سید کاظم اکرمی: در حوزه تربیت دانش آموزان شکست خورده ایم

تربیت حلقه گمشده نظام آموزشی است

لینک کوتاه کپی شد

به گزارش جی پلاس،  آن‌قدر که به آموزش توجه شده، به همان اندازه از «تربیت» مغفول مانده. مردم، همان والدین دانش‌آموزان، نمی‌دانند که سر کلاس‌های درس، پشت نیمکت‌ها، تربیت با چه الفبایی به فرزندانشان یاد داده می‌شود یا اساسا، در مدارس، در کنار آموزش ریاضی و علوم و فارسی و ...، تربیت، چه جایگاهی دارد.

همه اینها درحالی است که یکی از وظایف اصلی آموزش و پرورش، بحث تربیتی دانش‌آموزان است که ضرورت دارد در مدارس و مکان‌های آموزشی به‌طور ویژه مورد توجه قرار گیرد. با یک بررسی ساده می‌توان فهمید کمتر از یک‌هفتم طول عمر دانش‌آموزان در مدارس می‌گذرد و این وظیفه مربیان و مدیران است که به مقوله تربیت بیش از این توجه کنند، چرا که خانواده‌ها به مدارس، اعتماد مضاعفی دارند.

در راستای اهداف برنامه پنجم توسعه و چشم‌انداز ٢٠ ساله نظام، توجه به مسائل تربیتی بسیار مورد تأکید است و مدیران و مربیان در سطح مدارس هم به‌عنوان مجری وظیفه دارند به شکلی مطلوب به آن دست یابند، اما باید دید تا چه اندازه در این زمینه توانسته‌اند موفق باشند و آیا تاکنون در این حوزه تاثیرگذار بوده‌اند یا خیر و اساسا مدیران مدارس همان‌طور که جدول آموزشی را در مدارس مورد بررسی قرار می‌دهند برای تربیت دانش‌آموزان برنامه مدونی در اختیار دارند؟ برای پاسخ به این سوال‌ها با سیدکاظم اکرمی، وزیر پیشین آموزش و پرورش گفت و گو کردیم، او در این گفت‌وگو ابعاد مختلف این مسأله را مورد بررسی قرار داد.

چرا پرورش باید مقدم بر آموزش باشد؟

ما آموزش و پرورش جدا را به لحاظ دانش تربیت قبول نداریم. درواقع هیچ آموزشی نیست که به نوعی از تربیت منجر نشود و هیچ تربیتی نیست که نیاز به آموزش نداشته باشد. به همین جهت بعضی‌ها در برابر واژه education کلمه تربیت را انتخاب می‌کنند که آموزش‌ و ‌پرورش را در برمی‌گیرد. بنابراین این دو مسأله از هم جدا نیستند و بر یکدیگر اثر دارند. معلم وقتی وارد کلاس می‌شود نوع لباس پوشیدن و برخورد با دانش‌آموزان همه اثر تربیتی دارد اما این‌که چرا مقدم است به این دلیل است که زندگی بشری از نبود علم و دانش کمتر رنج برده و می‌برد تا نبود تربیت. جامعه صد‌سال پیش را تصور کنید که تکنولوژی نبود ولی مردم به هر صورت زندگی می‌کردند اما در همان صد‌سال پیش و الان نبودن راستی و امانت‌داری، بی‌طرفی و حق‌جویی سبب رنجش مردم بود، حالا هم نبود همین مسائل موجب رنجش مردم می‌شود. مانند جامعه آمریکا که در آن مسأله نژاد و مذهب مشکل‌ساز است و در طول تاریخ بشر باعث رنج مردم بوده و هست. این مسائل، مسائل پرورشی است که با آموزش درست نمی‌شود. در واقع ما معلمانی که رفتاری با عدالت نسبت به دانش‌آموزان و محبت و امثال اینها داشته باشند و کمالات اخلاقی داشته باشند، کم داریم. بنابراین از این جهت تربیت بر آموزش مقدم می‌شود. یعنی مردمی که تربیت دارند و به حقوق یکدیگر احترام می‌گذارند جامعه خوبی خواهند داشت.

