«محمد هاشمی بهرمانی» برادر کوچکتر آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی، عضو موسس و شورای مرکزی حزبی است که حزب متبوعش چهار سال در دوره دوم دولت محمود احمدی نژاد سکوت پیشه کرد و حال، با باز شدن فضای سیاسی کشور می خواهد حیات سیاسی اش را از سرگیرد.

به گزارش جماران به نقل از ایرنا، «حزب کارگزاران سازندگی» که پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در سال 88 سکوت پیشه کرد، به گفته محمد هاشمی تا انتخابات سال 92هیچ فعالیت حزبی نداشت و فقط «ممکن بود اعضایش در یک میهمانی دور هم جمع می شدند». در انتخابات سال 92 نیز این حزب ابتدا برای حمایت از پیروزی آیت الله هاشمی رفسنجانی خود را آماده کرده بود که پس از عدم احراز صلاحیت وی، از «حسن روحانی» حمایت کرد.

به گفته هاشمی، این حزب که در دولت تدبیر و امید «حداقل نیرویی دارد»، درصدد است طبق اساسنامه اش با تکمیل اعضای شورای مرکزی خود، فعالیت سیاسی اش را از سرگیرد تا «اگر شرایط اجازه دهد» همانند سایر احزاب دارای «رسانه» باشد تا بتواند در انتخابات آتی «حضور تاثیرگذاری» داشته باشد.
محمد هاشمی در گفت و گویی تفصیلی با خبرنگاران سیاسی ایرنا ضریب نفوذ اجتماعی جبهه اعتدالگرا و اصلاحات را بیشتر از سایر جریان های سیاسی می داند اما در عین حال می گوید: اندیشه کارگزاران که برگرفته از اندیشه های آقای هاشمی است امروز در کشور حاکمیت دارد؛ یعنی خواست این حزب که همانا عزت اسلامی و تداوم سازندگی برای ایرانی آباد است، در کشور حاکم شده است.
این سیاستمدار کهنه کار 72 ساله از «تشابه گرایش فکری اندیشه های حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی با آیت الله هاشمی رفسنجانی» سخن می گوید اما تصریح می کند که برادرش در سیاستی دخالت نمی کند مگر آنکه مشورتی از وی بخواهند.
هاشمی در عین حال می افزاید اصولگرایان نیز از آقای هاشمی مشورت می گیرند و تعدادی از وزرای دولت تدبیر و امید در حوزه های تامین اجتماعی، بیمه، بهداشت و اقتصاد از وی مشورت خواسته اند.
وی می گوید: اما در حوزه سیاست خارجی با باز شدن فضا برای دیدار مقامات خارجی با آیت الله هاشمی رفسنجانی، وی نظرات خود را به میهمانان می گوید تا مسوولان وزارت امور خارجه.
هاشمی پرده از رفتارهای دولت محمود احمدی نژاد با برادرش برمی دارد و می گوید: «در دولت های نهم و دهم، دولتی ها در پاسخ به درخواست ملاقات شخصیت های خارجی با آقای هاشمی به آنها می گفتند که وی وقت نداده است!»
هاشمی که تحصیلکرده دانشگاه برکلی کالیفرنیا و مدتی نیز در وزارت امور خارجه، قائم مقام و سرپرست دستگاه دیپلماسی بوده است، از عملکرد دستگاه سیاست خارجی به سکانداری «محمد جواد ظریف» دفاع می کند و می گوید: «توافق ژنو» کار بسیار بزرگی بود و این توافق به نفع ایران است چرا که طرف ایرانی توانست امتیازات بزرگی را از طرف مقابل بگیرد.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی تصریح می کند: مقام معظم رهبری رهنمود دادند که اکنون استراتژی ما برد - برد است و تیم مذاکره کننده این هنر را داشت که این خواسته رهبری را محقق کند در حالیکه همین اختیارات را تیم قبلی داشت اما هیچ حرکتی انجام نشد.
هاشمی تاکید می کند: در جدال دیپلماتیک نباید پشت رزمنده هایمان را خالی کنیم زیرا این خواست دشمن است که تیم مذاکره کننده را تضعیف کنیم.

وی رفتار منتقدان توافق ژنو را مشابه موضعگیری 99 نفر از نمایندگان دوره دوم مجلس شورای اسلامی علیه دولت وقت می داند و تصریح می کند: «« در مجلس دوم 99 نفر علیه دولت موضع گرفتند. امام (س) وقتی این صحبت را شنیدند، شب در سخنان خود خطاب به آنها «أین تذهبون» به کجا می روید؟ جایی که اسرائیل بیاید از گفته های شما علیه دولت استفاده کند؟ »»

عضو حزب کارگزاران سازندگی، جبهه پایداری را «فاقد مبنا» می داند و می گوید: جریانی مثل پایداری اگر چیزی نگوید فراموش می شود، پس مخالفت می کند تا در صحنه بماند. هاشمی در عین حال تاکید می کند: در میان اصولگرایان جریان هایی وجود دارند که «عاقلانه» رفتار می کنند و «دلسوزانه» تذکر می دهند. این مطالب بخش هایی از مصاحبه دو ساعته خبرنگاران سیاسی ایرنا با «محمد هاشمی» عضو موسس و شورای مرکزی حزب کارگزان سازندگی و رییس دفتر ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام است که در دفتر کار وی در «موسسه تحقیقات، آموزش و درمان سرطان» در عصر یک روز بهاری انجام شده است. متن کامل این گفت و گوی تفصیلی بدین شرح است:
« اراده مردم برای تغییر» عامل پیروزی روحانی بود
جناب آقای هاشمی با تشکر از وقتی که برای انجام این مصاحبه دادید، نخستین سوال را با مهمترین موضوع سال 92 یعنی پیروزی دکتر روحانی در انتخابات می پرسم. از نظر شما به عنوان یک سیاستمدار کهنه کار، مهمترین دلایل پیروزی ایشان در انتخابات 24 خرداد92 چه بود و سهم شخصیت های همچون آیت الله هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی و نیز برخی احزاب و جریان های سیاسی را در این پیروزی چقدر می دانید؟
این مطالب را که می گویم برداشت ها و دیدگاه های خود من از شرایط کشور است. یکی از عوامل مهمی که باعث انتخاب آقای روحانی شد به « اراده مردم برای تغییر» برمی گردد که این ناشی از عملکرد منفی دولت های نهم و دهم است چرا که وقتی در سال 84 کشور تحویل دولت نهم داده شد شرایط از هر جهت خوب و افق روشنی پیش پای مردم وکشور بود. همچنین جهت گیری ها مثبت بود و به هر حال بسیاری از سیاست های کلی نظام تهیه و توسط مقام معظم رهبری برای اجرا به دولت ابلاغ شده بود. همچنین افق 1404 توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام تهیه و برای اجرا ابلاغ شده بود.
در افق 20 ساله شرایط کشور به لحاظ فرهنگی، سیاسی، علمی، اقتصادی، رفاهی و بهداشتی کاملا ترسیم شده است که باید براساس آن به جایگاه مطلوب دست یابیم. برای تحقق اهداف سند چشم انداز بحث اساسی آن تامین منابع بود که منابع باید متناسب با نیازها تامین شود. در دولت های نهم و دهم به لحاظ منابع به دلیل شرایط بین المللی قیمت نفت بالا رفت و منابع بسیار زیادی حاصل کشور شد و بیش از نیازی که برای برنامه های سالانه کشور پیش بینی شده بود، نصیب کشور شد اما متاسفانه به لحاظ مدیریتی، حرکتی که دولت سابق انجام داد درست در جهت خلاف اهداف سند چشم انداز بود.
