پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران -تهران

در گفتگو با دکتر رحمان قهرمانپور بررسی شد

حوادث غزه و مذاکرات صلح

به نظر می رسد که شروع دوباره حملات به نوار غزه و کشتن رهبران حماس تلاشی است برای تحت الشعاع قرار دادن فضای افکار عمومی و جلوگیری از ادامه روندی که بعد از حمله رژیم صهیونیستی به کشتی کاروان ازادی در سطح جهانی علیه این رژیم شروع شد.


این روزها سرزمین های فلسطینی شاهد تحولات زیادی است،تجاوزهای مکرر رژیم صهیونیستی به نوار غزه پاسخ مقاومت اسلامی به این تجاوزات،رفت و آمدهای سیاسی به منطقه و فشار واشنگتن و کشورهای عربی به محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین برای از سرگیری مذاکرات مستقیم با رژیم صهیونیستی،ادامه شهرک سازی در میان سکوت جامعه جهانی و ادامه فشار افکار عمومی جهان بر رژیم صهیونیستی به دلیل محاصره نوار غزه و حمله وحشیانه به کشتی آزادی بخش عمده ای از تحولاتی است که مربوط به سرزمین های فلسطینی است.در گفت و گویی با دکتر رحمان قهرمانپور مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا تحولات اخیر در فلسطین را مورد بررسی قرار دادیم.

اخیرا رژیم صهیونیستی به نوار غزه در محاصره، چندین بار حمله کرد و مقاومت اسلامی نیز با شلیک موشک به سرزمین های اشغالی پاسخ داده است،آیا این شرایط می تواند بر مذاکرات احتمالی تشکیلات خودگردان فلسطین با رژیم صهیونیستی که با فشار آمریکا و اتحادیه عرب در حال شکل گیری است،تاثیر بگذارد؟همچنین اسرائیل چه اهدافی را در پی تجاوز به غزه دنبال می کند؟

به نظر می رسد در شرایط فعلی طرف اصلی مذاکره از نظر رژیم صهونستی محمود عباس و سلام فیاض هستند و حماس خیلی مشارکت داده نمی شود و خود حماس این مذاکرات را نمی پذیرد،حمله اسرائیل به غزه یک موضوع است و احتمال انجام مذاکرات موضوع دیگر.همچنین پیش شرط محمود عباس برای مذاکرات، توقف شهرک سازی بود ونه توقف حملات به غزه و حماس ،به علت آنکه حماس رقیب محمود عباس به شمار می رود. بنابراین اگر قرار است محمود عباس مذاکرات را بپذیرد که پذیرفته، بعید است که حملات اسرائیل به نوار غزه منجر به توقف مذاکرات بشود ؛البته اگر رژیم صهیونیستی به نوار غزه حمله گسترده بکند محمود عباس تحت فشار افکار عمومی با این رژیم مذاکره نخواهد کرد .کاری که اکنون رژیم صهیونیستی می کند ادامه سیاست کشتن هدفمند رهبران حماس است تا حمله به غزه.این دو مساله به هم ارتباطی ندارد هر چند اسرائیل می خواهد که در مذاکرات دست برتر را داشته باشد و طرف فلسطینی را وادار به عقب نشینی کند.همچنان که شاید یکی از اهداف حماس از حمله به سرزمین های اشغالی جلب توجه افکار عمومی نسبت به نوار غزه و اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی است.

آیا اسرائیل به دنبال انحراف افکار عمومی از برخی مسائل است؟

همچنان که به نظر می رسد اقدامات اخیر رژیم صهیونیستی در نوار غزه بی ارتباط با فشار افکار عمومی جهان علیه این رژیم نیست.یعنی بعد از حمله رژیم صهیونیستی به کشتی مرمره و کاروان آزادی، فشار افکار عمومی بر رژیم صهیونیستی بیشتر شده است.بنابراین بعید نیست که اسرائیل از این طریق بخواهد افکار عمومی جهان را منحرف کند بویژه آنکه به ماه مبارک رمضان نزدیک می شویم و این ماه همیشه فضای خاص معنوی داشته است که این فضا به نفع مقاومت و به ضرر رژیم صهیونیستی بوده است. به همین دلیل به نظر می رسد که شروع دوباره حملات به نوار غزه و کشتن رهبران حماس تلاشی است برای تحت الشعاع قرار دادن فضای افکار عمومی و جلوگیری از ادامه روندی که بعد از حمله رژیم صهیونیستی به کشتی کاروان آزادی در سطح جهانی علیه این رژیم شروع شد.برای رژیم صهیونیستی بسیار مهم است که این روند را متوقف بکند و قبل از روز جهانی قدس و در پایان ماه مبارک رمضان جلوی این روند را بگیرد یا حداقل آن را به شکل محسوس تضعیف بکند.چون راه افتادن کاروان های آزادی از کشورهای اسلامی و حتی اروپایی به سمت غزه برای رژیم صهیونیستی در سطح افکار عمومی بسیار هزینه بردار است.اکنون می توان به گونه ای حملات رژیم صهیونیستی را با این سناریو تفسیر کرد و نه مساله مذاکرات.رژیم صهیونیستی به دنبال تضعیف فشار افکار عمومی علیه خودش است تا مساله آغاز مذاکرات.


آیا این حملات می تواند به عنوان پوششی برای ساخت شهرک های یهودی نشین در سرزمین های فلسطینی باشد؟
بنیامین نتانیاهو در زمینه ساخت شهرک های یهودی نشین به شدت تحت فشار است و به سختی می تواند امتیاز بدهد.نخست وزیر رژیم صهیونیستی برای آنکه ساخت شهرک ها را به عنوان پیش شرط آغاز مذاکرات با فلسطینی ها به حاشیه ببرد ، این حملات را آغاز کرده است ولی این سناریو چندان قوی نیست.به نظر می رسد که سناریو کلان تر باشد و آن تضعیف حماس است.اکنون تضعیف حماس برای اسرائیل در اولویت قرار دارد و نه مذاکرات.

