حجت الاسلام و المسلمین رشید داودی
«همه ما و شما باید بدانیم که شیطان خارج و داخل و نفس اماره بتدریج انسان را از خلافهاى کوچک به بزرگ و بزرگتر مىکشاند که یکوقت از کفر سر در مىآورد. پس خلاف کوچک را بزرگ شمارید و شماریم، و فساد را از سرچشمه جلو گیریم. از خداوند متعال مدد مىخواهیم که همه ما را حفظ نماید، خصوصاً از شیطان نفس که مادر «بُت» هاست. (صحیفه امام، ج19، ص371)
روان آدمى به حسب فطرت به راستى و درستى سرشته شده است.«مؤمن در سرشتش دروغ و خیانت نیست». (تحف العقول، ص367) اگر انسانى بههمان وضع روانى اصلى باقى مانده باشد و عوامل خارجى، فطرتش را منقلبنساخته باشد، به خوبىها آراسته و از بدىها پیراسته خواهد بود. او دلیر است، جوانمرد است، راست گو و درست کار است، ولى از آن نظر که این سرمایههاى فطرىاقتضایى است. عوامل میراثى و تاثیرات محیط نه تنها مىتواند از بروز فضایل فطرىجلوگیرى کند، بلکه قادر است که فضایل را از روان بگیرد و به جاى آنها رذایلبپردازد.
بنابراین با استفاده از آیات و روایات به نکاتی دقیق دست می یابیم که روشن می کند کسی که بر خلاف سرشت و فطرت خود مرتکب رذائل اخلاقی از جمله دروغ -که کلید سایر رذائل، معرفی شده- می شود لازمه این عملش اینست که چنین شخصی نه تنها بر صراط مستقیم ایمان بمعنی الاخص (یعنی شیعه) نیست بلکه چنین فردی از دایرهی اسلام نیز خارج می شود ور در زمره منافقین به حساب می آید. تفصیل مطلب بدین شرح است:
خروج از دایره ایمان
در کلام امیر المؤمنین علیه السلام ایمان را در این دانسته اند که انسان همواره صداقت را بر دروغ ترجیح بدهد: (علامة) اَلایمانُ أَن تُؤثِرَ الصِّدقَ حَیثُ یَضُرُّکَ عَلَى الکَذِبِ حَیثُ یَنفَعُکَ؛ (نشانه) ایمان، این است که راستگویى را هر چند به زیان تو باشد بر دروغگویى، گرچه به سود تو باشد، ترجیح دهى.(نهج البلاغه، حکمت 458) هچنین امام صادق علیه السلام نیز مؤمن را دارای چند صفت می داند که یکی از آنها اینست که دروغ نمی گوید؛«سِتَّةٌ لاتَکونُ فِى المُؤمِنِ: اَلعُسرُ وَالنَّکَهُ وَالحَسَدُ وَاللَّجاجَةُ وَالکَذِبُ وَالبَغىُ؛ شش (صفت) در مؤمن نیست: سخت گیرى، بى خیرى، حسادت، لجاجت، دروغگویى و تجاوز.(تحف العقول، ص377) امام محمد باقرعلیه السلام در این مورد مىفرماید که حتی اگر انسان ایمان هم داشته باشد، آن چیزی که می تواند خانه ایمانش را ویران کند دروغ گفتن است؛ «ان الکذب هو خراب الایمان. دروغ خود، ویرانى ایمان است.» (الکافى، ج 2، ص 339) از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله سؤال شد: «یَکُونُ الْمُؤمِنُ جَباناً؟ قالَ: نَعَمُ؛ قیلَ وَ یَکُونُ بَخِیلا؟ قالَ: نَعَمْ. قِیلَ یَکُونُ کَذَّاباً قالَ: لا. آیا انسان مؤمن ممکن است (احیاناً) ترسو باشد؟ فرمود: آرى. باز پرسیدند آیا ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: آرى. پرسیدند آیا ممکن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه». (جامع السّعادات جلد 2، صفحه 322) همین مضمون به صورت دیگرى از امیرمؤمنان على علیه السلام نقل شده است آنجا که فرمود: «لا یَجِدُ الْعَبْدُ طَعْمَ الاِْیمانِ حَتّى یَتْرُکَ الْکِذْبَ هَزْلَهُ وَجِدَّهُ. انسان هیچ گاه طعم ایمان را نمى چشد تا دروغ را ترک گوید خواه شوخى باشد یاجدى» . (اصول کافى، جلد 2، صفحه 340، حدیث 11) چرا دروغ با ایمان سازگار نیست؟ زیرا دروغ یا به خاطر آن است که انسان به منفعتى برسد یا از مشکلى رهایى یابد چنان که ایمان انسان قوى باشد مى داند که خیر وشر به دست خدا است او است که مى تواند گره کور مشکلات را بگشاید و او است که مى تواند در برابر ناملایمات از انسان دفاع کند، و اگر انسان به این امر اعتقاد داشته باشد دیگر چه نیازى دارد که به دروغ متوسل گردد.
