کسی را از دست داده‌ایم که هر گاه برای امام دلتنگ می‌شدیم با نظر به چهره او یاد امام را زنده می‌کردیم و امروز همگی از دلتنگی مضاعف رنج می‌بریم.

مرحوم آیت الله محمد رضا توسلی برجسته ترین چهره دفتر حضرت امام خمینی بود،که تاریخ پر افتخار پنجاه ساله را در رکاب آن حضرت برای خود رقم زد؛و لحظه های عمر خویش را در کنار مظهر زیباترین فضیلت ها و مکارم اخلاق گذراند و جان خود را با اندیشه ناب و زلال معنویت او سیراب کرد.آیت الله توسلی کرامت حقیقی را در معنویت و رهایی و نفی وابستگی به مظاهر مادی و تجملات و دنیا طلبی جستجو کرد.دلدادگی،وفاداری،زهد،اعتدال،دلسوزی،محبت و شجاعت از ویژگی های اخلاقی اوبود که تا پایان عمر بر آنها اصرار ورزید. سخن گفتن از اسوه وفاداری کاری است بس دشوار،اما به منظور حق گذاری به آن عزیز از دست رفته و آشنایی آیندگان با سیر و اندیشه یاران امام، در گفتگوهایی با دوستداران مرحوم آیت الله توسلی و یاران و نزدیکان امام خمینی (س) ،تلاش شده که گوشه ای از زندگی این یار "همیشه با امام " را بازگو کنیم .این گفتگو ها که در روزهای پس از رحلت ایشان انجام شد ، به مناسبت دومین سالروز در گذشت ایشان -27 بهمن - از نظر تان می گذرد :

آیت‌الله جناب حاج شیخ محمدرضا توسلی رضوان‌الله علیه انسان بزرگ‌منش، منیع‌الطبع کریم و اخلاقی بود که عمر مبارکش را در تحصیلی علوم دینی و ترویج آئین سپری کرد و به درجه والای اجتهاد رسید و فقهی بزرگوار و عالمی ژرف اندیش بود که بخش مهمی از عمر شریفش را در کنار و در خدمت امام بزرگوار گذراند. امامی که رهبری ممتاز او انقلاب و جمهوری اسلامی را در یکی از حساس‌ترین لحظه‌های تاریخ بر پا کرد و بدون تردید آیت‌الله توسلی از جمله کسانی است که بیشترین رابطه و علاقه را به این انقلاب و نظام داشت هر چند که چندان راضی از دنیا نرفت.
این روحانی بزرگوار در زمره کسانی است که بیشترین لحظات عمرش را در حوزه‌های علمی و در مجامعی که به اصطلاح بیشتر سنتی است بسر برد ولی از شگفتی‌ها اینکه با وجود عدم ارتباط سامان یافته او با مجامع روشنفکری جدید دارای اندیشه‌ای روشن و بیدار بود. کمتر کسی را دیده‌ام که در برابر خرافات و پیرایه‌ها و تحجرها چون آن بزرگ بر آشوبد و متحجران و خرافی مسلکان را بر نتابد و از یاد نبریم که آخرین لحظات عمرش را در اعتراض به این جریان‌های منحط و نیز در دفاع از حیثیت حضرت امام و حرمت بیت او بر آشفت و برای همیشه لب از سخن خود بست و همه ما را داغدار کرد.
امّا آن روشن‌بین بیداردل در عبادت و زهد و پرهیزکاری کم نظیر بود. من که افتخار همراهی با او را در بسیاری از سفرها و محافل و مجالس داشته‌ام اعتراف می‌کنم که ترک اولی از او ندیدم در سلامت و بیماری و حتی در تنگناها ندیدم که نوافل را واگذارد و به خصوص اهل شب زنده‌داری بود. جمع میان زهد و عبادت و روشن‌بینی و علم و بیداردلی امریست که کمتر می‌توان آن را سراغ گرفت.
تواضع فوق‌العاده این انسان شگفت انگیز بود. انسان را از آن جهت که انسان بود دوست می‌داشت و حقوق انسان را گرامی می‌داشت و چه تلاش‌ها که در احقاق حقی و دفاع از مظلومی و کمک به نیازمندی نکرد.
او باعث رونق و شکوه جمع و مجمع روحانیون مبارز بود و هنوز هم با اینکه ماهها از رحلت او می‌گذرد جای او برای همه دوستان او خالی است.
من نیز از او بسیار آموخته‌ام و بی‌حضور او احساس غربت می‌کنم امّا امیدوارم که روان پاکش نیز دعاگوی ما باشد که در همه حال به عنایت آن نیازمندیم تا واسطه فیض الهی باشند.
در محیطی که او بود همه خوب بودند. به همین جهت همسر او نیز بزرگی‌ها و بزرگواری‌های ستودنی دارد. بانوی ارجمندی که همراه و همگام آیت‌الله توسلی بود و آیت‌الله نیز همیشه خود را مرهون و مدیون همسر بزرگوارش می‌دانست.
فرزندانش نیز همه بهره از فضیلت‌های پدر دارند.
