دکتر حسن احمدی زاده عضو هیأت علمی گروه فلسفه و ادیان دانشگاه کاشان

برای بسیاری از اهل علم به معنای پوزیتیویستی آن، سخن گفتن از گزاره‌های غیر تجربی بویژه گزاره‌های عرفانی و متافیزیکی در قرن بیستم و بیست و یکم، چیزی جز اتلاف وقت و مهمل‌گویی نیست. مباحث و مجادلات بسیاری در طی سال‌های اخیر در خصوص رویکرد پوزیتیویستی به علوم بویژه در ایران صورت گرفته و موافقان و مخالفان، هر یک دیدگاه‌های مختلفی ارائه کرده‌اند که در اینجا بر آن نیستیم تا دامنه سخن را بر توجه به این دیدگاه‌ها بگسترانیم. آنچه هدف اصلی جستار حاضر را شکل می‌دهد بررسی ابعاد مختلف عرفان حضرت امام خمینی(س) به عنوان نظام عرفانی اعتدا‌ل‌گرایانه‌ای است که در این فضای بشدت پوزیتیویستی قرن بیست و یکم، می‌تواند راهگشای بسیاری از مشکلات اخلاقی، معنوی و تربیتی انسان‌ها باشد. نکته‌ای که در ابتدای سخن لازم است بدان اشاره کنیم این است که در اینجا مقصود از اعتدال‌گرایی در عرفان امام خمینی(س)، اعتدال هم در شخصیت عرفانی ایشان است و هم در متدولوژی ایشان در تبیین مباحث و اصول عرفانی.

