پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

مقایسه نظام اسلامی با رژیم شاه در کلام امام؛

خطای شاه پای خودش بود، خطای ما پای اسلام!

حجت الاسلام والمسلمین سروش محلاتی در مقاله ای با عنوان «به پای اسلام» درباره علّت مقایسه نظام اسلامی و رژیم شاه در کلام امام راحل(س) آورده است: با تغییر رژیم شاهنشاهی به اسلامی، یک اتفاق بسیار مهم در کشور ما رخ داد و «نظام اسلامی» تأسیس گردید. با این اتفاق همه رخدادهائی که در نظام جدید ظهور می کرد، «اسلامی» شناخته می شد، و خواسته یا ناخواسته، در داوری ها، پای اسلام به میان می آمد امّا در گذشته هر عمل خلاف، چهرۀ رژیم پهلوی را مشوّه می ساخت ولی هرگز غباری بر چهرۀ اسلام نمی نشاند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، گزیده این مقاله به نقل از انتخاب بدین شرح است:

فرق بزرگی است بین کار خلاف و ظلمی که به «یک شخص» نسبت داده می شود، یا به «یک نهاد»، انتساب پیدا می کند، یا به «یک نظام» و رژیم نسبت داده می شود، و یا به «اسلام» انتساب می یابد و فقط در صورتی که حکومت به نام اسلام باشد و ادعای برافراشتن پرچم اسلام را داشته باشد، نسبت اخیر را در جملات امام راحل(س) بوضوح و با صراحت کامل آمده است:

«کارهای رژیم سابق... را «پای اسلام» حساب نمی کردند. ...این به «مسلک ما» هیچ ضرری وارد نمی آورد، به «مملکت ما» ضرر وارد می آورد. ...این خطر نبود که اگر چنانچه محمد رضا یک ظلمی بکند، یا سازمان امنیت مردم را چه بکند، این به اسلام مرتبط است، هیچ. جدا بود. حساب اسلام جدا، حساب آنها هم جدا بود، این خطر آن روز هیج نبود، بلکه هر چه آنها ظلم می کردند، اسلام تقویت بیشتر می شد. ... او [شاه] هرچه ظلم بکند، مردم توجهشان به دین زیادتر می شود، اما امروز ...رژیم یک رژیم اسلامی است.» (صحیفه امام: ج8، ص273و274)

«اگر ما در رژیم سابق یک اشتباه و خطائی می کردیم «پای اسلام» حساب نمی شد، ...نمی گفتند که دولت اسلامی کذا. می گفتند در دولت طاغوت این [جریان] واقع شده است. ...امروز که اسلام است، ...اگر چنانچه حالا یک خطائی واقع بشود، فرم این خطا با خطای سابق فرق دارد، ...پای اسلام حساب می شود، و این مسئولیت بزرگی است به عهدۀ ما» (همان: ج8، ص389)

«امروز که جمهوری اسلامی است، ... اگر خدای نخواسته یک مطلبی بر خلاف مقاصد اسلامی واقع بشود، این نه اینکه ضرر به «همان کسی» که این کار را انجام می دهد می خورد، ...[بلکه] این ضرر... اگر...در پاسدارها ...باشد، ضرر به اصل «پاسدارهای جمهوری اسلامی» می خورد، از آنجا هم یک قدم بالاتر می رود و به «جمهوری اسلامی» لطمه وارد می شود. ...در آن زمان اگر هر چه برایمان واقع می شد «بر ما» واقع می شد، بر اسلام واقع نمی شد، ...لکن امروز، ...که به اسم اسلام هر کسی الآن مشغول یک کاری هست، چنانچه یک خطائی ...یا یک عمدی واقع بشود ...«پای اسلام» حساب می شود» (همان:ج11، ص65و66)