به عنوان مثال نکاتی که دولت ملزم به اجرای آن در جهت رسیدن به اهداف چشم انداز به لحاظ علمی، سیاسی و اقتصادی بود هیچ کدام اجرایی نشد بلکه جهتی خاص را دنبال می کردند. یکی از مواردی که حتی رهبر معظم انقلاب ذیل سیاست های کلی با دست خط خودشان نوشته بودند این بود که وابستگی بودجه جاری کشور به نفت طی دو برنامه 10 ساله کاهش یابد و به صفر برسد اما شاهد بودیم که در دولت های نهم و دهم وابستگی بودجه دولت به نفت خیلی بیشتر شد.
در بحث ایجاد فرصت های شغلی نیز دولت موظف بود سالانه یک میلیون شغل ایجاد کند در حالی که گزارش هایی که در زمان انتخابات همه کاندیداها اعم از آقای روحانی یا دیگران می دادند، سالانه حدود 13یا 14 هزار فرصت شغلی ایجاد شده بود. یک میلیون فرصت شغلی کجا و 13 هزار فرصت شغلی کجا؟ یعنی فاصله خیلی زیادی نسبت به اهداف برنامه ها و سند چشم انداز تا عملکرد دولت نهم و دهم وجود داشت.
همچنین در حوزه علمی نیز تاکید شده بود تا سه درصد از درآمد ملی صرف تحقیقات و توسعه علوم شود اما وقتی گزارش می دادند حدود نیم درصد بود. همچنین براساس سند چشم انداز در حوزه بهداشت و درمان پیش بینی هایی شده بود که تا پایان برنامه چشم انداز، فرد بدون بیمه در کشور وجود نداشته باشد اما امروز می بینیم که وضعیت چگونه است. به هر حال در مواردی که در سند چشم انداز 20 ساله و یا برنامه های پنج ساله تاکید کرده بود می بینیم آنها در جهت دیگری عمل کردند.
همچنین در حوزه سیاست خارجی و فرهنگ همین روند دنبال شد؛ در بحث ناهنجاری های اجتماعی وقتی آمارهای سال 91 را نگاه می کنیم واقعا وحشتناک است. به طور مثال در سال 84 به ازای هر 100 ازدواجی که در کشور انجام می شد، هفت و نیم طلاق رخ می داد اما در سال 91 این عدد به 20 رسیده. البته در استان های مختلف ضرایب متفاوت است و در استان تهران به ازای هر 100 ازدواج حدود 35 طلاق است.
اقبال مردم به روحانی به دلیل ناکارآمدی دولت های نهم و دهم/در 8 سال گذشته همه قوا از یک جناح بودند
در واقع، عملکرد و مدیریت نادرست دولت های نهم و دهم منجر شد که نه در عرصه اقتصادی بلکه در عرصه اجتماعی و سیاست خارجی ناکارآمدی هایی باشد که مجموع این ناکارآمدی ها منجر به اقبال مردم به دولت آقای روحانی شد.عملکرد دولت های نهم و دهم در حوزه های مختلف منفی بود و مردم از این وضع واقعا خسته شده بودند.
یک عامل موثر دیگر این بود که در هشت سال گذشته همه قوای کشور از یک جناح بودند یعنی قوه مجریه، مقننه و قضاییه همه از یک جناح بودند. در بین مردم اینگونه مطرح بود که اگر شکایتی داشته باشیم باید به چه کسی بگوییم؟ مردم به این ضرب المثل استناد می کردند «چاقو که دسته خودش را نمی برد». دولت پاسخگو نیست، مجلس پاسخگو نیست و هر کدام یکدیگر را توجیه می کنند. اینگونه مسایل هم که از حوزه رقابت خارج شده بود، عده ای از مردم مایوس بودند و می گفتند اصلاح امکان ندارد، عده ای هم می گفتند باید اراده تغییر داشت و اگر حضور پیدا کنیم می توانیم تغییر دهیم، پس یکی از عوامل مهم بحث عملکرد نامناسب و منفی دولت های نهم و دهم در حوزه های مختلف بود.
مقایسه دولت های هاشمی و احمدی نژاد /مراجعات مردمی به آیت الله هاشمی رفسنجانی از بهار 91
چرا این تغییر اینگونه رقم خورد؟
اینکه چرا این تغییر اینگونه اتفاق افتاد به عملکرد شخصیت های سیاسی و شخصیت های کشور برمی گردیم که یکی از این شخصیت ها آقای هاشمی بود که به رغم جوسازی های رسانه ای که علیه وی شده است و می شود در دوران مدیریت خود موفق ترین مدیریت را در حوزه های مختلف سیاسی، اقتصادی کشور داشته است. دوران سازندگی به اعتراف دوست و دشمن یا رقیب، بهترین دوران کشور بوده است.
بعد از جنگ آقای هاشمی کشور مخروبه ای را تحویل گرفتند اما کارهایی که در هشت سال دوره سازندگی انجام شد در مقایسه با میزان منابعی که دولت در اختیار داشت واقعا فوق العاده بود. در دوران هشت ساله آقای احمدی نژاد حدود 800 میلیارد دلار ارز نصیب کشور شد اما در دوره هشت ساله آقای هاشمی از محل درآمد نفت فقط 74میلیارد دلار درآمد نفت وجود داشت. 74 میلیارد کجا و 800 میلیارد کجا؟ آن موقع چه کردند و چقدر کارهای زیربنایی، سد ، فرودگاه، جاده و صنایع مختلف و تولیدات داشتند و آن دوره چه کردند؟
بنابراین، مردم خاطره خوشی از نوع مدیریت دوران آقای هاشمی داشتند و از بهار سال 91 مراجعات بسیار زیادی به وی صورت می گرفت و نمایندگان احزاب، مردم، حوزه ، دانشگاه و نخبگان از وی می خواستند که در صحنه انتخابات حضور پیدا کند؛ در کوچه و بازار و افکار عمومی نیز آقای هاشمی را به رغم تبلیغات منفی به عنوان کسی که می تواند شرایط را تغییر دهد معرفی می کردند. آقای هاشمی هم بنا نداشت که در صحنه انتخابات حضور یابد اما مراجعات آنقدر به وی زیاد شد که نهایتا تصمیم گرفت که وارد انتخابات شوند حتی این جمله را گفت که شب آخر که برای حضور در عرصه انتخابات تصمیم گرفتم گفتم من چقدر می توانم مستبد باشم که مردم اینقدر از من می خواهند وارد صحنه انتخابات شوم اما من نمی آیم!
آقای هاشمی ثبت نام کرد طوفانی در کشور برای حمایت از ایشان ایجاد شد
بنابراین رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام تصمیم گرفت که وارد صحنه انتخابات شود، وقتی وارد صحنه انتخابات شد و ثبت نام کرد، گویا طوفانی در کشور برای حمایت از ایشان ایجاد شد و در همان پنج روز اول منابع معتبر نظرسنجی کردند و گفتند آقای هاشمی در حال حاضر حداقل 30 میلیون رای دارد و میزان مشارکت نیز خیلی بالا است.
