یادداشت پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

شیفتگان قدرت وتشنگان خدمت!

 

 

                                                                             شیوه چشمت پیام جنگ داشت

                                                                             ما غلط کردیم وصلح انگاشتیم

                                                                                                                    (حافظ)

درباره قرآن مجیدوبلندی وعظمت این کتاب الهی  زیاد گفته وشنیده ایم. در کنار همه عظمت ها وشگفتی های این اعجوبه هستی نکته جالب توجه این است که هرروز که آدمی آنرا نه فقط تلاوت که مطالعه  ومورد دقت قرار میدهد ، گوئی برای او تازه است ومی تواند برداشتی جدید آزآن داشته باشد .  از خوانندگان این سطور اجازه می خواهم یک بار دیگرآیات زیررا مورد امعان نظر قراردهیم :

 وَ مِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فىِ الْحَیَوةِ الدُّنْیَا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلىَ‏ مَا فىِ قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ(204بقره/)

وَ إِذَا تَوَلىَ‏ سَعَى‏ فىِ الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیهَا وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لَا یحُبُّ الْفَسَادَ(205)

وَ إِذَا قِیلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْاثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهَادُ(206)

وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَشْرِى نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَءُوفُ بِالْعِبَادِ(207)

به یقین آیات فوق در مناسبت خاصی نازل شده وبه اصطلاح «شأن نزول» دارد . ولی فقیهان ومفسران گفته اند در تفسیر ایات قران ، هرگزمورد، مخصص  نیست ، یعنی نبایست مورد نزول را در تفسیر آیات موثرومخصوص همان مورد دانست . اینک می خواهیم با قطع نظر از موارد ومناسبت های خاص ایات فوق را مورد مطالعه قرار دهیم.

درآیات فوق دودسته انسانها را در رسیدن به قدرت  مورد مقایسه قرارمی دهد. دسته نخست کسانی هستند که «یعجبک قوله فی الحیاة الدینا» گفتارش درباره زندگى این جهان آدمی را به شگفتى وا مى‏دارد!!

این دسته ازشیفتگان قدرت برای دستیابی به آن مبادرت به تبلیغات برای جلب یار ویاور می کنند . در تبلیغات خود چنان وعده می دهند که شنونده رویای شیرین ودلنشینی برای آینده خویش تصور می کند وبا قدرت خطابه آرزوها وآمالی را ترسیم می کند که مخاطبین مطمئن می شوند که  دستیابی به قدرت برای او همان وتحقق بهشت برین درحیات دنیوی آنان همان . وعده وگفته های این شیفته قدرت افزون بر جذابیت ودلفریبی چنان قاطع وجازم است ، که به تعبیر قرآن هیچ کس  در خلوص نیت ،پاک قلبی ، راستی ودرستی او اندک تردیدی به دل راه نمی دهند ولی باز هم برای رفع هرگونه تردید« وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلىَ‏ مَا فىِ قَلْبِه» خداوند را برای صدق گفتار وپاکی قلب خویش به گواهی می گیرد،  سوگندهای غلاظ وشداد می خوردوهمچون سعدی شیراز می گوید: سعدی از جان می خورد سوگند ومی گوید به دل. به هرحال هرچند در تعبیر قرآن مجیدمخاطب پیامیر است ولی ناگفته پیداست که مخاطب  همه  آدمیانند که به صدق گفتارش مطمئن وجتی خوشنود وحرسند وامیدوار می شوند ، به طوری که تنهاوتنها خداوند از مافی الضمیر وباطن او آگاه است ومیداند که او فریبکار ودروغگوست .خدا میداند که اودر اظهار دوستیش با مردم نه تنها کاذب که بالاتر واجد دوصفت قلبی وکریه است اولاً به جای دوستی در قلبش با مردم دشمن است وثانیاً به جای محبت بسیارکینه توزاست.(وهو الدّ الخصام)[1]

این شیفتگان فریبکار با دستیابی به قدرت پرده از باطن پنهان کرده وپوشیده خویش برمی افکنند وچهره شیطانی خودرا با کمال وقاحت وبی شرمی وبی رحمی آشکار می سازند  .(واذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها ویهلک الحرث والنسل ). وقتی به قدرت می رسند[2] به جای آستین بالازدن برای جامه عمل پوشاندن به وعده های دوران تبلیغات  به کردارهای زیر دست می یازند:

