غلامرضا حیدری سه دوره در مجلس شورای اسلامی حضور داشته و سابقه ای طولانی در مبارزات دانشجویی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی دارد. در گفت و گویی با او به بازخوانی خاطراتی از دوران مبارزات و مطالبات مردمی و دانشجویی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی پرداختیم.

متن گفت و گوی غلامرضا حیدری با خبرنگار جماران را در ادامه می خوانید:

شما هم در دوران انقلاب دانشجو و هم نماینده دوره های دوم و سوم مجلس شورای اسلامی بودید. خاطره ای از ملاقات با امام دارید؟

البته اولین ملاقات من با امام به پیش از دوران نمایندگی مجلس بر می گردد. سال 59 یکی از کارهای انتشارات سپاه مجله ای به نام «پیام انقلاب» با سیصد هزار تیراژ و یکی از مجله های تعیین کننده آن دوران بود. یک بار که به عنوان اعضای هیأت تحریریه خدمت حضرت امام رسیده بودیم حضرت امام در فضیلت قلم فرمودند که «مداد العلماء افضل من دماء شهداء». در دوران نمایندگی هم به دفعات خدمت ایشان رسیدیم.

آن موقع ما خیلی اصرار داشتیم که به جبهه برویم و اجازه نمی دادند من خودم بعد از کلی خواهش و تمنا به اندازه دو ماه مطلبم را آماده کردم و تحویل دادم در عملیات طریق القدس رفتم و «نامه ای به همسرم از جبهه های نبرد» را در عملیات طریق القدس نوشتم که آن موقع اکثر رسانه های عمومی آن را چاپ کردند و صدا و سیما آن را خواند. البته من در عملیات فتح المبین هم «نامه ای به مادرم از جبهه های نبرد» را برای تهییج جوانان به حضور در جبهه ها نوشتم که بعدا انتشارات سپاه آن در قالب یک کتابچه چاپ کرد.

اولین باری که اسم امام خمینی را شنیدید چه زمانی بود؟

من اصالتا تفرشی اما متولد چالوس هستم و آنجا بزرگ شدم. پدرم ایام محرم حتما به تفرش می رفت. من پانزده خرداد 42 کلاس دوم ابتدایی بودم (متولد سال 34) که با پدرم به تفرش رفتیم و راه برگشت از قم بود. وقتی به میدان آهنچی قم رسیدیم دیدیم که خیلی خلوت و شهر به هم ریخته است  و گفتند آقای خمینی را بردند و مردم هم اعتراض کردند. این هم یادم است که یک جیپ ارتش داشت می سوخت. ما برای زیارت به حرم حضرت معصومه (ع) و بعد سمت پل آهنچی رفتیم و وقتی به تهران رسیدیم گفتند حکومت نظامی است.

ما در خانواده مذهبی بودیم و به طور اتوماتیک سیاسی بار آمده بودیم. مثلا من یادم هست کلاس ششم ابتدایی بودم که سؤالات درس انقلاب سفید را جواب ندادم که به ذهن خودمان این کار یک نوع اعتراض بود. بعد هم که در دانشگاه پلی تکنیک (امیرکبیر) دانشجو شدیم و خود به خود زمینه برای فعالیت سیاسی بیشتر شد و از طریق دوستانی که داشتیم به ویژه انتشارات بعثت که مرحوم استاد فخرالدین حجازی پایه گذار آن بود در ارتباطاتی قرار گرفتیم که در اوج مبارزات آقای حاج قاسم تبریزی که در انتشارات بعثت همکاری می کرد مرکزیتی برای ارتباطات بود. از همه دانشگاه های ایران هم آنجا رفت و آمد می کردند. مثلا کتاب ولایت فقیه و اعلامیه ها و نوارهای امام را در سطح وسیع تکثیر و توزیع می کردیم.

در فضای قبل از انقلاب همه یک هدف مشترک داشتند که آن سقوط شاه یا به اصطلاح امروزی براندازی بود که البته یک ریشه دیرینه داشت چون عملکردها به گونه ای بود که طیف های مختلف با سلیقه ها و نگاه های مختلف را به این هدف مشترک رسانده بود. هرچند بعضی از کارشناسان رژیم محمدرضا پهلوی تحلیلشان این بود که رژیم محمدرضا پهلوی پوسیده بود و کافی بود ضربه ای به آن وارد شود تا متلاشی شود.