ورود آقای هاشمی به قول ما، بساط کاندیدای دیگر و سلسله اعصاب آنها را بهم ریخت؛ حتی آقای دکتر عارف و دکتر روحانی که در این جناح هم بودند به وی مراجعه کردند و گفتند می خواهند ستادهایشان را تعطیل کنند و استعفا دهند که آقای هاشمی گفت نه ، شما فعلا استعفا ندهید و حضور داشته باشید تا ببینیم چه می شود. این کار (ثبت نام آقای هاشمی) در جبهه مقابل هم مشکلات خیلی زیادی را به وجود آورد. به هر حال به چه دلیل و روی چه تحلیل و با چه انگیزه ای، شورای نگهبان کاری کرد که هیچ وقت در تاریخ نکرده بود و اخیرا هم یکی از نمایندگان مجلس صحبت خیلی تندی را علیه این تصمیم شورای نگهبان کرده که چه مخاطره هایی این نوع تصمیم داشت و این تصمیم چقدر اشتباه بوده است، به هر حال آن ها وارد شدند و صلاحیت آقای هاشمی رد شد.
می گفتند با هاشمی 30 میلیون رای نمی توان کاری کرد
آنها کهولت سن را مطرح کردند ولی از نظر شما این عدم احراز صلاحیت واقعا هدفمند بود. چرا؟
کهولت سن توجیه آنان بود نه اینکه آقای هاشمی توانایی نداشته باشند ولی اصل قضیه همان نکته ای بود که من گفتم. گزارشاتی در شورای نگهبان بر روی سه سناریو مطرح شده بود، یکی اینکه رای آقای هاشمی حداقل 30 میلیون است، گفته بودند اگر وی رد صلاحیت نشود حتما رییس جمهوری است و با هاشمی 30 میلیون رای نمی توان کاری کرد، پس از نظر خودشان کم خسارت ترین این بود که آقای هاشمی را رد صلاحیت کنند چرا که ایشان نیز به این موضوع اعتراض نمی کردند؛ بنابراین خسارت آن کمتر است و بر مبنای یک تحلیل این اقدام را انجام دادند.
شب قبل از اعلام اسامی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری، شورای نگهبان نماینده ای پیش آقای هاشمی فرستاد که شما انصراف بدهید که اگر انصراف ندهید ما شما را رد صلاحیت می کنیم و آقای هاشمی گفت من که با مردم شوخی ندارم، من هنوز 10 روز نیست که به مردم گفته ام در عرصه انتخابات حضور می یابم، حالا بیایم انصراف بدهم؟ هرگز انصراف نمی دهم و شورای نگهبان هم به وظیفه خود عمل کند. باز فردای آن روز ساعت هشت صبح شورای نگهبان نماینده دیگری فرستاد و همین درخواست را مطرح کرد که شما اگر انصراف ندهید رد صلاحیت می شوید و باز آقای هاشمی همان جواب را تکرار کرد و یک جمله اضافه کرد که اگر مرا رد صلاحیت کنند من اعتراضی نخواهم کرد که اعتراضی هم نکردند و آن ها هم کار خود را انجام دادند.
وقتی هاشمی عدم احراز صلاحیت شد، بحرانی در کشور در حال درست شدن بود/عارف به درخواست خاتمی انصراف داد
وقتی شورای نگهبان عدم احزار صلاحیت آقای هاشمی را اعلام کرد یک بحران در کشور در حال درست شدن بود و عده ای خیلی ناراحت و مایوس بودند اما مردم مرتب از آقای هاشمی می خواستند که شما بیایید تعیین تکلیف کنید و حالا که شما را رد صلاحیت کرده اند، ما به چه کسی رای دهیم و از وی می خواستند که مسوولیت خود را تمام کند.
روش آقای هاشمی هیچ وقت این نبود که از یک شخص حمایت کند یا اسم یک شخصی را ببرد و معمولا ویژگی ها را می گفت ولی از شخصی حمایت نمی کرد. در فضای کشور هم اینگونه اتفاق افتاده بود که در بعضی از ستادها دو سه نفر را نام می بردند و می گفتند این ها مورد حمایت آقای هاشمی هستند یعنی به یک شخصی عنوان نمی کردند.
بنابراین، آقای هاشمی دو روز مانده به مهلت آخر تصمیم گرفت که با نام از یک نامزد حمایت کند البته در اینجا جناب آقای خاتمی نیز نقش زیادی داشت و آقای عارف را قانع و با وی صحبت کرد و شرایط را گفت که آقای عارف به درخواست آقای خاتمی انصراف داد اما با این توضیح که به نفع کسی انصراف نمی دهم. بعد از این بود که آقای هاشمی به اسم اعلام کرد که از آقای روحانی حمایت می کند؛ همان موج که در استان ها و شهرستان ها به راه افتاده بود به جهت آقای روحانی حرکت کرد و حتی بعضی گفته ها مطرح می شد که روحانی هاشمی دوم است.
هاشمی در سیاستی دخالت نمی کند مگر مشورتی از وی بخواهند/دیدار با هاشمی در دولت احمدی نژاد جرم بود
با توجه به نزدیک بودن دیدگاههای دکتر روحانی به آیت الله هاشمی رفسنجانی، برخی سال 1392 را سال آقای هاشمی رفسنجانی می دانند؛ و برخی از آیت الله هاشمی به عنوان دولت سایه یاد کرده و برخی نیز حتی دکتر روحانی را هاشمی دوم می دانند، تحلیل و ارزیابی شما چیست؟
واقعیت این نیست. آقای هاشمی در این کشور بیشتر از هر کسی به مخاطرات و مشکلاتی که دولت های نهم و دهم ایجاد کرده بود واقف بود. بنابراین وی هم مثل مردم آنچه برایش مهم بود، تغییر بود و برای حاصل شدن تغییر، نقش تعیین کننده داشت. در کنار تلاش آقای هاشمی، تلاش می شد که نگذارند آقای عارف انصراف دهد و آرایی که در این حوزه است، تقسیم شود و احتمالا انتخابات به دور دوم بیفتد و سرنوشت آن معلوم نشود. کناره گیری آقای عارف هم تاثیر داشت، به هر حال وی درصدی از آرا را داشت.
بنابراین، توجه تغییرخواهان روی آقای روحانی متمرکز شد که به تعبیری کلید و مدیریت این اتفاق به عهده آقای هاشمی بود. پس از تشکیل دولت یازدهم،دولت آقای روحانی دیگر یک دولت مستقل است و هیچ وابستگی به آقای هاشمی ندارد، آقای هاشمی هیچ دولت در سایه ای ندارد و در هیچ سیاستی دخالت نمی کند مگر اینکه کسی از وی مشورت بخواهد که نظر مشورتی خود را می گوید. در دولت های نهم و دهم دیدار با آقای هاشمی جرم بود به گونه ای که اگر یک وزیر یا معاون وزیر یا یک مقام دولتی با آقای هاشمی دیدار می کرد و متوجه می شدند خیلی سریع تغییرش می دادند و ما مصداق های زیادی در این زمینه داریم. حتی اگر نشریه ای مطلبی می نوشت با آن برخورد می کردند اما در حال حاضر اینگونه نیست و بعضی از وزرا و دولتمردان و نمایندگان مجلس پیش آقای هاشمی می آیند و مطالب خود را مطرح می کنند و تبادل نظر صورت می گیرد و آقای هاشمی نیز نظر خودش را می گوید.
اصولگرایان نیز از آقای هاشمی مشورت می گیرند
پس آیت الله هاشمی نقش پدر معنوی یا مشاور را دارند؟
این اصطلاحات را قبول ندارم چون نقش مشاور را کسی دارد که خودش یک تشکیلات را درست کند و در یک موضوعی بگوید من به شما مشورت می دهم ولی آقای هاشمی این سبکی نیست؛ آقای هاشمی با پیشینه و تجاربی که دارد نسبت به همه حوزه ها یک دیدگاهی دارد که لزوما همه دیدگاه های وی را قبول ندارند. فقط اعضای دولت، اصلاح طلبان و اعتدالگرایان نیستند که از آقای هاشمی مشورت می گیرند، ما در گذشته هم که از لحاظ سیاسی سعی می کردند آقای هاشمی در انظار نباشد و صحبت نکند، جریان اصول گرا و دوستان قدیمی ایشان و احزاب و اشخاص اصولگرا هم می آمدند و از آقای هاشمی مشورت می خواستند و تبادل نظر می کردند، اینگونه نبود که آقای هاشمی با یک طیف و جریان دیدار داشته باشد حقیقتا یک شخصیت فراجناحی است.