  1. به جای آبادانی، برای فساد در زمین نهایت تلاش خودرا مصروف میدارند( سعی فی الارض لیفسد فیها)
  2.  کشت ، زرع وکشاورزی را یا با فعل مثبت تخریبی وبه حراج نهادن فضاهای مشترک بشری  ویران ویا با فعل منفی نداشتن برنامه های احیاگرانه خردمندانه ، سکوت معامله گرانه ویا ناتوانانه فضای سبز وسرمایه های ملی را به  تباهی می کشند.(ویهلک الحرث..)
  3. اقدام به نسل کشی می کنند .(ویهلک ....... والنسل). جالب است که تعبیر نسل کشی که در اساسنامه  دیوان بین المللی کیفری آمده درقرآن مجید دقیقا با همین تعبیرآمده است . جالبتر آنکه قران هلاک حرث ونسل را به یکدیگر عطف کرده تا معلوم شود جرائم علیه محیط زیست نیزهمچون نسل کشی جنایات علیه بشریت است . در سپتامبر ۲۰۱۶ در گزارش دادستان لاهه از اولویت‌ها و انتخاب پرونده‌ها برای رسیدگی به جرائم، رسما اعلام شد که از این پس دادگاه لاهه به جرائم زیست محیطی تحت عنوان "جنایات علیه بشریت" رسیدگی خواهد کرد[3] این پرونده ها شامل تخریب محیط زیست ،بهره‌کشی ناعادلانه از منابع طبیعی و تصرف غیرقانونی زمین در کنار موارد دیگر است[4].

در مقابل این دسته ،گروهی دیگری هستند که نه تنها شیفته قدرت نیستند ، که تشنه فداکاری وطالب خدمت به بشریتند :.

 وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ (207بقره/)

ذیل آیه شریفه(والله رئوف بالعباد) به یقین بی ارتباط به صدرآن نیست ورساننده آنست که این دسته  مظهر اسم «رئوف» الهی هستند . رئوف یعنی مهربان . آنان برای رضای حق متعال واز روی احساس مهربانی به خلق خدا با کمال رغبت واشتیاق جان خودرا درراه انسانها که خلیفه خدا برروی زمینندتسلیم می کنند. 

علی بن ابیطالب (ع) مصداق ونمونه بارز این دسته از انسانها ست . در شب اول ماه ربیع الاول  سال سیزدهم ویا چهاردهم از بعثت نبوی، پیامبراکرم (ص) برای آنکه مشرکان از هجرت او آگاه نشوند، به علی(ع) فرمود: «مشرکان می‌خواهند امشب مرا به قتل برسانند، آیا تو در بستر من می‌خوابی تا من به غار ثور بروم؟» امام علی(ع) گفت: «در این صورت شما سالم می‌مانید؟» پیامبر (ص) فرمود: «آری.» علی (ع) تبسمی کرد و سجدۀ شکر به جای آورد، وقتی که سر از سجده برداشت عرض کرد: «آنچه را که مأمور شده‌ای انجام ده که چشم، گوش و قلبم فدای تو باد...» سپس پیامبر (ص)، علی (ع) را در آغوش گرفت و هر دو گریه کردند و از هم جدا شدند.[5]

کرامت وفضائل حضرت مولا (ع) بسیار است وهرکس ممکن است برخی از فضائل  آنحضرت مایه دلبری برای او شده باشد ولی برای بسیاری از سیاستمداران تاریخ ادبیات جهان همین عدم تفاوت اخلاقی او در دومقطع زندگی؛ دوران انزوا واشتغال آن بزرگوار به کار گل ودوران امارت وخلافت وقدرت او است .

علی الوردی (متولد ژوئیه ۱۹۱۳)، استاد دانشگاه، مورخ و جامعه شناس عراقی ومولف کتاب مهزلة العقل البشری است که به میانه روی مشهور است و از پیشگامان مکتب سکولاریسم در عراق به شمار می‌رود.او هرچند جزء شیعیان عراق است ولی به علت تمایلات مارکسیستی به دینداری شناخته نمی شود ولی درست مانند جرج جرداق مسیحی  حضرت مولا(ع) برای او بزرگ است. در باره آن حضرت  . می­گوید: 

