پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

تاملی در آثار و آراء دکتر شریعتی؛

از اسلام انقلابی تا انقلاب اسلامی

به نام پروردگار ابوذر!

جماران ـ سید عمادالدین محمودی: سخن راندن و قلم فرسودن در باب منش، بینش و روش معلم انقلاب؛ حاکی و راوی آتش عشقی است که جامه جان را سوزانده بود، تا از پس آن رویش و جوشش و شورش نسلی را شاهد باشیم که شایسته ماندن و ماندگاری است.

بی گمان وفاداری به شریعتی،نقد شریعتی، حساسیت به شریعتی و حتی قرائت های نوظهور و بعضا حیرت انگیز از آثار و افکار وی؛ چه از سر نفرتی کوته نظرانه و چه از روی رویاهایی توهم آلود، همگی بر نهادینه شدن شریعتی در گفتمان روشنفکری دینی معاصر جامعه، و سیلان تجربه تاریخی ایران مدرن دلالت دارد.

سیر در اندیشه و افکار شریعتی و بررسی ابعاد منظومه فکری وی که بخش عمده آن در هزاران صفحه به صورت مجموعه آثار ۳۶ جلدی مندرج است، علی رغم همه کوشش ها و توطئه های خصومت ورزان و خشونت بی مهران، وبا عبور از بسیاری آزمون های اجتماعی ـ سیاسی پس از دوره حیات کوتاهش؛ شریعتی را به عنوان نماد و نمود برجسته روشنفکری دینی ایران معرفی می کند.
آنچه در پی می آید تلاشی است به قدر وسع مقال و مجال و اندک توان قلم راقم این سطور، تا با عنایت به خوانشی صحیح از شریعتی؛ به نوعی تحلیل ساختار معرفتی شریعتی دست یازد.

جای کوچک ترین تردیدی نیست که نمی توان در آثار و افکار شریعتی نظر انداخت و از صبغه و سابقه و ریشه های فکری و علقه های معرفتی وی غافل ماند. کانون فرهنگی ـ مبارزاتی نشر حقایق اسلامی مشهد، عضویت در نهضت خداپرستان سوسیالیست، حضور و تحصیل در پاریس به عنوان مهد روشنفکری و منزلگاه نیروهای انقلابی، تاثیر از انقلاب الجزایر، تعلق خاطر به سارتر و مکتب اومانیستی او، الهام از سیدجمال، محمد عبده و خصوصا اقبال لاهوری، پشتیبانی از نهضت ملی مصدق در جریان مبارزات ضد استعماری وی، هر کدام به تنهایی و به طور مجموع تاثیرات خود را بر ذهن فردی گذاشت، که آرام آرام می رفت تا معلم نسل انقلابی ایران شود.

به گواه تاریخ، نوگرایی دینی در ایران، پس از جنگ جهانی دوم با دو چهره شاخص؛ مرحوم مهندس بازرگان و دکتر شریعتی نمایان می شود؛ که اولی نماد اسلام علمی ـ به عنوان آنتی تز گفتمان چپ ـ و دیگری اسلام انقلابی ـ به عنوان بازتولیدی متاثر از شرایط زمینه و زمانه عصر انقلابی ایران ـ هستند.

شریعتی با طرح روشنفکری دینی، در حقیقت یک بدیل رقابتی برای روحانیت ایجاد کرد و با تبدیل چهره اسلام از فرهنگ به ایدئولوژی، هم پارادایم سنتی روحانیت را نقد می کرد و هم دست به تاسیس مکتبی می زد تا در سپهر آن عرفان، برابری و آزادی را به عنوان غایت جامعه آرمانی خویش، و به عنوان محصول پروتستانتیسم اسلامی ـ به عنوان سرمشقی آگاهانه تر از پروتستانتیسم غربی ـ به جامعه معرفی کند.

در حقیقت شریعتی رابطه ای ارائه می دهد که در آن مفاهیم دینی در تفسیر خود، با تاویلی جدید قرائت می شوند. تاویلی انقلابی و ایدئولوژیک که لاجرم جنگ "مذهب علیه مذهب" را به راه می انداخت، و تشیع علوی را در برابر تشیع صفوی معرفی می کرد. نظریه ای که می توان آن را به طور خلاصه در امت و امامت شریعتی جستجو کرد.

