اشاره: علیمحمد بشارتی، از جمله سیاستمداران مورد اعتماد و موثر دوران پس از انقلاب و از مبارزان و نیروهای موثر خط امامی در دوران پیش از انقلاب است. به بهانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، با این وزیر کشور دوره سازندگی به گفتگو درباره انقلاب اسلامی و عناصر موفقیت امام گفتگو کرده ایم. آنچه این گفتگو را از اهمیت ویژه برخوردار می سازد، تاکید موکد بشارتی بر اسقامت در راه امام و حفظ میراث ایشان و همچنین حفظ حرمت خانواده و بیت مکرم امام است.

گفتگوی ما درباره شرایط فرهنگی و سیاسی حاکم بر جامعه ایران است. برای ورود به بحث، به نظر شما چه مساله ای، از بقیه مباحث، قابل تامل تر است؟

من گمان می‌کنم بیداری اسلامی در سطح منطقه و جهان مهمتر از همه است. فکر می کنم باید از این مساله شروع کنیم و به بقیه برسیم.

راجع به بیداری اسلامی که در صحبت‌های امام مطرح شد و الان همین کنار ما در حال پیشرفت است من حتی در سخنان بعضی از خواص دیدم که عقیده داشتند این ها در راستای همان سیاست‌های امریکا درباره خاورمیانه بززگ است در صورتی که اینگونه نیست چراکه این ها شعارهای ضد امریکایی و ضد اسراییلی و ضد امپریالیستی می دهند این ها به دنبال احیای اسلام هستند یا به تبع آن نهضت عظیم و بی‌سابقه وال استریت در امریکای شمالی انجام می شود و اتفاقاتی که در حوزه یورو در حال وقوع است. پس این ها سوال شما نیست. وگرنه هرجا که نگاه می کنید بحث از مصر است و از به خاک و خون کشیده شدن توسط نظامی ها و تاکید صد باره مردم مصر بر اینکه ما اسلام را می خواهیم. انگیزه این ها به همان نهضت امام بر می گردد که باعث شده است همان مردمی که قبلا تحت فشار ساکت بودند الان قیام می کنند و حتی در این راه کشته می دهند و این باید یک پیامی باشد برای مردم یمن و مردم بحرین.

به نظر شما بیداری اسلامی چقدر تحت تاثیر نظرات امام است ؟

این مسئله بسیار مهم است . در این ها می توان گفت عواملی که موجب این تاثیرگذاری شده است یکی جمهوریت تفکر امام است یکی مردم محوری در نظر حضرت امام است و اینکه از همه مهم تر است اسلامیت در تفکر حضرت امام است و همین انگیزه هم است که به مردم مصر الهام بخشیده است و موجب این تحرکات شده است و نه ملی گرایی وگرنه مردم مصر سابقه زیادی در نهضت ملی دارند. آن وقت می توانید مطرح کنید چرا بعد از حضرت امام حضور مردم کم رنگ شده است؟ چرا مردم مثل سابق نیستند؟ و آن وقت می‌شود صحبت کرد. در واقع باید در مطرح کردن مسائل دقت کرد تا مسائل مهم تر ابتدا مطرح شود.

درباره تاثیر اندیشه های امام در بیداری اسلامی کشورهای خاورمیانه باید بگویم که این اثر گذاری و این نهضت رهایی بخش به طور قطع حاصل تفکرات امام است و تعجب ما از این است که چرا با تاخیر انجام می شود. انتظار امام این بود که در همان دهه اول حیات انقلاب اسلامی این تحولات انجام شود و با این اوصاف این حرکت در دهه سوم انجام شده است

کشورهای خاورمیانه عربی و به خصوص کشور مصر به دلائل متعددی همانند جمعیت بالا و افکار روشن و موقعیت استراتژیکی کشور همواره مورد نظر کشورهای استعمارگر اروپایی و امریکا بوده اند .

در این میان، چرا مصر اهمیت ویژه ای دارد؟

با سواد ترین و روشن ترین مردم عربی در مصر هستند و اگر یک بررسی اجمالی انجام دهید میزان انتشارات و رسانه‌ها هم کمی و هم کیفی در مصر بیشتر از مجموعه تولیدات فکری و انتشاراتی کل کشورهای عربی است. مثلا الاهرام دو میلیون تیراژ دارد و این نشان می دهد که مردم اهل مطالعه و تحقیق و تفکر هستند و یکی از دلایل اینکه مصر به این شکل در آمده است سابقه انقلاب فکری از ۸۰۰سال پیش است و آن هم چیزی نیست به جز دانشگاه الازهر مصر که آن هم شیعیان پایه گذاری کرده اند و سالیان دراز دانشمندانی که از آنجا فارغ التحصیل می شدند مطلوب کشورهای اسلامی بوده اند همانند وضعیتی که فارغ التحصیلان آکسفورد و غیره دارد.

