اخلاق از سویی ماقبل دین بوده و از سوی دیگر، دین خادم و توسعه بخش معانی اخلاقی به شمار می رود

حجت الاسلام و المسلمین سید محمد علی ایازی گفت: در باب نسبت میان دین و اخلاق معتقدیم اخلاق از سویی ماقبل دین بوده و از سوی دیگر، دین خادم و توسعه بخش معانی اخلاقی به شمار می رود.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری و اطلاع رسانی جماران، حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد علی ایازی، قرآن پژوه معاصر که در دومین مجلس سخنرانی خویش درباره نظریه های موجود درباب نسبت میان دین و اخلاق سخن می گفت (برای مطالعه متن سخنرانی نخست اینجا را کلیک کنید)، به چهار نظریه موجود درباب نسبت میان دین و اخلاق از منظر فیلسوفان اخلاق سخن گفت و افزود: قبل از ادامه بحث در این باره باید اهمیت کارکرد های اجتماعی اخلاق را از جهات گوناگونی یادآور شوم و تأکید کنم که بدون شک جامعه ای که میل به سلامت و پویایی دارد، باید جامعه ای اخلاقی باشد. اگر اخلاق در جامعه نبوده و میان مردم رواج نداشته باشد و اگر در میان اجتماع نهادینه نشده باشد، این جامعه هرچند در ظاهر دینی باشد، اما در واقع دینی نیست.

وی گفت: روایتی از امام صادق(ع) وجود دارد که فردی نزد ایشان می رسد و امام درباره شخص دیگری از وی سؤالی می پرسد، که فرد راوی از اعمال عبادی شخص موردنظر تعریف می کند. حضرت در این هنگام می فرمایند: نگاه نکنید به آن افرادی که زیاد نماز خوانده و دعا می کنند، بلکه ببینید آیا اضافه بر اینکه نماز می خواند، عبادت می کند و شب ها از خواب برمی خیزد، آیا این عبادات در اعمال و رفتارشان تاثیر می گذارد یا خیر؟
باید توجه داشته باشیم که اگر آن عبادات در فرد اثرگذار بوده باشد، بنابراین زبان صدق و راستگویی خواهد داشت. نماز، روزه و عبادت زمانی مؤثر و مفید است که این موارد با اخلاق پیوند خورد و پایبندی بسیاری به امانت داشته باشد.

دکتر ایازی در ادامه اشاره کرد: درباره اهمیت امانت داری، امام سجاد نیز در روایتی قسم می خورد که اگر دشمن سر پدرم را به عنوان امانت به من بدهد، من خیانت در امانت نمی کنم. دین آمده است تا مفاهیم اخلاقی را معرفی کند و آگاهی افراد را بالا ببرد و بر مفاهیمی که مردم با آن ها آشنایی دارند تاکید و مفاهیم اخلاقی را توسعه ببخشد.

این پژوهشگر حوزه اخلاق تصریح کرد: توسعه اخلاق در دین به عنوان یکی از ابعاد نظریه های اخلاقی مطرح است. به این جهت اگر بخواهیم درباره نسبت میان دین و اخلاق سخن بگوییم باید به این جهت توجه کنیم که هنگامی دسته ای از مفاهیم مانند تقوا در قرآن وجود دارد؛ تقوا در حقیقت، وسیله ای برای سنجش، تبلور و تحقق اخلاق است. مسئله استفاده و سوء استفاده کردن از دین، مسئله تازه ای نیست که ما فکر کنیم امروز پدید آمده است.
در باب سخن گفتن از دین، امروزه جامعه شناسان از دین به عنوان قوی ترین نهاد اجتماعی یاد می کنند، و دین قدرتی دارد که تمام قدرتمندان را در برابر خود خاضع می کند؛ به نحوی که حتی افراد غیر معتقد نیز، گاهی لزوم استفاده، سرمایه گذاری و حتی سوء استفاده و بهره برداری از دین را به منظور دستیابی به مقاصدشان پیدا می کنند.
وی افزود: با اندک توجهی در می یابیم که امروز حتی کشورهایی که پرچم مبارزه با دین را برافراشته اند و برای حذف این عنصر مهم از زندگی افراد در تلاش هستند، امروز در این حوزه ناکام مانده و با برداشتن هر گره با گره دیگری روبه رو می شوند.

