پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران : ماه رمضان ماه خداوند، ماه نزول قرآن و از شریف‌ترین ماه‌های سال است. در این ماه درهای آسمان و بهشت گشوده و درهای جهنم بسته می‌شودو عبادت در یکی از شب‌های آن (شب قدر )بهتر از عبادت هزار ماه است. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه خود درباره فضیلت و عظمت ماه رمضان فرموده است: «ای بندگان خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است؛ ماهی که نزد خداوند بهترین ماه‌ها است؛ روزهایش بهترین روزها، شب‌هایش بهترین شب‌ها و ساعاتش بهترین ساعات است. بر مهمانی خداوند فرا خوانده شدید و از جمله اهل کرامت قرار گرفتید. در این ماه، نفس‌های شما تسبیح، خواب شما عبادت، عمل‌هایتان مقبول و دعاهایتان مستجاب است.»حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی یادگار گرامی امام راحل به برکت ایام مبارک ماه رمضان سلسله نوشتاری را در اختیار پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران قرار داده اند که از امروز تا پایان ماه مبارک رمضان تقدیم خوانندگان وکاربران گرامی و علاقمندان اهل بیت (ع) و دوستداران بیت امام خمینی (س) می کند ،باشد تا در این راه قدمی هرچند کوچک برداشته باشد .حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در این نوشتار آنچنان که خود نوشته است : "نگارنده را امسال فراغتی حاصل شد تا کتاب شریف کشف الاسرار نوشته ابوالفضل رشید الدین میبدی را به مطالعه برگیرد و از همین رو بر آن شدم که گوشه هایی از آن را که موافق طبع ایام روزه داری است،خدمت برادران و خواهران تقدیم کنم و به فراخور مطالب آن از تفاسیر و متون دیگر اسلامی بهره گرفته و آن را ضمیمه نوشتار کنم."بخشهای قبلی این سلسله نوشتار که با عنوان "دلیل راه "منتشر می شود،روزهای گذشته منتشر شد؛اینک بخش هجدهم تقدیم می شود :

فصل نهم
«انما اخاف علیکم اثنتین»


در تفسیر آیات شریفه سوره حجر:
قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَیَّ مُسْتَقِیمٌ ﴿۴۱﴾ إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ ﴿۴۲﴾ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ ﴿۴۳﴾ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّکُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴿۴۴﴾
ترجمه: «خدا فرمود: این [پیراسته شدن از هر ناخالصی] راهی است مستقیم [که تحققش در وجود بندگان مخلصم] بر عهده من [است]  قطعاً تو را بر بندگانم تسلّطی نیست، مگر بر گمراهانی که از تو پیروی می کنند  و مسلماً دوزخ، وعده گاه همگی آنان است برای آن هفت در است، برای هر دری گروهی از پیروان شیطان تقسیم شده اند.» (ترجمه استاد انصاریان)
میبدی می نویسد: «انس بن مالک گفت: آن روز که جبرئیل امین این آیت [آیه را] آورد:و إنّ جهنّم لموعدهم اجمعین [ترجمه: دوزخ میعادگاه همه آنهاست. (سوره حجر، آیه43)] دریای حیرت و حرقتِ [افروختگی] مصطفی صلی الله علیه و آله به موج آمد و آن گوهر، درد و سوز خویش بر انداخت، گریستنی عظیم در گرفت، چندان بگریست که جان های صدّیقان صحابه از آن گریه در سوزش افتاد و دل ها در گدازش آمد، به حدّی رسید که بلغت القلوب الحناجر ؛{1} و هیچ کس از آن صدّیقان صحابه [اصحاب صدیق] زهره [جرأت] نداشت که از اسرار درگاه نبوّت بررسد [بررسی نماید] یا بپرسد که آن چه حال است و چه بوده که سید کونین و مهتر خافقین [شرق و غرب]، چنان غمگین و حزین نشسته، غریوان [فریادکنان] و حیران. آخرِ [کار]، عبدالرحمن عوف بر فاطمه زهرا شد [پیش حضرت زهرا سلام الله علیها رفت. چراکه می]دانست که رسول خدای را به دیدار فاطمه آسایش و انس بُوَد و اگر چه غمگین بُوَد، چون وی را بیند، غم از وی بکاهد. گفت: یا فاطمه، رسول خدا را دیدم، بس حیران و گریان، با دردی عظیم و سوزی تمام، ندانیم چه آیت به وی فرود آمده و چه چیز وی را بر آن داشته؟ و هیچ کس از ما زهره [و جرأت] ندارد و نتواند که از آن حال باز بررسد [بررسی نماید] یا بپرسد. مگر تو به آن اسرار رسی [دست یابی] و آن حال باز دانی. شمله ای [چادری] کهنه [آن جا] نهاده [شده] بود، فاطمه علیها السلام آن شمله در پوشید و قصد حضرت مصطفی صلی الله علیه و اله کرد، چون بر رسول خدا رسید، گفت: یا رسول الله، جان و تن من فدای تو باد، چرا می گریی و چه چیز تو را چنین اندوهگین کرده؟ که دل های یاران از این اندوه تو در غرقاب است، هر یکی کان [معدن] حسرت شده و بی خورد و بی خواب گشته، رسول خدا گفت: چون نگریم [چگونه گریه نکنم؟] ای جان پدر، و چرا اندوه نخورم از بهر ضعفا و گنهکاران امت خویش؟! و آنک جبرئیل آمده و آیتی بدین صعبی [سختی] آورده که: و إنّ جهنم لموعدهم اجمعین، لها سبعة ابوابٍ لکل بابٍ منهم جزء مقسوم. [دوزخ میعادگاه همه آن هاست و برای دوزخ، هفت در است و برای هر دری، گروه معینی از آن ها تقسیم شده اند. (سوره حجر، آیه 43و44)] فاطمه گفت: یا رسول الله، اخبرنی عن بابٍ من ابواب جهنم ـ مرا خبر کن از دری از آن درهای دوزخ که چون است و عذاب آن چه مایه است؟ ـ گفت: ای فاطمه چه پرسی [از] آنچ [آن چه] طاقت شنیدن آن نداری! و وهم و فهم هیچ کس، بدان نرسد. اما آنچ [آن چه] آسانتر است و حوصله تو برتابد [تحمل دارد]، بدان که: در هر دری از آن درهای دوزخ، یعنی در هر دَرَکی از آن دَرَکات دوزخ، هفتاد هزار وادی است، در هر وادی هفتاد هزار شارستان [شهر]، در هر شارستانی هفتاد هزار سرای، در هر سرایی هفتاد هزار خانه، در هر خانه ای هفتاد هزار صندوق، در هر صندوقی هفتاد هزار گونه عذاب. فاطمه چون این بشنید، بیافتاد و بی هوش شد، چون بهوش باز آمد، همی گفت: الویل، الویل لمن دخل النار. [وای وای بر کسی که داخل آتش شود].» (کشف الاسرار، میبدی، ج5، ص330)
میبدی در ادامه می نویسد: «[فاطمه این سخن با علی بن ابی طالب گفت] و علی بن ابی طالب گفت: یا لیت امّی لم تلدنی و یا لیت السباع مزّقت جلدی و لم اسمع بذکر جهنم و سمع سلمان قول النبی لفاطمة فخرج نحو بقیع الغرقد، واضعاً یده علی رأسه و هو ینادی باعلی صوته: وا بُعد سفراه وا قلّة زاداه، الویل لی ان کان مصیری الی النار.» (همان، ص332) ترجمه: «علی گفت ای کاش مادرم مرا به دنیا نمی آورد و ای کاش درندگان پوست مرا می دریدند ولی ذکر جهنم را نمی شنیدم و سلمان آن چه رسول خدا به فاطمه گفته بود را شنید، پس به سوی قبرستان بقیع رفت در حالی که دست خود را بر سر نهاده بود و با رساترین فریاد ندا سر می داد وای از سفر طولانی، وای از کمبود توشه. وای بر من اگر نتیجه روزگارم آتش باشد.»