از آنجایی که پرورش مرحله اجرایی و بالفعل کردن آموزش‌هاست، کارکرد مدارس تا چه حد این مسأله را تقویت می‌کند و پرورش را در اولویت قرار می‌دهد؟

ما که از بیرون جامعه و مردم را نگاه می‌کنیم خیلی‌درصد بالایی نیست و مجموعا زیر ٥٠‌درصد است. الان ما بیشتر از ٣٠٠‌هزار نفر زندانی داریم و ‌درصد طلاق و خشونت در کشور ما بسیار بالاست. همه اینها نشان می‌دهد افرادی که در این ٣٨‌سال تربیت کردیم از لحاظ انسانی و اخلاقی‌درصد بالایی نیست و موفق نبوده‌ایم.

آزمون‌های دشوار ورودی مدارس یکی از مصداق‌های تقدم آموزش بر پرورش در مدارس است؛ به صورتی که برخوردهای دوگانه با دانش‌آموزان در آموزش و پرورش در مورد ثبت‌نام و چگونگی دریافت وجوه مختلف این نیاز را توجیه می‌کند که مسأله تقدم پرورش بر آموزش ابتدا باید در کادر مدیریتی وزارت نهادینه شود. این آموزش چگونه باید صورت گیرد؟

شورای انقلاب فرهنگی و مجلس باید شخصیت کسانی که می‌توانند وزیر آموزش و پرورش، وزیر آموزش عالی و دانشگاه، رئیس دبیرستان و دبستان باشند را تعریف کنند. یعنی این مدیران باید شخصیت فرهیخته‌ای داشته باشند، به این معنی که بین کارمندانشان تبعیض قایل نشوند، به انتقاد کارمندان‌شان توجه کنند، گاه و بی‌گاه سرکشی کنند که کارمندانشان به مراجعان رسیدگی می‌کنند یا خیر؟ همه اینها باید همراه با راستی، عدالت و خلق نیکو باشد و این اعمال را وارد آموزش و پرورش کنند. وقتی وزیر این ویژگی‌ها را داشت، مدیرکل و روسا را هم باید به همین ترتیب انتخاب کند. علاوه بر این باید تغییر مدیران و روسا را از سیاست و دولت‌ها جدا کنیم. تقریبا هر دولتی که آمده بسیاری از روسا را عوض کرده و نتیجه آن چیزی بوده که تا الان دیده‌ایم. اگر شخصیت مناسبی را برای آموزش و پرورش انتخاب و تعریف کنیم و افراد را براساس صلاحیت‌های علمی و اخلاقی انتخاب کنیم نباید با تغییر دولت این افراد هم تغییر کنند. در ژاپن در بعضی از مدارس، مدیران سابقه ٢٠‌سال فعالیت دارند و با تغییر رئیس‌جمهوری و وزرا تغییر نکرده‌اند. بنابراین در کشور ما عملا تربیت اولویت ندارد.

تقدم پرورش بر آموزش تا چه حد بر رغبت و اشتیاق دانش‌آموزان برای حضور فعال در مدرسه تأثیر می‌گذارد؟

وقتی مجموعه مدرسه، مدیر و معلمان رفتاری با عدالت و محبت و عاطفه و تواضع و امثال اینها داشته باشند قطعا محیط مدرسه محیط مناسبی برای دانش‌آموزان می‌شوند. در مقابل محیطی که در آن خشونت، تبعیض، بی‌عدالتی و .. باشد چه در دبستان و چه در دانشگاه باعث آزار و اذیت می‌شود.

