بسم اللَّه الرحمن الرحیم‏
باید من در این آخر سال، که نزدیک است تجدید بشود سال، مطالبى را به عرض ملت برسانم. سالى که الآن در او هستیم و اواخر اوست، مى‏دانید که چه سال پر زحمت و پر رنجى براى ملت ما بود، و چه سال پر نفعى. رنجهایى که در این سال ملت ما کشیدند شاید در تاریخ کم سابقه یا بى‏سابقه باشد، و قدرتى که ملت ما نشان داد و عَرْضه کرد بر جهان، باید بگویم بى‏سابقه بوده است؛ براى اینکه ملتى که پنجاه و چند سال در تحت فشار طاقتفرسا بود و همه قدرتها را از او سلب کرده بودند و تمام زندگى آنها را تباه کرده بودند، اینها در عین حال قیام کردند و نهضت کردند. و من نمى‏توانم اسمى روى این نهضت بگذارم الّا اینکه نهضتْ اسلامى و به قدرتِ اسلام بود و به قدرت ایمان بود. اگر قدرت ایمان نبود امکان نداشت با دست خالى یک ملتى بر این قدرتهاى شیطانى غلبه کند. این قدرت اسلام و قدرت ایمان بود که مردم را به وحدت کشاند. و این وحدت و قدرت ایمان بود که مردم را به پیروزى کشاند.
باید ملت ایران این پیروزى را و این نهضت را حفظ کنند. اگر این نهضت خداى نخواسته رو به سستى گراید، باید مهیاى اعاده مصیبتهاى سابق باشیم. اگر تفرقه‏اى بین ملت ما حاصل بشود، اگر دستهاى جنایتکارى بین ملت ما تفرقه بیندازد باید ملت باز خودش را مهیا کند براى اختناقها و براى چپاولگریها و براى عقب‏ماندگیها. رمز پیروزى ما وحدت کلمه و اتکال به خدا و اتکال به اسلام بود. این رمز را ملت ما نباید از دست بدهد.
ما در این آستانه سال جدید، که باید به یک معنا عید و به یک معنا تأثرات خودمان را ابراز کنیم، در این آستانه سال جدید باید تذکراتى به ملت بدهم و تذکراتى به دولت و دستگاههاى دولتى. تذکرات به ملت این است که شما باید در این موقع که به آستانه پیروزى رسیدید، گمان نکنید که کار تمام شد و ما پیروز شدیم؛ که این گمان موجب مى‏شود که سستى پیدا بشود. انسان تا در یورش است قوى است، تا پیشرفت مى‏کند قوه‏اش زیاد است؛ وقتى خودش را پیروز دید ضعیف مى‏شود، و ممکن است دشمنهاى ما از ضعف ما استفاده کنند. ما باز پیروزى نهایى را پیدا نکردیم. ما یک مطلب را پیش بردیم و آن اینکه دست جنایتکار سلسله پهلوى را قطع کردیم، و- تا یک حدودى- ریشه‏هاى او و شاخه‏هاى او را هم قطع کردیم لکن باز از ریشه‏هاى آنها- باز- در این مملکت هست و دستهاى جنایتکارى دنبال آنها هست؛ و آمال و آرزوى آنهایى که مى‏خواستند خزاین ما را ببرند و ما را به عقب نگه دارند براى بردن خزاین ما، دنبال اینها هست. توطئه‏ها هست باز. و ما اگر چنانچه خود را پیروز بدانیم و گمان کنیم پیروز شدیم، خداى نخواسته از این امور غفلت مى‏کنیم. ما باید خودمان را پیروز ندانیم، باید در آستانه پیروزى بدانیم؛ و همین طور هم هست. ما تا آستانه پیروزى رفتیم، و پیروزى آن روزى است که تمام ریشه‏هاى اجانب و تمام ریشه‏هاى فساد از مملکت ما بریده بشود و قطع بشود؛ و باز نشده است. بنا بر این ملت شریف ایران موظف است که این نهضت را به همین طورى که تا اینجا آورده است، این نهضت را حفظ کند. و با حفظ وحدت کلمه و با حفظ این نهضت و غایت نهضت- که عبارت از اسلام و جمهورى اسلامى بود- با حفظ اینها جلو برود. سستى راه ندهید به خودتان، سردى راه ندهید به خودتان، گمان پیروزى، گمان پیروزى نهایى نبرید؛ اگر این گمان برده بشود یا این اعتقاد پیدا بشود، سستى پیدا مى‏شود. شما باید خودتان را نیمه پیروز بدانید و در نیمه راه؛ و بقیه راه را که بسیار مشکل است باید با همت همه، با همت همه قشرها، باید ما تعقیب کنیم و به نهایت برسانیم.