به فراخور آن که ماه رمضان، ماه دوری از گناهان و ماه بخشایش خداوندی است و این، میسّر نمی شود مگر آن که خویشتن را از رذائل اخلاقی باز داریم، این فصل را به ذکر برخی از گناهانی که در جامعه شیوع دارد و بیش از هر چیز، ریشه ایمان را می سوزد و لب ها را از توانایی استغفار می دوزد و آتش را به خرمن عمل صالح می اندازد، اختصاص می دهیم. این نوشتار پیش از هر کس، مخاطب خود را نگارنده خویش می یابد و امید دارد که به برکت این ماه ـ اگرچه یک گام ـ به لطف خداوند، خویش را از رذایل دور ساخته و به چشمه فضائل نزدیک سازد. طبیعی است که شرح کامل آن چه مراد است و تشریح کامل گناهان شایع، رساله های مفصل و نوشته های عمیق تری را می طلبد. اما به فراخور این ایام، بیشتر به گناهانی که از نتایج آن بر جامعه اسلامی بیم می رود، اشاره می شود و از کلام بزرگان در این امر، استفاده می گردد.
کلینی در کافی در روایتی صحیح السند می نویسد: «محمد بن یعقوب، رضوان الله علیه، عن الحسین بن محمد عن معلّی بن محمد، عن الوشّاء عن عاصم بن حُمَید، عن ابی حمزه، عن یحیی بن عقیل قال: قال امیرالمؤمنین علیه السلام: إنما أخاف علیکم اثنتین: إتباع الهوی، و طول الامل. و أمّا إتباع الهوی فإنّه یَصُدُّ عن الحق و أمّا طول الامل، فیُنسی الآخرة» (کافی، ج2، ص335)
امام خمینی در چهل حدیث این حدیث را چنین ترجمه می کنند: «یحیی بن عقیل گفت: فرمود امیرالمؤمنین علیه السلام: همانا نترسم من بر شما مگر دو چیز را: پیروی هوی و درازی امید. اما پیروی هوی، پس همانا او باز می دارد [آدمی را] از حق؛ و اما درازی امید،پس از یاد می برد آخرت را.» (شرح چهل حدیث،امام خمینی(س)،ص167)
و در ادامه می نویسند: «انسان حیوانی بالفعل است در ابتدای ورود در این عالم؛ و در تحت هیچ میزان جز شریعت حیوانات، که اداره شهوت و غضب است، نیست. و چون این اعجوبه دهر، ذات جامع یا قابل جمعی است، [یعنی می تواند صفات متفاوت را در خود جمع کند]، از این جهت برای اداره آن دو قوه [شهوت و غضب]، صفات شیطانی را از قبیل کذب و خدیعه و نفاق و نمیمه [سخن چینی] و سایر شیطنت های دیگر نیز به کار می برد؛ و [انسان همراه] با همین [دو] قوه، که اصول مفسدات و مهلکات است، ترقی [می]کند؛ و این ها نیز در او نموّ و ترقی روز افزون [می]نمایند. و اگر در تحت تأثیر مربی و معلمی واقع نشود، پس از رسیدن به حد رشد و بلوغ، یک حیوان عجیب و غریبی شود که در هر یک از شئون مذکوره، گوی سبقت از سایر حیوانات و شیاطین ببرد، و از همه قوی تر و کاملتر در مقام حیوانیت و شیطنت شود.» (چهل حدیث، امام خمینی، ص168)
ایشان در همین کتاب تصریح می کنند که میزان بازماندن از حق، تبعیت از هوای نفس است. (همان، ص169)
و همچنین در خبر است از امیر مؤمنان که: «احذروا اهوائکم کما تحذرون اعدائکم، فلیس شئٌ اعدی للرجال من اتباع اهوائهم و حصائد السنتهم.» (کافی، کلینی، ج2، ص335) ترجمه: بترسید از هوای نفستان، همان گونه که از دشمنانتان می ترسید. چراکه هیچ چیز برای مردمان دشمن تر از پیروی از هوای نفس و آن چه به وسیله زبان درو کرده اند، نیست.»