ایشان در ادامه افزود: طی صد سال اخیر صد شبه دین مختلف با شکل های مختلف در غرب به وجود آمده و اتفاقاتی را رقم زده است. جریان مارکسیسم یک گرایش شبه دینی به شمار رفته زیرا یک تفکر را رواج می دهد و در زمان گذشته افرادی وجود داشتند که حاضر بودند برای این جریان و تفکر مبارزه و حتی جانشان را برای آن فدا کنند. لذا اگر دین به عنوان نهادی قوی در جامعه وجود دارد، به دلیل قدرت فراوانش، دلیلی برای مبارزه تعدادی از افراد با آن وجود ندارد. زیرا در بعد علمی هم شاهد هستیم که امروزه سوء استفاده های فراوانی شده و تعداد بی شمار بمب های خطرناک گواهی بر این موضوع است. همانگونه که نمی توانیم بگوییم چون امکان سوءاستفاده از علم وجود دارد، پس باید با علم مبارزه کرد؛ بلکه در اینجا جلوگیری از سوء استفاده از علم حائز اهمیت است. همچنین در مسیر دینی باید جلوی سوء استفاده از دین را با آگاهی بخشی و عقلانی کردن مردم گرفت. نه اینکه با این عنصر الهی مبارزه کرد.

حجت الاسلام ایازی گفت: نکته ای که در زمینه اخلاق وجود دارد این است که اگر در جامعه ای، خانواده ای، حکومت و یا نظامی اخلاق حاکم نشود، مسلما آن جامعه رو به اضمحلال و متلاشی شدن پیش می رود؛ هرچند که شعائر، ظواهر و صورت هایی از دین در آن جا وجود داشته باشد. آن موضوعی که در زمینه شک، مذموم شمرده می شود و در کتب الهی نیز از خداوند برای نجات از شک درخواست می کنیم؛ به این دلیل بوده که توقف و ایستادن در شک به علت تبدیل شدن آن به وسوسه فکری و اندیشه ای است.
در این بخش ذکر آیه شریفه «و کذلک جعلناکم امة وسطا لتکون شهداء علی الناس» اهمیت دارد که خداوند می فرماید ما شما پیروان پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) را امت میانه قرار دادیم. البته بین مفسران بحث های بسیاری وجود دارد که این «وسطیت» چیست. البته از منظر بسیاری از مفسران منظور از وسطیت در این آیه، راه میانه، تعادل و دوری از افراط و تفریط است.

وی ادامه داد: قرآن کریم در مورد "انفاق" به عنوان یکی از مقدس ترین کارهای اخلاقی ، سفارش می کند که انفاق کنید و خوب ببخشید اما مواظب باشید تا خود را به اذیت و زحمت نیندازید و تعادل داشته باشید. قرآن کریم در این باره همچنین تعبیر دیگری دارد که خطاب به پیامبر است و می فرماید: «ولاتجعل یدک مغلولة الی عنقک و لاتبسطها کل البسط» که بر این اساس می فرماید: دستت را آنچنان نکن که از پشت ببندی و مبادا دستت را آنچنان کامل رها کنی. این آیه شریفه درواقع تمثیلی برای نشان دادن این موضوع است که اگر می خواهید انفاق کنید و اموالتان را ببخشید، این کار را انجام دهید؛ اما به فکر اعضای خانواده تان نیز باشید؛ اما از طرفی دیگر چندان هم نباشد که ثروتی که اندوخته اید و انواع و اقسام اموالی را که در اختیار گرفته اید را همه اش را برای آن ها بگذارید. لذا یکی از ویژگی های اخلاق اسلامی و قرآنی، «واقع گرایی و عینیت گرایی» است.