و آنچه که باز باید به اقشار ملت عرض کنم این است که ما نمى‏توانیم خرابیهایى که واقع شده است و در ظرف این- تقریباً- بیست و چند سال اخیر بیشتر از همه اوقاتْ خرابى به مملکت ما وارد شده است، نمى‏توانیم که اتکال به این کنیم که دولت این خرابیها را جبران کند، دولت فقط نمى‏تواند. نمى‏توانیم اتکال کنیم به اینکه روحانیت این کار را انجام بدهد، روحانیت نمى‏تواند. نمى‏توانیم اتکال کنیم به اینکه ادارات دولتى، فرهنگیان این کار را انجام بدهند، آنها هم نمى‏توانند. همان طورى که در پیشرفت این مقصد و در پیروزى‏اى که تا کنون پیدا کردیم، در آستانه پیروزى‏اى که هستیم، این طور نبود که یک قشر بتواند این پیروزى را به دست بیاورد؛ همه قشرها با هم شدند و همه مسلکها را کنار گذاشتند و با هم پیش رفتند تا اینجا رسیدند. باید حالا هم با هم پیش برویم؛ همان طورى که این پیروزى پیدا شده است و همه با هم این راه را طى کرده‏اند.
اگر بخواهیم از حالا به بعد مشغول ساختن این ویرانه باشیم، هیچ یک از اقشار تنها نمى‏توانند این ویرانه را بسازند؛ باید باز همه با هم- تمام اقشار با هم- باید این ویرانه را بسازند منتها هر کس در هر محلى هست. کشاورزها در محل کشاورزى که هستند به کشاورزى خودشان علاقه پیدا بکنند. الآن دیگر دستى نیست که آنها را به فشار وادار به امرى بکند یا منافع آنها را بخواهد به واسطه سودجویى خودش بردارد یا به غیر بدهد؛ امروز کسى همچون کارى نخواهد کرد. کشاورزها باید به کشاورزى خودشان ادامه بدهند و علاقه داشته باشند، و کشاورزى که مى‏کنند در این برهه از زمان باید اکثرش و قسم مهمش این چیزهایى باشد که غذاى ملت را اداره مى‏کند مثل گندم، برنج، جو، عدس- امثال اینها. از چیزهایى که- موادى که- مضر است یا نافع نیست خوددارى بکنند،
از مثل، کشتِ تریاک کمتر بکنند، خوددارى بکنند. و از چیزهایى که نفع خیلى ندارد، در تغذیه مردم دخالت ندارد، از آنها هم خوددارى بکنند. و عمده کار را همان مواد غذایى، عمده کشت را مواد غذایى بکنند که ما احتیاج به خارج ان شاء اللَّه پیدا نکنیم. الآن مى‏دانید که ما محتاج به خارجیم راجع به مواد غذایى؛ باید ما خودمان این را جبران بکنیم و این به همت کشاورزان ماست. و البته دولت هم با کشاورزها باید همراهى بکند، و همراهى ان شاء اللَّه مى‏کند.
و همین طور بازار ما باید یک بازار اسلامى باشد. از قرارى که مکرر به من گفته‏اند، الآن یک دسته‏اى سودجو در بازار هستند که اینها قیمتهاى بسیار گران روى اجناس گذاشته‏اند. این یک مطلب غیر انسانى است؛ یک مطلبى است که باید فکر کنند اینهایى که مى‏خواهند حالا سود ببرند، باید توجه داشته باشند که این ملت، که اکثرشان عبارت از این طبقه پایینى است که نمى‏توانند خودشان را اداره کنند، اینها بودند که ما را رساندند به این پیروزى. حالا نباید آن تاجر معتبرى که دخالت در این امور نداشته است براى اینها ایجاد زحمت بکند. ایام عید است؛ اینها احتیاج دارند به لباس، احتیاج دارند به خوراک، احتیاج دارند به چیزهاى دیگر. باید با انصاف رفتار کرد، باید با اینها با برادرى رفتار کرد؛ گرانفروشى را کنار بگذارند و احتکار نکنند، نگهدارى نکنند براى یکوقتى که جنس گران بشود و بفروشند. احتکار در غذاها جایز نیست. و همین طور باید با برادرى با برادران خودشان رفتار کنند و این پیروزى را از آنها بدانند. شما حالا از قید آزاد شدید، از قید و بندها آزاد شدید؛ شما حالا ترس اینکه مثلًا سازمان امنیت بیاید شما را چه بکند- و اینها- ندارید لکن ترس از خدا باید داشته باشید، ترس از اسلام باید داشته باشید؛ باید مراعات بکنید اشخاص ضعیف را، باید همراهى بکنید با اشخاص ضعیف، نه اینکه گرانفروشى بکنید و کالاهاى خودتان را بالا ببرید و مردم را در زحمت [بیندازید]. این هم راجع به این طبقه؛ که البته باز مسائل دیگرى هست ولى طولانى مى‏شود.