«انصاف این است, که علی(ع) در زندگی خود این اصل مارکس را نقض کرد که یک انسان نمی­تواند در کاخ و در کوخ یک جور فکر کند, خواه ناخواه فکرش عوض می­شودو آن عقربه­ی فکرش در جهت وضع اجتماعی­اش تغییر می­کند. تاریخ  زندگی علی(ع) نشان داد که مطلب از این قبیل نیست, به جهت این­که ما علی(ع) را در دو وضع طبقاتی اجتماعی مختلف می­بینیم, در آن حدّ نزدیک به صفر, و در آن نقطه­ی اوج که از آن بالاتر نیست. یعنی یک روز, علی(ع) را می­بینیم به صورت یک کارگر, به صورت یک سرباز ساده­ی فقیر, به صورت یک کسی که صبح از خانه­ی خودش حرکت می­کند و می­رود برای مثلاً قنات جاری کردن, درخت کشت کردن, زراعت کردن و زحمت کشیدن و مزد گرفتن به صورت یک کارگر. همین (علی) بعدها که اسلام توسعه پیدا می­کند [و اموال زیادی در اختیار مسلمین قرار می­گیرد, و حتی در زمان خلافت همان طور فکر می­کند. ثروت هنگفت و غنایم بی­حساب که به دامنش ریخت و شد صاحب هزار اسب, هزار غلام و........ .... این جاه مقام­ها و این ثروت­های فوق العاده, علی(ع) را نتوانست تکان بدهد..[6]

دراینجا مایلم توجه حوانندگان را به حدیثی از کتاب شریف الغارات ثقفی کوفی جلب کنم.

کتاب الغارات  اثر ابواسحاق ابراهیم بن محمد بن سعید بن هلال ثقفی کوفی (متوفای ۲۸۳ق) است. الغارات از کهن‌ترین متون تاریخی شیعه به حساب می‌رود. این کتاب حاوی مطالب گزیده از زندگانی امیرالمؤمنین علی(ع)، حیات عملی، خطبه ها، نامه‌ها و سفارش‌ها و نیز جنگ‌ها و کشمکش‌ها در زمان خلافت و پس از آن است. از آن جهت که در این اثر به غارت‌های معاویه در قلمرو امیرمؤمنان پرداخته شده، به الغارات شهرت یافته است. مؤلف در این اثر از راویان شیعه و سنی بهره برده و از این‌رو منبعی غنی را پدید آورده است. الغارات همواره مورد توجه و استفاده عالمان شیعی بوده است. علامه مجلسی و ابن ابی الحدید نقش به سزایی در زنده نگه‌داشتن این کتاب داشته‌اند. با وجود شهرت و اهمیت این کتاب، نسخه‌های چندانی از آن موجود نیست و همان‌گونه که محقق کتاب، محدث ارموی (ره)در مقدمه می گوید نسخ این کتاب از قدیم بسیار کمیاب بوده است. قدیمی‌ترین نسخه شناخته شده در اختیار علامه مجلسی بوده که بر اساس نسخه‌ای دیگر در دوره صفویه استنساخ شده است.

درآن کتاب حدیث زیر  آمده  است :

«ا نطَلَقتُ مَعَ قَنبَرٍ إلى علیٍّ علیه السلام فقالَ: قُمْ یا أمیرَ المؤمنینَ فقد خَبَأتُ لکَ خَبیئةً . قالَ : فما هُو ؟ قالَ : قُم مَعی ، فقامَ و انطَلَقَ إلى بَیتِهِ فإذا باسِنَةٌ 

 

 

 مَملوءةٌ جاماتٍ مِن ذَهَبٍ و فِضَّةٍ ، فقالَ : یا أمیرَ المؤمنینَ، إنّکَ لا تَترُکُ شیئا إلاّ قَسَمتَهُ فادَّخَرتُ هذا لکَ ! قالَ علیٌّ علیه السلام : لَقد أحبَبتَ أن تُدخِلَ بَیتی نارا کثیرَةً ! فسَلَّ سَیفَهُ فضَرَبَها ، فانتَثَرَت مِن بَینِ إناءٍ مَقطوعٍ نِصفُهُ أو ثُلثُهُ ، ثُمّ قالَ : اقسِموهُ بالحِصَصِ ففَعلوا ، فجَعَلَ یَقولُ :

هذا جَنایَ و خِیارُهُ فِیه

إذْ کُلُّ جانٍ یَدُهُ إلى فِیه [7]