دکتر ایازی تصریح کرد: هنگامی که قرآن در سوره مائده مسئله حق حیات را مطرح می کند، در واقع از عمیق ترین نکات در باب حق حیات سخن می گوید که در آن می فرماید: «من قتل نفسا بغیر نفس فکانما قتل الناس جمیعا» که از این آیه چنان بر می آید اگر کسی فرد دیگری را بکشد گویا جامعه را کشته است.
امیر مؤمنان در بخشی از نامه به مالک اشتر می فرماید: ای مالک، ای فردی که حاکم هستی، مراقب باش تا خونی از مردم نریزی. دلیل این سفارش مولای متقیان، قدرت، توانایی، قوام و سلاحی است که در دست حاکم وجود دارد تا به وسیله این عوامل دست به توجیه نزند و از ریختن خون مردم به عنوان عاملی برای حفظ امنیت و مصلحت استفاده نکند.
سپس قرآن کریم در همین باره بحث، مبحثی دیگر را مطرح می کند که بر این اساس می فرماید: «و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا» بدین معنا که اگر کسی فرد دیگری را زنده کند گویی همه مردم را زنده کرده است.

وی گفت: در احوالات امیرمؤمنان نقل کرده اند که در دوران حکومت خلیفه دوم، هنگامی که ایشان در حال عبور از کوچه ای بودند جمعیتی را آنجا مشاهده کردند. ایشان برای آگاهی از موضوع جلو رفتند و متوجه شدند که فردی را گرفته و کشان کشان به سمت محکمه می برند و دست فرد چاقویی خون آلود است. حضرت فرمودند که چه اتفاقی افتاده و در پاسخ، حضرت از قتلی که آن فرد انجام داده، سخن گفتند. در حالی که اصل ماجرا به این صورت بود که این فرد در حال خروج از خرابه ای بوده که در آنجا جنازه ای تازه افتاده و ازقضا این فرد چاقوی خون آلود را در دستانش داشته که به این ترتیب به او اتهام قتل زده می شود. او را کشان کشان نزد خلیفه دوم آوردند که طبق مقدمات، همه موارد برای محکوم شدن فرد فراهم شد. در حالی که او را برای مجازات می بردند، ناگهان فرد دیگری از میان جمعیت فریادی مبنی بر نکشتن او زد و گفت: این جنازه را من به قتل رسانده ام. خلیفه از آن مرد دلیل رفتارش را پرسید و او گفت هنگامی که در حال خروج از خرابه بودم مردم به سرم ریختند و مرا بسیار کتک زدند و من که اینگونه در حال از بین رفتن بودم، تصمیم به ساقط کردن این موضوع از گردن خود کردم اما در این محکمه مشاهده کردم که من علاوه بر فردی که پیش تر به قتل رسانده و با او دشمنی داشتم، هم اکنون در حال کشتن فرد دومی هستم که با او دشمنی ندارم. در این هنگام خلیفه دوم از جواب بازماند و به امام علی(ع) و امام حسن مجتبی (ع) که در کنار پدر ایستاده و به صحنه نگاه می کرد، نگاهی انداخت. در این لحظه امام علی تصمیم گرفت شرایط را برای بیان حکم فرزندش فراهم کند پس نگاهی به امام حسن(ع) کرد و گفت یا حسن تو در اینجا حکم کن و بگو که خلیفه دوم چه کاری انجام دهد. امام حسن مجتبی(ع) در این هنگام پس از اعلام آزادی فردی که در مرحله نخست متهم شده بود، گفت به عقیده بنده فرد دوم هم آزاد است. حتی با وجود اینکه فردی را کشته، اما وسیله نجات فرد دیگری را فراهم کرده است؛ بنابراین بیت المال دیه این فرد را بپردازد تا حق مقتول از بین نرود و فرد دوم آزاد شود. خلیفه دوم نیز این عمل را انجام داد. نکته نهفته در این موضوع مهم، آیه شریفه ای است که در ابتدای این مبحث مطرح شد.

