محمد رجائی نژاد

جماران - حریم امام: پانزدهم اسفند مصادف است با رحلت آیت الله شیخ مرتضی حائری، فرزند ارشد مؤسس حوزه علمیه قم (آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی). فرزندی که در علم و تقوی و داشتن دغدغه و اصلاح روحانیت و حوزه های علمیه همچون پدر بود. یادش را گرامی می داریم با مروری بر زندگی و رابطه اش با امام خمینی و انقلاب اسلامی مردم ایران.

نگاهی به زندگی

با بررسی تاریخ زندگی مراجع و علمای دینی، به ویژه آنهایی که در تحولات اجتماعی و سیاسی جامعه تأثیرگذار بوده و بنیانگذار و بانی یک حرکت و اثر ماندگاری در تاریخ کشور بوده اند، درمی یابیم که معمولاً آقازاده های اینگونه بزرگان، بیشتر به دلیل مشغله کاری والد و خود را وقف امورات پدر

کردن، به آن مرتبت علمی خاص نمی رسند و یا اینکه تحت الشعاع پدر قرار گرفته و نمی توانند نقش مؤثری در ادامه راه پدر داشته باشند؛ اما گاه استثنائاتی نیز دیده می شود، از جمله آقازاده های مؤسس حوزه علمیه قم، آقایان؛ آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری و حاج شیخ مهدی حائری که هر دو از شاخص ترین روحانیون دوران معاصرند که هر یک در مراتب بالای علمی و اجتماعی قرار داشتند و همچون پدر تأثیرات ماندگاری در تاریخ معاصر برجای گذاشته اند.

آیت الله مرتضی حائری پسر ارشد موسس حوزه در سال 1295 ش، پیش از هجرت پدر به قم، در اراک زاده شد. شش ساله بود که همراه والد (نوروز سال 1301 ش) به قم هجرت کردند و در همین شهر تحصیلات خود را آغاز و نزد پدر خود و نیز حضرات آیات عظام: محمدتقی خوانساری، سید محمد حجت، سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی، سید محمدرضا گلپایگانی و سید محمد محقق داماد (شوهر خواهرش) کسب علم کرد و بعدها به دامادی استاد خود، آیت الله العظمی حجت (یکی از مراجع ثلاث) درآمد.

حاج آقا مرتضی حائری، بیش از چهل سال در حوزه علمیه قم به تدریس سطح و خارج فقه و اصول پرداخت و شاگردان ممتازی تربیت و تحویل جامعه داد. بعضی از شاگردانش عبارتند از آیات و حجج الاسلام:

شهید مرتضی مطهری، سید عباس خاتم یزدی، حسین شب زنده دار، شهید محمد مهدی ربانی املشی، محمد محمدی ری شهری، سید علی محقق داماد، محمد حسین امراللهی، میرزا محمد پیشوایی، محمد حسین بهجتی، محمد حسین اشعری، سید حسن آل طه و سید صادق حسینی مآب یزدی و...

این عالم بزرگ، کلیه‏ دروس فقه و اصول خود را شخصاً به رشته‏ تحریر درآورد که هم اکنون یک دوره کامل اصول فقه و نیز کتابهای طهارت، خمس، مکاسب و قسمتی از بحث صلوه، از ایشان در دست است. آثار و کتابهای دیگری هم در حوزه های تخصصی فقه، اصول، تفسیر و علوم قرآنی از ایشان به جای مانده که می توان به «ابتغاء الفضیله فی شرح الوسیله‏»، رساله ای در نماز جمعه‏، مباحثی در تفسیر سوره حمد، رساله ای در الخلل فی الصلاه و... اشاره کرد. برخی از این آثار هنوز منتشر نشده است.

این عالم دینی پس از 70 سال زندگی سرانجام در شب 24 جمادی الثانی ‏1406 برابر با 15 اسفند 1364 درگذشت. آیت الله العظمی گلپایگانی بر پیکر وی نماز خواند و در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه (س) و پایین پای پدرش؛ مرحوم آیت الله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی به خاک سپرده شد.

فعالیت های فرهنگی

آیت الله شیخ مرتضی حائری همانند دوران حیات پدر، در دوران پس از پدر نیز از ارج و قرب بسیاری برخوردار بود. به ویژه در دوران زعامت آیت الله العظمی بروجردی که استادش هم بود، جایگاه والایی داشت. او در کنار دیگر استاد و دوست نزدیکش امام خمینی از مبتکران و رهبران جریان اصلاح حوزه بود و فعالیت فراوانی در این راستا داشت. وی همراه با حضرات آیات عظام: سید احمد زنجانی، سید باقر سلطانی طباطبایی و امام خمینی از اعضای شاخص و ذی نفوذ هیات مصلحین حوزه شمرده می شد و از معتمدین آیت الله بروجردی بود.