در کنار این وضعیت روشنفکری که در مصر جریان داشته است به همان دلایل سه گانه که گفته شد این کشور همیشه موردتوجه قدرت ها بوده است و این وضعیت برای مردم به وجود آمده است و متقابلا مردم مصر هر روزی که این کشورها بر کشورشان سایه انداخته اند دست به مقاومت زده اند و مبارزه کرده اند.

اما تبار روشنفکری در مصر، در قیاس با سایر کشورها، بسیار متفاوت است.

اوایل روشنفکرانی بودند که در عین اینکه مسلمان بودند از قدرت اسلام برای مبارزه استفاده نکردند مانند جمال عبدالناصر و دوستانش از عنصر اسلام برای مبارزه با سلطه گران استفاده نکردند و بعد از اینکه ناصر از دنیا رفت جانشین او محمد انورسادات با سرعت به طرف امریکا و اسراییل گرایش پیدا کرد و پیمان ننگین کمپ دیوید را امضا کرد و بعد با تلخی این قرارداد روشنفکران به این نتیجه رسیدند که این خروجی ملی گرایی به جای اسلام گرایی است. جانشین انورسادات هم مبارک بود که دیدید چه بلایی بر سر مصر آورد و چون روشن است من دیگر اشاره ای ندارم اما دیدید که بعد از تونس بلافاصله در مصر این نهضت انجام شد و در مدت کوتاهی توانستند به مبارزه بپردازند. مبارزه ای که هم در شعار مردم گرایش به اسلام مشخص شد و هم در تعیین تکلیف و اینکه در انتخاباتی که در مصر صورت گرفته است ،اسلام گراها پیروز شده اند و این نشان می دهد که دین اسلام به شدت در درون مردم نهادینه شده است

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران،چه تاثیری بر فضای عربی اسلامی می گذارد؟

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که حاصل اندیشه های الهی امام بود و مردم آزادی خواه و به خصوص آزادی خواهان مسلمان شاهدش بودند دیدند که امام با استفاده از اعتقادات دینی مردم ایران توانستند در مدتی کوتاه نیرومندترین ارتش های دنیا که در اختیار شاه بود را شکست بدهند. این مساله ساده نبود. آن هایی که ایران را جزیره ثبات منطقه مطرح کردند تا بتوانند در زمان شاه از نیروی شاه در کنترل کشورهای منطقه در راستای حفظ منافع امریکا استفاده کنند پیشرفته ترین سلاح را در اختیار شاه گذاشتند و شاه هم از این سلاح برای ارعاب مردم خودش استفاده می کرد و دست اندازی می کرد به کشورهای دیگر مانند عمان و ... و کشورها و مردم منطقه از شاه می ترسیدند.

چیزی در حدود هفتصد هزار نفر ارتش و ... در اختیار شاه بود و او سی و هفت سال بی اعتنا به قانون اساسی و معتقدات دینی و بی اعتنا به اصول قانون اساسی که مصوبات مجلس نباید با اسلام مغایرت داشته باشد به سرکوب مردم پرداخت و هیچ کس هم نتوانست از این کار او را بازدارد چون مورد حمایت قدرتها بود

اما بعد از این دوران امام دامن همت را به کمر بستند و وارد میدان شدند و از سال ۴۲ تا ۵۷ مبارزه ای مستدام داشتند تا اینکه در ۲۲ بهمن به پیروزی رسیدند

من تاریخ نمی خواهم بگویم اما یک سند در اینجا ارائه کنم. تیمسار ارتشبد فردوست در جلد اول کتابش تحت عنوان ظهور و سقوط سلطنت پهلوی نقل می کند که در بیستم بهمن ۵۷ در شورای عالی نظامی کنار من سپهبد بدره ای فرمانده نیروی زمینی نشسته بود به او گفتم قصد انجام کاری را دارید. گفت نه تیمسار چه قصدی... من از ۳۹۰ هزار نیروی تحت اختیارم الان هفتصد نفر را دارم و همه به انقلاب پیوسته اند...