دکتر ایازی با اشاره به 4 نظریه موجود درباره نسبت دین و اخلاق گفت: از میان 4 نظریه موجود نظریه ای که در بحث این ۴ دیدگاه اخلاقی مدنظر بنده بوده، بیان فرادینی بودن اخلاق است. یعنی بسیاری از مفاهیم اخلاق ماقبل دین است و انسان ها به سرشت و طبیعت خودشان، خوبی و بدی را درک می کنند. باید توجه داشته باشیم که مردم حق دارند تا بتوانند یکایک مسئولان را نقد کنند، بتوانند آن ها را نصیحت کرده و نظرشان را بیان کنند، هرچند که نظرشان صحیح نباشد.اگر فردی انتقادی انجام داد، به او اتهام زیرسؤال بردن نظام زده نشود. در اینجا هنگامی که بحث از احیا و حیات انسان ها به میان می آید، یک بعد آن حیات مادی است؛ در حالی که بعد دیگر شامل حیات معنوی می شود. یعنی ما وسیله آگاهی، هدایت و معرفت جامعه را فراهم کنیم.
در این باره قرآن کریم در سوره بقره می فرماید: «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی» به این معنا که ما در دین اجباری نمی کنیم اما رشد را از باطل، فاسد و غیر آن مشخص می کنیم. بارها و بارها قرآن کریم خطاب به پیامبرش به عنوان بشیر و نذیر سخن می گوید.

ایشان ادامه داد: همچنین بخشی از این مسئله به حیات معنوی مربوط می شود به این صورت که کسی بتواند وسیله آگاهی و هدایت دیگران را فراهم کند، کسانی که چنین زمینه هایی را فراهم می کنند و نکات خوبی را بیان می کنند، در نهایت به فضائل والای انسانی دست پیدا خواهند کرد. همانگونه که منابع بسیاری از شیعه و سنی بارها این سخن پیامبر اکرم (ص)، «انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» را بیان کرده اند؛ که ایشان غایت و فلسفه بعثت خود را تکامل بخشیدن به ارزش ها و فضائل اخلاقی می داند. همه امور دینی مانند نماز، روزه و انفاق کردن نیز برای تحقق این موضوع است.

حجت الاسلام ایازی اشاره کرد: در مرحله نخست انفاق، نفع و اثر روحی و معنوی آن به انفاق کننده می رسد. البته جامعه ای که در آن انفاق صورت می گیرد نیز بهره های این موضوع را می بیند و مقابل آسیب های اجتماعی و انحرافات می ایستد و زمینه های امنیت خود را فراهم می کند.
اینگونه نیست که با وجود بسیاری از آسیب های اجتماعی در یک جامعه، اثرات آن تنها برای مرتکب شوندگان آن باشد؛ بلکه اثرات آن به کل جامعه می رسد. همانگونه که تمامی افراد یک جامعه از ثمرات انفاق کردن بهره می برند. حتی اگر نگاهی مادی به مسئله اخلاص داشته باشیم، متوجه می شویم که انفاق کنندگان جدا از بحث های معنوی این موضوع مانند قصد قربت و معنویت، لوازم امنیت ثروت خود را فراهم می کنند. تمامی افرادی که امکان انفاق کردن را دارند، باید به آسیب های جامعه خود رسیدگی کنند و اجازه وجود افراد و بچه های خیابانی را ندهند تا همسایه ها و یا نزدیکانشان فقیر نباشند.

عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه در پایان اشاره کرد: ما در باب نسبت میان دین و اخلاق معتقدیم اخلاق از جهتی ماقبل دین بوده و از جهتی، دین خادم و توسعه بخش معانی اخلاقی به شمار می رود. مفاهیم آیات قرآن کریم به موضوعات گسترده ای از مفاهیم اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی می پردازد و به نکاتی اشاره می کند که در جهت توسعه اخلاقی و عینیات قرار دارد.

مسلمانی و شیعه علی بودن این است که ما ملتزم به فضائل اخلاقی باشیم، چرا که مسلمانی واقعی تنها گفتن "لا اله الا الله نیست"؛ بلکه باید مسلمانی در رفتار و اخلاقمان بروز یابد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.