مشاوره به دولت روحانی درباره تامین اجتماعی، بیمه، بهداشت و اقتصاد
دولت تدبیر و امید در چه زمینه هایی از آقای هاشمی مشورت خواسته است؟
تعدادی از وزرا در حوزه های مختلف از آقای هاشمی مشورت خواسته اند. مثلا در مسایل تامین اجتماعی، بیمه و بهداشت و این گونه مسایل مراجعاتی است و تبادل نظر می کنند. در حوزه اقتصاد هم کمتر از حوزه های دیگر اما بعضا می آیند.
ناگفته هایی از برخورد دولت احمدی نژاد با آیت الله هاشمی رفسنجانی
با توجه به نفوذ آیت الله هاشمی رفسنجانی در کشورهای منطقه، آیا دولت آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی نیز از وی مشورت خواسته است؟
در حوزه سیاست خارجی در زمان دولت های نهم و دهم معمولا کسانی از کشورهای مختلف به خصوص کشورهای منطقه به ایران می آمدند و درخواست دیدار با آقای هاشمی را داشتند اما توسط میزبانانشان که دولتی ها بودند به آن ها گفته می شد که آقای هاشمی وقت نداده است و بعدا می دیدیم که هدیه ای توسط سفارتخانه آن ها برای آقای هاشمی ارسال می شود و روی آن نوشته شده بود ما می خواستیم با شما دیدار کنیم شما وقت ندادید.یعنی نمی گذاشتند کسی با آقای هاشمی دیدار کند البته آقای هاشمی نیز گلایه ای در این زمینه نکردند.
اما در این دولت، معمولا شخصیت های خارجی که می آیند با آقای هاشمی هم دیدار می کنند؛ بنابراین آقای هاشمی نظرات خودش را بیشتر به این میهمانان می گوید تا مسوولان وزارت خارجه. آقای هاشمی نظرات و دیدگاه های خود در زمینه سیاست خارجی در دیدار با مقامات خارجی مطرح می کند که این دیدارها توسط برخی از رسانه ها منتشر می شود البته از نظر رسانه ملی که تحریم است یعنی صدا و سیما هیچ کدام از این دیدارها را منعکس نمی کند. شیوه آقای هاشمی یا تاثیرگذاری وی درحوزه سیاست خارجی بیشتر از طریق میهمانانی است که به ایران می آیند و حرف هایش را به آنان می زند و ممکن است تاثیراتی هم در داخل داشته باشد.
تشابه گرایش فکری اندیشه های آقایان هاشمی و روحانی / اندیشه های هاشمی در کشور حاکمیت دارد

با توجه به مخالفت های برخی جریانات سیاسی با دولت های اصلاحات و سازندگی، از نظر شما آیا نزدیک بودن دولت تدبیر و امید با آیت الله هاشمی رفسنجانی، حرکت در مسیر اهداف و جلوگیری از تکرار اشتباهات دولت های گذشته است یا اینکه عاملی بازدارنده در رسیدن به اهداف این دولت خواهد بود؟
از نظر گرایش فکری یعنی مسایل فکری که مطرح می کنیم تشابه گرایش فکری بین اندیشه های آقای هاشمی با آقای روحانی وجود دارد البته اینگونه نیست که بگوید شما باید این کار را انجام دهید. اصولا دو نفر که با هم تشابه فکری دارند یکی ممکن است 500 کیلومتر هم آن طرف تر باشد اما وقتی راجع یک مطلب اظهارنظر می کنند می بینیم چقدر شبیه هم اظهارنظر کردند.این وضعیت نسبت به اندیشه های آقای هاشمی و سیاست های دولت تدبیر و امید وجود دارد؛ بنابراین خواه یا ناخواه جهت حرکت دولت تدبیر و امید همین است. یکسری موانع هم ممکن است در کشور وجود داشته باشد که الان هم بروز کرده که دولت تدبیر و امید هم نتواند به آنچه خودش می خواهد عمل کند؛ یکسری موانع درکار است حالا ممکن است فرض کنیم مجلس باشد یا ممکن است جاهای دیگر و یا شرایط سخت مردم در برخی حوزه ها باشد. یک زمان نسبت آقای هاشمی با حزب کارگزاران را از من سوال کردند که من گفتم حزب کارگزاران اندیشه هایش را از آقای هاشمی گرفته است اما این به معنای آن نیست که هر اقدامی را که می خواهد انجام دهد، به وی بگوید. ریشه تفکرات نزدیک به هم است. من شیعه یا مسلمان که اینجا هستم با شیعه و مسلمانی که در آمریکا است یک نوع گرایش فکری داریم. در اندیشه های سیاسی و اقتصادی و اصولا در روش حکومت داری عده ای ممکن است خیلی شبیه هم باشند.
بالاخره آقای دکتر روحانی از اوایل انقلاب در جاهای مختلف با آقای هاشمی کار کرده و در جنگ و بعد از جنگ در مرکز تحقیقات استراتژیک با آقای هاشمی بوده است. یعنی آقای روحانی شخصیتی نیست که تازه وارد اندیشه های آقای هاشمی شده باشد بلکه این طور شکل گرفته است یا شخصیت هایی که امروز در دولت آقای روحانی هستند، مدیرانی هستند که در دوران آقای هاشمی پرورش یافته اند و با اندیشه های آقای هاشمی رشد کرده اند.
در سال 75 که حزب کارگزاران را تشکیل و شعار سازندگی را مطرح کردیم و در انتخابات 76 زمانی که رقابت بین جریان کارگزاران با جریان اصولگرا بود، جریان اصولگرا می گفت اگر پل ساختن ارزش است، مالزی از ما بیشتر پل ساخته است پس از ما ارزشی ترند! امروز همان اشخاص دم از سازندگی و توسعه می زنند. اندیشه کارگزاران که برگرفته از اندیشه های آقای هاشمی است امروز در کشور حاکمیت دارد و دیگر کسی در کشور سازندگی را بد نمی داند و می گوید باید ساخت و خودکفا شد و این ها جزو ارزش ها شده است در حالی که اگر شما به سال 76 برگردید، می بینید که ارزش و ضد ارزش از نظر برخی جریان های سیاسی چه بود؟
امروز سیاست های کلی نظام و سند چشم انداز بر همین مبنا تهیه شده است حتی وقتی مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاست های کلی را در اصل 44 تصویب کرد و مقام معظم رهبری گفتند این یک انقلاب اقتصادی در کشور ایجاد می کند.توقع ایشان این بود که یک انقلاب اقتصادی در کشور اتفاق بیفتد اما این اندیشه ها و سیاست ها اجرا نشد.
شرایط کشور بسیار نامناسب است/ در سال 91 نه تنها رشد اقتصادی نداشتیم بلکه رشد منفی داشتیم
به نظر شما آیا در دولت آقای روحانی زمینه اجرای این اندیشه ها و انقلابی که مقام معظم رهبری توقع آن را دارند، فراهم است؟
این موضوع به شرایط کشور برمی گردد چرا که دولت مجری است و سیاست گذار نیست. در حال حاضر آنقدر شرایط نامناسب است که نمی شود کارهایی را که آن زمان با آن شرایط قابل اجرا بود، انجام داد. ما در سال 91 نه تنها رشد اقتصادی نداشتیم بلکه رشد منفی داشتیم. شرایط الان خیلی متفاوت است، شرایط بین المللی و فرهنگی داخل کشور هم متفاوت است.
