حضرت زینب(س) تجسم زهد، ورع، علم، عفاف و شهامت و عقیله طاهره، متعلق به اخلاق الهی است. این بزرگوار (س) راه مقاومت در برابر باطل را به امت نشان داد و فداکاری در راه خدا و چشم پوشی از همه چیز را در راه برافراشتن پرچم حق به همه یاد داد.

زینب (س) سومین فرزند مهد ولایت است که در سال پنجم یا ششم هجری ( 2 یا 3 سال پس از ولادت امام حسین (ع) ) در مدینه چشم به جهان گشود. هنگامی‌که پیامبر (ص) از سفر بازگشته و خبر ولادت فرزند حضرت زهرا (س) را از حضرت علی (ع) شنیدند، فرمودند: « فرزندان فاطمه (س)، فرزندان منند ولی خداوند درباره آنان تصمیم می گیرد.» در همین هنگام جبرئیل نازل شد و پیام آ‌ورد که خداوند می‌فرماید: « نام این دختر را زینب بگذارید که این نام را در لوح محفوظ نوشته‌ام.» آن‌گاه رسول خدا زینب را گرفت و بوسید و گفت: « توصیه می‌کنم که همه، این دختر را احترام کنند، که مانند خدیجه کبری است. » یعنی همان‌طور که فداکاری‌های خدیجه در پیشبرد اهداف پیامبر و اسلام بسیار ثمربخش بود، ایثار، صبر و استقامت زینب در راه خدا نیز در بقا و جاودانگی اسلام از اهمّیّت ویژه‌ای برخوردار است.
زینب (س) بیش از 5 سال وجود رسول اکرم (ص) را درک نکرد و در سال یازدهم هجرت، غم هجران جدّ بزرگوار خود، محمد مصطفی (ص) را بر جان نشاند. گویی پرواز رسول اکرم آغاز محنت‌های زینب بود. چند ماه بعد غم فقدان مادری که فخر زنان عالم بود نیز بر جان خسته‌اش نشست و دل کوچکش را در این مصیبت عظیم غصه‌دار ساخت. او که از وجود پیامبر اکرم بهره‌ها برده و در دامان مهر و عطوفت زهرای اطهر از جرعه‌های معرفت سیراب گشته بود، حدیث صبر و استقامت را در دفتر وجودش نگاشت؛ چرا که خبر مصائب و محنت‌هایی را که در مسیر عمرش با آنها روبه‌رو می‌گشت از رسول خدا(ص) شنیده بود
زندگی مشترک
آن هنگام که زینب به سالهای تشکیل زندگی مشترک نزدیک شده بود می‌دانست که ازدواج برای هر زنی حق طبیعی و شرعی است و روی گردانی از این سنت، خارج شدن از آئین پیامبر اسلام است.
زینب با ازدواج که عمل به سنت پیامبر خداست،‌ رسالت بزرگی را که بر دوش دارد فراموش نمی‌کند. او می‌داند که باید در تمام صحنه ها و لحظه ها در کنار برادرش باشد. او می‌داند که به ثمر نشستن قیام حسین و شهادت عزیزانش، نیازمند آزادگی در اسارت، صبر و پایداری،‌ و پیام رسای او به گوش تاریخ بشریت است.
از این رو زینب در قرارداد ازدواجش شرط همراهی با برادرش حسین را قید می‌کند تا از وظیفه مهم خود باز نماند. از شخصیتی متعهد به اسلام و دوستدار اهلبیت، چون عبدالله بن جعفر که به خواستگاری دختر علی آمده است، انتظاری جز پذیرش این شرط نیست. به هر صورت مراسم خواستگاری پایان می‌یابد و عبدالله بن جعفر به افتخار همسری زینب کبری نائل می‌گردد.
زندگی حضرت زینب س قرین نهضت عاشورا شده است و ایشان نقشی بسیار سازنده در آن ایفا نمودند از اینرو به تحلیل و مطالعه زندگی آن حضرت از این منظر خواهیم پرداخت بحث در این خصوص را حول دو محور پیگیری خواهیم کرد.
فصاحت و بلاغت:
کلمات و فرمایشات گهربار آن حضرت در خطبه هایى که از آن حضرت روایت شده، خود قوی ترین دلیل بر کمال فصاحت و بلاغت آن بانوى بزرگوار می باشد. همان بانویى که امام سجاد علیهالسّلام در حق ایشان فرمودند: «اَنْتِ بِحَمدِ اللّهِ عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلَّمَة وَ فَهِمَةٌ غَیرَ مُفَهَّمَة» یعنى:
«اى عمّه! شما الحمد للّه بانوى دانشمندى هستید که تعلیم ندیده، و بانوى فهمیده اى هستى که بشرى تو را تفهیم ننموده است».