این مساله هرچقدر برای طاغوت تلخ است برای ما شیرین است که امام با یک خودکار و چند صفحه کاغذ و بدون سلاح که صف کشتار را زیادتر می کند و دولت ها را به خشونت وا می دارد توانستند ارتش شاه را شکست دهند

چه انگیزه ای در این مدت کوتاه باعث شد از دی ماه ۵۶ تا بهمن ۵۷ انقلاب در ۱۴ ماه به پیروزی برسد؟

مردم بنابر این از اول تا آخر بر روی اسلام تاکید داشتند و بیشترین استفاده را هم کردند. دومین عنصری که امام به آن توجه کردند توجه به مردم بود. امام به صورتی استراتژیک عقیده داشتند که این مردم هستند که حرف آخر را می زنند نه احزاب و گروه ها و تشکل ها و تفکر ها و روشنفکران و به همین دلیل از اول مبارزه تا آخر مردم را مورد توجه قرار دادند. من یکبار در صحیفه امام نگاه کردم و دیدم امام بیش از هزار بار از مردم صحبت کرده اند خوب این اگر کسی معتقد نباشد و پایبند نباشد نسبت به مردم بی اعتنا می شود.

امام از سه عنصر استفاده کردند. عنصر اول که بسیار مورد توجه امام بود اسلام بود و خود امام هم شخصیتی مو

نقش مردم در این میان چیست؟

هر جا که مردم بودند قدرت هم بود هر جا که مردم بودند مبارزه هم آنجا بود و ترس سلطه گران آنجا بود

ما یکبار در جنگ هشت ساله هم حضور مردم را احساس کردیم. یک طرف انواع سلاح های پیشرفته غربی و شرقی که کشورها در اختیار عراق می گذاشتند و اطلاعات نظامی که امریکا در اختیار آن می گذاشت و کمک های برنامه ریزی جنگی که اسرائیل و انگلیس. اما این طرف ارتشی که در انقلاب ذوب شد و مردم در کنار ارتش و سپاه شرکت کردند و جنگ هشت ساله که به سود ما تمام شد

پس هر جا مردم هستند استقلال و آزادی وآرامش آنجاست و هر جا مردم نیستند باید غصه خورد و نگران شد اگر به مردم بها دهیم پیروز هستیم و اگر دولت ها به مشکلات مردم به صورت اساسی و اصولی توجه کنند آن دولت بیمه خواهد بود و هر جا به مشکلات مردم رسیدگی نکنیم انقلاب آسیب پذیر می شود و هر جا به مشکلات مردم رسیدگی کنیم هیچ سلاحی نمی تواند در جلوی انقلاب بایستد.

محاصره زمانی اثر ندارد که مردم انقلاب را از خودشان بدانند و مسئولین از خود مردم باشند رای مردم خوانده شود و به اندیشه های مردم بها دهند

به نظر شما، به تاکیدات امام بر نقش مردم در جامعه فعلی ما، چقدر توجه می شود؟

امروز رئیس یک اداره را اگر بخواهید ببینید به خدا می رسید و امکان ندارد معاون یک فرماندار را ملاقات کنید و به او زنگ بزنید حتی... و ما اینطوری به جایی نمی رسیم چون به سرعت داریم به مردم پشت می کنیم. ما باید به مردمی که ما را از زندان بیرون آوردند و درهای زندان را شکستند بها بدهیم. یعنی همان کاری که امام کردند و در سالهای بعد از پیروزی انقلاب به اثبات رساندند و یک پیوند ناگسستنی اصیل عمیق میان مردم با مردم و مردم با امام منقعد شد که اگر هفت میلیون نفر دوازده بهمن ۵۷ از امام استقبال کردند ۱۵ میلیون نفر هنگام وفات ایشان را بدرقه کردند. شما ببینید رهبران بزرگ دنیا خوب استقبال شدند اما بد بدرقه شدند چون به مردم پشت کردند

شما از دو عنصر موفقیت امام صحبت کردید عنصر سوم چیست؟

عنصر سوم مهم در اندیشه امام داشتن برنامه بود. ایشان شخصیت مهمی بودند. فیلسوف بودند فقیه بودند اندیشمند بودند روحانی بودند اما برنامه داشتند.

ما کتابی داریم که درباره حضرت امام به عنوان یک شخصیت برنامه دار نوشته شده است. و این برنامه به حدی دقیق بود که فرصت عکس العمل را از دشمن می گرفت. امام وقتی ضربه ای می زدند نمی ایستادند تا اثر ضربه را تماشا کنند چون می دانستند دشمن به خنثی کردن می پردازد. تا دشمن به این خیال خود برسد امام ضربه دوم را می زدند و اعلامیه دوم را می دادند. و ضربه سوم و...