البته به دنبال عدم پیگیری و حمایت های بعدی آیت الله بروجردی از این طرح و شکست طرح اصلاح حوزه، امام خمینی و آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری به خاطر ناراحتی از این امر خود را کنار کشیده و بیشتر به امور علمی خود اشتغال پیدا کردند و ضمن حمایت و احترام به مقام شامخ مرجعیت آیت الله بروجردی، ارتباط با دفتر و بیت ایشان را کم کردند، جز در مواردی ضروری در عین حال، هم آیت الله بروجردی و هم ایشان احترام یکدیگر را داشتند.

تا زمانی که مرجع بزرگ آیت لله بروجردی در قید حیات بودند، هم حضرت امام و هم آیت الله حائری کمتر در امور حوزه و مسائل سیاسی و اجتماعی دخالت کردند و بیشتر به تدریس و تألیف پرداختند.

فعالیت های سیاسی و اجتماعی

در سالهای نخست حضور آیت الله بروجردی در قم، آیت الله شیخ مرتضی حائری همراه دیگر علما و دوستانش مثل حضرت امام، علاوه بر فعالیت های فرهنگی و اصلاحی در حوزه، از مسائل و وقایع سیاسی جامعه نیز غافل نبودند. برای نمونه وقتی شایعه موافقت آقاى بروجردى با تشکیل مجلس مؤسسان‏ توسط رژیم پهلوی مطرح شد، ایشان به همراه دیگر همفکران طی نامه سرگشاده ای به آقاى بروجردى (3 فروردین 1328 ش) خواستار توضیح و رفع شبهه شدند. در قسمتی از آن آمده است:

«چون منتشر است که راجع به تشکیل مجلس مؤسسان بین حضرت مستطاب عالى و بعض اولیاى امور مذاکراتى شده و بالنتیجه با تشکیل مجلس مؤسسان موافقت فرموده اید، نظر به اینکه تشکیل مجلس مؤسسان مؤثر در مقدرات آینده کشور و مصالح دینى و ملى و اجتماعى است، به علاوه حدود اختیارات نمایندگان و نتایجى که ممکن است این اقدام داشته باشد معلوم نیست، مستدعى است حقیقت این انتشار را براى روشن شدن تکلیف شرعى اعلام فرمایید.» (سید روح اللَّه کمالوند خرم‏آبادى، مرتضى حائرى، سید محمد محقق داماد، روح اللَّه موسوی خمینی، محمدرضا موسوى گلپایگانی)

آقاى بروجردى در پاسخ چنین مرقوم فرمودند: «اولًا، از علماى اعلام انتظار مى رود مواقعى که این قسم انتشارات مخالف واقع مىشنوند خودشان دفاع کنند. البته علاقه مندى حقیر به حفظ دیانت و مصالح مملکت بر همه مشهود است و نهایت مقتضى نیست که هر اقدامى گوشزد عامه شود. ثانیاً، موقعى که فرمان همایونى صادر شد، براى اینکه مبادا تغییراتى در مواد مربوط به امور دینیه داده شود به وسیله اشخاصى به اعلیحضرت همایونى تذکراتى مکرراً دادم... کلمه اى که دلالت یا اشعار به موافقت در این موضوع داشته باشد از حقیر صادر نشده، چگونه ممکن است در چنین امر مهمى اظهار نظر نمایم، با آنکه اطراف آن روشن نیست.»

همراهی با انقلاب اسلامی

با درگذشت آیت الله العظمی بروجردی، بار دیگر شیخ مرتضی حائری به صحنه بازگشت و در کنار امام خمینی نقش مهمی در سازماندهی مبارزات روحانیت علیه شاه ایفا کرد. با این که ایشان همچون برخی مراجع و علمای وقت نسبت به واکنش های تند و مسلحانه رژیم پهلوی در برابر مبارزین و تظاهرکنندگان نگران و معترض بود و با اعلامیه و تلگراف از اقدامات دولت وقت شکایت می کرد، ولی مشی مبارزاتی معتدلی داشت و ترجیح می داد با رویکرد اصلاح طلبانه با شاه برخورد شود. وی همچون آیت الله شریعتمداری خواهان وادارکردن شاه به عمل بر طبق قانون اساسی مشروطه بود و چندان گرایشی بر لزوم براندازی سلطنت نداشت. پس از جریان انجمن های ایالتی و ولایتی، نخستین بار جلسه مراجع بزرگ قم برای مقابله با این لایحه در خانه وی تشکیل شد. جریان لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی، مدتها قبل از تصویب نهایی، مطرح بوده و اخبار آن هم به گوش علماء به ویژه حضرت امام رسیده بود تا این که به دنبال اعلام تصویب نامه این لایحه در تاریخ 16مهر 1341ش، و آگاه شدن علماء از این مصوبه، به درخوست حضرت امام، نشست ویژه ای از علماء و مراجع، به منظور تبادل نظر، در منزل آیت الله شیخ مرتضی حائری تشکیل و اعتراض و مخالفت سریع با این مصوبه اعلام شد. رژیم شاه در ابتداء قصد مقاومت در برابر مخالفین را داشت امّا با ایستادگی روحانیت و مردم و علائم قیام عمومی، موجب شد در دهم آذر ماه همان سال اعلام شود که تصویب نامه 16/7/41 قابل اجراء نیست.