یا بَیضاءُ غُرِّی غَیری و یا صَفراءُ غُرِّی غَیری

ترجمه :«به نقل از زاذان ـ : با قنبر نزد على علیه السلام رفتیم. قنبر گفت : برخیز اى امیر المؤمنین! که براى شما گنجینه اى نهفته ام. على علیه السلام فرمود: چه گنجینه اى؟ گفتم : با من بیایید. على علیه السلام برخاست و با او به خانه اش رفت. چشمش به جوالى پر از جام هاى زرّین و سیمین افتاد. قنبر گفت: یا امیر المؤمنین! شما هرچه هست تقسیم مى کنى و از این رو من این ها را براى شما اندوخته ام! على علیه السلام فرمود : مایل بودى آتشى فراوان به خانه من مى افکندى!···

سپس فرمود : این ها را به چند سهم تقسیم کنید. چنین کردند. پس على علیه السلام به این بیت متمثل گشت :

این میوه اى است که من چیده ام و خوبهایش هم در میان آنهاست،

آنگاه که هر میوه چینى دستش به سوى دهان خودش مى رود

اى سپیدها! [دیگرى را بفریبید] و اى زردها! دیگرى را بفریبید.»

اینک می خواهم نگاهی به دوران معاصر خود مان بیفکنم .

خانم آنگ سان سو چی  برمه‌ای رهبر میانمار است . وی در روز ۱۹ ژوئن ۱۹۴۵ در شهر رانگون پایتخت میانمار متولد گردید. نام وی «آنگ سان سو چی» برهم‌نهاده‌ای‌ست از سه نام پدرش «آنگ سان»، «سو» مادر بزرگ پدری‌اش و «چی» مادرش. او از مخالفان حکومت سابق نظامی میانمار و برنده جایزه صلح نوبل است. در انتخابات عمومی ۱۹۹۰ اتحادیه ملی دموکراسی به رهبری او توانست ۵۹ ٪ آرای ملی و ۸۱ ٪ کرسی‌های مجلس را از آن خود کند.[۲] او که پیش از این انتخابات نیز در بازداشت خانگی بود، مجموعاً ۱۵ سال از عمر خود را بین ژوئیه ۱۹۸۹ تا نوامبر ۲۰۱۰ در حصر خانگی بسر برد. وی برنده جوایزی همچون جایزه صلح نوبل (۱۹۹۱)، لژیون دونور (فرمانده)،جایزه ساخاروف، نشان افتخار آزادی رئیس‌جمهوری، جایزه بین‌المللی سیمون بولیوار (از دولت ونزوئلا)، جایزه جواهر لعل نهرو را به منظور تفاهم بین‌المللی از دولت هند (۱۹۹۲) و جایزه اولاف پالمه شده‌است. در ۱۴ اکتبر ۱۹۹۱ که کمیته نوبل او را به عنوان برنده جایزه صلح به جهانیان معرفی می‌کند، در دسامبر همان سال پسر ۱۸ ساله‌اش الکس اریس از سوی او این جایزه را دریافت  کرد؛ چرا که مادرش هنوز در خانه خود در میانمار تحت نظر نظامیان است.الکس این جایزه را به تمامی مردم میانمار تقدیم می‌کند و در سخنرانی خویش می‌گوید:

"این جایزه مال آنهاست و پیروزی نهایی در پیکاری دراز مدت، صلح، آزادی و دموکراسی را به میانمار باز خواهد گرداند»[8].

حال ببینید که پس از رسیدن به قدرت چه می کند . بار اول در سال 2012میلادی به گزارش سازمان عفو بین‌الملل بوداییان عامل کشتار، تجاوز و آتش‌زدن هزاران خانه مسلمانان شناخته شده‌اند. دولت میانمار مانع دسترسی خبرنگاران به منطقه شد. بسیاری از مسلمانان محل زندگی خود را رها کرده و به بنگلادش پناهنده شده‌اند. برخی گزارش‌ها حاکی از قتل ۲۰۰۰۰ مسلمان  درآن سال است. همچنین گفته می‌شود که نیروهای نظامی برمه به مهاجمین کمک می‌کنند. [9]

واما امسال :

«یانگی لی، گزارشگر سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر در میانمار، از آنگ سانگ سوچی، که رهبری این کشور را برعهده دارد، انتقاد کرده و گفته‌است که خانم سوچی از اقلیت مسلمانان روهینگیا حمایت نکرده‌است.ا ین در حالی است که اکثر سیاستمداران و شخصیت های دنیا از ایشان به علت کشتن و اواره کردن مسلمان روهنیگا انتقاد کرده و خواهان پس گرفتن جایزه صلح نوبل از خانم سوچی شدند.»[10]

اما به حکم پیچیدگی بشر از یکسو وعظمت او سوی دیگر ، تاریخ نشانگر مردانی نیز میباشد که هرگز قدرت آنان را تغییر نداد . برای نمونه نگاهی به زنگی گاندی بیندازید .