در خصوص جنبه نخست اعتدال‌گرایی در عرفان حضرت امام، کافی است تا اندک مروری به زندگی پربرکت ایشان در دوره‌های مختلف، چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب داشته باشیم. در شخصیت کم نظیر ایشان در عین فقیه کامل بودن، هم می‌توان فیلسوفی کامل ملاحظه نمود و هم سیاستمداری جسور و آینده‌نگر. امام، فقیهی متبحر و پیشتاز و صاحب رأی بود که کتاب‌های مهم فقهی او بر عمق دریافت و قدرت اجتهاد فقهی او دلالت دارند. در عین حال فیلسوفی بود که از ظرفیت‌های برهانی عقلی خود به گواهی تقریراتی که شاگردان او از درس‌هایش به دست داده‌اند، به حد کمال بهره می‌جست.
مفسری بود که تفسیرهای به جا مانده از او در زمره درخشان‌ترین تفسیرهای موجود در تاریخ اسلام به شمار می رود. حدیث و سنّت و سیره را به خوبی می شناخت و از آن‌ها در فقه و تفسیر و کلام خود بهره می برد؛ و در نهایت، عارفی بود که چندین اثر در موضوع عرفان و اخلاق از او به یادگار مانده است. نکته‌ای که باید بدان توجه کرد این است که برای ایشان، همه این علوم و معارف حقیقت خود را در عرفان ناب می یابند، عرفانی که درونمایه های آن برآمده از قرآن و گفتار و کردار پیامبر عظیم الشأن اسلام و ائمه معصومین(ع) است.
امام‌ عرفان را نه تنها مجموعه ای از معلومات، بلکه طریقتی برای عمل و کمال می دانست. عشق او به خدا و تهجّد و راز و نیازهای عاشقانه او با خالق هستی، و غزلسرایی‌های عرفانی او در کنار مسئولیت‌های سیاسی، و نیز عطوفت بیش از حد او در برخورد با مظلومان عالم و ایستادگی او در برابر ستمگران و مستکبران، دو روی سکه شخصیت عرفانی او بود و همین ویژگی‌هاست که شخصیت عرفانی اعتدال‌گرایانه حضرت امام را رقم زده‌اند. این شخصیت عرفانی، خود ناشی از طریقت عرفانی ای بود که ایشان در پیمودن آن، پیرو حقیقی حضرت علی(ع) بود که خود منبع سرشار ولایت معنوی و عرفانی بود.
اما در خصوص متدولوژی حضرت امام خمینی در ارائه مباحث عرفانی باید گفت که یکی از ویژگی‌های این متدولوژی توجه همزمان به عرفان نظری و عرفان عملی است؛ و همین امر، می‌تواند یکی از شاخصه‌های عرفانِ اعتدالی در اندیشه امام خمینی‌ باشد. در عرفان امام، عرفان عملی و نظری سخت به هم آمیخته‌اند. از نظر ایشان، اندیشه و معرفت بدون ظهور در اعمال و «عمل» بدون آن‌که به زیور معرفت و آگاهی مزین شود نمی تواند انسان را به حقیقت مطلق رهنمون سازد.
یکی دیگر از مؤلفه‌های اعتدال‌گرایانه در عرفان امام توجه جدی ایشان به ارتباط میان عرفان و تربیت اخلاقی انسان‌ها است. در ادبیات عرفانی ما، گاه تصوّف به انزواطلبی و گریز از دنیا کشیده شده و عده ای با یدک کشیدن نام صوفی و عارف، به راحت طلبی و لاابالیگری پرداخته اند؛ اما از منظر حضرت امام چنین حالتی منحرف شدن از جاده حقیقت است؛ بنا بر این می توان حضرت امام‌ را مبارز و معارضی جدی با چنین تفکری که عرفان و زهد‌ورزی را انگیزه ای برای عدم توجه به بهتر ساختن دنیای خود و دیگران می دانند، معرفی کرد.شاهد مدعای ما اعمال و رفتار خود ایشان است. حضرت امام در حالی که در حوزه های فقه، اصول، فلسفه و اخلاق، درسی پررونق دارد، عابد و زاهدی است که به موازین شریعت و آداب ظاهری آن سخت ملتزم بوده، و از تهجّد و ذکر و تهذیب نفس لحظه ای غفلت ندارد.
در میان برخی از عرفا و متصوفه این باور غلط وجود دارد که برای رسیدن به مقام فنا و درک حقیقت هستی باید از ظاهر شریعت عبور کرد و در این میان عارف واصل اگر در مواردی دستورات ظاهری شریعت را انجام نداد ایرادی بر او وارد نیست چرا که او به فراتر از ظواهر رسیده است. از سوی دیگر برخی از متدینان صرفاً توجه به ظاهر شریعت را برای سعادت انسان کافی می‌دانند. اما حضرت امام با توجه به رویکرد اعتدلالی خود، هم بر ظاهر شریعت توجه جدی دارد و هم بر رسیدن به باطن و حقیقت هستی؛ چنانکه هم بر فلسفه و برهان عقلی توجه دارد و هم شهود باطنی و علم حضوری شهودی. در نظر امام انسان‌ها برای رسیدن به حقیقت، گریزی از تمسک به شریعت و ظواهر حقه آن ندارند و نمی‌توانند عبادات را به بهانه درک و کشف حقیقت، رها کنند بلکه همواره هم باید به ظاهر شریعت توجه داشته باشند و هم به باطن و حقیقت آن.
ایشان در این خصوص، به عبادات و اعمال پیامبر اسلام(ص) و ائمه معصومین‌(ع) اشاره می‌کنند که لحظه‌ای از عبادت حق تعالی و التزام به شریعت و ریاضت نفس به دلیل رسیدن به حقیقت غفلت نورزیدند.
یکی دیگر از وجوه اعتدال‌گرایی در عرفان حضرت امام خمینی را می‌توان در توجه ایشان به ارتباط میان عقل یا معرفت با عشق ملاحظه نمود. از منظر ایشان، با تزکیه و زهد و تهذیب و ذکر مداوم، معرفت الهی حاصل می شود و نتیجه چنین معرفتی عشق و محبت به خالق هستی است از این رو قویترین رابطه را میان خالق و مخلوق رابطه ای عاشقانه می دانند و پرستش را هنگامی مثمرثمر می دانند که بر مبنای عشق و معرفت صورت گیرد. از این رو ملتزم شدن به دستورات شرع را عشق ورزی با خالق می دانند.
در نتیجه، نماز و عبادت در مکتب عرفانی حضرت امام‌، صرفاً ادای تکلیف نیست، بلکه راز و نیازی عاشقانه میان بنده با خدای خویش است.

منبع: روزنامه ایران

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.