او مربی توانمند و زبردستی بود که بجای مرید پروری به رشد و اعتلاء جان مستمعان و اصحاب حوزه و تربیت خود می‌پرداخت و من عشق و علاقه دو طرفه میان او و یارانش را به وضوح می‌دیدم. همان گونه که ماتم زدگی اصحاب مسجد جامع قلهک و دیگر ارادتمندان او در رحلتش گواه ادعای من است. یاد آن پیر فرزانه و فقیه روشن‌نگر و والدطبع متواضع را گرامی می‌داریم و به روان پاکش درود می‌فرستیم.
اما نگاهی که در این مجال به زندگی و شخصیت حضرت آیت‌الله توسلی رضوان‌الله تعالی علیه دارم تازه نیست. ولی شاید بیان آن تازگی داشته باشد؛ انسانهای بزرگی که در عرصه یا عرصه‌هایی از حیات اجتماعی و تاریخی مردم تأثیرگذار بوده و این تاثیر نیز آشکار شده است، اعتبار و شخصیت ایران را تحت‌الشعاع وجهه و شخصیت خود قرار می‌دهند و حتی بسیاری از شئون شخصیت خود آنان تحت الشعاع وجهه‌ای قرار می‌گیرد، که وجهه پیروز شخصیت او تلقی می‌شود.
امام خمینی به اعتراف همگان انسان بزرگی است که نه تنها یک انقلاب را رهبری کرده است، بلکه توانسته است آنرا به پیروزی برساند و توفیق یافته است که نظامی را تأسیس کند که بسیاری از معادلات را در نظر و عمل در عرصه‌های داخلی، منطقه‌ای و جهانی به هم بزند و طبعاً شخصیت ممتاز او بسیاری یا همه شخصیت‌های دینی، سیاسی و اجتماعی دوران خود و حتی پیش و پس از آن را تحت‌الشعاع قرار داده است. و حتی شئون علمی، فلسفی، عرفانی و فقهی او که در آنها نیز سرآمد بوده است تحت تأثیر شخصیت سیاسی ـ اجتماعی او کم فروغ‌تر از آنچه بوده است جلوه کرده و احیاناً مورد تغافل قرار گرفته است.
بگذریم که بخاطر شتاب تحولات در جامعه انقلابی، بسیاری از ما بجای اینکه به جنبه ایجابی انقلاب پیروز یعنی تأسیس نظام تازه و مشخصات آن بیاندیشیم به جنبة سلبی آن یعنی براندازی یک رژیم فاسد و مبارزه با عوامل داخلی و خارجی پشتیبان وضع سابق توجه کرده‌ایم. در حالی که به نظر می‌رسد، نوآوری رهبری انقلاب در تأسیس، بخصوص تاکید آشکار و مکرر بر نقش ممتاز «مردم» در ایجاد و تداوم نظام و حق و حرمت آنان و جایگاه مصلحت در اداره جامعه و توجه به حقوق اساسی شهروندان و آزادی آنان در کنار اهتمام به اخلاق و پویائی فکر و فقه دینی در تأمین نیازهای انسان در جهان و زمانی که با گذشته تفاوت بنیادین دارد، از اهمیتی بیشتر از جنبه‌های سلبی انقلاب برخوردار است و البته که در این مرحله نبرد دشوارتر است، زیرا علاوه بر عوامل معارض و موانع بیرونی، موانع درونی و تاریخی نیز از جمله تازه‌کار بودن جامعه در امر مردم‌سالاری و عدم استقرار کامل فرهنگ آن و نیز عادت‌زدگی متعصبانه که به غلط نام دین و اسلام گرفته است از موانع بزرگ و مشکل‌زا است.
بهرحال شخصیت اجتماعی امام هم بخش‌های مهمی از شخصیت خود او و هم بسیاری از شخصیت‌های جامعه ما و جهان را تحت‌الشعاع قرار داده است.
در اینجا به دو نکته اشاره می‌کنم:
یکی اینکه هیچ شخصیتی در تاریخ به تنهایی نمی‌تواند منشأ اثر کارساز باشد، هم باید شرایط تاریخی و اجتماعی برای تاثیر و تغییر فراهم باشد، هم وجود همراهی بسیاری از انسانها و پشتیبانی آنان از محور رهبری نهضت لازم است.
دیگر اینکه در این میان آنچه در خور توجه و احترام است وجود کسانی است که فداکارانه و آگاهانه و به اختیار و حتی تحمل مشکلات فراوان همه امکانات معنوی، مادی و اجتماعی خود را در اختیار شخصیت محوری می‌گذارند و در ذیل و ظل وجهه او به فعالیت می‌پردازند. چرا که هم به اندیشه و راه و رهبری او معتقدند و هم خدمت به او را وظیفه خود می‌دانند.
آیت‌الله توسلی از جمله‌ بارزترین نمونه‌هایی است که از آغاز در کنار امام قرار گرفت و با همه توان در خدمت آرمانهای او و توفیق رهبری کوشید.