بنابراین به لحاظ برنامه ریزی استراتژیک امام توان مقابله و زمان مقابله را ازدشمن می گرفت و ما در هیچ کجا سراغ نداریم. حتی نمی گذاشتند برنامه سفر را دشمن تعیین کنند و اجازه ندادند دیگری برایشان تصمیم بگیرند.

گاه موضوعی آن قدر دور است که چشم و گوش انسان از فهم آن ناتوان است ولی برعکس گاهی پدیده ای آنقدر نزدیک است که ما متوجه آن نمی شویم و همان است که پیامبر (ص) فرمود:نعمتان مجهولتان:الصحة و الامان.یعنی دو نعمت است که بر مردم مکشوف نیست امنیت و سلامتی.

امام با این توانمندی ها چگونه باید به عنوان یک الگو مطرح شود؟

حضرت امام یک شخصیت زمینی بودند و ما نمی خواهیم برای ایشان شخصیتی ملکوتی قائل شویم و خود ایشان هم راضی نیست و این طور هم نبوده است ولی این قدر این مرد بزرگ برای ما که کوچکیم بزرگ بود که ما نمی توانستیم ایشان را ببنیم. همانطور که عده ای در حضور پیامبر و ائمه می رفتند و سخیف ترین سوال ها را هم مطرح می کردند و ائمه طاهرین به آن ها پاسخ می دادند. وقتی حضرت امیر می فرمایند سلونی قبل ان تفقدونی... خوب مخاطب چه سوالی باید بپرسد. پرسیدند تعداد گوسفندان من چقدر است یا موی ریش من چقدر است و این به بی سوادی و ابله بودن سائل است و باید از امام از اندیشه هایی که راه را به حقیقت نزدیک تر می کند سوال کرد. امام خمینی هم همینطور بودند و گهگاه در اعیاد و غیره که ما شرفیاب می شدیم به حضور ایشان،‌ گاه چیزهایی می گفتند که حتی اهل مطالعه هم تا پایان صحبت نمی فهمیدند ایشان چه می گویند و این مساله خیلی مهمی است. مثلا راجع به دعای عرفه که یک بخشی از آن هم همه اشتباه می کردند که می فرمایند نادیت یعنی تو صدایم می زدی و همه نوشته اند من صدایت زدم و امام مصرانه ایستادند و گفتند این به معنای این است که خدایا تو مرا صدا زدی... خوب تا الان کسی اینقدر از معرفت دینی و شیعی اطلاع نداشت و این امام بود که با این افکار بلند به مردم اندرز بدهند و امام تا آخر امام خواهند بود و کمتر کسی می تواند به اندیشه های ایشان پی ببرد و هر کسی هم راجع به ایشان صحبت کرده است از اندیشه و عرفان و نماز و علم و اینها بسته به نظر خودش صحبت کرده است و امام تا آخر امام است و دست نخورده باقی می ماند و آن بخشی که ما فهمیدیم، شد انقلاب اسلامی یعنی پیروی از شخصی بزرگ وگرنه امام از این حرف ها خیلی بالاتر بودند

وقتی آقای فخرالدین حجازی خدمت اما به عنوان نماینده اول تهران سخنرانی کردند خدمت امام، خیلی مطنطن به این صورت که ای زلاله پاک پیامبر فرمان فرمای تا ما به فرمان شما تمام خاک امپریالیسم را فتح کنیم... امام فرمودند که بسم الله الرحمن الرحیم من خیلی خوف دارم که حرف های آقای حجازی باورم شود. خوب خیلی مهم است اینکه فردی اینقدر دل به خداوند داده باشند که این گونه اندیشه و صحبتی داشته باشند.

شما امام را از نزدیک می شناختید، این ویژگی های منحصر به فرد امام، محصول چه چیزی است؟ چگونه می شود یک نفر به این جا برسد؟

امام همین خدامحوری شان بود که ایشان را امام کرد و اول خودشکنی شان بود و اول بت خودشان را شکستند و به دنبال این شکستن بت نفس بود که حضرت باری تعالی قدرتی به ایشان دادند تا ایشان بت شاه را شکستند و به تبع همین موضوع بت امریکا را هم شکستند و این خیلی مهم بود. از این رهگذر که دیدن همه را ولی ندیدن خود را و تفکر نه شرقی و نه غربی همه بت را شکستند.