بعد از صدور اعلامیه تلگراف دیگری صادر شد که آقایان علما و آیات عظام: سید احمد زنجانی، محقق داماد، حاج شیخ هاشم آملی و حاج آقا مرتضی حائری آن را امضا کرده بودند که در روز 17 مهرماه 1341 مخابره شد. این ابراز مخالفت ها نسبت به عملکرد دولت رژیم شاه ادامه داشت.

یکی دیگر از اقدامات آیت الله حائری حمایت از انقلابیون و مبارزین مذهبی بود. آیت الله صادق خلخالی در خاطرات خود نقل کرده:«روز 11 محرم (13 خرداد سال 42 ش) آقای حاج آقا مرتضی حائری نزد من آمد و نطق ما را ستود و گفت: شما توانسته اید درد 40 ساله ای را که از زمان رضاشاه تاکنون در قلب‌ها بود تسکین دهید و تا به حال مخصوصاً پس از واقعه قتل عام مسجد گوهرشاد مشهد، کسی مانند شما در مقابل فجایع دودمان پهلوی ایستادگی نکرده است. شما قلب امام زمان را شاد کردید...»

حاج شیخ مرتضی بعد از دستگیری امام خمینی توسط ایادی رژیم شاه که هدفشان ترساندن و ساکت کردن روحانیت و حوزه های علمیه بود، ترسی به دل راه نداد و چون گذشته به همراه علمای دیگر قم اعلامیه های‏ مشترکی در تایید نهضت امضا کرد.

شیخ مرتضی حائری در جریان مهاجرت علمای کشور به تهران در اعتراض به بازداشت امام، به تهران رفت و نقش فعالی در سازماندهی اعتراضات علما برای نجات جان امام داشت. وی همچنین در سالهای تبعید امام نیز ساکت نبود و از نفوذ و محبوبیت خود در جهت مشروعیت زدایی از رژیم بهره می‌گرفت. وی پس از شهادت آیت الله سعیدی با حضور در مجلس ترحیم وی در مدرسه فیضیه قوت قلبی به طلاب داد که در شرایط حساسی قرار داشتند.

پس از پیروزی انقلاب یکی از مهم‌ترین بخش‌های زندگی سیاسی شیخ مرتضی حائری، حضور وی در مجلس خبرگان قانون اساسی در سال 58 بود. وی در انتخابات این مجلس از سوی مردم اراک برگزیده شد و نقش فعالی در مذاکرات این مجلس داشت.

آیت الله شیخ مرتضی حائری و امام خمینی

ارتباط میان حضرت امام و حاج شیخ مرتضی حائری علاوه بر استاد و شاگردی، رابطه دوستانه و خانوادگی نیز بود. ارتباط مستمر و صمیمیت خاصی بینشان حاکم بود و مراوده کاری و درسی صرف نبود. به گونه ای که گاه با هم به مسافرت می رفتند. حضرت امام در نقل خاطرات تلخ دوران رضاشاهی و روزهای سختی روحانیت می فرماید:

«من و آقاى حائرى، آقاى آقا مرتضى حائرى و آقاى حائرى اخویشان- آقاى حاج آقا مهدى- در اتوبوس بودیم در نمى دانم چند سال پیش از این، و از یک جایى مى آمدیم طرف جنوب شهر و آنجاها در آن اتوبوس یک عدّه اى بودند یکیشان شروع کرد صحبت کردن گفت که من مدتها بود که این هیکلها را ندیده بودم- آن زمانى بود که زمان قدرت رضا شاه، شاید آخرهاى رضا شاه، شاید حالا یادم نیست درست- گفت من مدتها بود که این هیکلها را ندیده بودم. مقصودش ما سه نفر بود که مُعمَّم بودیم. اینها را انگلیسها درست کرده اند و در نجف و قم جمعشان کرده اند و اینها از عُمّال آنها هستند! یک شرح این طورى. ما هم صحبتى نکردیم؛ سکوت کردیم. وضع این طور بود.» این ارتباط و صمیمیت با خویشاوندی خاندان خمینی و حائری دو چندان شد. فرزند ارشد حضرت امام، حاج آقا مصطفی در هفده فروردین 1333 ش، با دختر حاج شیخ مرتضی حائری ازدواج نمود.

