دکتر جلال امین، اقتصاددان و متفکر مصری در الشروق نوشت: استعمار چیزی جز یک تصویر جدید از پدیده ای قدیمی نیست؛ یعنی همان سیطره قوی بر ضعیف. کما اینکه در جهان حیوانات ماهی های بزرگ ماهیان کوچک تر را می خورند، انسان قوی نیز بر انسان ضعیف ستم کرده و گاه او را برده خود می ساخت. یک قبیله قوی بر سرزمین قبیله ای که ضعیف تر بود چیره می شد و یک طبقه قوی تر طبقه ضعیف تر را استثمار می کرد یا یک دولت قوی دولت ضعیف را استعمار می کرد.

به گزارش جماران به نقل از شفقنا، وقتی ما هنوز بزرگ نشده بودیم تصور می کردیم استعمار عامل تمام مصیبت هایی است که مصر از آن رنج می کشد، ازجمله فقر و جهل و بیماری و چندان هم بیراه نمی رفتیم اما الان که من خاطرات آن دوران را مرور می کنم از این شگفت زده می شوم که آن روزها در نظر ما استعمار چقدر پدیده ای واضح و بدیهی بود که به سادگی می شد آن را درمان کرد.

چقدر ما خوشبخت بودیم اگر مسایل و مشکلات و راه حل های شان به همین سادگی و آسانی بود. اگر بخواهیم مقایسه ای بکنیم باید بگویم در دوران کودکی ما استعمار به شکل یک اشغال نظامی تصور می شد و نیاز ملی یک کشور نیز در یک حکمت ساده خلاصه می شد و آن رهایی از این استعمار بود. لیکن با وجود اینکه رهایی حاصل شد اما استعمار از بین نرفت. یعنی سیطره یک دولت قوی بر یک دولت ضعیف از بین نرفت و فقط اسامی تغییر کرد. درحال حاضر استفاده از کلمه استعمار دیگر ممنوع است و هرکسی از آن استفاده کند متهم به این می شود که هنوز در دوران گذشته سیر می کند یا از چیزهایی حرف می زند که زمانشان گذشته است اما حقیقت جز این است زیرا سلطه گری همچنان وجود دارد. سلطه ای که روزی آن را استعمار می نامیدیم. حتی می توان گفت این سلطه گری شدت و حدت بیشتری هم پیدا کرده است. اهدافی که از طریق این سیطره تحقق می یافت امروزه نیز وجود دارد و به شکلی زشت تر تحقق پیدا می کند. اما ابزارهای سیطره دیگر به صورت گذشته آشکار و واضح نیست بلکه در خفا صورت می گیرد و در ظاهر اساسا انکار می شود.

درباره این پدیده سلطه گری شاید بتوان همان تعبیر قانون طبیعی را به کار برد که از آن یاد کردم و گفتم ماهی بزرگ ماهی های کوچک را می خورد. تغییراتی که برای دست یافتن به این اهداف به وجود آمده و تکاملی که در ابزارها صورت گرفته است به نظر من چیزی نیست جز تکامل تکنولوژی و امکاناتی که از طریق تولید فراورده ها و دنیای ارتباطات حاصل شده است.

برای مثال در دوران گذشته بریتانیا ارتش خود را برای اهداف مشخصی به مصر گسیل می داشت (سال 1882) که عبارت بودند از: بهره کشی از نیروی کار ارزان مصری ها در تولید پنبه زیرا صنایع بریتانیایی بدان نیاز داشتند، گشودن بازارهای مصر در برابر تولیدات کارخانه های بریتانیایی، سرمایه گذاری شرکت های انگلیسی در حوزه هایی که سود آور بود مانند کشیدن خط آهن یا تاسیس شرکت های برق و تراموا یا شعبات بانک ها و نیز تامین راه ارتباطی بین انگلستان و مستعمراتش بخصوص در آسیا به ویژه هندوستان. در آن زمان باید سیاستمداران مصری ناگزیر می شدند سیاست هایی را در پیش گیرند که این اهداف را بتواند تحقق بخشد. ابزاری که آن زمان در اختیار استعمار گران بود اشغالگری نظامی و اجبار و زور بود. در دوران جدید نیز اهداف همان هاست. استفاده از نیروی کار ارزان که دیگر تنها شامل کارگران کشاورزی نمی شود بلکه تا فارغ التحصیلان دانشگاه ها را در بر می گیرد و به همین منظور دانشگاه هایی در خارج تاسیس شده اند. گشودن بازارها نیز استمرار دارد و دیگر محدود به تولیدات کارخانه های نساجی نمی شود بلکه شرکت های غول پیکری مثل کوکاکولا یا کارخانه های اسلحه سازی را هم در بر می گیرد. در زمینه سرمایه گذاری ها نیز همان روال گذشته ادامه دارد و از تاسیس کارخانه های مونتاژ خودرو گرفته تا لوازم خانگی و حتی مغازه هایی برای فروش ساندویچ های مکدونالد توسعه پیدا کرده است. ابزارهای ارتباطی نیز از کشتی ها و قطارها به هواپیماها و تلفن ها و تا پست های الکترونیکی تکامل پیدا کرده است.