«امروز یک مسأله خطرناکی مطرح است، ما آن وقت اگر [از طاغوت] شکست خورده بودیم هیچ إبایی نداشتیم، ...مطلب حقی داشتیم، می گفتیم نتوانستیم پیش ببریم؛ آنها غلبه کردند بر ما . اما امروز مسأله آن نیست، ...اگر امروز ما یک خطاهایی بکنیم که دشمنهای ما در خارج دامن به آن بزنند، در داخل دامن به آن بزنند، و منعکس کنند ...که اسلام هم مثل سایر مکتبها بلکه پایین تر از او[آنها]، این شکست، شکستی است که جبران ناپذیر است» (همان: ج8، ص273)

«خوف این است که این به پای اسلام نوشته بشود ...و در خارج بگویند این هم نظام اسلام ... که مثل سابق است، ...همان طوری که سابق می‌ریختند توی خانه مردم و می‌گرفتند و هیچ قاعده ای نبود الّا قاعده جباریت و ظلم، حالا هم بی میزان مثلا در بعضی جاها می‌روند خانه مردم، ...این پای اسلام حساب بشود.» (ج8، ص272)

«کاری نباید بکنیم که مردم بگویند اینها دستشان به جایی نمی رسید حالا که رسید دیدید اینطور شدند. استبداد دینی خود تهمتی است که از کنارش نباید گذشت.»(ج19، ص43)

«اگر از دولت اسلامی خلاف صادر بشود، اسلام را لکه دار می کند. اگر از روحانی در این زمان یک خلاف صادر بشود، مکتب را متزلزل می کند. اگر از پاسدارهای ما خدای نخواسته یک خلافی صادر بشود، همان کارهایی که در رژیم سابق می شد، حالا هم به این اسم بشود، مکتب ما متزلزل می شود.(ج8، ص422)

«در رأس علما هستند و اگر در رأس یک خطایی واقع شود مردم او را پای انبیاء ...[می گذارند] و می گویند تعلیم آنهاست. لااقل دشمنهای ما می گویند اسلام همین بوده است.»(ج8، ص259)

«اگر ما یک کاری بکنیم که اسلام در نظر دنیا لکه دار بشود این جرم از جرمهایی است که بخشیدنی نیست، قابل جبران نیست، غیر از این است که ما خودمان «بینی و بین الله» یک خلافی بکنیم، خوب این را توبه می کنیم، تمام می شود، اما یک اسلامی را ما همچه در دنیا جلوه بدهیم که این رژیم هم رژیم محمدرضایی است، این آخوند هم همان کاری را می کند که آن سرهنگ آن وقت می کرد، این پاسدار اسلامی ...هم همان کاری را می کند که آن سازمان امنیتی ...می کرد، این اسباب این می شود که مکتب ما آلوده شود.»(ج8، ص408)

«[دشمنان منعکس می کنند] این پاسدارها ببینید مثل ساواکیها عمل می کنند، ... این دادگاهها را ببینید مثل همان دادگاههای طاغوتی است، ...و هکذا. آن که امروز نگرانی دارد، آن که امروز مصیبت است برای ما، این است که ...اسلاممان درمعرض این است که «دنیا» به آن پشت بکنند و با اعمال ما دفنش کنند. فکری برای این باید کرد.»(ج8، ص486و487)

حجت الاسلام سروش محلاتی در خاتمه این مقاله آورده است: در انتساب دادن مسائل به اسلام، توجه داشته باشیم که برخی موضوعات را به «شکل قطعی» می‌توان به اسلام نسبت داده و از اسلام دانست، مثل احکام و معارف مسلّم دین که فراتر از اجتهاد مجتهدان بوده و در نظر همگان پذیرفته شده است و برخی موضوعات دیگر را به «شکل ظنی» می توان به اسلام نسبت داد زیرا محصول یک اجتهاد ظنی است مثل مسائل فرعی فقهی که در رساله های عملیه مورد اختلاف نظر مراجع قرار دارد. به نظر می‌رسد بسیاری از مشکلات ما ناشی از نسبت دادن قطعی امور ظنی و احتمالی است. بگذریم از این که امور ذاتا غیر دینی هم به دین نسبت داده و دائما دائره مقدسات را گسترش می‌دهیم!

موارد فوق چند مثال بود، والّا نویسنده توجه دارد که معضل «به پای اسلام»، به تأملات جدی تر و راه‌حل‌های اساسی تر نیاز دارد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.