آب کشاورزان را در این زمینه تندروانه توصیف کنیم؛ سهم مصرف آب را به یک سوم هم می توان رساند، مشروط بر آن که دولت تجهیزات و سوبسیدهای لازم را برای سرمایه گذاری و خرید تجهیزات با هدف افزایش راندمان مصرف در اختیار کشاورزان بگذارد. در این صورت می توان سطح زیر کشت موجود را با به یک سوم رساندن سهم آب هر چاه حفظ کرد و نه تنها از وارد آمدن خسارت کوتاه مدت به کشاورزان جلوگیری کرد؛ که از خسارت غیرقابل جبران خشکیدن چاه ها در میان مدت نیز تا حد زیادی کاست.

شنیده ها حاکی از آن است که در یک پیشنهاد زیان بار اختصاص هزاران میلیارد تومان برای گازرسانی به روستاها مطرح شده است؛ در اینجا باید این پرسش را مطرح کرد که اگر دولت می تواند با کاهش تعرفه برق، به نحو به مراتب اقتصادی تری انرژی را به روستاها برساند؛ و اگر کارشناسان انتقال چند حامل انرژی را به طور همزمان به یک منطقه در بسیاری از موارد اشتباه و غیراقتصادی برآورد می کنند؛ آیا طرح غیراقتصادی و غیر عقلانی گازرسانی برای روستاها از اولویت بالاتری برخوردار است یا طرح افزایش راندمان آب و کاهش مصرف برای روستاهایی که در حال خشکیده شدن هستند؟

از سوی دیگر باید این پرسش را برای بخش کشاورزی مطرح کرد که سیاست و الگوی کشت در چه فرآیند سیاست گذاری در وزارت کشاورزی طراحی می شود؟ به نظر می رسد محصولاتی به مراتب پر مصرف تر و غیراستراتژیک تر از گندم نیز همچون شکر همچنان خودکفایی منابع آب این کشور را تهدید می کند؛ آنچه که از وزارت کشاورزی در شرایط کنونی انتظار می رود، نخست ارائه برنامه مدون، دوم قانع کردن دولت به انجام طرح هایی ضرب الاجلی در این زمینه است. طرح های پیش گفته هر یک ممکن است هزینه هایی کلانی برای برخی از کشاورزان و یا صاحبان صنایع کشاورزی دربرداشته باشد؛ که نادیده گرفتن هر یک از این ها خود به معنای انجام نشدن و ایجاد گروه های فشار مخالف و مقاوم در برابر اجرای طرح و در نتیجه انجام نگرفتن آن است!

مسئله بحران آب با شدت و ضعفی متفاوت در بیشتر مناطق دنیا وجود دارد. به همین دلیل بسیاری از کارشناسان جنگ آینده را "جنگ آب" می دانند. این مسئله در ایران به دلایل مختلف شکل جدی تری دارد. ایران با میانگین 250 میلی متر باران سالیانه که از 50 میلیمتر تا بیش از 2000 میلیمتر در مناطق مختلف کشور در نوسان است در ردیف کشورهای کم باران جهان قرار دارد. در حالی که این میزان یک سوم میانگین جهانی است اما ما دو برابر نرم جهانی آب مصرف می کنیم. هرچند به علت های مختلف از همین مقدار اندک بارندگی‌های داخل کشور، بخش هایی به راحتی هرز می‌روند.

کاهش شدید میزان آب کشور در چاه‌ها، رودخانه‌ها و پشت سدها از جمله عواملی است که سبب می شود به صورت جدی به بهره وری آب در بخش کشاورزی توجه شود.
چنانکه گفته شد بخش کشاورزی در حالی 92 درصد منابع آب سرزمینی را مصرف می کند که راندمان آب در این بخش حدود 30 درصد است؛ این راندمان در سطح بسیار پایین ارزیابی می شود.

سهم دو درصدی بخش صنعت در مصرف آب ایران نیز به سبب تعطیلی بسیاری از واحدهای تولیدی کشور طی سالهای اخیر است که در صورت بهبود اوضاع کشور و آغاز به کار مجدد این واحدها سهم بیشتری از آب طلب خواهند کرد.
این در حالی است که سیاست خسارت بار و غیرعقلانی توسعه صنایع پرمصرف همچون صنعت فولاد در مناطق کم آبی هم چون کرمان و اصفهان به نحو جدی به خشکیدن همیشگی بخش هایی از ایران و وقوع بحران آب آشامیدنی که به راحتی امکان تبدیل شدن به بحران امنیت ملی را دارد در پیش است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.