شما اکنون ناهنجاری های اجتماعی را در کشور می بینید. نرخ بالای طلاق در کشور وجود دارد که طلاق ثمره ناهنجاری های اجتماعی است وگرنه کدام پدر یا مادری حاضر است فرزند خود را رها کند؟
تیم مذاکره کننده خواسته رهبر معظم انقلاب را در مذاکرات هسته ای محقق کرد
به نظر شما، دولت تدبیر و امید در مدت کوتاه فعالیت خود چقدر توانسته است، اهداف مورد نظرش را اجرایی کند؟ و در این مسیر چه موانعی را بر سر راه دارد؟
ارزیابی عملکرد یک دولت در کوتاه مدت یک مقدار مشکل است؛ من تنها این نکته را می توانم بگویم که «جهت حرکت دولت» تغییر کرده و دستاوردهای بزرگی هم داشته است که از جمله آن بحث سیاست خارجی و توافق نامه ژنو است. حدود 6 قطعنامه علیه کشور ما در این هشت سال صادر شد و جهتی هم که داشت این بود که هر سال یک قطعنامه اضافه می شد.
کاری که دولت آقای روحانی و تیم مذاکره کننده انجام دادند با چند مذاکره، جهت را تغییر دادند و جلوی صدور قطعنامه ها را گرفتند و گفتند هیچ قطعنامه ای صادر نمی شود و باید به طرف برداشتن قطعنامه ها حرکت کرد. وارد محتوای توافق ژنو نمی شوم چون این یک سند بین المللی حقوقی و بسیار پیچیده است و متخصص حقوق بین الملل باید روی آن نظر دهد و من نمی توانم در یک گفت و گوی ژورنالیستی این سند را تبیین کنم. مقام معظم رهبری رهنمود دادند که استراتژی ما الان برد - برد است و دیگر برد و باخت نیست. معنای برد - برد این است که باید مذاکره کنیم و یک چیز بدهیم و یک چیز بگیریم و یک معامله است. تیم مذاکره کننده این هنر را داشت که توانست این خواسته رهبری را محقق کند. همین اختیارات یکسال قبل از این به دیگران هم داده شد ولی دیدیم هیچ حرکتی انجام نشد.
در دولت جدید، «جهت حرکت» عوض شد، حالا آمریکا و اسرائیل و اروپایی ها سنگ اندازی و بهانه جویی می کنند. بالاخره آن ها کفر می گویند و یک ملت واحد هستند و آن طرف سنگ اندازی می کنند اما این طرف که باید همه ما با هم باشیم در برابر جبهه متحد کفر، متحد نیستیم و تیم مذاکره کننده را تضعیف می کنیم و در مجلس و جاهای دیگر مسایلی را مطرح می کنیم که آن ها سوء استفاده می کنند.
جهت حرکت دولت آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی و روابط بین الملل از آنچه که بود تغییر کرد و این هم کار بسیار مشکلی بود چرا که 10 سال بر یک مدار می رفتند. در حوزه اقتصاد یکی از مسایل رو به رشد بودن تورم بود و نرخ بیکاری روند افزایشی را دنبال می کرد اما در حال حاضر براساس آنچه دولت می گوید تورم را کنترل کردیم و کمی کاهش یافته است.
در حوزه اشتغال نیز حرکتی آغاز شده است. براساس قانون 50 درصد درآمد ناشی از اجرای هدفمندی یارانه ها باید در حوزه تولید هزینه می شد تا تولید رونق بگیرد اما در دولت گذشته یک ریال آن را به تولید ندادند و در حال حاضر دولت یازدهم می گوید ما به تولید توجه می کنیم. به تولید که توجه شود، رونق تولید باعث رشد اقتصادی می شود پس در حال حاضر براساس سیاست هایی که اعلام کردند و حرف هایی که می زنند این جهت در حوزه اقتصاد هم در حال تغییر است.
بر اساس اظهارات و سیاست های اعلام شده و قانون بودجه سال 93، اراده دولت بر این است که به تولید بها دهد و بخش خصوصی را حمایت کند؛ اگر تولید ما بالا رود ثمره تولید رشد اقتصادی می شود و رشد اقتصادی که داشته باشیم اشتغال ایجاد و تورم کنترل می شود. جهت حرکت دولت در حوزه بین المللی و اقتصاد تغییر کرده است.
وضع موجود فرهنگی میراث گذشته است/ دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه، هر دو لب سوزند اما این کجا و آن کجا؟
در حوزه فرهنگ هم در حال حاضر سرو صدای همه درآمده که وضع فرهنگ بد است، آیا این فرهنگ ثمره همین شش ماهه است که اینگونه شده است؟ این میراثی است که از گذشته به این دولت رسیده است. فرهنگ بحثی نیست که یک روزه قابل تغییر باشد. چه کسی این فرهنگ را ایجاد کرده است؟ صدا و سیما از موثرترین عوامل فرهنگ سازی است؛ وقتی در تعطیلات نوروز برخی از این سریال ها را می دیدم و حضور برخی از مجری ها را با شلوار قرمز و موهای نادرست می دیدم پیامدهای این موضوع را متوجه می شدم، وقتی با این قیافه ها در تلویزیون حاضر می شوند باید انتظار این را هم داشته باشیم که جوانان در خیابان ولیعصر و دیگر خیابان ها مثل مجری و هنرپیشه تلویزیون شلوار تنگ قرمز بپوشند.سریال ها نیز موضوعات اختلافات خانوادگی، داد و بیدادها، مخفی کاری ها و زن دیگر داشتن، بود.
موثرترین عامل فرهنگ سازی در کشور رسانه ملی و صدا و سیما است حالا آقایان دادشان درآمده که در شش ماه، دولت فرهنگ را درست کند زمانی که رییس صدا و سیما بودم در ماشین رادیو گوش می کردم و شنیدم کسی حرف چرندی می زند، فورا به بخش پخش زنگ زدم و گفتم جلو این برنامه را بگیرید، گفتند چیزی نداریم به جای آن بگذاریم که به آن ها گفتم موزیک و اسلاید بروید چرا که ضرر موزیک از این کمتر است. یک نفر بیاید نوع پوشش ، آرایش و دیالوگ و رفتار و آموزه های داده شده به خانواده ها را در صدا و سیما ارزیابی کند. با این صدا و سیما، بچه ای که پای تلویزیون نشسته است فردا دنبال یک دختر یا پسر راه نیفتد، بچه خوبی بوده است.
دولت نمی تواند نقش زیادی در این زمینه داشته باشد یک وزارت فرهنگ و ارشاد دارد که چند فیلم سینمایی در سال می سازد و در سینما پخش می شود ولی این کجا و آن کجا؟ گفت: «دانه فلفل سیاه وخال مه رویان سیاه و هردو لب سوزند اما این کجا وآن کجا». «میان ماه من تا ماه گردون ، تفاوت از زمین تا آسمان است». صدا و سیما واقعا یک دریا است و این چنین برنامه هایی را پخش می کند و آن قدر هم خوششان آمده بود که برنامه مبتذل زمان سال تحویل را مدام تکرار و پخش می کردند تا خوب شلوار قرمز جا بیفتد!