ممکن است اسرائیل دست به ماجراجویی جدیدی بزند؟

دراینکه اسرائیل قصد ماجراجویی دارد شکی نیست ولی اینکه این ماجراجویی اش معطوف به غزه باشد یا لبنان هنوز مشخص نیست.این رژیم اکنون در سطح داخلی دچار بحران است .ائتلاف حاکم به شدت شکننده شده و اختلافات میان نتانیاهو و لیبرمن خیلی شدیدتر از گذشته شده است.لذا این احتمال وجود دارد که اسرائیل همانند گذشته دست به یک ماجراجویی بزند.


با توجه به اینکه اسرائیل به هیچ کدام از توافقنامه ها و توافقات مذاکرات گذشته پایبند نبوده است ،ممکن است مذاکرات جدید که تحت فشار آمریکا در حال شکل گیری است به نتیجه ای
برسد؟

اکنون وضعیت به مراتب پیچیده تر از گذشته شده است،اسرائیل به طور سنتی خواستار صلح هژمونیک است به این معنا که صلحی را نمی خواهد که فلسطینی ها در آن به حق برابر دست پیدا کنند.این یک قاعده کلی است بنابراین هیچ گاه اسرائیل مذاکره یا سازشی را نخواهد پذیرفت که فلسطینی ها به حق کامل خودشان برسند .بحث سرزمین های 1967،بازگشت آوارگان فلسطینی ،سرنوشت بیت المقدس از جمله مسائلی است که رژیم صهیونیستی نمی خواهد حل شوند.اکنون نیز گروه های فلسطینی به دو دسته تقسیم شده اند یعنی حماس و فتح ،شرایط به مراتب پیچیده تر شده است و حتی اگر محمود عباس تعهدی بدهد نه تنها این تعهد محمود عباس از نظر قانونی دچار اشکال است چون دوره ریاستش تمام شده و هیچ انتخاباتی صورت نگرفته و اشکالات حقوقی بر تعهدات عباس وارد است ،بلکه شرایط به گونه ای است که اگر فتح یا تشکیلات خودگردان تعهداتی بدهد ممکن است حماس آن را نپذیرد لذا در این شرایط آمریکا و رژیم صهیونیستی و اتحادیه عرب و دولت های محافظه کار عربی بیشتر دنبال تبلیغات در سطح افکار عمومی هستند تا وانمود کنند که جریان حماس و مقامت شکست خورده و از این طریق به عنوان بستری برای ادامه سیاست های کلان خودشان استفاده کنند؛که همان تضعیف حزب الله و حماس است.بدین ترتیب بعید است که در این شرایط مذاکرات اگر شروع شود به نتیجه ای برسد.اکنون هم در داخل سرزمین های اشغالی چند پارگی وجود دارد و هم در فلسطین شکاف وجود دارد.کرانه باختری و غزه از هم جدا هستند.در چنین شرایطی شانس رسیدن به توافقی جدی به مراتب پایین تر از گذشته است.اکنون به لحاظ منطقی این پرسش بوجود می آید که چرا اینها به دنبال برگزاری مذاکرات هستند؟ شاید محتمل ترین پاسخ این باشد که آنها به دنبال بهره برداری تبلیغاتی سیاسی تبلیغاتی از روند مذاکرات هستند.

برخی تحلیل گران بر این باورند که اگر مذاکرات فلسطینی ها و رژیم صهیونیستی شکست بخورد و به نتیجه ای نرسد روابط آمریکا و رژیم صهیونیستی دچار خلل می شود و همانند گذشته نخواهد بود،این مساله را چگونه ارزیابی می کنید؟

یک بار در سال 1991 در زمان بوش پدر این اتفاق افتاد و کنگره آمریکا برای فشار بر اسرائیل جهت ورود به مذاکرات کمک تقریبا 10میلیارد دلاری به رژیم صهیونیستی را متوقف کرد و این رژیم تحت فشار آمریکا وارد مذاکرات شد اما شرایط 1991 و 92 و روند اسلو با شرایط کنونی متفاوت است.در آن زمان فضای خوش بینی بر جهان حاکم بود جنگ سرد تمام شده و فضای سازش حاکم بود.اکنون بعید است باراک اوباما بتواند کاری از پیش ببرد چون رئیس جمهور آمریکا طی یکی دو سال گذشته اولویت های مختلفی برای خود داشته است، بحث جمهوریخواه جدید یا همان جنبش چای و دیگر مسائل داخلی اوباما را به خود مشغول کرده است .لذا به نظر می رسد که اکنون مساله فلسطین جزو اولویت های یکم تا پنجم اوباما هم نیست و بعید می دانم که اوباما بخواهد اسرائیل را تحت فشار زیادی برای ورود به مذاکرات و نتیجه دادن آن قرار دهد .البته این احتمال وجود دارد که در ادامه اگر آمریکایی ها در صحنه عراق،لبنان و دیگر نقاط خاورمیانه به زعم خودشان به موفقیت هایی دست پیدا کنند ممکن است که به این نتیجه برسند اهمیت مذاکرات صلح بیشتر است ولی با توجه به شرایط امروز صرف اینکه مذاکراتی صورت بگیرد در معادلات استراتژیک منطقه خیلی تغییری ایجاد نمی کند و به لحاظ منطق استراتژیک بعید است که آمریکا بخواهد در این مورد هزینه کند.

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.