و در آخر روایتی را از امام باقر علیه السلام بیان می شود که امام علیه السلام اشاره می کند که اگر فردی مؤمن باشد، آن چیزی که می تواند اساس خانهی ایمانش را ویران کند، دروغ گویی و عادت بر کذب است. «إنّ الکَذِبَ هُوَ خَرَابُ الإیمانِ. همانا دروغ ویران کنندهی ایمان است.(کافی، ج2، ص338) حضرت امام خمینی(ره) در ذیل این حدیث می فرمایند: «حقیقتا این طور اخبار دل انسان را مىلرزاند و پشت انسان را مىشکند. گمان مىکنم که دروغ از مفاسد اعمالى است که از بس شایع است قبحش بکلى از بین رفته! ولى یک وقت تنبه پیدا مىکنیم که ایمان که سرمایه حیات عالم آخرت است به واسطه این موبقه از دست ما رفته و خود ما نفهمیدیم». (شرح چهل حدیث، ص472)
بنابراین وقتی که تعریف ایمان و مؤمن چنین است قطعا دروغگو از دایره ایمان خارج است. و می توان گفت که اولیاء دین معیار سنجش ایمان را دروغ قرار داده اند تا هر کسی بتواند ایمان خود را با این معیار مورد سنجش قرار دهد.
خروج از دایره اسلام
بعد از اینکه ثابت شد که فرد دروغ گو از دایره ایمان و مؤمنین خارج است، بیان می شود که اثر دیگر دروغ اینست که انسان دروغگو از دایره اسلام نیز خارج است و مسلمان نیست هرچند که ادعای اسلام کند. کما اینکه امیر المؤمنین علیهالسلام می فرمایند: «لَیسَ الکَذِبُ مِن خَلائِقِ الإِسلامِ؛ دروغگویى از اخلاق اسلام نیست.(غررالحکم، ج5، ص74)
چون اسلام دینی است که پیامبر گرامی اش می فرماید که بعثت من برای تکمیل و اتمام مکارم اخلاق می باشد. حال مکارم اخلاق کجا و کلید ورود به رذائل اخلاق کجا ؟ و چنین فردی را نه مسلمان بلکه باید منافق خواند. همانطور که پیامبر عظیم الشأن اسلام فرمودند : ثَلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ اِن صامَ وَ صَلّى وَحَجَّ وَاعتَمَرَ وَقالَ «اِنّى مُسلِمٌ» مَن اِذا حَدَّثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذَا ائتُمِنَ خانَ؛ سه چیز است که در هر کس باشد منافق است اگر چه روزه دارد و نماز بخواند و حج و عمره کند و بگوید من مسلمانم، کسى که هنگام سخن گفتن دروغ بگوید و وقتى که وعده دهد تخلف نماید و چون امانت بگیرد، خیانت نماید. (نهج الفصاحه، ح 1280)
ورود به دایره نفاق