و اما راجع به دولت. در این آستانه سال جدید، البته دولت مشکلاتش خیلى زیاد است و من نمى‏توانم بگویم اینها تقصیرى در کار دارند؛ اینها همه مشغولند ولى مشکلات زیاد است. باید در این سال جدید عنایت زیاد بشود؛ اول به فرهنگ. این فرهنگ باید متحول بشود. فرهنگ استعمارى فرهنگ استقلالى بشود. باید معلمینى که در این فرهنگ یا در تمام قشرهاى اساتید و- عرض مى‏کنم- اینها باشد انتخاب بشوند و اشخاص صحیح، سالم. کسانى که جوانهاى ما را تربیت صحیح بکنند نه اینکه یک تربیت انگلى بکنند؛ چنانچه تا حالا بنا بر این بوده است که اینها را غربى بار بیاورند، غربزده کنند. باید استقلال داشته باشید؛ باید هیچ توجه نداشته باشید که در غرب چه مى‏گذرد. در غرب خیلى بد مى‏گذرد! شما گمان نکنید که در غرب خیلى خبر هست، خودشان مى‏گویند «در غرب خبرى نیست»! خبرها هست لکن خبرهاى رشد فکرى و رشد انسانى کم است. شما باید مستقل باشید و رشد انسانى پیدا بکنید. بچه‏ها را، جوانهاى ما را رشد انسانى بدهید. دولت باید درست توجه بکند که رؤسایى را که انتخاب مى‏کند براى دانشگاهها، براى مدارس، معلمینى را که انتخاب مى‏کنند آنها براى تربیت اطفال، اینها باید همه متحول بشود از حال سابق؛ و کسانى که سابق در خدمت اشخاص بیگانه بودند یا در خدمت طاغوت بودند، حالا ثانیاً نیایند و بچه‏هاى ما را باز به عقب برانند. این هم یک مطلبى است که در فرهنگ بسیار مهم است. و بالاخره باید فرهنگ متحول بشود به یک فرهنگ سالم، به یک فرهنگ مستقل، و یک فرهنگ انسانى.
در جهت ارتش، ملت ما موظف است که از ارتش- الآن- حمایت بکند. ارتش را تضعیف نکنید. ما احتیاج به ارتش داریم؛ ملت احتیاج به ارتش دارد. ارتش باید از طرف ملت حمایت بشود و تقویت بشود لکن ارتش هم باید ملاحظه کند؛ رؤساى ارتش باید ملاحظه کنند که اگر چنانچه یک اشخاصى در بین آنها هست که در خدمت طاغوت بوده‏ است و جنایتکار بوده است آنها را، با تدریج و یا به طور دیگر، آنها را کنار بگذارند و اشخاص شرافتمند را در رأس ارتش یا در مواردى که باید به کار بگیرند به کار بگیرند. در انتصاباتشان خیلى دقت بکنند که انتصاباتْ صحیح باشد؛ چنانچه وظیفه دولت هم همین است. انتصاب استاندارها، انتصاب فرماندارها، همه این انتصابات، انتصاب دادگستری ها، تمام این انتصابات باید بررسى بشود، و تمام آنهایى که بیشتر در خدمت طاغوت بودند و جرمهاى آنها واضح است و مردم از آنها ناراضى هستند، اینها را انتخاب نکنند و به نارضایتى مردم اضافه نکنند. باید اینها الآن در خدمت مردم باشند. دولت خدمتگزار مردم باید باشد. مثل سابق نباشد که «فرمانفرما» بود، حالا باید «فرمانبردار» مردم باشد، و همین طور هم هست؛ و ان شاء اللَّه امیدواریم همین طور هم باشد. در هر صورت قضیه دولت هم، هم دادگسترى، هم فرهنگ، هم سایر ادارات باید تصفیه بشود؛ و باید خودشان فکر بکنند و انتخاباتشان چه باشد، و یک نحو تصفیه‏اى در کار باشد که خائنین کنار گذاشته بشوند و آنهایى که تا قبل از این پیروزى آن طرف بودند، همچو که پیروزى پیدا شد سینه این طرف را شروع کردند بزنند، اینها را بشناسند و این فرصت طلبها را کنار بگذارند. و بالاخره باید که دولت نظارت تام داشته باشد و تمام وزارتخانه‏ها را درست، به طور صحیح، انتخابِ اشخاص بکنند، و طرز عمل را یک طرز عمل صحیح قرار بدهند. و البته مشغول هستند لکن بیشتر باید عنایت داشته باشند.