حضرت امام اینجا اوج تدبیر و رهبری خودش را به ظهور گذاشت و گونه ای شد که همه مذهبی ها و گروه های مبارز غیر مذهبی رهبری امام را پذیرفتند. به هر حال از تحلیل هایی که از درون رژیم پهلوی و کارشناسان منصف همان رژیم می شنیدیم این بود که به سمت سقوط سُر خورده بود.

به نظر من یک تفضل الهی به مردم ایران بود که رهبری انقلاب را فردی مثل امام بر عهده بگیرد و وجه قالب مسلمانان شوند. اگر رهبری انقلاب را کمونیست ها می گرفتند، معلوم نبود که تداوم آن چه می شد، میزان کشته و کشتار چقدر می شد، چون کمونیست ها امتحانشان را جای دیگر پس داده بودند و بحث قتل عام به میان می آمد.

چرا همه یکپارچه به این نتیجه رسیدند؟

در اقشار مختلف متفاوت است ولی در ما به عنوان دانشجوی آن موقع، اخبار شکنجه های زندانیان سیاسی که بیرون می آمد خیلی تأثیرگذار بود. بحث زندانیان سیاسی و خاطرات و بیوگرافی هایی که از آنها بیرون می آمد برای مردم خیلی مهم بود.

همین جا به این نکته اشاره داشته باشم که اوایل پیروزی انقلاب دوستانی که از دانشگاه های مختلف دور هم جمع شده بودند تصور این را نداشتیم که دوباره اوین را به عنوان زندان داشته باشیم و برخی شرایط را شاهد باشیم.

شما به عنوان اعضای فراکسیون امید یا نماینده مجلس پیگیری هم در این زمینه داشتید؟

بله. ما از هر راهی که ممکن باشد این کار را می کنیم اما رعایت می کردیم که رسانه ای نشود.

چه پیگیری هایی داشتید که این موضوع به عنوان یک گره سیاسی کشور حل شود؟

پیگیری هایی شده که ملاقاتی با محصورین انجام و با آنها از نزدیک صحبت شود چون در فضای عمومی کشور تأثیر مثبت دارد امیدواریم که به زودی این ملاقات صورت بگیرد و این گره به دست مقام معظم رهبری حل شود. قطعا خود ایشان هم از این موضوع ناراحت هستند. ما وظیفه داریم تقاضا کنیم و درک خودمان را صادقانه و خالصانه به گوششان برسانیم.

 

در سی و هشتمین سال انقلاب اسلامی هستیم و برای این انقلاب خیلی زحمت ها و زجرها کشیده شده و خیلی از جوانان و بزرگان و علماء و روحانیون خونشان را دادند و شهید شدند. یکی از آرزوهای ما تداوم این انقلاب و نظام است و تجربه تاریخ نشان داده که تداوم این نظام در گرو رضایتمندی عمومی مردم و تداوم اعتماد عمومی مردم، پاسخگویی به نیازهای عمومی مردم و همبستگی ملی است.

در این شرایط جهانی با توجه به تجربیاتی که شده ما باید چه در داخل و چه در خارج اصل را بر همزیستی مسالمت آمیز بگذاریم. 

با توجه به تأکید امام خمینی (س) بر وحدت، فکر می کنید اگر به خواسته های سیاسی بخش هایی از جامعه توجه شود چه کمکی به تقویت وحدت در جامعه می کند؟

من فکر می کنم که آزادی یکی از خواسته های فطری بشر است و در جوامع مختلف بستگی به میزان توسعه یافتگی آنها در طول چند صد ساله اخیر نمودهای مختلف پیدا کرده است. برای مستند این حرف من می توانید به خاطرات کسانی که در مبارزات علیه محمدرضا شاه نقش داشتند مراجعه کنید که قطعا یکی از مشترکات بحث آزادی بوده است. یکی از شعارهای اصلی جمهوری اسلامی که در مقدمه قانون اساسی هم آورده شده «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» است.

 

البته خواسته های مردم سطوح مختلف دارد که یک سطح آن بحث معیشت است. من فکر می کنم یکی از موضوعاتی که الآن خیلی برجسته است بحث اشتغال است چون اکثر خانواده ها بیکار دارند. سطح مدرک تحصیلی بالا رفته ولی به آن نسبت اشتغال بالا نرفته است. تورم یک واقعیت است. تورم رکودی خیلی پیچیده است.

در دولت یازدهم در مورد تورم کارهایی شده است.