صدا و سیما همسو با دولت حرکت نمی کند
با توجه به انتقادتان از صدا و سیما و نیز با توجه به اینکه سالها مسوولیت این رسانه را برعهده داشتید، عملکرد صدا و سیما را در قبال دولت تدبیر و امید چگونه ارزیابی می کنید؟
عملکرد آنها از نظر سیاسی منفی است، همراهی آنان خیلی کمتر از علیه بودنشان است. نه اینکه همراهی نداشته باشند، در مواردی همراهی دارند و کمک می کنند اما در مجموع اگر بخواهیم سرجمع مسایل را بسنجیم، می بینیم که همسو با دولت حرکت نمی کند.
توافق ژنو کار بسیار بزرگی بوده و به نفع ملت ایران است
با توجه به اینکه عملکرد دولت را در بخش سیاست خارجی به ویژه هسته ای ستودید، ارزیابی شما از آینده مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران با گروه 1+ 5 چیست؟
من در مورد توافق ژنو به رغم بسیاری از مخالفت ها و حرف هایی که عده ای زدند و خواستند آن را کوچک کنند، نظرم این است که اولا این یک کار بسیار بزرگی بود، ثانیا این توافق را به نفع ایران می دانم و طرف ایرانی توانست امتیازات بزرگی را از طرف مقابل بگیرد و دلیل من این است که آن ها بازی درمی آوردند که بازی را بهم بزنند. کارهای کنگره آمریکا ، اتحادیه اروپا یا اسرائیل به این دلیل است که آن ها خودشان را در این توافق بازنده می دانند یعنی دیدیم در زمان مذاکره یک دفعه 6 وزیر خارجه کشورهای مهم دنیا به ژنو می آمدند تا با وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران مذاکره کنند و این یک حادثه کوچک نبود. برداشت من از کارشکنی هایی که آمریکایی ها و اروپایی ها و اسرائیل در روند توافق نامه ژنو انجام می دهند، این است که چون ما برنده ما بودیم و آن ها بازنده بودند می خواهند به گونه ای بازی را بهم بزنند.
متاسفانه عده ای هم در داخل دانسته یا ندانسته سعی می کنند همین بازی را انجام دهند و توافق را جور دیگری معرفی و تیم را تضعیف می کنند و وزیر را هر روز به مجلس می کشانند و شرط و شروط می گذارند. حتی اگر آمریکایی ها بخواهند بازی را بهم بزنند، باز ما برنده هستیم چون بالاخره کشورها در درون و برون خود با افکارعمومی سروکار دارند و افکار عمومی مهم است. اگر این بازی را بهم بزنند دیگر نمی توانند این اتهاماتی را که طی 10 ساله گذشته به ایران می زدند، مطرح کنند.هرکس بازی را بهم بزند طرف مقابلش برنده است.
آمریکایی ها ، اتحادیه اروپا و اسرائیلی ها با رفتارهای خود نشان دادند که در توافق ژنو بازنده بودند و می خواهند یک جور بازی را بهم بزنند و می گویند اگر بتوانیم بهم زدن بازی را گردن ایران بیندازیم، بهتر است. کارهایی که تیم مذاکره کننده انجام می دهد کاملا درست است؛ آن ها تلاش می کنند تا از این فرصت بوجود آمده بهترین استفاده را کنند و این موضوع را به نتیجه برسانند.
بنابراین، توافقی که به نفع ایران بوده اگر به نتیجه برسد به نفع ایران است و اگر هم آن بازی را بهم بزنند باز ایران برنده است. ایرانی که سالیان سال مورد غضب قرار گرفته بود و این همه علیه او تبلیغ کردند که قانون گریز و تروریست است در صحنه بین المللی در یک آزمون، دنیا را در برابر خود قرار داده که ما در حال مذاکره هستیم و جنگ طلب هم نیستیم اما اگر بخواهید بجنگید ما از خودمان دفاع می کنیم همچنان که هشت سال از خودمان دفاع کردیم و یک وجب از خاکمان را تسلیم بیگانه نگردیم.
ایران در توافق ژنو برنده است/ در مذاکرات با 1+5، برنده هستیم
از نظر من جمهوری اسلامی ایران در توافق ژنو برنده بود و در حال حاضر همچنان برنده است و این بر اقتدار جمهوری اسلامی هم در منطقه و هم در حوزه بین الملل می افزاید و افزوده است.چون یک کشور با این همه تهاجم در برابر6 کشور است.
در منطقه هم می بینیم دولت ها و کشورهایی که با مخالف هستند از جنس همان ها هستند. الان واقعا در برابر آن ها به ذلت افتادند که ایران این چیزها را دارد و این اجازه را بدهید.در رسانه ها می بینید که کشورهای منطقه و دولت های منطقه چه رفتاری با آمریکا و اروپا دارند و بی شرمانه بعضی از دولت های عربی به طرف اسرائیل رفته اند و با اسرائیلی که دشمن همه جهان اسلام و عرب است، مذاکره می کنند.
من در مجموع جمهوری اسلامی ایران را برنده مذاکرات با 1+5 می دانم. اقتدار منطقه ای و بین المللی ایران بالا بود و به دلیل این توافق بالاتر می رود و اگر بازی را هم بر هم بزنند باز هم ما برنده هستیم چرا که ما به قوانین بین المللی و مذاکرات احترام گذاشته ایم اما آن ها بودند که بازی را برهم زدند.حتی اگر بخواهند شیطنت کنند و از همه گزینه های روی میز استفاده کنند، جمهوری اسلامی ایران نشان داده که توان مقابله را به بهترین نحو با تمام وجوه دارد و آن کسی که آواز می خواند، پشیمان می شود کما اینکه صدام، آمریکایی ها و دولت های حامی صدام نیز پشیمان شدند. صحنه ، صحنه ای است که تا به حال به نفع جمهوری اسلامی ایران تمام شده است و بازهم همچنان ادامه خواهد داشت.
در جدال دیپلماتیک نباید پشت رزمنده هایمان را خالی کنیم/ أین تذهبون؟
فشارها و هجمه های داخلی بر تیم مذاکره کننده را چگونه ارزیابی می کنید و به جریان های منتقد چه توصیه ای دارید؟
من خیلی این ها را مثبت نمی دانم، منافع ملی ما در اینجا در گرو این توافق و نحوه اجرای آن است. اگر کمک شود که به بهترین وجه اجرا شود و از ایران یک صدا شنیده شود و سوژه دست طرف مقابل ندهیم، این به نفع و عقلانی است. وقتی یک کشور در مبارزه یا جدال یا جنگ قرار دارد، پشت جبهه آن را نباید ضعیف کرد.
آمریکایی ها ضرب المثلی دارند و آن این است که «وقتی در جنگ هستیم، حتی اگر دوره رییس جمهورمان تمام شده باشد، او را تغییر نمی دهیم». ما نیز در حال یک مبارزه و جدال دیپلماتیک هستیم و در این جدال نباید پشت رزمنده هایمان را که پیشقراول هستند ، خالی کنیم. این خواست دشمن است که تیم مذاکره کننده هسته ای را تضعیف کنیم.
انتقادها را می توان خیلی دوستانه مطرح کرد نه اینکه به گونه ای باشد که دشمنان سوء استفاده کنند. در مجلس دوم 99 نفر علیه دولت وقت موضع گرفتند. امام (ره) وقتی این صحبت را شنیدند شب در سخنان خود خطاب به آن ها گفتند «أین تذهبون» به کجا می روید؟ جایی که اسرائیل بیاید از گفته های شما علیه دولت استفاده کند؟
این سخن «أین تذهبون» امام(س) همیشه در گوش من است. واقعا در رفتارهای سیاسی، اجتماعی و فردی باید ببینیم کجا و برای چه می رویم. آن هایی که خیلی تند هستند قاعدتا باید به این جمله امام توجه کنند که در واقع برگرفته از قرآن کریم است.
