مصطفی سلیمانی
اشاره
امام جواد علیه السلام در رمضان سال 195، در مدینه و در دوران بحران سیاسیِ خلافت عباسی پا به عرصه وجود نهاد. در آن سال، میان مأمون و امین، فرزندان هارون الرشید، بر سر تصاحب خلافت درگیری بود. سرانجام این اختلاف، آثار خود را بر زندگی امام رضا علیه السلام و فرزندش امام جواد علیه السلام گذاشت و ایشان به طور ناخواسته مجبور به ترک مدینه شد.
دوران امامت
امام جواد علیه السلام در سال 203 هجری قمری پس از شهادت پدرش امام رضا علیه السلام، در سن هشت سالگی، به امامت رسید. دوران هفده ساله امامت او با حکومت مأمون و معتصم، خلفای عباسی، همزمان بود.
هنگامی که امام رضا علیه السلام به دعوت مامون از مدینه به توس رفت امام جواد علیه السلام که کودک بود، مانند دیگر افراد خانواده حضرت رضا علیه السلام در مدینه ماند و در سال 202 هجری قمری برای دیدار پدر به مرو رفت و سپس به مدینه بازگشت. از ویژگیهای بارز و شناخته شده امام، جود و بخشش آن بزرگواراست.
جود و احسان
معروف ترین لقب پیشوای نهم شیعیان، جواد است. آن رهبر فرزانه را به دلیل جود و عطای فراوانش، به این نام خواندهاند که برگرفته از نام های زیبای پروردگار است. نام جواد، یادآور جود، بخشش و احسان پروردگار متعالی است که در وجود مقدس حضرت امام محمدتقی علیه السلام تجسم یافته است و کرامت و احسان پدران بزرگوارش را در یادها زنده میکند. علی بن مهزیار میگوید: حضرت امام محمدتقی علیه السلام را دیدم که نماز واجب و غیرواجب خود را در قبایی خز به جا میآورد و به من هم قبای خز دیگری بخشید و فرمود: «این لباس را تنها در موقع انجام نماز پوشیدهام؛ تو نیز آن را هنگام نماز خواندن بپوش».
در برابر خلیفه
امام جواد علیه السلام با تمامی محدودیتهای موجود از سوی دستگاه خلافت، از راه انتخاب وکیلان و نمایندگان، ارتباط خود را با شیعیان حفظ میکرد. حضرت به سراسر قلمرو حکومت اسلامی، کارگزارانی میفرستاد و با فعالیتهای سیاسی گسترده، از تجزبه نیروهای شیعه جلوگیری میکرد. از جمله اینکه ایشان به وکیلان خود اجازه میداد به درون دستگاه خلافت نفوذ کنند و پُستهای حساس حکومتی را در دست گیرند. برخی از کارگزاران حضرت نیز به عنوان حاکم شهرها منصوب شده بودند و همه امور را با دقت تحت نظر داشتند.
خبر دادن پدر از شهادت فرزند
همان گونه که معروف و مشهور است، امام رضا علیه السلام در آغاز زندگى مشترک زناشویى خویش داراى فرزندى نشده بود، این موضوع موجب گفتگوهایى میان دوستان و دشمنان گردیده بود، از این رو کلثم فرزند عمران به امام رضا علیه السلام گفت: اى فرزند رسول خدا! دعا کنید خداوند به شما فرزندى عطا کند!
امام رضا علیه السلام فرمود: همانا خداوند فرزندى به من عطا مىکند، که او وارث من خواهد بود؛ اما غاصبان و ظالمان او را مىکشند و به شهادت مىرسانند، پس در آن هنگام اهل آسمان بر او گریه خواهند کرد.[عیون المعجزات: 121]
راز شهادت
شهادت آن بزرگوار پایانى است بر تلاشهاى چشمگیر و پر فروغش تلاشهایى که خلفاى بنىعباس و دشمنانش را آنچنان غافلگیر نمود که نتوانستند آن حضرت را تحمل نمایند و بدین جهت در صدد شهادت آن حضرت بر آمدند. به سه عامل که موجب شهادت آن حضرت شد میپردازیم:
1. تقواى الهى و عدم همراهى با فساد دربار:
میدانیم که یکى از القاب آن حضرت «تقى» است و این به خاطر جلوه و ظهور خاصى است که تقواى الهى آن امام همام در اجتماع آن روز نموده و جهانى از پاکى و عفاف و تقوا را فرا راه دیدگان قرار داده بود و الا تمامى معصومین بر خوردار از صفت تقوا و عصمت الهى هستند. چنانکه همه «صادق» راستگو و «کاظم» فرو برنده خشم و «زین العابدین» زیباترین روح پرستنده هستند.
اما فرهنگ القاب معصومین ریشهاى اجتماعى و برخاسته از عنایت الهى دارد که لقب «تقى» نیز از این مقوله است.
نگاهى به شرایط اجتماعى آن بزرگوار و وضعیت درباریان ما را بدین نکته رهنمون میکند که دشمن تلاشى پیگیر داشت تا به گمان خود آن حضرت را با عیاشی ها و فساد دربار براى یک بار هم که شده است آلوده کند و در نتیجه آن حضرت را از چشم شیعیان و طرفدارانش که او را به خاطر پاکى و طهارت الهى اش مىستودند ساقط کند و حتى مامون براى کشاندن آن حضرت به بزم دربار دخترش ام الفضل را به عقد آن حضرت در آورد و در این جهت دستور لازم را نیز صادر کرد. اما راه به جایى نبرد و پاکى و تقواى امامت بر اندیشه باطل مامونى پیروز گشت و نورانیتى مضاعف یافت.
2. برترى دانش و تفوق علمى:
دومین عامل شهادت امام جواد(ع) را میتوان حضور قوى و کار آمد حضرت در صحنههاى علمى و برترى دانش آن حضرت بر شمرد زیرا که این امر ناتوانى خلیفه را در مقابل امام جواد(ع) که بسیارى خلافت را حق آنان میدانستند به نمایش میگذاشت. و ضعف بنیه علمى دانشمندان دربارى را هر چه بیشتر آشکار میساخت.
3. بزرگداشت نهضت هاى شیعى:
«حسین بن على» مشهور به شهید فخ، نواده حضرت مجتبى(ع) در زمانی که از خلفاى بنى عباس به نام هادى عباسى قیام کرد. یاد و نام او سندى بر محکومیت بنى عباس تلقى مىشد و حماسه نهضتهاى شیعى علیه خلفاى عباسى را در خاطرهها تجدید مینمود.
در حمایت از این شهید انقلابى روایتى نیز از امام جواد(ع) میخوانیم: «پس از فاجعه کربلا هیچ فاجعه اى براى ما بزرگتر از فاجعه فخ نبوده است.»
در این راستاست که معتصم پس از این که از مردم بیعت براى خود گرفت جویاى حال امام جواد(ع) شد و دستور داد که امام جواد(ع) و همسرش ام الفضل را به بغداد فرا خوانند. زیرا که حضور و نام و یاد آن بزرگوار حماسه جهاد و پرچم آزادگى و عزت ایمان است و جلوه امامت و وصیتش مهر باطلى است بر خلافت هاى باطل بنىعباس.