گاندی توانست با استفاده از شیوهٔ ضدخشونت نافرمانی مدنی استقلال هند را از بریتانیا بگیرد و در نهایت دست امپراتوری بریتانیا را از هند کوتاه کند.  «مهاتما گاندی» در سال ۱۸۶۹ در یک خانواده هندو در گجرات هند متولد گردید. گاندی در آغوش مادری فداکار رشد ‌کرد . او از همان سنین کودکی با مرام آسیب نرساندن به موجودات زنده خو گرفت و به گیاهخواری،روزه‌داری برای خودسازی و خالص نمودن خویش و زندگی توأم با گذشت اعضای فرق و مذاهب مختلف کوشش ورزید اخلاقش در زمان پیش از قدرت وپس از آن تفاوتی نکرد . بدین خاطر اسوه والگوی مبارزه بدون خشونت شد .شیوهٔ مقاومت آرام وی به مستعمرات دیگر هم نفوذ کرده و آنها را در راه استقلال میهن خود تشویق می‌کرد. اصل «ساتیاگراهای» گاندی روی بسیاری از فعالان آزادیخواه نظیر دکتر مارتین لوترکینگ، تنزین گیاتسو، لخ والسا، استفان بیکو،  و نلسون ماندلا تأثیر گذاشت. البته همهٔ این رهبران نتوانستند کاملاً به اصل سخت ضدخشونت و ضدمقاومت وی وفادار بمانند.

آنگ سان سوچی برمه ای نیز قبل ازرسیدن به قدرت شعار می داد که پیرو گاندی است ولی از آزمایش مردود برون آمد.

 

چرچیل از سر بغض گاندی را «گدای نیمه برهنه» نامید، اما این حقوق دان بزرگ هرگز شکوه ای نسبت به  این توهین مطرح نکرد. این دانش آموخته حقوق، تحقق آرمانی بزرگ و انسانی را  درسر داشت وبه پیش می‌برد. گاندی تمامی ناملایمات را تحمل می‌کرد که در مکتب او «عدم تحمل» بدترین نوع خشونت بود و «مدارا» آرمان انسانی مبارزه و ابزار پیروزی. گاندی پیش از مرگ مجال یافت بر قاتلش بنگرد و اورا با اندیشه رواداری توصیه نماید

نلسون ماندلا به یقین الهام گرفته از مکتب گاندی بود .«او هم یکی از برنگان جایزه صلح نوبل است که پس از بیست وهفت سال تحمل زندان به ریاست جمهوری رسیده است . او این مدت از عمر خویش را که دوران ثمردهی درزندگی هرفردی است در پشت میله های زندان گذراند اما لحظه ای از مقاومت ومبارزه درراه آرمان خود دست نکشید» [11]

او می نویسد : «وقتی از زندان آزاد شدم مأموریت من این بود که هم ظالم وهم مظلوم را آزاد کنم .بعضی می گویند که این مأموریت اکنون انجام شده است. اما من میدانم که این طور نیست . واقعیت این است که که ما هنوز آزاد نیستیم وفقط این آزادی را به دست آورده ایم که ازاد باشیم واین حق را به ما داده اند که زیر بار ستم نباشیم .ماهنوز قدم نهائی رادراین سفر برنداشته ایم ، بلکه تازه نخستین گام را درراهی طولانی تر وحتی دشوار تر برداشته ایم. چون ازاد بودن فقط دور انداختن زنجیرها نیست بلکه زنگی کردن به شیوه ایست که ازادی دیگران را نیز محترم شمارد » [12]!!  ونیز می نویسد : « من آن راه دشوار وطولانی بسوی ازادی را پیموده ام ، سعی کرده ام دراین راه متزلزل نشوم»[13]

 شاید به دلیل همین تلقی از صلح وآزادی بود که به‌رغم محبوبیت، بعد از پایان دوران ریاست‌جمهوری‌اش کنار کشید و دیگر در عرصه قدرت نماند.