باید به همان سبک گذشته، سیاستمداران کشورهای ضعیف مطیع باشند. چقدر امروزه برای ما مضحک است که مثلا بدانیم انگلستان برای مجبور کردن ملک فاروق برای انجام کاری ناگزیر شد از نیروی زرهی خود درسال 1942 استفاده کند. حال آنکه امروزه استعمارگران برای دیکته کردن خواسته های خود به ملت های ضعیف نیاز به چیزی جز یک مکالمه تلفنی ندارند!

هیچ تعجبی ندارد که بگوییم این تغییرات مهم در اثر تحولات دنیای تکنولوژی رخ داده است. تاریخ سرشار از تغییراتی است که اهمیتی کمتر از این ها نداشته است. در چندهزار سال پیش قبیله قوی تر برای سلطه بر اراضی قبیله دیگر نیاز به آن داشت که کل فرزندان آن قبیله ضعیف را نابود سازد اما تحولات تکنولوژیک امروزه کار را به جایی رسانده که دیگر نه تنها دیگر لزومی ندارد افراد قبیله ای را نابود کرد بلکه می توان آنها را به کارگرانی تبدیل کرد که شبانه روز برای ما کار کنند تا ما سود بیشتری ببریم. از این رو نظام برده داری بهتر از نابود کردن بردگان است. پس دیگر چه مانعی دارد که فرد شکست خورده در قید حیات باشد و به همراه خانواده اش تولید کند تا ما بتوانیم از مازاد بر تولیدش استفاده کنیم؟!

به این ترتیب تحولات تکنولوژیک شکل سیطره و روش های آن را از عصری به عصری دیگر تغییر داده و از دوران فئودالی به سرمایه داری و سپس استعمار قدیم و تا عصر ما کشانده است. فرقی نمی کند که بگوییم دوران استعمار جدید یا دوران وابستگی یا عصر احترام به حقوق بشر!

مساله بسیار تاسف بار اینکه گفتمان مورد استفاده در سایه این تصویر جدید استعمار کاملا برعکس حقیقت است. انکار نمی کنم که گفتمان دوران استعمار قدیم نیز تا حد زیادی نفاق آلود و ریاکارانه بود. مثل ادعای اینکه می خواهند تمدن را گسترش دهند یا به ملت های استعمار زده کمک کنند تا روی پای خود بایستند اما امروزه این نفاق به حد بی سابقه ای رسیده است. به نحوی که حتی تعداد زیادی از روشنفکران ما را هم گمراه می سازد. چون تکنولوژی گمراه کردن مردم نیز به تبع توسعه و تکامل علوم، تکامل بیشتری پیدا کرده است بنابراین می بینیم گاه روشنفکران و متفکران ما طوری صحبت می کنند که گویی ما واقعا مستقل هستیم و از خودمان اراده آزادی داریم و تمام چیزی را که به آن نیازمندیم فقط یک «انتخابات آزاد» است. بخصوص اگر زیر نظر تعدادی از ناظران بین المللی باشد دیگر کار تمام است یعنی اقتصاد کشور شکوفا شده و رفاه و آسایش همه جا را فرا خواهد گرفت.

در گفتمان سیاسی موجود و در پروتکل های دیپلماتیک امروز جهان با رییس هر دولتی حتی اگر ضعیف باشد همان برخوردی را می کنند که با رییس یک دولت قوی. همه به محض دیدارها مراسم استقبال را به جا می آورند و به ظاهر با احترام با یکدیگر برخورد می کنند. کمتر اتفاق می افتد که یکی به دیگری اسائه ادب کند. بارها اعلام می شود که فلان دولت ضعیف با فلان دولت قوی مانورهای مشترک نظامی برگزار می کنند و طوری تبلیغ می شود که گویی دو طرف هم سنگ هم هستند. هیات هایی می آیند و می روند و صندوق های بین المللی همه جا فعال است و از بی طرفی حرف می زنند و اینکه همه اعضا دارای حقوق مساوی هستند و هیچ دولتی بر دولت دیگری سلطه ندارد اما بعد می بینیم همین هیات های در خفاست که شروط شان را با ادب و احترام کامل بر طرف دیگر تحمیل می کنند. مردم نمی دانند دقیقا در مذاکرات پشت پرده چه رخ می دهد. این موضوع در همه انتخابات ها یا مراسم و گفت وگوها و اعطای وام ها و غیره جریان دارد اما داستان همان داستان قدیمی است و ما هرگز تصور نخواهیم کرد اگر یک ماهی کوچک بر سر راه ماهی بزرگی قرار گیرد در خوردنش تردید شود.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.