طی ۲۵ روزی که از رویارویی صهیونیستها با گروه های مقاومت در نوار غزه می گذرد، رژیم صهیونیستی با سانسور شدید خبری در تلاش بود تا اجازه ندهد تلفات نیروهای این رژیم رسانه ای شود اما.......طی مدت چند هفته ای که از رویارویی صهیونیستها با گروه های مقاومت در نوار غزه می گذرد، کمترین خبر و مفهومی که به آن پرداخته شد، میزان خسارات و تلفات صهیونیست ها از این ددمنشی و اثرات توانایی های رزمی و لجستیکی رزمندگان مقاومت بود.
پایگاه اینترنتی خبری رسمی صهیونیستی « ریشت بیت» اذعان کرد از ابتدای حمله زمینی به غزه 61 افسر و سرباز به دست افراد مسلح فلسطینی کشته شدند.
این در حالی است که گردانهای شهید عزالدین قسام شاخه نظامی جنبش حماس دیشب در بیانیه ای اعلام کرد رزمندگان شاخه نظامی این جنبش توانستهاند 131 نظامی صهیونیست را در درگیریهای مستقیم در نوار غزه به هلاکت برسانند اما دشمن صهینونیستی از انتشار آمارهای واقعی تلفات خود جلوگیری می کند.
شاخه نظامی حماس اعلام کرده است : رزمندگان این گردانها از آغاز جنگ زمینی تاکنون 131 افسر و سرباز صهیونیست را در درگیریهای مستقیم به هلاکت رساندهاند و این رقم آن دسته از نظامیان صهیونیست را که بر اثر منفجر کردن خودروهای زرهی و تانکهای ارتش صهیونیستی کشته می شوند و رژیم صهیونیستی خبرهای آن را منتشر نمی کند شامل نمی شود. علاوه بر کمین های مقاومت که شمار تلفات صهیونیست ها را به شدت افزایش داد به طوری که صهیونیست ها خود اذعان کردند که این اولین جنگی بود که اسرائیل تلفات سنگینی را متحمل شد و نسبت به جنگ های گذشته این رژیم چند برابر شد؛ موشک های مقاومت هم معدله را
تغییر داد.
پس از انقلاب اسلامی ایران در منطقه ی غرب آسیا دگربار جرقه ی امیدی در قلب مردم مظلوم فلسطین روشن شد. جرقه ای که با شعار مرگ بر اسرائیل حیات خود را ضمانت نمود و توانست دستاوردهای بسیار عظیمی را ایجاد نماید. قدرتمندی مقاومت و جریانهای مدافع آرمانهای انقلاب اسلامی در سرزمینهای اشغالی توانست شکستهایی را بر پیکره ی رژیم سفاک صهیونیستی ایجاد کند که حتی اربابان او نیز توان تصور آن را نداشتند. شکستهایی همچون جنگ 22 روزه، 8 روزه و درنهایت گرداب نهاییِ نبرد رمضان، نبردی که در آن به اذعان گردانهای قسام شاخه ی نظامی حماس به شرح جدول ذیل موشک و راکت بهسوی سرزمینهای غصب شده توسط صهیونیستها روانه کردند.
این موشکها فقط بخشی از قدرت مقاومت در فلسطین اشغالی است. موشکهایی که باید به آن قدرت نظامی و عملیاتی گردانهای قدس، شاخه نامی جهاد اسلامی و دیگر گروههای مردمی را ضمیمه کرد و درنهایت ظرف مدت چند روز توانستند دستاوردهایی همچون به هلاکت رساندن بیش از 110 سرباز پیاده و زخمی نمودن بیش از 500 سرباز صهیونیستی (1)، متروکهسازی فرودگاه مرکزی تلاویو و منع حرکت پروازهای کشورهای دیگر به آن، (2) تخریب
عملیات زمینی رژیم صهیونیستی، پاسخ کوبنده و فرستادن سه میلیون صهیونیستی به درون پناهگاهها و... را داشته باشد.
حال با بررسی بخشی از توان دفاعی مردم فلسطین و نتایج آن میتوان فهمید تنها راه مقابله با این کشور جعلی و کودک کش نابودی آن با استفاده از ابزار قدرت است؛ زیرا کشوری که تنها راه برخورد با او قدرتنمایی است و هیچ راهی بهغیراز قدرت و زور را نمیفهمد باید با او اینچنین رفتار نمود.
هرچند بعضی از مرتجعین منطقه با مقصر خواندن مقاومت بر آن هستند تا حرکت به جلو داشته باشند و از اربابان خود حمایت کنند ولی بررسی تاریخ خلاف مدعای آن را نشان میدهد. گواهی که در آن توجه به تشکیل کشور جعلی صهیونیستی، جنگ اعراب و اسرائیل، حمله به لبنان، سوریه، صحرای سینای مصر، برجسته میباشد. بر همین اساس میتوان درس مقاومت را بهعنوان الگوی صادرشده از سوی انقلاب اسلامی ایران تنها راهکار برقراری صلح و آرامش در منطقه دانست. راهکاری که نابودی اسرائیل بهعنوان غاصبان سرزمین اسلامی تنها هدف آن میباشد. لذا لازم است به بررسی چگونگی مفقود شدن حلقه ی چند ماهی مقاومت در منطقه و بازگشت مستحکمانه ی آن پرداخت.