بله. قابل تقدیر است و باعث افتخار دولت یازدهم هم هست و یکی از عواملی که ما امیدواریم ریاست جمهوری آقای روحانی تداوم پیدا کند همین کارها است. اما هنوز در معیشت روزانه مردم ملموس نشده است. چند هفته قبل تورم اقلام مختلف سبد خانوار (مواد لبنی، سبزیجات، میوه جات) را اعلام کردند ولی هنوز لمس نشده است. مثلا در مورد بازنشستگان کسی که بیست سال پیش بازنشسته شده حقوقش خیلی پایین است. هرچند مجلس در برنامه ششم تمهیداتی دیده که حداقل حقوق بازنشسته ها به دو میلیون برسد که اقدامات خوبی است و ان شاء الله منابع آن هم تأمین شود چون الآن متوسط هزینه خانوار در تهران بالای دو میلیون تومان است.

مطالبات مردم بعد اجتماعی هم دارد. در بعد اجتماعی هم باید توازنی باشد که احساس امنیت عمومی ایجاد کند. البته انصاف این است که ما از نظر امنیت در سطح بالایی هستیم.

نسبت به کشورهای منطقه؟

نسبت به منطقه که قابل قیاس نیست. نسبت به کشورهایی مثل عراق و افغانستان خیلی جلوتر هستیم اما برخی مسائل وجود دارد که به رویکردهای سیاسی بر می گردد. مثلا بحث هایی مثل داستانی که برای کنسرت ها به وجود آمد تناقض است. ما که یک حاکمیت یکپارچه داریم که این حاکمیت یکپارچه باید در همه سطوح و جوانب متبلور باشد و این طور نباشد که امام جمعه محترمی بنابر تشخیص خودش که برای خودش محترم است کاری انجام دهد که با عملکرد جاهای دیگر تناقض داشته باشد.

رابطه توجه به خواسته های مردم با احساس امنیت آنها چیست؟

در خواسته ها احساس رضایتمندی مهم است. وقتی یک احساس رضایتمندی عمومی ایجاد شود روی احساس امنیت عمومی تأثیر می گذارد. احساس رضایتمندی عمومی هم در سطوح مختلف متفاوت است. مثلا موضوعات این رضایتمندی در جوانان با سالمندان متفاوت است یا برای کسانی که دنبال شغل هستند رضایتمندی متفاوت است. برای همین کار کشورداری سخت است و یک نگاه جامع و سیستماتیک می خواهد و نمی شود با یک تفکر باندی یا یک گروه خاص این رضایتمندی عمومی را ایجاد کرد چون به تبع این رضایتمندی عمومی است که اعتماد عمومی ایجاد می شود و اعتماد عمومی یکی از مهمترین سرمایه های یک حکومت و یکی از مهمترین عوامل در ایجاد توسعه پایدار است.

متأسفانه در چند سال اخیر اعتماد عمومی، این سرمایه بسیار ذی قیمت اجتماعی رو به افول و کاهش است.

چه کار کنیم که بهبود پیدا کند؟

 اقدامات متفاوتی ضرورت دارد و شاید یکی از بسترهای مهم آن گفت و گوی ملی است. 

این گفت و گوی ملی در گرو چیست؟

 اداره کشور با رویکرد امنیتی سخت است چون با اعتماد عمومی نسبت معکوس دارد. با رویکرد امنیتی نمی شود شرایط مورد نظر را ایجاد کرد؛ باید خیلی سعه صدر باشد. ما در کشورمان ارمنی، زرتشتی و یهودی داریم و در مسلمانان نیز گرایش های مختلف داریم که همه ایرانی هستند و ایران برای همه است.

یعنی نمی توانیم صرف داشتن یک عقیده خاص یک عده را حذف کنیم.

واقعا نمی شود؛ یا نمی شود که ما بخواهیم به جرم داشتن عقیده کسی را محاکمه کنیم. برای همین قانون اساسی ما تفتیش عقاید را ممنوع کرده است مشروح مذاکرات قانون اساسی را بخوانید، اینها در قانون اساسی خط قرمزهای نظام بوده است. من دوست ندارم چنین حرف هایی را بزنم ولی در قضیه دور زدن تحریم ها «کاسبان تحریم» یا در قضایای سال 88 از تریبون های رسمی «کاسبان فتنه» به کار رفت. من دوست ندارم این تعابیر را به کار ببرم ولی خدا نکند که اینها بخواهد ذره ای واقعیت داشته باشد. اینها واقعا سم است و اگر خدای ناکرده وجود داشته باشد خود به خود مخل برقراری گفت و گوی ملی هستند.

 

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.