پیش بینی کردند که شوروی شکست خواهد خورد در نامه ای که به گورباچف نوشتند. باور کنید اگر این نامه را یک اندیشمند غربی نوشته بود ۵۰ تا جایزه به او می دادند و دریغ که این مرد دشمن آن ها بود. هیچ کس پیش بینی شکست آن ها را نکرد حتی جرج بوش پدر گفت که تحولات شوروی گیج کننده است و همان امام پیش بینی شکست امپریالیسم را هم کردند که الان ما شاهد آن هستیم

سوال بعدی من این است که بعد از امام چگونه باید با ایشان برخورد کرد؟ رفتار ما بعد از امام باید چگونه باشد؟

باید عکس این سوال را پرسید. چون من نبودم که امام را مشهور کردم بلکه برعکس امام بود که دستگیری من را کرد. حالا به شکرانه این موقعیت من باید چکار کنم؟ من نه تنها خودم بلکه بازماندگان من باید به
آن ها بگویم که تا آخر باید خودشان را مدیون امام و خاندان او بدانند.

من چند بار دیگر گفته ام و تلویزیون پخش کرده است. ما در زندانی بودیم که شب و روز فرق نمی کرد. من یک موقعی در سلولی بودم در زندان اوین برق قطع شده بود یا برق را قطع کرده بودند بین شب و روز واقعا فرق نداشت. نهار می دادند در این کاسه های برنجی. بعد از یکی دو ساعت در این سلول ها را باز می کردند ما می رفتیم این ظرف ها را می شستیم و وضو می گرفتیم و می آمدیم و من خاطرم است که نماز خواندیم و ناهار را آوردند و ما این وضو را تا نماز مغرب و عشا نگه داشتیم و تاریک بود و نمی دانستیم چه خبر است. یک ساعتی گذشت سرباز آمد ظرف را ببرد و غذا بیاورد از او پرسیدم ساعت چند است گفت هفت و ربع. مرداد ۵۴ من شش و ربع بعدازظهر نماز عشا خوانده ام. اصلا باور ما نمی شد که این یک روز این در روی لولا بچرخد و به مابگویند بیایید برای هوا خوری یا برای پانسمان زخم یا هر چیز دیگر... باور ما نمی شد ولی دیدیم قدرت مدیریت امام این درها را شکست و ما را آوردند وزیر کردند و من مدیون و مرهون امام هستم. در وهله اول خدا و ائمه اطهار و بعد فرمود من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق اگر انسان از بندگان خدا تشکر نکند یاد نمی گیرد از خدا تشکر کند و من خودم را مدیون ابدی امام می دانم. ما مدیون امام بودیم و باید باشیم

نظر شما درباره برخوردهایی که با خانواده امام می شود و هر روز هم می نویسند و در جاهای مختلف به خصوص درباره سید حسن آقا. یعنی آن رفتاری که در خرداد89 اتفاق افتاد گویا هنوز ادامه دارد. نظر شما درباره این ها چیست؟

باید همانطور که حرمت امام را نگاه داشت، حرمت بیت امام را نیز نگه داشت. نباید دست به رفتارهای نادرست و غیراخلاقی زد. این کارها ناپسند است. از نظر حقوق اسلامی هیچ کس معصوم از خطا نیست و قانون را درباره همه یکسان دیده ایم اما قانون می گوید اول جرم را به متهم تفهیم کن و وقتی که تفهیم کردی و او هم اقرار کرد این دیگر مجرم است و باید مجازات شود ولی حق ندارید این مطلب را به روزنامه ها بکشانید و رسانه ها این مطلب را بفهمند چون یک فردی خطایی کرده است و بعد از مجازات به اجتماع بر می گردد و می خواهد زندگی کند و اگر علنی شود توان زندگی ندارد ولی شما می بینید قبل از اینکه یک شخص اتهامش مشخص باشد رسانه ها آن را جنجالی کرده اند. مقام معظم رهبری هم به کرات این مطلب را اشاره کرده اند و بزرگان هم بارها آن را گفته اند و مراجع تذکر داده اند که آبروی مردم را نریزید. امیر المومنین می فرمایند عرض المومن کدمه یعنی آبروی مومن مانند خونشان حرمت دارد یا جایی دیگر می فرمایند عرض المومن کالکعبه یعنی آبروی مومن مانند کعبه است و نباید به راحتی آبروی افراد ریخته شود. چرا گفته شده است که الغیبت اشد من الزنا و چرا فرموده اند ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتا فکرهتموه... بدترین تعبیر همین صحبت سوره حجرات است و می فرماید که غیبت کردن مانند این است که گوشت مرده برادرت اینجاست و تو از آن بخوری... و این را ما باور نداریم.