به نظر نگارنده این سطور مقایسه میان زندگی انسانها وشیوه رفتار آنها با دیگران ونتایج حیاتشان یکی از راههای تعلیم وتربیت است . یعنی همان تعبیر قرآن مجیددر مورد نقل زندگی گذشتگان توصیه به «عبرت» می کند ، بعنی با مقایسه  میان زتدگی آنان ، خواننده باید عبور کند ونتیجه بگیرد . دراینجا ماندلارا با موگابه مقایسه کنید.

   ماندلا در زمان ریاست جمهوریش ازقدرت سیاسی کنار کشید وبه حضور در دلهای مردم بسنده کرد .ولی موگابه ماند وهنوز هم می‌ماند تا شاید به سرنوشت قذافی‌ها دچار شود و شاید هم نه، سرنوشتی بدتر... نلسون اما ترجیح داد یک شهروند - سیاستمدار محبوب القلوب باشد تا یک دیکتاتور مشهور. هر دو در آفریقا بزرگ شدند.اما یکی موگابه است که تعریفش از دموکراسی و دیپلماسی، ماندن برای هفتمین دور پیاپی در قدرت است حتی با توسل به زور و نارضایتی ملتش و دیگری ماندلا..در زمان حیات ماندلا در جنوب قاره سیاه مردم آن خطه  دست به دعا برای افزایش طول عمر ماندلاداشتند . در حالی که در همان ایام ودرهمان  قاره  دست به دعا برای مرگ موگابه . اما بنابه قضا وقدر الهی دعای مردم مستجاب نشد .ماندلا در 2013 وفات کرد و موگابه در همان ایام یعنی سوم اوت ۲۰۱۳ در انتخابات ریاست‌جمهوری برای هفتمین بار رئیس‌جمهور زیمبابوه شد .موگابه  ۹۳ ساله پیرترین رئیس‌جمهور جهان درحال حاضر می‌باشد..

ماندلا 27 سال در حبس ماند برای آزادی مردمش و  در مسیر کناره‌گیری از حکومت و سپردن آن به جوان‌ترها. و موگابه در تلاش برای ماندن در قدرت و حفظ موجودیتش  با توسل به عوامل نظامی و کشت و کشتارمخالفینش  ...

 ماندلا، که «صلح نوبل» را دریافت کرد، سرنوشت کشورش؛ آفریقای جنوبی و حتی قاره آفریقا را برای همیشه تغییر داد. او در اولین سخنرانی پی از آزادی زندانش چنین گفته است :دوستان ، رفقا وهموطنان من به نام صلح ودموکراسی وآزادی برای همگان به شما سلام می کنم .من دراینجا نه به عنوان یک پیامبر ، بلکه به عنوان یک خدمتکار کوچک شما درمقابلتان ایستاده ام .فداکاریهای قهرمانانه وخستگی نا پذیر شما بوده که امکان داده من امروز اینجا باشم .بنابراین باقیمانده عمرم را دراختیار شما خواهم بود»[14]

مناسب است بگویم  که در تیرماه 1371 پس از آزادی ماندلا از زندان 27ساله رژیم آپارتاید و قبل از انتخاب به‌عنوان رییس‌جمهور کشورش سفری به ایران داشت. در این سفر اولین دکترای افتخاری حقوق و علوم سیاسی کشور در دانشگاه تهران به او اعطا شد که اینجانب یکی از اعضای کمیته علمی این انتخاب بودم واز افتخارات ماندگار آموزش عالی ایران است.

مقایسه وضعیت اقتصادی وسیاسی فعلی دوکشور افریقای جنوبی وزیمبابوه از تخصص صاحب این قلم بیرون است . و هرچندچیزی که عیان است حاجت به بیان نیست ؛ امابه یقین   صاحبنظران اقتصادی   در جای خود به تفصیل نوشته اند .