و از امور مهمه‏اى که هست وضع کارگرهاست؛ که من یک صحبت با کارگرها دارم و یک صحبت با دولت. صحبت با کارگرها این است که آنها گمان نکنند که دولت یا ما در فکر آنها نیستیم؛ خیال نکنند که ما الآن مى‏توانیم- بالفعل، فوراً- یک کارى براى آنها انجام بدهیم و نمى‏دهیم. این طور نیست. ما براى طبقه کارگر، براى طبقه کشاورز، براى کارمندهاى جزء دولت، بیشتر از همه مورد نظر ما اینها هستند و براى آنها فکر مى‏کنیم و عمل مى‏کنیم. چنانچه راجع به مسکنشان مشغول طرح‏ریزى هستند که مسکن درست‏ کنند براى آنهایى که مسکن ندارند. و قضیه حقوقشان ان شاء اللَّه داده مى‏شود لکن یک قدرى فرصت لازم است. کارگرها باید یک قدرى فرصت بدهند و این طور خیال نکنند که دولت الآن داراى کذا و کذاست و به آنها عنایت ندارد؛ یا در دست ما مثلًا گنجى است که نمى‏خواهیم بدهیم به آنها! نخیر، دولت هم الآن ندارد و ما هم گنجى نداریم! لکن هم دولت در فکر است و هم ما در فکریم؛ و لکن باید یک قدرى تدریج باشد تا امور اقتصادى را بتوانند جریان بیندازند. البته کارگرهایى که کنار هستند، مشغول کار خواهند شد. کارگرهایى که در کار هستند، اگر در مزدشان و اجرتشان حرفى دارند، اصلاح خواهد شد. همه اینها بتدریج باید اصلاح بشود.
و اما راجع به دولت. دولت هم باید راجع به کارگرها بیشتر عنایت داشته باشد و وضع کارگرها را درست در نظر بگیرد. یک قدرى عنایت بیشتر بکند که این کارگرها آسوده خاطر بشوند. و من به کارگرها اطمینان مى‏دهم که این طور نیست که دولت نخواهد براى شما کارى بکند. حتى الامکان مى‏خواهند کار بکنند، مشغول هستند. وزیر کار مشغول است به اینکه یک ترتیب صحیحى بدهد لکن تدریج لازم دارد. از کارگرها مى‏خواهم که تدریج را حفظ بکنند و ملاحظه بکنند، و مشکلات دولت را در نظر بگیرند. و از دولت مى‏خواهم که در کارها یک قدرى بیشتر جلو بروند؛ و همین قدرى که هست، یک قدرى بیشتر جلو بروند و کارها را زودتر درست بکنند. و به کارمندان، هم اطمینان بدهند و هم عمل بکنند. این هم راجع به کارمندان و راجع به دولت.