چه باید کرد؟

من فکر می کنم که ما باید در تفکر و رفتارمان تجدید نظر کنیم. دشمن ماست خوب باشد دلیل نمی شود که هتک آبرو شود.

سال ۵۹ بود که بنی صدر تحت عنوان شایعه شکنجه اعلام کرد که در زندان ها شکنجه وجود دارد و حضرت امام به آیت الله هاشمی که رییس مجلس بودند دستور دادند که هیاتی را مشخص کنند تا زندان ها را بازدید کنند و گزارش دهند. من آن موقع نماینده مجلس بودم و انتخاب شدم و گروهی تشکیل شد. شهید محمد منتظری از طرف امام انتخاب شدند و به همراه دکتر گودرز جهرمی و رفتیم در زندان ها برای بررسی. من یک بار به امام عرض کردم که اولین بازجویی ها در بعد از انقلاب را من انجام داده ام. مرحوم ربانی شیرازی به من گفت آقای بشارتی شما که مدتها زندانی بوده اید بیایید و این بازجویی ها را انجام دهید. من در اتاقم نشسته بودم که دکتر تهرانی را آوردند یک شکنجه گر خونخوار. بلند شدم زدم روی شانه اش و به او گفتم آقای دکتر شما من را می شناسید ؟ شما هزار شلاق بیشتر به من زدید... گفتم این ملت یک حقی دارند که آن به من ربطی ندارد. به امام عرض کردم ما اول انقلاب آبگوشت هم گیرمان نمی آمد فرستادم از بیرون برایش چلوکباب برگ آوردند. چو اسیر تست اکنون به اسیر کن مدارا. این داستان و رمان نیست و انجام شده است. امام علی به امام حسن مجتبی فرمودند من اگر این ضربه به سلامت رهیدم خودم می دانم و ابن ملجم و اگر شهید شدم فقط یک ضربه به او بزنید و نه بیشتر. نکند که او را مثله کنید.

ما در این قسمت مشکل داریم و بر خطاییم و هر کس هم می خواهد باشد باشد. هر کس پسر آیت الله یا اصلا خود آیت الله باشد و خلاف کند یا علیه نظام علیه مقام عظمای ولایت علیه قانون اساسی بخواهد گارد بگیرد باید دستگیر شود و محاکمه شود اما تا زمانی که حکمی علیه کسی نداده اند نباید اسمی از کسی برده شود ما باید تجدید نظر کنیم. وقتی خداوند متعال اینقدر به آبروی مومن اهمیت داده است روی از ما برنگرداند وقتی در حدیث صحیح از رسول الله داریم: من روا روایت عن اخیه المومن لیسخف.... اگر کسی جمله ای از برادر مومن اش نقل کند که قصدش تضعیف او بوده است تا او را از چشم بیندازد می گوید خداوند او را از ولایت خودش می اندازد و می گوید برو که تو در ولایت شیطانی و شیطان می گوید که من هم تو را نمی خواهم.

این مطالب قصه نیست بلکه مسائل اساسی است و آبروی مردم است. ببینید علما و بزرگان این کار را می کنند ببینید مقام معظم رهبری در این همه سخنرانی ها که به مناسبات مختلف انجام داده اند این حرف ها را زده اند؟ ایا بزرگان ما این کار ها را می کنند و خدا به داد برسد یک سال و نیم دیگر انتخابات ریاست جمهوری است. بیایید بگیرید ببرید او این کار را کرد فلانی آن کار را. پسرش دارد در آکسفورد درس می خواند خوب بخواند. زنش رفته است لندن خوب برود. اگر خلاف قانون است خوب بیایید اعلام کنید. بعد اگر کسی انجام داد تذکر بدهید.

ما حق نداریم حتی بپرسیم از کجا آورده اید. و اصل بر برائت است یعنی اصل بر این است که ما هر کسی را می بینیم این انسان خوبی است مگر اینکه عکسش ثابت شود. نه اینکه خلاف این جمله را در نظر داشته باشیم و اصل را بر این قرار دهیم که همه متهم اند مگر خلافش ثابت شود. این چیزی است که ما باید به خاطر آن متاثر باشیم و راه چاره پیدا کنیم.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.