« دموکراسی متعهد حکومت گروهی است که می خواهد بر اساس یک برنامه انقلابی مترقی افراد را، بینش افراد را، زبان و فرهنگ مردم را، روابط اجتماعی و سطح زندگی مردم و شکل جامعه را دگرگون کند و به بهترین شکلش براند. برای این کار یک ایدئولوژی دارد، یک مکتب فکری مشخص دارد، یک برنامه ریزی دقیق دارد و هدفش این نیست که یکایک مردم رای شان و سلیقه شان متوجه او شود. هدفش این است که جامعه را به مقام و درجه ای برساند که بر اساس این مکتب به طرف این مقصد متعالی حرکت بکند و اهداف انقلابی اش را تحقق بخشد. اگر مردمی هستند که به این راه معتقد نیستند و رفتارشان و رای شان موجب رکود و فساد جامعه است، و اگر کسانی هستند که از قدرت خودشان و از پول خودشان و از این آزادی سوء استفاده می کنند و اگر شکل های اجتماعی ای وجود دارد و سنت هایی هست که انسان را راکد نگه می دارد، باید آن سنت ها را از بین برد، باید آن طرز فکر را محکوم کرد وباید این جامعه به هر شکل که شده از قالب های متحجر خوی رها بشود.» (مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۶۱۸)

هدف کلان شریعتی ایجاد یک رنسانس فکری ـ فرهنگی؛ از طریق بازتولید هویت ایرانی ـ اسلامی است که به وسیله یک ایئولوژی انقلابی ـ اسلامی، برای ایجاد تحول فرهنگی ـ ساختاری است، تا یک نوزایی است تا در سایه آن، جامعه ایرانی بتواند در مسیر عرفان، برابری و آزادی گام بردارد.

«رسالت امامت، که انسجام یافتن امت است، یعنی تحقق اجتماعی یک ایدئولوژی انقلابی، در یک نسل تحقق پذیر نیست. در یک نسل انقلاب فقط می تواند روی کار آید، غلبه کند، زمام امور و قدرت رهبری را به دست گیرد، اما سازندگی جامعه انقلابی به یک دوران انقلابی طی چند نسل محتاج است.» (مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۶۳۰)

شریعتی در کتاب امت و امامت، امت را به عنوان یک جامعه ایدئولوژیک و و امام را رهبر ایدئولوژیک جامعه بر می شمارد. اما باید در ضمن این تاکید شریعتی، دانست که استراتژی وی بسیار کلان تر از تحولات سیاسی، اصلاحی و انقلابی است. زبان پیامبرانه و دید تاریخی و جامعه شناسانه شریعتی، موجب شد تا دین در عرصه مقولات بسیاری وارد شود و حیطه های بسیاری را در آنها در نوردد و تحول و پویایی در اندیشه دینی را سبب گردد. اما از آنجا که تلقی های مهم شریعتی، آرمانی است و رنسانس ایدئولوژیک وی هم مسیری آرمانی و متعهد را پذیرا شد. زیرا شریعتی در دوران تاسیس نهضت واقع شده بود و در نتیجه هیچگاه فرصت آن را نیافت تا به ارائه جزئیات بیشتری از دین ایدئولوژیک بپزدازد.

«بنابراین در ایدئولوژی، تضاد بین وضع موجود و مطلوب وجود دارد. یعنی اعتراض به وضع موجود و انسانی که ساخته می شود و یک نفی کننده وضع موجود در برابر وضع مطلوب است. بنابراین هر کسی که ایدئولوژی دارد ایده آل هم دارد. هم جامعه ایده آل و هم انسان ایده آل. بنابراین ایدئولوژی که به این معنا گفتم (منتهی به صورت خاصش) عبارت است از عقیده ای که بر مبنای جهان بینی توحید و جبر دیالکتیکی تاریخ و تضاد طبقاتی جامعه و رسالت و مسئولیت ماوراء الطبیعی انسان، مبارزه فرد یا رهبری گروه را از نظر تاکتیک به دو مرحله تقسیم می کند. مرحله اول ایجاد یک نظام انقلابی بر اساس یک رهبری ایدئولوژیک انقلابی برای دوره موقتی که آن را می توان دوره خودسازی انقلابی جامعه نامید. مرحله دوم، مرحله ای است که در آن جامعه به خود آگاهی رسیده است و شماره راس ها با شماره رای ها برابر شده است. در این هنگام دوره انقلابی پایان می پذیرد و نظام دموکراتیک جانشین آن می شود.» (مجموعه آثار، ج ۱۱، ص ۱۴۵ ـ۱۴۸)

طرح مدل انقلابی و ستیزنده با ظلم و جور به خصوص از تلقی شیعی آن، تحت عنوان تشیع سرخ علوی، برای نخستین بار در تاریخ معاصر، تصفیه و استخراج منابع اصیل و آگاهی بخش و رهائیده اسلام از متون اولیه قرآن و حدیث و سیره پیامبر اکرم وطرح متدیک مدل زیست ابوذر، به عنوان نمونه و الگوی یک مسلمان انقلابی سوسیالیت و ذکر عوامل و علل عقب ماندگی و رکود و جمود جامعه مسلمین، ارائه قرائتی نوین و انقلابی از آیین اعتقادی و شئون عملی مسلمین؛ از قبیل جهاد، حج، زکات و ... هر کدام به نحوی از انحاء در ذیل نظریه اسلام انقلابی شریعتی جای دارد.