یک حرفى هم راجع به این دستگاه تبلیغاتى- تلویزیون و امثال اینها، رادیو و اینها- دارم و آن اینکه این دستگاهها آن وقتى که در خدمت طاغوت بود، دستگاههایى بود که یا تقویت طاغوت را مى‏کردند- به مجرد اینکه پیچ رادیو را مى‏گرفتند «اعلیحضرت آریامهر، کذا» شروع مى‏کردند تبلیغات کردن، تبلیغات میان تهى- و یا مردم را از مسائل‏ اصلى دور مى‏کردند. بنا بر این بود که رادیو- تلویزیون و اینها که در سطح کشور- در تمام سطح کشور- انتشار پیدا مى‏کند و مردم با گوششان و چشمشان مسائل را ادراک مى‏کنند، و آن کسى که بیسواد است هم در اینجا مى‏تواند بفهمد [و] آن کسى هم که با سواد است هست، این بسیار اهمیت دارد. هم براى آنها بسیار اهمیت داشت که مردم را در سطح وسیعى خواب کنند و غافل کنند و چپاول کنند، و هم حالا که بحمد اللَّه اسلامى شده است و وظایف اسلامى را مى‏خواهد عمل بکند. حالا باید یک فکرى براى رادیو- تلویزیون بشود که- چنانچه فکر شده است و مى‏شود- لکن بیشتر عنایت بشود که کسانى که در اینجا سابق در خدمت طاغوت بودند و همه فسادها را مى‏کردند، حالا باید اینها تصفیه بشوند. کسانى که تا دیروز بر ضد ملت و بر ضد انقلاب ما سخنرانى مى‏کردند، نمایش مى‏دادند، همه بساط را درست مى‏کردند، و حالا آمدند و اظهار اسلام و دیانت مى‏کنند، از اینها نمى‏توانیم ما بپذیریم. این هم باید تصفیه بشود. رادیو و تلویزیون یک دستگاهى است که هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیاد دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح. این با آن طورى که از اول شاید آنهایى که درست کردند اینها را نظر آموزشى داشتند به اینها، [به‏] این دستگاهها. تمام مطبوعات [هم‏] این طور است منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است، اهمیت رادیو- تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاهها دستگاههاى تربیتى است؛ باید تمام اقشار ملت با این دستگاهها تربیت بشوند؛ یک دانشگاه عمومى است. دانشگاهها دانشگاههاى موضعى است، این یک دانشگاه عمومى است یعنى دانشگاهى است که در تمام سطح کشور گسترده است. باید از آن، عملِ دانشگاه را، به آن اندازه‏اى که مى‏شود، استفاده کرد. باید این دستگاهْ دستگاهى باشد که بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن کند، تمام را مبارز بار بیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد، تمام اینها را مستقل بار بیاورد، آزادمنش بار بیاورد، از غربزدگى بیرون کند؛ استقلال به مردم بدهد. این از همه چیزهایى که در این دستگاهها هست مهمتر است؛ و این وظیفه دارد که با مردمْ حکمِ معلم و شاگرد داشته باشد. اشخاص نویسنده، اشخاص گوینده، اشخاص فهیم، اشخاص مطلع در اینجا صحبت بکنند. فرصت به آنها بدهند که در اینجا صحبت بکنند.
زیادند اشخاص که پیشنهاد این معانى را مى‏کنند؛ به اینها باید فرصت بدهند و آنها صحبت بکنند. به جاى آن چیزهایى که به درد ملت نمى‏خورد یا مضر به حال ملت است، یک چیزهاى مفید را به مردم بدهند و یک غذاى مفیدى به مردم بدهند؛ مردم را تغذیه کنند به غذاهاى صحیح سالم. و من امیدوارم که این دستگاه هم همان طورى که وعده کردند که بتدریج درست بشود، قدم را یک خرده بلندتر بردارند و زودتر ان شاء اللَّه تصفیه بشود و تعدیل بشود.
و یک عرض هم به همه همجنسهاى خودم. همه همجنسیم لکن آنهایى که با من صورتاً یک صورت هستیم و من به همه ارادت دارم؛ و آن آقایان علما و روحانیون. آقایان علما و روحانیون وظیفه‏شان از همه مردم زیادتر است، سنگین تر است. اینها موظفند از طرف خداى تبارک و تعالى. الآن هم ملت مُسْلم آن قدرى که به حرف این طایفه گوش مى‏دهند به حرف کسان دیگر گوش نمى‏دهند. بنا بر این حجتى است این از خداى تبارک و تعالى بر ما که شمایى که مردم به شما گوش مى‏دادند و مردم از شما اطاعت مى‏کردند، چرا- مثلًا- قصور در این معنى داشتید؟ چرا کم- مثلًا- چیزى گفتید؟ ان شاء اللَّه نداشته باشند لکن- خداى نخواسته- اگر در بین بعضیها باشد، وظیفه ما بسیار سنگین است. چه از جهت اینکه تهذیب این دانشگاه اسلامى- دانشگاه بزرگ اسلامى- که باید به دست مراجع بزرگ بشود، و چه باب تعلیم و تعلم که باید باز تصفیه بشود و به دست بزرگان ما اداره و تصحیح بشود، و چه در کیفیت تحصیل که باید تجدید نظر بشود. ما به همه آقایان- با کمال خضوع- عرض مى‏کنیم که شمایى که باید ارشاد کنید این ملت را، باید مجهز بشوید؛ باید مجهز به جمیع انحاى ارشادات. مردم از شما توقع جمیع انحاى ارشادات را دارند.