جبهه پایداری مبنا ندارد/ پایداری چیزی نگوید فراموش می شود، پس مخالفت می کند تا بماند
ارزیابی و تحلیل جنابعالی از عملکرد جریانی سیاسی که اقلیت را هم دارد با عنوان جبهه پایداری در قبال دولت آقای روحانی چیست؟
از نظر من باید به ریشه و علل و عوامل برگشت. مردم خواهان تغییر بودند به دلیل عملکرد دولت قبل. جبهه پایداری چه کسی است ؟ جبهه پایداری کسی است که یک روز آمد و گفت چه فرمان احمدی نژاد چه فرمان خدا و یک روز هم آمدند بدترین توهین را به بعضی از اعضای دولت آقای احمدی نژاد و روش آن ها کردند؛ پس تعادلی در این جریان وجود ندارد و این نشان از این می دهد که به هر حال مبنا ندارند.
یک شخصیتی ممکن است محبوبیتی در جبهه داشته باشد و حرفی بزند و بقیه به دنبال آن بیفتند اما یک جریان فکری مبتنی بر ریشه نیست که بگوییم این مبنای اعتقادی آنان است. معمولا در موارد این گونه ای «اصل حضور» مهم است. یعنی یک جریانی که می خواهد حضور خودش را به اثبات برساند و بگوید «ما حاضریم» از روش های متفاوتی استفاده می کند. یک وقت این حضور با فحاشی و توهین به شخصیت ها خود را نشان می دهد که آن طرف هم بیاید پاسخ دهد.
بنابراین، من خیلی از حوادث و تندروی های درون کشور را به این «اصل حضور» برای بعضی از تشکل ها، اشخاص یا سازمان ها می دانم. جریانی مثل جبهه پایداری که نمی تواند بیاید از دولت روحانی تعریف کند، اگر هیچ هم نگوید فراموش می شود، پس مخالفت می کند. حالا چقدر در جامعه خریدار دارد بحث هایی است که من وارد آن مقولات نمی شوم.
انتقادهای برخی اصولگرایان منصفانه و دلسوزانه است
عملکرد دیگر جریان های اصولگرا را در قبال دولت تدبیر و امید چگونه ارزیابی می کنید؟
در بین اصولگریان جریان های متفاوتی وجود دارد. جریان هایی داریم که واقعا عاقلانه رفتار می کنند و حامی هستند و بعضا دلسوزانه تذکر می دهند و انتقاد می کنند که این پسندیده است.انتقاد اگر سازنده و دلسوزانه باشد، سازنده و مفید است.
یکی از علل و عواملی که مردم پیش از از روی کار آمدن دولت یازدهم از آن گلایه داشتند این بود که می گفتند همه قوای نظامی و قوای دیگر همسو و همراه هستند و کسی پاسخگو نیست. مجلس ، قوه قضاییه و قوه مجریه همه از یک جنس هستند و رقابت وجود ندارد که پاسخگویی وجود داشته باشد. معمولا اگر رقابت وجود داشته باشد و پاسخگویی باشد فسادها کم می شود؛ یکی از علل و عواملی که باعث فسادهای بسیار بزرگ مثل فساد سه هزار میلیاردی شد این بود که دولت پاسخگو نبود و مجلس و قوه قضاییه هم که وظیفه نظارتی داشتند آنچنان که باید موضوع را دنبال نکردند و وقتی سه هزار میلیارد رو شد کارها را دنبال کردند.
بنابراین، انتقاد و رقابت مفید است و افزایش پاسخگویی را به دنبال دارد و جلو فساد را می گیرد. من در جبهه اصولگرا دیدم بعضا در رسانه ها و صحبت هایشان نقد می کنند اما نقدشان منصفانه و دلسوزانه است و تخریب نمی کنند، نقادی خوب است اما تخریب مناسب نیست. بعضی از جریان های تند هستند که تخریب می کنند و آن بر مبنای اثبات اصل حضورشان است اما بعضی ها وظیفه خود می دادند و این شبیه امر به معروف و نهی از منکر است.
جریان ها و شخصیت ها و رسانه هایی در درون اصولگرایان هستند که هم جنبه حمایتی و هم جنبه نقادی دارند و نصیحت های آنان دلسوزانه است؛ البته تندروی هم در برخی جاها وجود دارد که تندروی را من بر مبنای اصل حضور می دانم.
ضریب نفوذ اجتماعی جبهه اعتدال گرا و اصلاحات بیشتر از سایر جریان ها است
ارزیابی شما از آرایش سیاسی کشور بعد از روی کار آمدن دولت آقای روحانی چیست؟
آرایش سیاسی را یک وقت در قالب مردم و ضریب نفوذ و یک وقت در قالب مسوولیت ها و امکانات و توانمندی ها می گوییم . در آرایش سیاسی فقط دولت تغییر کرده است و قوه قضاییه و مجلس سر جای خود قرار دارند. در خصوص احزاب و تشکل ها نیز به ضریب نفوذ اجتماعی آنان برمی گردد. از نظر ترکیبی اینگونه به نظر می رسد که ضریب نفوذ اجتماعی مردمی جبهه اعتدال گرا و اصلاحات بیشتر از جبهه اصولگرا است.از نظر مناصب و مسوولیت ها تنها چیزی که از جبهه اصولگرا تا بخشی خارج شده، دولت و قوه مجریه است.
وضعیت اصلاح طلبان در انتخابات آینده را چگونه ارزیابی می کنید؟ تحلیل شما درباره استراتژی اصلاح طلبان برای انتخابات دوره دهم (آینده) مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان چیست؟ برخی احتمال رد صلاحیت های گسترده در انتخابات آتی را مطرح کرده اند تا به تعبیر آنها پس از ریاست جمهوری، خاکریزهای دیگر از تسلط شان خارج نشود. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟
من خیلی در این زمینه نمی توانم اظهارنظر کنم. براساس این جبهه بندی که اکنون وجود دارد ضریب نفوذ اجتماعی اعتدال گرایان و اصلاح طلبان بیشتر از دیگر جریان ها است. در خصوص آینده آن ها برای انتخابات بعدی اطلاعی ندارم؛ بالاخره ابزار دست این ها نیست و قضاوت کردن هم مشکل است.
انتخابات یک صحنه رقابتی است، اگر بخواهد آزاد باشد و مردم انتخاب کنند، مردم می آیند و براساس شناخت خود انتخاب می کنند، آن وقت کسی را که بیشتر می شناسند و قبولش دارند، انتخاب می کنند و در خصوص احتمال رد صلاحیت های گسترده نیز نمی توانم اظهارنظر کنم.