* عربستان بُرنده حلقهی مقاومت
عربستان با حمایتهای مالی و لجستیکی از جریان تکفیری و بعثی توسط رئیس دستگاه اطلاعاتی خود، جریانی را در منطقه شامات ایجاد کرد که در آینده نزدیک دامان خود او را نیز خواهد گرفت. حضور گسترده جریان اخوان المسلمین سوریه در راهاندازی جریان معارضین سبب گردید تا اشتباه تاکتیکی و استراتژیکی حماس صحنهگردانی صهیونیستی را بیشتر از گذشته آشکار کند و در برههای از زمان، بازی به سمت پیروزی کفر علیه اسلام میل نماید. سرانجامی که در وهله ی زمانی کوتاه توانست آرزوی دیرینه صهیونیستها مبنی بر قرار دادن مقاومت در برابر مقاومت را تحقق نماید.
اما این طرح نیز با خردمندی متفکرین جریان مقاومت و حضور گسترده ی حزبالله در سوریه بهعنوان جهاد دفاعی از کیان سرزمین اسلامی خنثی گردید و پیروزیهای پیدرپی و عقبنشینیهای جریان تکفیری، توانست روحی دوباره در مقاومت منطقه ی شامات بدمد. اما روح مقاومت هنوز تماماً جاری و ساری نگردیده بود که خیانت سران بعثی شمال و شمال غرب عراق، کام مسلمانان را مجدداً تلخ نمود.
گسترش فعالیت داعش (بخوانید دلارهای آمریکایی علیه شیعیان و اهل سنت) عراق رها شده از قید چکمههای
ارتش آمریکا را به بحرانی دیگر سوق داد و توانست دو کشور مهم و استراتژیک مقاومت را معطوف به مسائل داخلی نماید و از قدرت محور به سمت بقا محور سوق دهد. هرچند این دو طرح نیز با کمک مردم و جریان مقاومت به شکست انجامید اما خسارتهای زیان باری را بر مقاومت تحمیل نمود.
* ایستادگی و هدفمند بودن مقاومت
مقاومت پس از مشاهده حمله گسترده ی رژیم صهیونیستی به نوار غزه از همان ساعتهای اول با ارتباطگیری راهبردهای مناسب را به اطلاع رزمندههای میدانی نبرد رمضان رساند و در تماسهای متعدد میان حزبالله و جهاد اسلامی و حماس، حمایتهای مقاومت اعم از معنوی و مادی رشته ی بهظاهر پاره شده ی مقاومت را دوباره مستحکم کرد. رشته ای که سرانجام در بیانات رهبری معظم انقلاب با عنوان تسلیح منطقه ی کرانه باختری به فاز دیگری منتقل گردید. هرچند این بیانات در ادامه استراتژیِ رهبری معظم انقلاب در مورد حصر رژیم صهیونیستی از منظر اقتصادی و سیاسی است. حصری که به دنبال آن مقاومت استحکام پیدا مینماید و هر نوع کمکی به آن جهت رسیدن به پیروزی نهایی در دستور کار قرار میگیرد (4) اما نباید پنداشت که با بیهدف کمک کردن به فلسطین، میتوان امید پیروزی داشت.
در حقیقت کمک به مقاومت باید همچون الگوی حزبالله با استفاده از خود مردم منطقه بوده و تربیت، کادر سازی و استفاده از ظرفیتهای بومی بهعنوان یک اولویت از سوی سران مقاومت و جهاد در فلسطین پذیرفته گردد. در همین راستا رهبر معظم انقلاب اینچنین به عمق راهبردی اشاره
مینمایند:
« این جنایات خارج از تصور، واقعیت ذاتی رژیم گرگ صفت و کودک کشی است که تنها علاجش نابودی و از بین رفتن است البته تا آن هنگام، مقاومت قاطع و مسلحانه فلسطینی ها و گسترش آن به کرانه باختری، تنها راه مقابله با این رژیم وحشی است ضمن اینکه دفاع وقیحانه آمریکا و غرب از جنایات صهیونیستها باید به عنوان یک تجربه مهم، در «شناخت، نگاه و برخورد» همه ما با غرب اثر بگذارد و بفهمیم که واقعیتها و حقیقت امریکا، همین است»(5)
«ما آنجایی که دخالت کنیم، صریح میگوییم. ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزی جنگ 33 روزه و پیروزی جنگ 22 روزه بود. بعدازاین هم هرجا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابایی هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است.»(6)
آنچه که بهعنوان نتیجهگیری میتوان بیان داشت عبارت است از گیج شدن رژیم صهیونیستی در نبرد رمضان و سرانجام قدرت گیری مجدد محور مقاومت که برخلاف برنامهریزیهای تضعیفکننده چند سال اخیر سران عبری - عربی (مرتجع) بوده است. به گفته ی مسئولین
این قدرت گیری به حدی است که در ظرف 20 روز فقط سه درصد از توان مقاومت فلسطین مصروف شده است. (7) بر همین اساس در صورت ادامه ی این روند یقیناً رژیم صهیونیستی مجبور خواهد بود همچون جنگ سیوسه روزه و بیستودو روزه بهصورت اسفباری میدان نبرد را ترک کند و با شکست غیرقابل جبرانی، محاصره ی ددمنشانه ی غره را رها نماید. شکستی که در آینده نزدیک به همه ی بدنه ی این رژیم سرایت خواهد نمود.