اسلام همان طورى که ابعاد مختلفه دارد به حَسَب ابعادى که انسان دارد اسلام براى‏ انسان آمده است، براى انسان‏سازى آمده است، قرآن کتاب انسان‏سازى است- همان طورى که قرآن ابعاد مختلفه دارد حَسَب ابعادى که انسان دارد، علما هم باید ابعاد مختلفه داشته باشند در تعلیم، حَسَب ابعادى که اسلام دارد و حَسَب ابعادى که انسان دارد. البته یک نفر نمى‏تواند همه این ابعاد را جوابگو باشد؛ لکن یک حوزه مرکب از ده هزار نفر یا حوزه‏هاى مرکب از- مثلًا- سى هزار نفر، اینها مى‏توانند دسته دسته باشند و هر دسته‏اى یک بُعدى را اداره بکند: یکى جهات عقلى را، یکى جهات سیاسى را، یکى جهات اینهایى که همه در اسلام است؛ همه این جهات در اسلام هست و باید حوزه‏ها آن طور باشند، مجهز بشوند و همان طورى که [در] اسلام ابعاد مختلفه هست، حوزه‏ها هم ابعاد مختلفه داشته باشد: اشخاص مختلف براى هدایت مردم. و اگر چنانچه از این حوزه‏ها اشخاص صحیح و اشخاص به درد بخور، از این حوزه‏ها بلند نشود، جاى دیگر ما توقع باید نداشته باشیم. باید اینها همین طورى که فقه را و انحاى فقه را تعلم و تعلیم مى‏کنند، سایر موارد اسلام را، سایر ابعاد اسلام را هم باید تحصیل بکنند و باید تدریس بکنند، و اشخاص ارزنده را بار بیاورند تا مردم را ارشاد و هدایت بکنند.
و من در این آخر سال تأسف خودم را از این شهدایى که ما داشتیم باید اظهار بکنم. ما بسیار متأسفیم از این شهدایى که دادیم، که مثل اینکه 160 هزار نفر مجروح و [شهید]- مثل اینکه نوشته بود 160 هزار نفر مجروح و کشته- داشتیم. در هر صورت- هر چه داشتیم- یک نفرشان هم زیاد بود. یک نفرشان هم نباید واقع بشود. لکن حالا شد؛ اما چون که براى اسلام بود و صبغه دینى و اسلامى داشت نه براى دنیا؛ و لهذا مى‏آمدند بعض اشخاص و به من مى‏گفتند که شما دعا کنید که ما شهید بشویم. این صبغه، صبغه دین است، اسلام است. آنى که ما پیش بردیم همین بود. این طور روحیات بود که براى شهادت داوطلب بودند یعنى از مرگ نمى‏ترسیدند. همان طورى که صدر اسلام هم پیشرفت مسلمین همین بود. ما بسیار اشخاص ارزنده را از دست دادیم لکن چون براى اسلام بود، ان شاء اللَّه روح همه آنها شاد است و همه آنها در سعادت و تحت لواى خداى تبارک و تعالى هستند. و براى بازماندگان آنها هم ما دعاى صبر مى‏کنیم که خداوند به همه آنها صبر و اجر و مزد عنایت بفرماید و در آستانه سال جدید هم، هم براى آنها طلب مغفرت مى‏کنیم و هم براى همه ملت طلب سعادت مى‏کنیم.
و آخر عرض من باز همان است که ملت ایران! حفظ بکنید نهضت خودتان را، حفظ بکنید وحدت خودتان را، حفظ بکنید جهت اسلامیت خودتان را. مهذب کنید خودتان را، و ارزش ندهید به غیر ارزنده‏هاى انسانى و به غیر اسلام.
و السلام علیکم و رحمة اللَّه و برکاته‏.

(صحیفه امام، ج‏6، ص392-402)

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.