برگزاری جلسه شورای مرکزی کارگزاران در آینده نزدیک/ تکمیل اعضای شورای مرکزی
جنابعالی عضو موسس و شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی هستید، آیا کارگزاران برنامه ای برای فعال شدن دوباره خود دارد؟
اول یک مطلب جالب را بگویم، یکی از خبرگزاری ها به من زنگ زد و گفت شنیده ایم که شما دیگر عضو کارگزاران نیستید، من هم گفتم خبری شنیده ام که رسانه شما را به فلان قوم فروخته اند. شورای مرکزی حزب کارگزاران از سال 88 تا 92 هیچ جلسه ای نداشت، بعضا در استان ها برخی از واحدها فعالیت های محلی داشتند اما در شورای مرکزی و تهران هیچ نوع فعالیت حزبی نداشتیم. ممکن است در یک میهمانی دور هم جمع می شدیم اما برنامه حزبی نداشتیم. در انتخابات سال 92 کارگزاران فعال شد و ابتدا همه برای حمایت از پیروزی آقای هاشمی در انتخابات آماده می شدند اما بعد از عدم احزار صلاحیت ایشان، از آقای روحانی حمایت کردند ودر دولت یازدهم نیز حداقلی نیرو دارد. مدتی است که در شورای مرکزی این بحث مطرح است که فعالیت حزب از سر گرفته شود. از جمله کارهایی که لازم است انجام شود، تکمیل اعضای شورای مرکزی مطابق با اساسنامه است.بعد اگر شرایط اجازه دهد مثل هر حزب دیگری فعالیت رسانه ای را شروع کند چرا که کارگزاران فعلا هیچ رسانه ای ندارد. فعلا این بحث ها مطرح است اما چقدر تحقق پیدا کند و انجام شود بستگی به نظر اعضای شورای مرکزی دارد.
اعضای شورای مرکزی حزب کارگزاران بعد از انتخابات یک جلسه داشتند که در این جلسه صحبت هایی شده است و اشخاصی برای تکمیل شورای مرکزی مطرح شدند و قرار است جلسه دوم نیز در آینده نزدیک تشکیل شود.
تقسیم بندی اصولگرا و اصلاح طلب در حزب کارگزاران مطرح نیست
هنگامی که حزب کارگزاران تاسیس شد عده ای در تقسیم بندی جریان های سیاسی در ایران آن را در گروه راست مدرن قرار دادند و در سالهای اخیر نیز عده ای آن را در زمره جریان های اصلاح طلب قرار دادند؛ با توجه به تغییراتی که در عرصه سیاسی کشور به وجود آمده است این حزب را در مقطع فعلی در چه دسته ای قرار می دهید؟ اصلاح طلب یا اعتدال گرا؟
اوایل پیروزی انقلاب اسلامی همین طیف ها وجود داشتند ولی اسامی آن ها خط یک، خط دو و خط سه بود. بعدا یک الفاظ و تعریف های دیگری آمد و به مرور یکی اصولگرا، یکی اعتدالگرا و یکی اصلاح طلب شد. این نوع الفاظ معمولا تعریف مبتنی بر ماهیتی ندارد که تعریف شده باشد. شما اگر اساسنامه ها و مرام نامه های احزاب را در ایران نگاه کنید تقریبا در 98 درصد همه مشترک هستند. در بستر زمان که حرکت کردیم مثلا در انتخابات سال 88 حزب کارگزاران دارای سه گرایش بود، عده ای طرفدار آقای میرحسین موسوی بودند، عده ای در ستاد آقای کروبی بودند و یک عده ای هم گفتند حزب باید خودش کاندیدا داشته باشد و هیچ جا نرفتند. در انتخابات 92 حزب بعد از عدم احزار صلاحیت آقای هاشمی به دلیل حمایت ایشان از آقای روحانی ، از آقای روحانی حمایت کرد، حتی رییس ستاد آقای هاشمی رییس ستاد آقای روحانی شد.
اگر از نظر مبانی بخواهیم بحث کنیم مبانی تشکیل حزب کارگزاران، عزت اسلامی، تداوم سازندگی برای ایرانی آباد بوده است و این مبنا هنوز پابرجاست و تغییری نکرده است. نمی توانم بگویم افراد حاضر در کارگزاران اصولگرا یا اصلاح طلب و یا اعتدال گرا هستند چون این ها تنها یک اسم است.
اگر منظور همین تقسیم بندی ها و اشخاص مطرح هستند در کارگزاران هیچ گونه شخصیتی اصولگرا یا اصلاح طلب عضو نبوده اند. از نظر من بزرگترین اصلاح طلب در کشور ما امام(ره) بوده اند که بزرگترین اصلاحات را انجام و جمهوری اسلامی را جایگزین رژیم شاهنشاهی کردند و بزرگترین اصولگرا نیز امام(ره) بودند که به اصول و ارزش های اسلامی و ملی توجه کردند.
معتقدیم اندیشه کارگزارانی در حال حاضر در کشور حاکمیت دارد یعنی همان خواست ما که گفتیم عزت اسلامی و تداوم سازندگی برای ایرانی آباد، در حال حاضر در کشور حاکم شده و همه می خواهند اسلام عزیز باشد و کشور را بسازند تا ایران بهترین کشور و الگو باشد.
برنامه کارگزاران حضور تاثیرگذار در انتخابات آتی است
آیا حزب کارگزاران برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری برنامه ای دارد؟
نمی دانم، قاعدتا اگر حزب فعال شود یکی از برنامه های آن حضور تاثیرگذار در انتخابات است.
از حضور در عرصه سیاسی و فرهنگی تا موسسه تحقیقات، آموزش و درمان سرطان
آقای هاشمی همه شما را به عنوان یک فعال سیاسی و فرهنگی می شناسند، دلیل حضور شما در موسسه تحقیقات، آموزش و درمان سرطان که موسسه ای خدماتی و درمانی است، علت خاصی داشته است؟ لطفا درباره فعالیت های حال و آینده این موسسه توضیح بدهید؟
فرمایش شما درست است و در گذشته هم بعضا مورد این سوال قرار گرفته ام ولی معمولا ضرورت های اجتماعی می تواند بهترین انگیزه برای این قبیل فعالیت ها باشد. شما به خوبی واقفید، بیماری سرطان در کشور ما امروز به یک معضل اجتماعی تبدیل شده است. از یک طرف بیماری سرطان به عنوان بیماری مرموز و کشنده شناخته شده و از طرفی شیوع این بیماری در جامعه فراگیر شده است به طوری که بعضا از این بیماری به عنوان سونامی سرطان یاد می کنند.
متاسفانه مراکز جامع سرطان با امکانات تشخیصی و درمانی مناسب هم در کشور وجود ندارد. مجموعه این شرایط و ضرورت ها ایجاب می کند تلاش همگانی در کشور برای احداث مراکز جامع سرطان با امکانات مناسب تشخیصی و درمانی پیشرفته ایجاد و به بیماران خدمت رسانی کند.
دلیل حضور اینجانب در این مرکز دعوت بنیاد اموربیماری های خاص است که از حدود پنج سال قبل من در این حوزه فعال شدم و در این مدت اقدامات اولیه مناسبی برای ایجاد مرکز جامع سرطان با وسایل و تجهیزات تشخیصی و درمانی پیشرفته جهت پاسخگویی به یک هزار نفر در روز انجام شده است.
هم اکنون مرکز در حوزه تحقیق و آموزش برای پیشگیری از سرطان فعال است .پایگاه اطلاع رسانی مرکز به نشانی www.ncii.ir مقالات علمی و آموزشی فراوانی را در دسترس علاقه مندان قرار داده است.
ساختمان مرکز تشخیصی درمانی با زیر بنای 51 هزار متر مربع جهت پاسخگویی روزانه به یک هزار نفر مراجعه کننده در دست اجرا است که اگر پاره ای از مشکلات و موانع نبود در پایان سال 91 یا اوایل 92 این مرکز به بهره برداری می رسید اما پاره ای مشکلات، بهره برداری از این مرکز را با تاخیر مواجه کرده است که امیدوارم با کمک خیرین و متخصصین بتوانیم تا پایان سال 1395 این مرکز را با تجهیزات پیشرفته مناسب تشخیصی و درمانی به بهره برداری برسانیم.


انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.