صلح جهانی در حوزه سیاسی جهان مستلزم هماهنگ کردن اندیشههای گوناگون انسانها در اقصی نقاط جهان است؛ انسانهایی که با ادیان، فرهنگها، نژادها و ملیتها و حتی مذاهب و عقاید مختلف راه و رسم زندگی را در پیش گرفتهاند.
پژوهشگران با کند و کاو در روان آدمی به این مهم دست یافتهاند که زمینه مشترک تمامی ابنای بشر در طول تاریخ و در عرض جغرافیایی زمین برای برپایی «صلح جهانی» میتواند نهاد «اخلاق» باشد. با گسترش اخلاق فضیلت محور میتوان جامعهای عاری از جنگ و خشونت ایجاد کرد. در این باره با حجتالاسلام دکتر مهراب صادقنیا، استاد و عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب که دارای دکترای جامعهشناسی فرهنگ است، به گفتوگو نشستیم که حاصل این نشست پیش روی شماست.
دکتر صادقنیا! برای شروع بحثمان میخواهیم نظر شما را در مورد راههای رسیدن به صلح جهانی بشنویم و بدانیم از نظر شما صلح جهانی چطور بر مدار اخلاقیات استوار میشود. اگر به غیر از نهاد اخلاق گزینه دیگری برای تجمیع کردن اندیشههای انسان در جهت استقرار صلح جهانی میشناسید، بفرمایید؟
آنچه روشن است، این است که جهان نیاز به صلح را هر روز بیش از پیش احساس میکند. درگیریها، خونریزیها و منازعات دینی و قومی و اجتماعی در طول تاریخ همواره بوده و در آن سوی این منازعات هم آرزوی دستیابی به آرامش و صلح، «خواهش تمام ناشدنی انسان» است.
هیچکس جنگ را مطالبه نمیکند، هیچ اجتماعی نیست که بر پایه درگیری و منازعه دوام بیاورد و انسجام یابد. انسانها فطرتاً صلح خواه و آرامشطلب هستند. امروزه صلحطلبی لقب ستایشبرانگیزی است و در آن سوی، «جنگخواهی» و یا «ستیزهجویی» وصفی است که همه گروههای فعال در عرصه سیاسی و اجتماعی از آن پرهیز دارند و مایل نیستند به آن متصف شوند. این بدان معناست که بشر امروزی با همه وجودش به اهمیت صلح آگاه شده است و برای دستیابی به آن تلاش میکند.
این صلح همهخواه چگونه پا گرفته و دوام خواهد داشت؟
بی تردید برای دستیابی به صلح جهانی بیش از هر چیز باید به خواست مشترک و وجدان جمعی جهانی تکیه کرد. کوبیدن بر طبل اختلافات و تمایزات فرهنگی و قومی و حتی دینی نتیجهای جز تشویش و درگیری و فروپاشی نظم اجتماعی نخواهد داشت. برای افزایش انسجام اجتماعی بهترین راه تلاش برای افزایش وجدان جمعی و درک مشترک از ارزشها و هنجارهای جمعی است. در میان همه حوزههای فرهنگ، اخلاق نزدیکترین حوزه مشترک میان انسانها است. اصول انسانی اخلاق، تا اندازه زیادی میان همه فرهنگها و اقوام مشترک هستند. تأکید به اخلاق و دعوت به آن میتواند تا اندازه زیادی امکان دستیابی به یک صلح جهانی و انسانخواه را فراهم آورد.
به نظر می رسد دومین عاملی که در استقرار صلح جهانی و آرامش جهان کمک میکند، رهبران سیاسی هستند که به نسبت برخورداری از فضیلتهای اخلاقی میتوانند به این فرایند کمک کنند. قضاوت شما در این باره چیست؟
موافقم. البته این موضوع از زوایای مختلفی قابل بررسی است. از یک سو رهبران بی فضیلت و به دور از اخلاق با زیادهخواهیها و بی توجهی به ارزشهای انسانی و اخلاقی میتوانند صلح و آرامش را تهدید کرده و سبب فروپاشی انسجام اجتماعی شوند. تاریخ منازعات اجتماعی نشان میدهد که همواره پای یک بی اخلاقی بزرگ، میان رهبران جوامع در میان است. جنگهای جهانی و نقش عریان بیاخلاقی رهبران سیاسی نظیر هیتلر را ببینید. این رهبران با زیر پا گذاشتن اولین اصول اخلاقی، جنگها و خونریزیها تشویشهای فراوانی را برای جامعه انسانی فراهم کردند. هنوز هم رهبرانی از این دست آرامش جوامع را تهدید میکنند. طمعها، بیتعهدیها، نقض پیمانها، نادیده گرفتن حقوق دیگران، رعایت نکردن کرامت انسانها، قدرتطلبیها و... نمونههایی از بیاخلاقی شماری از رهبران سیاسی است که همواره صلح جهانی را تهدید کرده است. شاید مهمترین دلیل که نصوص دینی بر رهبری رهبران اخلاقی تأکید دارند، در همین نکته نهفته باشد. رهبران اخلاقگرا میتوانند تا اندازه زیادی این اعتماد را ایجاد کنند که صلح جهانی اقامه خواهد شد.