نتیجه تجربه دیگر کشورها در نظام آموزش و پرورش با رویکرد تقدم پرورش بر آموزش به چه صورت بوده است؟

بعضی از کشورها مانند سوئد و اسکاندیناوی و ژاپن، از آن‌جا که با توجه به فلسفه تربیتی شان، به دانش روانشناسی بها می‌دهند، بسیار موفق بوده‌اند. شاهد بودیم که در جریان سونامی مردم ژاپن چگونه پشت صف قرار گرفته‌اند و بدون تندی همه چیز به خوبی مدیریت شد؛ ولی در همین حادثه پلاسکو ما مواردی را دیدیم که نشان می‌داد ما تربیت نشده‌ایم. در عمل می‌بینیم که این کشورها به لحاظ تعلیم و تربیت کشورهای پیشرفته‌ای هستند. آنها براساس روانشناسی، کاری کردند که دانش‌آموز وقتی به خانه می‌رود کار و تکلیفی ندارد ولی در مدارس غیرانتفاعی ما، دانش‌آموزان باری از کتاب به مدرسه می‌برند و این نشان می‌دهد که مدارس ما به مسائل روانشناسی کودک توجهی ندارند. ما به لحاظ پرورشی خیلی مشکل داریم و امیدوارم آقای دانش‌آشتیانی بتواند قدم به قدم این مسائل را حل کند و در دوره بعدی هم در وزارت حضور داشته باشند

سند تحول تا چه حد بر تقدم پرورش بر آموزش و اجرایی شدن آن تأکید کرده است؟

سند تحول بسیار آرمانی و خوب نوشته شده است اما این سند وقتی می‌تواند تحقق پیدا کند که از شخص وزیر گرفته تا مدیران و معاونان همه براساس یک‌سری ویژگی‌های مناسب انتخاب شوند. باید دید فردی که انتخاب می‌شود تا چه حد از لحاظ اخلاقی، اسلامی و .. فرد موثری است. ما در اینها کمتر تأکید داریم، این مسائل، از خانواده بگیریم تا مدرسه و رادیو تلویزیون تاثیرات منفی تربیتی بر افراد می‌گذارد. یکی از ویژگی‌های خوب سند تحول این است که می‌‌گوید همه مسئولان که وظیفه تربیتی دارند باید براساس سند عمل کنند، در صورتی که خیلی از مسئولان هیچ توجهی به این سند ندارند و آن را نادیده گرفته‌اند.

با وجود تاکیدهای فراوان وزیر جدید بر تقدم پرورش بر آموزش، چه سیاست‌ها و برنامه‌هایی را برای اجرایی شدن آن در نظر گرفته‌ است؟

با توجه به عملکرد سه ماهه ایشان و انتخاب تعدادی از افراد دانشگاهی در وزارت، نشان می‌دهد که ایشان می‌توانند تأثیر تربیتی داشته باشند تا جایی که مورد توجه بسیاری از مردم و مسئولان قرار گرفته‌اند اما در مقابل افرادی سمت گرفته‌اند که هیچ‌ربطی به تعلیم و تربیت ندارند و وقتی سابقه‌ای در این زمینه نداشته باشند، تأثیر عکس می‌گذارد. من از آقای دانش‌آشتیانی حتی در موقع استیضاح دفاع کردم؛ اما ایشان زمانی می‌تواند بگوید پرورش بر آموزش تقدم دارد که همه افرادی را که انتخاب کرده است این ویژگی‌ها را از جهت انسانی، اخلاقی و دینی و همچنین معیارهای مدیریتی و آموزشی داشته باشند. اگر افرادی هم که انتخاب می‌کند دارای این ویژگی‌ها باشند خیلی خوب است. در مجموع می‌توان امیدوار بود وزیر آموزش و پرورش بتواند سیاست‌های تقدم‌ پرورش بر آموزش را پیش ببرد و آموزش و پرورش را از رکود حاضر خارج کند.

 

دیدگاه تان را بنویسید