ودرنهایت نگاهی به کشور ایالات متحده امریکا که مدعی بزرگترین قدرت جهان است بیفکنیم . کشوری که سالها نرد دفاع از حقوق بشررا باخته است ،وشخصیتهائی مانند جفرسون ، ابراهام لینکون الغاء کننده بردگی در آندیار ومارتر لوتر کینگ مدافع حقوق سیاهان را به خودددیده ویکروز با انتخاب یک سیاه زاده ، مردم دنیاراامیدوار به رقاء دفاع از حقوق انسانها نموده است. اینک  قدرت را به دست شحصی سپرده  که  سابقه ای از سیاست  وحقوق سیاسی چیزی جزء تکاتر ثروت  ومال اندوزی نقطه  دیگری در کارنامه خودندارد . حتی یکبار به تاریخ تشکیل سازمان ملل وانگیزه تاسیس ومواد مندرج در اساسنامه آن را مطالعه نکرده تا بداند ، آنجا خانه سخن از صلح ،دوستی ومهربانی است ونه جنگ ودشمنی وستیز وهل من مبارزخواندن.به علت عدم آشنائی با دانش حقوق به اظهار مطالبی دست می یازد که مورد انتقاد بلکه نفرت همه ملتهای آزاده ومتمدن دنیا قرارگرفته وبه جز کشوری که به غصب سرزمین ها وکشتار کودکان نه متهم بلکه مفتخر است ! کسی اورا تایید نکرده ونخواهد کرد. به محض رسیدن به قدرت دست  به اقدامی علیه حقوق بشر می زند، که قضات آزاده وسربلند آندیار درمقابلش مقاومت کرده وتصمیمش را لغو می کنند .

به نظر می رسد این ایام که مردم ایران عزیز درعزای سید شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین ( ع) سوگوارند ونه صرفا برای شخص آن بزرگوار بلکه  برای ننگی که بنی امیه برای انسانیت افریدند وهرگز پاک نمی شود اشک می ریزند، بسیار بجاست که  به خاطر حادثه تلخ میانمار ،صلح دوستان وانساندوستان جهان، بخصوص ارباب جائزه نوبل برای ملکوک  شدن چهره صلح ،دوستی ،تسامح وبردباری  ومجروح شدن اخلاق وحقوق انسانی اشک بریزند ومردم ایالات متحده امریکا بخاطر تولّی شخصی برکشورشان که  پایمال کننده مهربانی ، دوستی واخوت انسانی است و این افتخارتاریخی کشورشان را که با محکوم کردن تبعیضات نژادی ،  همواره  درب سرزمینشان به روی همه نژادها واقوام باز بوده ،وهمه خودرا میزبان مهاجرین میدانستند ، مطرود ساخته ، عزادار باشند . والسلام .     

 

[1] . لَدّ فلان‏ یلَدّ لَدَدا: اشتدّت خُصومته، فهو ألَد

 

[2] . شگفت آنکه  بسیاری از مترجمین عظام واژه «تولی» را روی برمی کردانند(ایت الله مکارم» روی گرداند واز نزد تو بیرون رود(آیت الله مشکینی ) ترجمه کرده اند که کاملا نامفهوم است.

[5] . طوسی، امالی، ص۴۶۶؛مجلسی، بحار الانوار، ج۱۹، ص۶۰؛حلبی، سیرة الحلبیة،‌ ج۲، ص۳۲؛ابن اثیر، الکامل، ج۲، ص۹۲۶؛طبرسی، اعلام الوری، ص۸۸؛ابن هشام،سیرة النبویه، ج۱، ص۴۸۰.

[6] .شهید مطهری، مرتضی ، سیری در سیره نبوی, ص 73 _ 70. 

[7] . این بیت که آنخضرت بدان تمثل فرموده در احادیث متعدددیگری هم آمده است. بحارالانوار، ج41، ص136 ـ شعر فوق از «عَمرو» خواهرزاده «جذیمه ابرش» است، که وی با دوستانش گیاهی از زمین می چیدند، دوستانش سبزی های بهتر را می خوردند، ولی «عمرو» سبزی های خوب را در میان آستینش می گذاشت و در آخر کار، آن چه را در آستینش قرار داده بود برای دایی خود آورد و گفت: «هذا جنای وخیاره فیه اذ کل جان یده الی فیه» یعنی: این دستچین من است که سبزی های نیکش نیز همراهش می باشد، ولی دوستان من، سبزی های خود را به دهانشان گذاردند و خوردند».

   [8] .  «Aung San Suu Kyi - Facts». بازبینی‌شده در 2017-09-15. نقل از ویکی پدیا

[9] .همان

[10] .خیرگزاری های معتبر جهان ۱۳ شهریور ۱۳۹۶

[11] . راه دشوار ازادی ، ترجمه مهوش غلامی ، چاپ چهارم .انتشارات اطلاعات ، ص 7.

[12] . همان ، ص804

[13] .همان

[14] .همان ، ص 727

منبع: روزنامه اطلاعات

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.