از زاویه دیگر، از باب "الناس علی دین ملوکهم"، بی اخلاقی رهبران جوامع، تنها در سطح رهبران باقی نمیماند؛ این بیاخلاقی به سطح جامعه هم سرایت میکند. به همین دلیل است که بی اخلاقی سرایت یافته از رهبران به سطوح مختلف جامعه میتواند تهدید بزرگی برای بیاخلاقی و صلح جهانی باشد.
حضرت امام خمینی(س) نمونهای از رهبر سیاسی است که افکار و اندیشههایشان برخاسته از مکتبی است که پیامبر این مکتب، حضرت محمد(ص)، الگو و اسوه اخلاقی برای جهانیان معرفی شده و اساساً هدف از رسالت خود را تکمیل مکارم اخلاق معرفی کردهاند. لذا شناخت دیدگاه اخلاقی حضرت امام و اشاعه آن در قرن حاضر ضروری است. دیدگاه حضرت امام را درخصوص اخلاق چگونه تبیین میکنید؟
رهبری حضرت امام خمینی را نباید با معیار رهبران امروز جهان مقایسه کرد. حضرت امام خمینی هیچ چیز را بر اقتدار شخصی خود مبتنی نکرد. او همواره از موضع یک آموزگار اخلاق و دین سخن گفت. واقعیت تاریخی ما نشان میدهد که محبوبیت بی نظیر حضرت امام خمینی در ایران و همه جهان ریشه در همین امر دارد. او از جنس دیگری بود. رهبری ایشان به معنای تکیه زدن بر سلطنت و سلطه نبود. او از موضع اخلاق و دین با جامعه سخن میگفت و جهان این را میدانست. همین خصلت بود که به امام تا این اندازه محبوبیت بخشیده بود. در یکی از کشورها با گروهی از شیعیان آشنا شدم که خود را «شیعه خمینی» معرفی میکردند. به این اصطلاح کاری ندارم؛ مهم آن است که این گروه اعلام میکردند وقتی تصویر امام خمینی را در تلویزیون دیده و سخنان اخلاقیاش را شنیده بودند و نیز آرامشی را که در کلامشان بود، مشاهده کردهاند، به مذهب تشیع علاقهمند شده و به دین مبین اسلام درآمدهاند.
حضرت امام خمینی(س) هدف از قیام خود را نه تصرف قدرت، نه جابهجایی پادشاهی به جای پادشاهی دیگر که حاکمیت اخلاق اعلام کرده بود. این سخن ایشان صرفاً یک شعار بشردوستانه نبود، منش عملی ایشان نیز همین را تأیید میکند. دنیای امروز به رهبرانی از جنس حضرت امام خمینی که با آموزههای اخلاقی و ورود اخلاق به قدرت و جامعه تأکید داشته باشند، نیازی مبرم دارد. این رهبران میتوانند امنیت و آرامش را به جهان باز گردانند.
قرن حاضر، موقعیت خوبی است که اندیشمندان، پژوهشگران و رهبران سیاسی جهان و حتی مردم عادی بتوانند نمونهای برتر از الگوی اخلاقی مکتب اسلام یعنی حضرت امام خمینی را از جنبههای فردی، اجتماعی و به لحاظ توصیفی و هنجاری به عینه درک و احساس کنند. از نظر شما مهمترین جلوههای فضیلت اخلاقی در رفتار حضرت امام(س) کدامند؟
1- شاید نخستین و مهمترین خصلت اخلاقی حضرت امام(ره) در ابعاد اجتماعی «سادهزیستی» و به بیان دیگر «پرهیز از دنیاخواهی» بود. بیشک زرخواهی و دنیاطلبی را میتوان عامل پیدایش بسیاری از منازعات و جنگها دانست. در شخصیت حضرت امام خمینی(ره)، وارستگی و بی توجهی به دنیا بیش از هر چیز دیگری به چشم میآمد. البته این خصلتها در شخص ایشان منحصر نماند. ایشان همواره مسئولان را به این امور توصیه میکردند و یکی از معیارهای نزدیکی به ایشان سادگی و دنیاگریزی است. انسانی با این مشخصهها در تلاش است تا بر اساس آنچه ارزش و اخلاق میداند، رفتار کند. ثناگویی ستایشگران طمعکار یا تهدید دشمنان بدخواه نمیتواند ایشان را از دایره اخلاق بیرون کند.
2- در زمینه فردی نیز اطمینان حضرت امام خمینی(ره) به راهی که برگزیده و نیز آرامشی که ناشی از یاد خدا بود، بسیار به چشم میآمد و این آرامش به جامعه هم سرایت میکرد.
دیدگاه حضرت امام(س) پیرامون فلسفه اخلاق آیا تاکنون در قالب مکتبی مدرن ارائه شده است؟
این سالها به همت مؤسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی کارهای قابل قبولی در زمینه اندیشههای ایشان صورت گرفته است. با این حال و به دلیل نیاز مبرم جامعه جهانی به رهبران اخلاقگرایی چون حضرت امام خمینی، گمان میرود که تلاش بیشتری در این زمینه لازم است. اندیشههای حضرت امام در پیوند اخلاق با قدرت و حکومت از مواردی است که لازم است بیشتر مورد توجه، تدقیق و تعمق قرار گیرد.
منبع: ایران