او به امام عشق می‌ورزید، اما این عشق یک مساله عاطفی صرف نبود. او امام را بعنوان فقیه بیداردل و سیاستمدار دلیر و روشن‌بین و رهبر ره‌یافته، دوست داشت. پس از امام نیز از اینکه مبادا شخصیت واقعی امام تحریف شود و انقلاب را کسانی که عدم اعتقاد خود را به امام و راه او قبل از پیروزی انقلاب و حتی پس از آن نشان داده‌اند، به بیراهه ببرند نگران بود و در موقعیت‌های حساس شجاعانه این نگرانی را ابراز می‌داشت و از راه امام آنگونه که دریافته بود دفاع می‌کرد.
وی بیش از دیگران به امام و روحیات او آشنا بود و مثل خود امام از آفت بزرگی که جامعه و نظام دینی را تهدید می‌کرد نام می‌برد و در بزنگاههای مختلف ابراز نظر و اعلام داشت و آن آفت عبارت بود از خرافه‌پرستی و تحجر و غرقه شدن در ظواهر و غفلت از حقیقت و محتوای دین.
وی با شجاعت نسبت به اینکه مبادا ظاهرپرستان قدرت طلب بعد از رحلت امام حتی تحت عنوان نام و راه امام عرصه را بر دیگران تنگ کنند هشدار می‌داد.
او نگران بود که با انحراف و تحریف نه تنها جامعه انقلابی از رسیدن به اهداف خود بازماند، بلکه زمینه بدنامی نظام دینی نیز فراهم آید.
وقتی بنا بود مجمع روحانیون مبارز که آیت‌الله توسلی از اعضاء برجسته آن بود بمناسبت نیمة شعبان جلسه‌ای داشته باشد که سخنرانش من بودم. ایشان با ابراز ناراحتی از آنچه امام آنرا شیادی می‌دانست، اصرار داشت که از خرافه‌گرا‌یی‌هایی که به نام اعتقاد به امام زمان(عج) و ادعاهای واهی در اثر کوردلی یا برای فریب مردم ابراز می‌شود، باید هشدار لازم به مردم داده شود.
روز قبل از سخنرانی یادداشتی را همراه با کتاب «الغیبه» برای من فرستاد و خواست که روی مطلبی پافشاری کنم و چند جا را علامت گذارده بود از جمله روی حدیث 365 آن کتاب حدیث به نقل از ابن بابویه از احمد المکتب بود و مضمون آن اینکه: قبل از درگذشت ابوالحسن علی‌ابن محمد سمری آخرین نایب خاص حضرت بقیةالله، احمد مکتب ایشان را دیدار کرده است و وی نوشته‌ای را برای مردم قرائت کرده است با این محتوا:
بنام خداوند بخشنده مهربان: ای علی ابن محمد سمری که خدایت جزای خیر دهد. تا چند روز دیگر وفات خواهی یافت کار خود را جمع کن و جانشینی برای خود مگزین چرا که بعد از تو غیبت فراگیر می‌رسد و جز به اذن خدا و بعد از مدتی بسیار طولانی و سخت شدن دلها و پر شدن زمین از بیداد، زمان ظهور نخواهد رسید. زود باشد که در میان شیعیان ادعای مشاهده و حضور امام زمان(عج) کند قبل از ظهور سفیانی و صیحه، پس او دروغ گوی افترا زننده است و...»
آیت‌الله توسلی سخت روی این موارد تاکید داشت.
مطالبی که آن عزیز در آخرین لحظات عمر شریف خود در مجمع تشخیص مصلحت بیان کرد، بهترین معرف شخصیت او و نوع دفاعی بود که از امام و راه او می‌کرد و هشدارهای تکان‌دهنده او نسبت به انقلاب و انحراف از معیارهای اصیل اسلامی در خور توجه ویژه است.
آیت‌الله توسلی عالم زاهدی بود که در تمام مدت معاشرت با او به حق ترک اولائی از او ندیدم و اهتمام جدیش بر تهجد ویژگی ممتاز او بود. او اهل ابتهال و خشوع بود و آنچه از زندگی می‌خواست پرستش حضرت حق و خدمت به بندگان او بود.
او لحظه‌ای دچار دنیازدگی و ظاهرپرستی و عوام‌فریبی نشد.
او با روشن‌بینی نظام جمهوری اسلامی را نظامی مردمی می‌دانست که در آن حق و حرمت و آزادی و آزادگی مردم جایگاه رفیع داشت و راه امام را راه دین و معنویت و اخلاق و در عرصه اجتماعی، حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و در همه حال دوری از خرافه و تحجر می‌دید.
کسی را از دست داده‌ایم که هر گاه برای امام دلتنگ می‌شدیم با نظر به چهره او یاد امام را زنده می‌کردیم و امروز همگی از دلتنگی مضاعف رنج می‌بریم.
امیدوارم مرگ باشکوه او همچون زندگی پاکش منشأ بیداری و هوشیاری علمی جامعه‌ای باشد که با خطرات بزرگی روبروست و امیدوارم دوستداران آن عزیز که همه هستی و اعتبار خود را وقف اسلام، امام و اعتلاء نظام و سربلندی ایران عزیز کرد بتوانند راه او را ادامه دهند.
روحش در جوار رحمت حق شاد و یادش گرامی باد!


انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.