نامه خانوادگی که از حضرت امام خطاب به آیت الله میرزا محمد ثقفى (پدر همسرشان) در 11 آذر 1332 ش، مرقوم شده به این امر مبارک اشاره کرده و نوشته اند:

«در روز عید سعید مولود [پیامبر اکرم (ص)]، صبیه حضرت آقاى آقا مرتضى حائرى را براى مصطفى شیرینى خوردند، و شاید ان شاء اللَّه در ماه مبارک رجب مجلس عقد منعقد شود. ان شاء اللَّه دعا فرمایید خداوند تعالى‏ مبارک فرماید.»

حضرت امام در همان روزهای اوج انقلاب و یک سال پیش از پیروزی (دی ماه 1356 ش) با وجود اختلاف نظراتی که در روش مبارزه با آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری داشتند، ایشان را در کنار حضرات آیات عظام: سلطانی، منتظری و پسندیده به عنوان وصی شرعی خود در امر وجوه شرعی معین نمود که نشان دهنده اعتماد زیاد امام به وی بود. در متن این وصیت نامه آمده است:

«در روز 26 محرّم 1398 [16 دی ماه 1356 ش] وصى خود قرار دادم حضرات حجج اسلام آقاى حاج آقا مرتضى پسندیده و آقاى حاج شیخ مرتضى حائرى و آقاى حاج سید محمد باقر سلطانى و آقاى حاج شیخ حسینعلى منتظرى- دامت برکاتهم- را در امر وجوهى که در قم یا سایر بلاد ایران نزد وکلاى این جانب است و به حساب این جانب اخذ شده است و حضرت آقاى پسندیده مطلع هستند- به حَسَب غالب- تمام این وجوه باید با نظر آقایان محترم به مصرف شرعى برسد، و احدى از وَرَثه یا غیر آنها حقى در آن ندارند و نمى توانند مزاحمت با اوصیاى محترم نمایند... از خداوند تعالى سلامت و سعادت حضرات آقایان را مسألت مى‏نمایم. و امید دعاى خیر دارم.»

این نشان از آن دارد که علی رغم اختلاف نظرهایی که میان امام خمینی و آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری، چه پیش و چه از پس انقلاب وجود داشت، ولی روابط دوستانه و احترام متقابلی بین آنها حاکم بود. نوع توصیف و ادبیات پیام تسلیت حضرت امام هنگام رحلت آقای حائری نشانگر نوع علاقه و روابط است. حضرت امام در 15 اسفند 1364 ش، روز رحلت این عالم مبارز و مجاهد می نویسند:

«إنا للَّه و إنا إلیه راجعون‏

رحلت اسف انگیز حضرت آیت اللَّه آقاى حاج آقا مرتضى حائرى- رحمه اللَّه علیه- موجب کمال تأثر و تأسف گردید.

ایشان در علم و عمل بحق خلف بزرگوار مرحوم آیت اللَّه العظمى، استاد معظم، حضرت آقاى حاج شیخ عبد الکریم- رضوان اللَّه تعالى علیه- بودند. «و کَفَى بِهِ شَرَفاً و سَعَاده».

این جانب از اوایل تأسیس حوزه علمیه پر برکت قم، که به دست مبارک پدر بزرگوارشان تأسیس شد و موجب آن همه برکات شد، آشنایى با ایشان داشته؛ و پس از مدتى از نزدیک معاشر و دوست صمیمى بودیم؛ و در تمام مدت طولانى معاشرت جز خیر و سعى در انجام وظایف علمیه و دینیه از ایشان مشاهده ننمودم. این بزرگوار علاوه بر مقام فقاهت و عدالت، از صفاى باطن به طور شایسته برخوردار بودند؛ و از اوایل نهضت اسلامى ایران، از اشخاص پیشقدم در این نهضت مقدس بودند.

«جزاه [اللَّه‏] عَنِ الإِسلام خیراً.» (صحیفه امام، ج‏20، ص 10)

انتهای پیام
این مطلب برایم مفید است
0 نفر این پست را پسندیده اند

موضوعات داغ

نظرات و دیدگاه ها

مسئولیت نوشته ها بر عهده نویسندگان آنهاست و انتشار آن به معنی تایید این نظرات نیست.