در اینجا مرورى کوتاه به قسمتى از خطبه آن حضرت در مجلس یزید که یکى از بزرگترین حرکتهاى آن حضرت، در واقعه کربلا بود که دستگاه حکومت بنى امیه را به شدّت لرزاند می کنیم:
«به خدا قسم اى یزید، هر چه کردى بازگشت آن به سوى خودت خواهد بود، چرا که تو جز پوست خود نشکافتى و جز گوشت خود ندریدى.
اى یزید! در آن روزى که خداوند بدنهاى پاک شهیدانمان را حاضر می کند تا حقوق خود را از ستمگر بستاند، تو بر رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم وارد خواهى شد، امّا می دانى در چه حالى؟ در حالیکه خون عزیزان او را ریخته و حرمت ذرّیه او را از بین برده اى. آرى اى یزید! از این پیروزى ظاهرى که به دست آورده اى، غرق شادى مشو، و آن عزیزان را که در کربلا به خاک و خون کشیده اى، مغلوب و مرده مپندار. که خداوند می فرماید: (کسانى را که در راه خدا شهید شده اند مرده مپندارید. بلکه آنان زنده اند و در نزد خداى خود روزى می خورند). آل عمران: 169
و اى یزید! براى تو همین بس که حاکم در آن روز خداوند، و دشمن تو پیامبر خدا، و یاور و پشتیبان اهل بیت جبرئیل باشد. و به زودى کسى که این مقام را براى تو زینت داده و تو را بر گردن مسلمین سوار کرده است (یعنى معاویه)، خواهد دانست که چه جانشین بدى براى خود تعیین کرده و در روز جزا درخواهید یافت که بدترین مکان از آنِ کیست؟ و بدبختى و ضعف و زبونى شامل چه افرادى خواهد شد.
حضرت زینب (س) بزرگ بانوی جهان اسلام، بیدادگر و ادامه دهنده حادثه عاشورا و دارنده دانشهای دو جهان و به گفته امام سجاد (ع): " دانای بدون آموزگار و فهمیده بدون فهماننده " بود. الگوی راستین وی، بانوی دو جهان, حضرت فاطمه (س) مادر وی بوده است. زینب (س) در دامان پرمهر و معنویت فاطمه (س) از سرچشمه معارف اسلامی و قرآنی سیراب گشت. رسالت راستین زینب هنگامی آغاز گردید که پس از به شهادت رسیدن امام حسین (ع) و هفتاد و دو تن از یارانش با ایراد سخنان آتشین به بیدارگری مردم کوفه و ستیز با ستمکاران و یزیدیان پرداخت.
پس از واقعه خونبار کربلا نقش ایشان روند تازه تری یافت. آن حضرت در این دوران ضمن حضور در کاروان اسرای کربلا در برابر حکام جور قرار گرفتند و به افشاگری ظلم و ستم وارد بر آل طه از سوی خاندان امیه پرداختند. آن حضرت در این دوران سخت با حضور در کاخ برخی حکمرانان جور زمان مانند یزید و ابن زیاد، با تاکید برحقانیت طریق آل محمد بر سخنان و تبلیغات مسموم خاندان امیه درباره بنی هاشم خط بطلان کشیدند.
صدیقه توانا، عقلیه دودمان وحی، تربیت شده خاندان نبوت، حضرت زینب کبری(س) است. همو که در بزرگواری و کرامتش بسیار سخن ها گفته و نوشته اند.
او نمودار حق و جهاد در راه خدا و نگهدارنده ایمان و عقیده، قهرمان دلیری و شجاعت، جلوه فصاحت و بلاغت، شعله ستیزه جوی باطل و آتش افشان حق در برابر نیروهای ستمگر و کوبنده دژخیمان زورگو است.
زینب(س) تجسم زهد، ورع، علم، عفاف و شهامت و عقیله طاهره، متعلق به اخلاق الهی است. این بزرگوار (س) راه مقاومت در برابر باطل را به امت نشان داد و فداکاری در راه خدا و چشم پوشی از همه چیز را در راه برافراشتن پرچم حق به همه یاد داد.
ایثار، فداکاری، وزانت عقل، صبر و بردباری، علم وسیع و دانش وافر، سخنان سنجیده و منطقی او در فرصت های حساس توأم با آن مظلومیت و ستم های جانکاهی که به او وارد آمده است، از او چهره یک شخصیت بی نظیر، رزم آور شجاع، جهادگر بی باک و سخنور توانا را در قلوب و اذهان ترسیم نموده است که تا چرخ زمان حرکت دارد، تا نسل ها در روی زمین حیات دارند و تا زمین دور خورشید می گردد این چراغ فروزان، نورافکن جهانیان و نسل های آینده خواهد بود.