همانطور که بیان شد وقتی انسان از دایره ایمان و اسلام خارج شد به ورطه ای هولناک به اسم نفاق سقوط می کند که بسیار دردناک و مصیبت بار است. از این رو است که می بینیم پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم یکی از نشانه هایی را که انسان می تواند با آن منافق را بشناسد ، دروغ گفتن معرفی می کند: آیَةُ المُنافِقِ ثَلاثٌ: اِذا حَدَثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذا اؤتُمِنَ خانَ؛ نشان منافق سه چیز است: سخن به دروغ بگوید، از وعده تخلف کند، در امانت خیانت نماید.(صحیح مسلم، کتاب الایمان، ح 89) امام صادق علیه السلام هم اشاره دارند بر اینکه طینت و سرشت و فطرت مؤمن بر پاکی و صداقت است نه دروغ و این همان چیزی است که در منافق وجود ندارد: «اَلمُؤمِنُ لایُخلَقُ عَلَى الکِذبِ وَلا عَلَى الخیانَةِ وَ خِصلَتانِ لا یَجتَمِعانِ فِى المُنافِقِ، سَمتٌ حَسَنٌ وَ فِقهٌ فِى السُّنَّةِ.مؤمن در سرشتش دروغ و خیانت نیست و دو صفت است که در منافق جمع نگردد: سیرت نیکو و دین شناسى.(تحف العقول، ص367) و می بینیم که قرآن کریم هم نتیجه نفاق را چنین معرفی می کند:« فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی قُلُوبِهِمْ إِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ. این عمل، (روح) نفاق را، تا روزى که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهى تخلّف جستند؛ و بخاطر آن است که دروغ مىگفتند. (توبه/77)
حضرت امام خمینی(ره) در مورد چنین افراد منافق صفت و دورو که با فریب و دروغ قصد دارند که روحانیت مبارز و انقلابی را به حاشیه برانند آنهم به اسم دفاع از اسلام و جمهوری اسلامی ، چنین هشدار می دهند: « من خوف این را دارم که شما ملت بزرگ ایران، که براى خدا قیام کردید و براى خدا جوانهایتان را دادید و براى خدا زحمات طاقت فرسا کشیدید و همه چیزتان را فداى اسلام کردید، با این جریانى که به نظر مىآید که دارد پیش مىرود، یک وقتى متوجه بشوید که- خداى نخواسته- با انعزال این مردم، اینهایى که خدمتگزار هستند، یک حکومت قلدرى با اسم «اسلام»، با اسم «جمهورى اسلامى»، با اسم «خدمتگزار به اسلام» بیاید و همه زحمتهاى شما و خونهایى [را] که دادید، هدر ببرد.( صحیفه امام؛ ج15، ص367)
روان آدمى به حسب فطرت به راستى و درستى سرشته شده است.«مؤمن در سرشتش دروغ و خیانت نیست». (تحف العقول، ص367) اگر انسانى بههمان وضع روانى اصلى باقى مانده باشد و عوامل خارجى، فطرتش را منقلبنساخته باشد، به خوبىها آراسته و از بدىها پیراسته خواهد بود. او دلیر است، جوانمرد است، راست گو و درست کار است، ولى از آن نظر که این سرمایههاى فطرىاقتضایى است. عوامل میراثى و تاثیرات محیط نه تنها مىتواند از بروز فضایل فطرىجلوگیرى کند، بلکه قادر است که فضایل را از روان بگیرد و به جاى آنها رذایلبپردازد.