پس وظیفه ما، دوری از هوای نفس و راه نجات ما نیز در همین امر است. و هر کدامِ ما با توجه به طیف وسیع گناهانی که ما را احاطه کرده است، می توانیم ـ و باید ـ در راه تصفیه خویش گام برداریم. از ظلم کردن به دیگران بر حذر باشیم، غیبت و تهمت و دروغ و سخن چینی را رها نمائیم. از گناهان چشم و دل کناره گیریم و در تعامل با مردم، از هر نوع خود محوری دوری کنیم
هر گروهی از گروه های اجتماعی، در معرض یک دسته از گناهان است. برای اهل کسب و کار، یک سری از گناهان، برای اهل سیاست دسته ای دیگر و برای جوانان و زنان و مردان دیگر طوایف اجتماعی، گناهانی دیگر برجسته اند. اما می توان گفت در میان آن ها، چند دسته گناه است که شیوع بیشتری دارد و نحله های بیشتری را شامل می شود. ظلم ـ چه در ابعاد فردی و چه در ابعاد اجتماعی ـ نادیده گرفتن حقوق دیگران، غیبت، تهمت، دروغ و گناهان جنسی و مالی را می توان سرآمد گناهان این روزگار دانست. و برای توجّه دادن به این مسیر است که غزالی در کیمیای سعادت می نویسد: «ممکن نیست از شهوات دنیا، صبر کردن الا به ورع و لیکن چون ایمان درست بُوَد ... صبر کردن آسان بُوَد.» (کیمیای سعادت، غزالی، ج1، ص482)
شهوات دنیا ـ که مطابق با هوای نفس و خواهش های نفسانی است ـ تمام آن اموری است که در آن حبّ دنیا مستور است. انسان به سبب آن که خویشتن را در چند روزه دنیا در آسایش بیشتر می خواهد، و یا آسایش خویش را در ضعف دیگران جستجو می کند، گاه به گناهانی اشتغال می ورزد که باعث هلاکت او می شوند. پس سرچشمه حقیقی سعادت دوری از هوای نفس است و مهم ترین راه و اولین طریق برای ترک هوای نفس، دوری از گناهان است. به همین سبب در این جا به برخی از این گناهان و سخنان معلّمان اخلاق درباره آثار آن ها اشاره می نماییم.
لازم است برای تذکر بیشتر، این نکته را گوشزد نمایم که آن چه خواهیم خواند، سخنان بزرگان دین است و گام اول در مسیر تکامل و تصفیه نفس، آن است که خود را از هر گونه انکار بر کنار داریم. گفته اند: شاید انسان های خواب را بتوان بیدار کرد ولی کسانی که خود را به خواب زده اند، هرگز بیدار نمی شوند. پس بیایید گام اول را در مسیر خدا، خود برداریم و با دوری از هر گونه انکار و اجتناب از هر گونه نفی و استبعاد، خویش را برای مواجهه با رذائل خویش آماده کنیم. خداوند وعده داده است که اگر او را نصرت کنیم و در راهی که او خواسته است گام برداریم، ما را یاری خواهد کرد

1- اشاره به آیه شریفه «اذا جاؤوکم من فوقکم و من اسفل منکم و اذ زاغت الابصار و بلغت القلوب الحناجر و تظنّون بالله ظنوناً» (سوره احزاب، آیه10) «به خاطر می آورید زمانی را که آن ها از طرف بالا و پایین شهر بر شما وارد شدند [و مدینه را محاصره کردند] و زمانی که چشم ها از شدت وحشت خیره شد و جان ها به لب رسیده بود و گمان های گوناگون بدی به خدا داشتید.» در این جا، این تعبیر کنایه از نگرانی شدید است.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند
نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.