تلاش های حضرت زینب
حضرت زینب‏پرستاری امام زمانش حضرت زین العابدین علیه السلام و دیگربیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را برعهده داشت، و ضمن این که‏رسالت مهم نگهداری و تبلیغ از نهضت‏حسینی را به خوبی انجام‏داد، از پرستاری بیمار کربلا نیز با تحمل آن همه سختی‏ها وناملایمات، آنی فروگذار نبود و تا آخرین رمق دین خود را به‏مکتب و رهبرش ادا کرد
زینب نقش نگهداری از قیام خون بار حسینی را بر عهده داشت که‏قطعا اگر او این بار را بر دوش نمی‏گرفت، خون حسین پایمال می‏شدو بسیار دشوار بود که نهضت ابی عبد الله علیه السلام به مردم‏اعلام و ابلاغ گردد و شاید بدون اسارت خاندان رسول الله وپیش‏تازی زینب کبرا در رسوا نمودن هیئت‏حاکم، و تبلیغ او ازانگیزه قیام برادرش، یزیدیان به هدف پلید خود نائل می‏آمدند ونام رسول الله (ص) را نه تنها از مناره‏های مساجد بلکه ازتاریخ، پاک و محو می‏کردند و این بود نیت‏شوم آنان. و زینب با مجاهدت و قیام شجاعانه خویش در برابر زورگویان وهم‏چنین فریب‏خوردگان زمانش، آن چنان از قیام حسین دفاع کرد که‏تا قیام رستاخیز، همانند او نه در مردان و نه در زنان، وجودندارد و این نام جاودان و مقدس برای همیشه با عظمت و شموخ‏باید برده شد. زینب در پس آن مصیبت‏بزرگی که «تصغر عندها المصائب‏» آن چنان‏بار سنگین پرچم ولایت را بر دوش گرفت و در برابر کفر و زندقه‏ایستاد و سخنرانی کرد و خطابه خواند و مردم را بیدار کرد وحرکت را در مردگان آغاز نمود که از آن جا حرکت توابین و دیگرحرکت‏های اسلامی آغاز شد و تا امروز و فردا و فرداها، آثار این‏حرکت عظیم زینبی، هویدا است و به برکت زینب و قیام مبارکش، هم‏چنان بیرق‏های خونین عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم ازظالم، در سراسر جهان افراشته می‏شود زیرا زینب بود که پیام‏خونین حسین را به تمام نسل‏ها و عصرها رساند.
امام حسین علیه السلام قبل از شهادت سفارش‏های لازم را به‏زینب نمود و پرستاری نهضت را به او واگذار کرد و او را به صبرو بردباری امر نمود و به میدان با قلبی محکم و بی‏هراس ازآینده نهضت، حرکت کرد. زینب نیز پرچم پرافتخار حسین را بر دوش‏گرفت و نگذاشت این پرچم الهی بر زمین افتد و با اقتدار وشهامتی که تاریخ نظیرش را ندیده در برابر امیر خون آشام کوفه‏و شاه پلید شام لعنة الله علیهما ایستاد و با سخنرانی‏های‏جاودانه‏اش زندگی را در کامشان تلخ ساخت. راستی چه رادمردی است این زن، که با آن همه مصیبت‏های سخت که‏هر یک کوهی را به لرزه درمی‏آورد و انسان را مضطرب و از خودبی‏خبر می‏سازد، در برابر سنگدل‏ترین و تندخوترین و تبهکارترین‏انسان روی زمین، آن سان با کبر و مناعت‏برخورد می‏کند که همه‏را به شگفتی وامی‏دارد.