بنابراین با استفاده از آیات و روایات به نکاتی دقیق دست می یابیم که روشن می کند کسی که بر خلاف سرشت و فطرت خود مرتکب رذائل اخلاقی از جمله دروغ -که کلید سایر رذائل، معرفی شده- می شود لازمه این عملش اینست که چنین شخصی نه تنها بر صراط مستقیم ایمان بمعنی الاخص (یعنی شیعه) نیست بلکه چنین فردی از دایرهی اسلام نیز خارج می شود ور در زمره منافقین به حساب می آید. تفصیل مطلب بدین شرح است:
خروج از دایره ایمان
در کلام امیر المؤمنین علیه السلام ایمان را در این دانسته اند که انسان همواره صداقت را بر دروغ ترجیح بدهد: (علامة) اَلایمانُ أَن تُؤثِرَ الصِّدقَ حَیثُ یَضُرُّکَ عَلَى الکَذِبِ حَیثُ یَنفَعُکَ؛ (نشانه) ایمان، این است که راستگویى را هر چند به زیان تو باشد بر دروغگویى، گرچه به سود تو باشد، ترجیح دهى.(نهج البلاغه، حکمت 458) هچنین امام صادق علیه السلام نیز مؤمن را دارای چند صفت می داند که یکی از آنها اینست که دروغ نمی گوید؛«سِتَّةٌ لاتَکونُ فِى المُؤمِنِ: اَلعُسرُ وَالنَّکَهُ وَالحَسَدُ وَاللَّجاجَةُ وَالکَذِبُ وَالبَغىُ؛ شش (صفت) در مؤمن نیست: سخت گیرى، بى خیرى، حسادت، لجاجت، دروغگویى و تجاوز.(تحف العقول، ص377) امام محمد باقرعلیه السلام در این مورد مىفرماید که حتی اگر انسان ایمان هم داشته باشد، آن چیزی که می تواند خانه ایمانش را ویران کند دروغ گفتن است؛ «ان الکذب هو خراب الایمان. دروغ خود، ویرانى ایمان است.» (الکافى، ج 2، ص 339) از پیامبر اکرم صلى الله علیه وآله سؤال شد: «یَکُونُ الْمُؤمِنُ جَباناً؟ قالَ: نَعَمُ؛ قیلَ وَ یَکُونُ بَخِیلا؟ قالَ: نَعَمْ. قِیلَ یَکُونُ کَذَّاباً قالَ: لا. آیا انسان مؤمن ممکن است (احیاناً) ترسو باشد؟ فرمود: آرى. باز پرسیدند آیا ممکن است بخیل باشد؟ فرمود: آرى. پرسیدند آیا ممکن است دروغگو باشد؟ فرمود: نه». (جامع السّعادات جلد 2، صفحه 322) همین مضمون به صورت دیگرى از امیرمؤمنان على علیه السلام نقل شده است آنجا که فرمود: «لا یَجِدُ الْعَبْدُ طَعْمَ الاِْیمانِ حَتّى یَتْرُکَ الْکِذْبَ هَزْلَهُ وَجِدَّهُ. انسان هیچ گاه طعم ایمان را نمى چشد تا دروغ را ترک گوید خواه شوخى باشد یاجدى» . (اصول کافى، جلد 2، صفحه 340، حدیث 11) چرا دروغ با ایمان سازگار نیست؟ زیرا دروغ یا به خاطر آن است که انسان به منفعتى برسد یا از مشکلى رهایى یابد چنان که ایمان انسان قوى باشد مى داند که خیر وشر به دست خدا است او است که مى تواند گره کور مشکلات را بگشاید و او است که مى تواند در برابر ناملایمات از انسان دفاع کند، و اگر انسان به این امر اعتقاد داشته باشد دیگر چه نیازى دارد که به دروغ متوسل گردد.
و در آخر روایتی را از امام باقر علیه السلام بیان می شود که امام علیه السلام اشاره می کند که اگر فردی مؤمن باشد، آن چیزی که می تواند اساس خانهی ایمانش را ویران کند، دروغ گویی و عادت بر کذب است. «إنّ الکَذِبَ هُوَ خَرَابُ الإیمانِ. همانا دروغ ویران کنندهی ایمان است.(کافی، ج2، ص338) حضرت امام خمینی(ره) در ذیل این حدیث می فرمایند: «حقیقتا این طور اخبار دل انسان را مىلرزاند و پشت انسان را مىشکند. گمان مىکنم که دروغ از مفاسد اعمالى است که از بس شایع است قبحش بکلى از بین رفته! ولى یک وقت تنبه پیدا مىکنیم که ایمان که سرمایه حیات عالم آخرت است به واسطه این موبقه از دست ما رفته و خود ما نفهمیدیم». (شرح چهل حدیث، ص472)
بنابراین وقتی که تعریف ایمان و مؤمن چنین است قطعا دروغگو از دایره ایمان خارج است. و می توان گفت که اولیاء دین معیار سنجش ایمان را دروغ قرار داده اند تا هر کسی بتواند ایمان خود را با این معیار مورد سنجش قرار دهد.