شریعتی نقاد دائم قدرت و سنت حافظ قدرت است. او در برابر زر و زور و تزویر؛ عرفان، برابری، آزادی را قرار می دهد.او می گوید آرمان ها دست یافتنی نیستند. بلکه نمادهایی هستند که به ما جهت می دهند. به نظر می رسد سه گانه عرفان، برابری و آزادی شریعتی محصول، هدف و غایت تز اسلام انقلابی و مکتب و نهضت فکری شریعتی است. وی با طرح و تاویل این سه گانه سعی دارد تا در جهت تغییر و تحول اجتماعی گام بردارد و این ارزش های عام را به خدمت بگیرد تا تا ارزش های اسلامی را سبب تکامل حیات فردی و اجتماعی بشمارد.

« در اینجا چه کار باید بکنیم؟ یا باید فاتحه بشر را و همه نیاز ها و ابعاد وجودی بشر را بخوانیم و این همه را دور بریزیم و به سوی نیست انگاری و نیهیلیسم و به آن صوفی گری خیام وار برویم و ببینیم چه می شود و یا اگردر برابر انسان متعهدیم، باید خدا را، خدا را، از توی این مجموعه خرافه ـ جمودی که به نام مذهب رسمی در دنیا وجود دارد نجات بدهیم، به عنوان آن سرچشمه اصلی عشق، عرفان و ارزش آفرینی و معنی دادن به انسان. وجود و زندگی و عدالت و آزادی را از دست سرمایه داری نجات بدهیم، و برابری انسانی را از مارکسیسم نجات بدهیم.این سه رسالت یک انسان است.... و من همه اینها را هر سه را خالص در اسلام و در خانواده محمد و در علی می یابم و می بینم.» (مجموعه آثار، جلد۲، ص ۵۵)

تعریف شریعتی از دین، تعریفی معطوف به تعالی انسان و به دور از قالب های فقهی و عرفانی متصوفانه است. او رسالت روشنفکر دینی را در جامعه، دعوت انسان به معنویتی می داند که منوط به تغییر و بنیان نهادن جامعه ای توحیدی است. لذا وی بعد از آگاهی بخشی ـ به عنوان مهم ترین رسالت روشنفکر انقلابی ـ رسیدن به یک مشی حزبی را مد نظر قرار می دهد که آن را در «شیعه یک حزب تمام» ( مجموعه آثار، جلد ۷) توضیح داده است.

نکته آخر اینکه؛ نگارنده بر این باور است که نگرش به شریعتی در متن تاریخ و در کنار فراز و فرود های تحولات تاریخی، کمک شایانی به خوانش صحیح از شریعتی می نماید. شریعتی در دورانی می زیست که مرز بندی، آرمان گرایی و تهاجم سه فاکتور اصلی آن است. لذا حرکت وی مشخصا به دو دوره تاریخی تقسیم پذیر است. دوره اول که در بازه سال های ۴۳ـ۴۹ به توصیف و تحلیل می پردازد و وجه آکادمیک شریعتی را به ما معرفی می کند. و دوره دوم که پس از سال ۵۰ راشامل می شود و وجه استراتژیک شریعتی را نشان می دهد. در دوره دوم که مصادف با اوج مبارزات چریکی مجاهد ـ فدایی است؛ مشی شریعتی نیز کاملا معطوف به تغییر و عمل انقلابی است. «تشیع علوی تشیع صفوی»، «چه باید کرد؟»، «خودسازی انقلابی»، «ابوذر»، «شیعه یک حزب تمام»، «نیایش»، «حسین وارث آدم»، سخنرانی «شهادت» و« پس از شهادت»، «انتظار مذهب اعتراض»، «مذهب علیه مذهب» و«حج» که از مهم ترین و موثرترین آثار شریعتی است در این دوره ارائه می گردد. لذا با مد نظر قرار دادن این مجموعه نکات می توان قرائت و خوانشی عملیاتی تر و صحیح تر از وی داشت.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.