در مجلس یزید لعنة الله علیه، گفت و گوهای زیادی بین بانوی‏قهرمان کربلا و آن پلید رخ داده که همه‏اش دلالت‏بر عظمت وقهرمانی زینب دارد. نگاهی کوتاه به یک قسمت آن می‏کنیم تایادآور شجاعت فزون از حد زینب باشد. هنگامی که یزید با چوب خود، به دندان‏های مبارک امام حسین علیه‏السلام اشاره می‏کرد و آن اشعار معروف کفرآمیزش را می‏سرود، زنان‏بنی هاشم تاب تحمل این منظره را نداشتند و بی‏اختیار می‏گریستندولی زینب، بی‏آنکه خم به ابرو بیاورد، با کبر و مناعتی‏علی‏وار، بر آن سرکش غدار فریاد زد: «صدق الله یا یزید: ثم کان عاقبة الذین اساءوا السوآی ان‏کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون. ا ظننت‏یا یزید انه‏حین اخذت علینا باطراف الارض و اکناف السماء فاصبحنا نساق‏کما تساق الاساری ان بنا هوانا علی الله و ان بک علیه کرامة‏و توهمت ان هذا لعظیم خطرک فشمخت‏بانفک و نظرت فی عطفیک‏جذلان فرحا، حین رایت الدنیا مستوثقة لک و الامور متسقة علیک‏ان الله امهلک فهو قوله:«و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی‏لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین...» ا تقول: لیت اشیاخی‏ببدر شهدوا! غیر متاثم و لا مستعظم و انت تنکث ثنایاابی عبد الله بمحضرتک؟ و لم لا و قد نکات القرحة و استاصلت‏الشافة باهراقک هذه الدماء الطاهرة، دماء نجوم الارض من آل‏عبد المطلب؟!و لتردن علی الله وشیکا موردهم و عند ذلک تود ان کنت ابکم‏و اعمی. ا یزید و الله ما فریت الا جلدک و لا حززت الا لحمک وسترد علی رسول الله برغمک و لتجدن عترته و لحمته من حوله فی‏حظیرة القدس... و ستعلم انت و من بواک و مکنک من رقاب‏المؤمنین اذا کان الحکم ربنا و الخصم جدنا و جوارحک شاهدة علیک‏فانظر اینا شر مکانا و اضعف جندا.» ای یزید! آیا گمان کردی‏که چون بر ما سخت گرفتی و اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ماتنگ کردی و سرانجام ما را مانند اسیران به این طرف و آن طرف‏کشاندی از این است که ما نزد خدایمان خوار گشته‏ایم و یا تو رادر پیش خدا قدر و منزلتی هست؟ و یا پنداشتی که این بزرگی مقام‏تو است؟! لذا چون دنیا را به کام خویش یافتی و کارها را وفق‏مراد خود دیدی با تکبر باد در دماغ افکندی و شادمان و مسرور،نگران آرزوهای خود شدی؟! بدان که اگر خدا به تو مهلت داده است‏از این جهت است که خود می‏فرماید:«آنان که کافر شده‏اند گمان نکنند که اگر مهلتی به آن‏ها دادیم‏به سود آنان است، بلکه به آن‏ها مهلت می‏دهیم تا بیش‏تر به گناه‏روی آورند و سرانجام عذابی دردناک و خوارکننده در انتظارشان‏خواهد بود.» آیا باز آرزو می‏کنی که: ای کاش نیاکان ما که دربدر کشته شدند، این جریانات را می‏دیدند!! بی آن که خود راگناهکار بدانی و یا گناه خویش را بزرگ شماری و اینک باچوبدستی خود بر دندان‏های امام حسین می‏زنی؟! حق داری! زیرا باریختن خون‏های پاک و مطهر این ستارگان روی زمین، عقده دل پلیدت‏گشوده می‏شود و نهال غمت ریشه‏کن می‏گردد! مطمئن باش تو نیز به‏زودی در پیشگاه خدای متعال بازگشت‏خواهی نمود و در آن جا است‏که آرزو خواهی کرد ای کاش در دنیا لال و کور بودی. ای یزید! به خدا سوگند! جز پوست‏خود نشکافتی و جز گوشت‏خودقطع نکردی و بر خلاف میل خود، به زودی نزد رسول خدا بازخواهی‏گشت و اهل بیت و پاره‏های تنش را در حظیرة القدس در کنارش باعزت و احترام خواهی یافت... و به زودی تو و آن کس که تو را برکرسی نشاند و بر گردن مؤمنین مسلط کرد، خواهید دانست کدام یک‏از ما بدکارتر و از حیث لشکریان ناتوان‏تریم، در آن روزی که‏داور خداست و خصم تو جد ما است و اعضا و جوارحت علیه تو گواهی‏خواهند داد. و اگر چه در این دنیا ما را به غنیمت گرفتی ولی‏به زودی غرامت‏خویش را از تو باز خواهیم ستاند. در تاریخ آمده است که پس از این سخنان شجاعانه زینب، چنان‏یزید و اطرافیانش زبون و حیرت‏زده گشتند که تا مدتی بی‏حرکت‏ماندند و یک خاموشی مرگ‏زا بر مجلس یزید حکمفرما شد، تو گوئی‏بر سرشان پرندگان نشسته بودند «کان علی رؤوسهم الطیر».
شهادت آن حضرت:
حضرت زینب سلام ا... علیها، شیرزن دشت کربلا سرانجام پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت در 15 رجب سال 63 هجرى قمرى در ضمن سفرى که به همراه همسر گرامیشان عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، شهادت رسیده و بدن مطهر آن بانوى بزرگوار در همانجا دفن گردید.
مزار ملکوتى آن حضرت (دمشق/سوریه)، اینک زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السّلام مى باشد.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.