خروج از دایره اسلام
بعد از اینکه ثابت شد که فرد دروغ گو از دایره ایمان و مؤمنین خارج است، بیان می شود که اثر دیگر دروغ اینست که انسان دروغگو از دایره اسلام نیز خارج است و مسلمان نیست هرچند که ادعای اسلام کند. کما اینکه امیر المؤمنین علیهالسلام می فرمایند: «لَیسَ الکَذِبُ مِن خَلائِقِ الإِسلامِ؛ دروغگویى از اخلاق اسلام نیست.(غررالحکم، ج5، ص74)
چون اسلام دینی است که پیامبر گرامی اش می فرماید که بعثت من برای تکمیل و اتمام مکارم اخلاق می باشد. حال مکارم اخلاق کجا و کلید ورود به رذائل اخلاق کجا ؟ و چنین فردی را نه مسلمان بلکه باید منافق خواند. همانطور که پیامبر عظیم الشأن اسلام فرمودند : ثَلاثٌ مَن کُنَّ فیهِ فَهُوَ مُنافِقٌ وَ اِن صامَ وَ صَلّى وَحَجَّ وَاعتَمَرَ وَقالَ «اِنّى مُسلِمٌ» مَن اِذا حَدَّثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذَا ائتُمِنَ خانَ؛ سه چیز است که در هر کس باشد منافق است اگر چه روزه دارد و نماز بخواند و حج و عمره کند و بگوید من مسلمانم، کسى که هنگام سخن گفتن دروغ بگوید و وقتى که وعده دهد تخلف نماید و چون امانت بگیرد، خیانت نماید. (نهج الفصاحه، ح 1280)
ورود به دایره نفاق
همانطور که بیان شد وقتی انسان از دایره ایمان و اسلام خارج شد به ورطه ای هولناک به اسم نفاق سقوط می کند که بسیار دردناک و مصیبت بار است. از این رو است که می بینیم پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم یکی از نشانه هایی را که انسان می تواند با آن منافق را بشناسد ، دروغ گفتن معرفی می کند: آیَةُ المُنافِقِ ثَلاثٌ: اِذا حَدَثَ کَذِبَ وَ اِذا وَعَدَ اَخلَفَ وَ اِذا اؤتُمِنَ خانَ؛ نشان منافق سه چیز است: سخن به دروغ بگوید، از وعده تخلف کند، در امانت خیانت نماید.(صحیح مسلم، کتاب الایمان، ح 89) امام صادق علیه السلام هم اشاره دارند بر اینکه طینت و سرشت و فطرت مؤمن بر پاکی و صداقت است نه دروغ و این همان چیزی است که در منافق وجود ندارد: «اَلمُؤمِنُ لایُخلَقُ عَلَى الکِذبِ وَلا عَلَى الخیانَةِ وَ خِصلَتانِ لا یَجتَمِعانِ فِى المُنافِقِ، سَمتٌ حَسَنٌ وَ فِقهٌ فِى السُّنَّةِ.مؤمن در سرشتش دروغ و خیانت نیست و دو صفت است که در منافق جمع نگردد: سیرت نیکو و دین شناسى.(تحف العقول، ص367) و می بینیم که قرآن کریم هم نتیجه نفاق را چنین معرفی می کند:« فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی قُلُوبِهِمْ إِلى یَوْمِ یَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ. این عمل، (روح) نفاق را، تا روزى که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهى تخلّف جستند؛ و بخاطر آن است که دروغ مىگفتند. (توبه/77)
حضرت امام خمینی(ره) در مورد چنین افراد منافق صفت و دورو که با فریب و دروغ قصد دارند که روحانیت مبارز و انقلابی را به حاشیه برانند آنهم به اسم دفاع از اسلام و جمهوری اسلامی ، چنین هشدار می دهند: « من خوف این را دارم که شما ملت بزرگ ایران، که براى خدا قیام کردید و براى خدا جوانهایتان را دادید و براى خدا زحمات طاقت فرسا کشیدید و همه چیزتان را فداى اسلام کردید، با این جریانى که به نظر مىآید که دارد پیش مىرود، یک وقتى متوجه بشوید که- خداى نخواسته- با انعزال این مردم، اینهایى که خدمتگزار هستند، یک حکومت قلدرى با اسم «اسلام»، با اسم «جمهورى اسلامى»، با اسم «خدمتگزار به اسلام» بیاید و همه زحمتهاى شما و خونهایى [را] که دادید، هدر ببرد.( صحیفه امام؛ ج15، ص367)
کپی شد